گادولیا لوهارها روزگاری جمعیت غالب هند بودند. آنها همیشه با روستاییانی که در مسیر کوچشان زندگی میکردند، سازگاری داشتند. اما در قرن ۱۹ وضع تغییر کرد. مقامات بریتانیایی به بهانهای میخواهند قانون مستعمراتی را رعایت کنند، آنها را در حد ولگرد و مجرم کوچک کردند و تفکری منفی علیه آنها به وجود آوردند.
همشهری آنلاین، هند رو به پیشرفت با مراکز مخابراتی و برندهایی که جوانان را مجذوب خود کردهاند، استفاده خوبی برای این دورهگردها یا مربیان حیوانات ندارد و آنها در جنگ با صنعت و مدرنیته بازندهاند. همانطور که طبقه اجتماعی، زبان و محل زندگیشان گسسته شد، مورد بیاعتنایی سیاستگذاران هم قرار گرفتند و در مقایسه با گروههای محروم دیگر، از خدمات رفاهی کمی برخوردارند.
برای پونکتی، دختر چوپانی در راجستان، سقف بالای سر تازگي دارد. اين مردمان هنوز هم زیر سقف آسمان زندگی میکنند.فضاهای باز برای گلهداران بیخانمان در حال کاهش است. در ناحیه کوتچ گجرات ساخت یک کارخانه که با سوخت زغال کار میکند سنگبهای (Sangbhai) را مجبور کرده تا با گاومیشهایش یک جاده آسفالت را دور بزند تا از كنار دیوارها گذشته و به چراگاههای باقیمانده برسد.چادر برزنتی که در زبالهها پیدا کردهاند و روی گاریشان کشیدهاند ممکن است نشانی از جهان نو باشد اما روش و وضع زندگی گادولیالوهارها با گذشت زمان تغییری نکرده است.پسربچهای با یک مار بازی میکند و پدر و مادرش که از گروه مارگیر «وادی» هستند او را تماشا میکنند و به او آموزش میدهند. وادیها مثل خیلی از گروههای هنرمند دوره گرد، برای زنده ماندن به گدایی متوسل شدهاند.در طول فصل خشک، فعالیت گلهداری کم میشود و کارهای روزمره ربریها تغییر میکند. در راجستان زنان به کارهای سخت و روزمزد مانند كندن درياچه پشت سد براي دستمزد روزي 2 دلار میپردازند. آچالا با دستار و لباس سفیدش گله داری است که خود را يك «رَبَری» معرفی میکند. ربری آنهایی هستند که بیرون زندگی میکنند و از روزگاران کهن از محدوده روستاها و مزارع دوری میکردهاند.در حالیکه آکروبات بازان گروه دوره گرد «نات» در حومه جادپور در راجستان به اجراي نمایش مشغولند، صدای طبل جمعیت را گردهم ميآورد؛ آوارگانی که در آمارگیری شمرده نمیشوند و جای ثابتی برای زندگی ندارند، هنرمندانی که برای برخورداری از کمک هزینههای دولتی با مشکل روبهرو هستند.مانگای نمایش اجرا میکند، آکروبات باز 63 ساله اي از گروه نات که از حلقه چاقو میپرد.مردان زانو به بغل نشستهاند و پشم گوسفندان را میچینند. وقتی دوباره بارندگی شروع شود آنها با گلههاشان راهی میشوند تا به آب و چراگاه دسترسي داشتهباشند که آن هم بستگی به زمینداران دارد.ویجای نات 12 ساله مار بوآي شنی و بيآزارش را در يك اردوگاه خوشنشينهاي گجرات نمايش میدهد. خانواده هميشه مراقب آمدن پلیساند چراكه خرید و فروش مار از سال 1972 غیرقانونی شده است.پاراس شعبدهبازی است که با کلاه خندهدارش که از دکمه و سکه و صدف درست شده سعی دارد بیننده را جذب کند. حقههای او دیگر جذاب نیست، قدرت جادویی تلویزیون که امروزه در مناطق روستایی هم در دسترس است از او پیشیگرفته.