یکی از متهمان گفت: یک تاکسی با یک بلوک سیمانی بزرگ کوبید روی سینه شهید. صحنه سنگسار کردن این آدم به قدری ناراحت‌کننده بود که صورتم را برگرداندم تا نبینم! متهم دیگر گفت: خواستم بروم که یکی از پشت دستم را گرفت و گفت تو هم حرکتی کن وگرنه...