چه کسی فکرش را می‌کرد آن انباری بی‌ستون که متعلق به سلف‌سرویس دانشگاه بود، روزی مکان درخشش جمعی از نامداران فرهنگ این کشور شود اما از خوش‌اقبالی این انبار متروک بود که روزگار برایش چنین تقدیری معین کرد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، ما درست نمی‌دانیم اول بار پری صابری، این انباری را برای راه‌اندازی سالن تئاتر  پیشنهاد داد یا دکتر عالی‌خانی، رییس وقت دانشگاه تهران. ولی هر چه بود، با پیگیری صابری که اواخر دهه ۴۰ مدیر امور فوق برنامه دانشگاه تهران بود و با حمایت دکتر عالی‌خانی، این انباری بی‌استفاده به یکی از بهترین سالن‌های تئاتر ما تبدیل شد؛ تالار مولوی.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، تالار مولوی اولین سالنی نیست که دانشجویان تئاتر در آن درخشیده‌اند ولی بی‌تردید اولین پایگاه جدی تئاتر دانشگاهی است که نزدیک به نیم قرن در خدمت دانشجویان بوده است. ما نیز به انگیزه روز دانشجو مروری کوتاه داریم بر آنچه در این مکان دانشگاهی رخ داده است؛ تالاری که در خیابان ۱۶ آذر قرار دارد.

در همین زمینه با امیرحسین حریری، مدیر این سالن هم‌صحبت شدیم و آنچه در ادامه می‌خوانید، اطلاعاتی است که به صورت پراکنده درباره سال‌های آغازین فعالیت این سالن وجود دارد. حریری ابتدا نگاهی دارد به فعالیت‌های تئاتری دانشگاه تهران که سرآغاز آن به سال‌ها پیش از شکل‌گیری تالار مولوی برمی‌گردد و در پایان سخنانش انتقادات خود را از نبود آرشیو اسناد این تالار بیان می‌کند.

او یادآوری می کند: «شروع فعالیت‌های تئاتری دانشگاه تهران در باغ نگارستان بوده است و بعد هم در تالار فردوسی دانشکده ادبیات که در آن هنرمندانی مانند شاهین سرکیسیان، جعفر والی، پری صابری، حمید سمندریان و ... نمایش‌هایی را با حضور دانشجویان روی صحنه برده‌اند. در تالار آوینی فعلی هم نمایش‌های دانشجویی بسیاری اجرا شده و چهره‌هایی مانند بهمن فرسی، رکن‌الدین خسروی، حمید سمندریان، هرمز هدایت، سعید سلطان‌پور، رضا کرم رضایی، محسن یلفانی و ...در این تالار فعالیت کرده‌اند.»

اما نکته اینجاست که هر دو سالن قاب صحنه‌ای بوده‌اند و حال آنکه بتدریج در دنیا سالن‌های بلک باکس(سالن‌های بدون صحنه) مرسوم می‌شده. از آنجاکه استادانی مانند حمید سمندریان و پری صابری و خود دکتر عالیخانی در فرنگ درس خوانده‌اند، می‌دانستند بتدریج باید چنین سالن‌هایی هم در ایران راه‌اندازی شود. در این میان انباری متروکه دانشگاه که فضایی بزرگ و تقریبا بی‌ستون بوده است، هیچ هم گزینه بدی به شمار نمی‌رفته. پس برای تجهیز آن دست به کار می‌شوند.

به گفته حریری، برای تجهیز این سالن تازه، از مواد و ابزار و آنچه در سالن‌های دیگر مازاد بوده، استفاده می‌کنند. اطراف سالن را که دیوارهای گچی سفیدی داشته، با پرده‌های اضافه تالار فردوسی دانشگاه تهران و امکانات جاهای دیگر می‌پوشانند و این چنین است که یکی از اولین سالن‌های بلک باکس ایران راه اندازی می‌شود.

اولین نمایشی که در این تالار تازه تاسیس به صحنه می‌رود، «وهم» است که گفته می‌شود متن آن نوشته فدریکو گارسیا لورکاست و کارگردانی آن را ارژنگ فرخ‌پیکر بر عهده داشته است و آذر سال ۱۳۵۱ اجرا می‌شود ولی افتتاح رسمی سالن با نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات و کار حمید سمندریان است. این نمایش دی ماه همان سال روی صحنه می‌رود.

سمندریان در کتاب «این صحنه خانه من است» توضیح داده که در حین تمرین‌های نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» خسرو خورشیدی که طراحی صحنه این نمایش را بر عهده داشته به سمندریان می‌گوید بهترین سالن برای اجرای نمایش تو همین تالار مولوی است.

سمندریان در همین کتاب، راه‌اندازی تالار مولوی را از کارهای مفید ریاست دانشگاه دانسته و عنوان کرده است که روسای دانشگاه در آن زمان اساسا هنردوست بودند.

روزهای پرفروغ مولوی با نامداران تئاتر و حضور اوژن یونسکو

از آنجا که اوایل دهه ۵۰ بسیاری از هنرمندان سرشناس تئاتر مانند علی رفیعی، محمد کوثر، هوشنگ حسامی و ... در کنار سمندریان و صابری مشغول تدریس در دانشکده هنرهای زیبا بودند، تالار مولوی روزهای پر فروغی را آغاز کرد. اغلب این استادان که اثری را با دانشجویانشان دست می‌گرفتند، در همین سالن به اجرا می‌پرداختند. نمایش «آنتیگون» نوشته سوفوکل و کار علی رفیعی، نمایش‌های «جادوگر شهر سیلم» نوشته آرتور میلر و « اتللو» نوشته شکسپیر، « انسان خوب ایالت سچوان» نوشته برشت،  هر سه به کارگردانی محمد کوثر، «داستان باغ وحش» نوشته ادوارد آلبی و کار پری صابری، «بیرون پشت در» نوشته برشرت به کارگردانی ارژنگ فرخ پیکر و ... بخشی از آثار درخشانی است که در این تالار روی صحنه رفته‌اند.

لازم نیست تاریخچه این تالار را زیر و رو کنید تا گذشته درخشان آن خودنمایی کند. کافی است نیم نگاهی به پوسترهایی بیندازید که بر دیوارهای لابی و راهروهای این سالن جا خوش کرده‌اند. در یک سو نام گروه تئاتر «پیاده» به سرپرستی داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی جلوه می‌کند، همان گروهی که سوسن تسلیمی و گلاب آدینه و پرویز پورحسینی در آن خوش درخشیدند و در سویی دیگر نمایشی با نام «ماشین‌نشین‌ها» نوشته و کار اصغر فرهادی با بازی پریسا بخت‌آور.

داریوش فرهنگ در این سالن نمایش «داستانی نه تازه» نوشته مهدی هاشمی را اجرا می‌کند. بهزاد فراهانی نمایش «کوچ» را، مجید جعفری نمایش‌های «کوریولانوس» و «الکترا» را روی صحنه می‌برد و مهدی هاشمی هم نمایش‌های «همشهری» و «عروسی خون» را. سیروس شاملو و هوشنگ حسامی هم در این سالن آثاری را اجرا می‌کنند.

اما فقط استادان بزرگ و دانشجویان خلاق نیستند که به این تالار رونق بخشیده‌اند، تالار مولوی میزبان چهره‌های مطرح تئاتر جهان همچون اوژن یونسکو، نمایشنامه‌نویس بنام فرانسوی هم بوده که در این تالار نشست داشته و سخنرانی کرده است.

انقلاب فرهنگی و دوران رخوت

به دنبال تحولات بعد از انقلاب، طبیعتا برنامه تالار مولوی هم دستخوش تغییراتی می‌شود و ظاهرا بعد از انقلاب، جمشید ملک‌پور نمایش «ادیپوس» را در این تالار روی صحنه می‌آورد و حمید لبخنده هم سال ۵۸ نمایش «عادل‌ها» نوشته آلبر کامو را.

با شروع انقلاب فرهنگی، این تالار هم به حالت نیمه تعطیل در می‌آید. آن گونه که حریری می‌گوید، در فاصله سال‌های ۶۲ تا ۶۴ یکسری اجراهای پراکنده در این تالار به صحنه می‌روند، از جمله نمایش‌های «مرگ دیگری» نوشته محسن مخلباف که به صورت گروهی کارگردانی و اجرا شده است یا نمایش «پرورشگاه» نوشته محمد رحمانیان و کار مجید بهشتی.

جهاد دانشگاهی؛ متولی جدید تالار مولوی

با از سرگیری فعالیت دانشگاه‌ها در اوایل دهه ۶۰، جهاد دانشگاهی واحد تهران، تولیت تالار «مولوی» را به عنوان یکی از ارکان فرهنگی کشور در حوزه دانشگاهی بر عهده می گیرد و اولین جشنواره سراسری دانشجویان کشور را راه اندازی می‌کند که تا سال ۱۳۸۱ پانزده دوره آن برگزار می‌شود.

بعد از سال ۱۳۶۴ سعید کشن فلاح برای مدت کوتاهی مدیریت این تالار را بر عهده می‌گیرد و این مسئولیت از سال ۶۵ تا ۷۵ یعنی حدود ده سال به تاجبخش فناییان واگذار می‌شود و بعد از او دوباره این مدیریت به کشن فلاح سپرده می‌شود.

بازگشت به روزهای درخشان گذشته

تالار مولوی در دهه‌های شصف و هفتاد با ورود نسل جدید دانشجویان تئاتر بار دیگر پرفروغ می‌شود. در این دو دهه اجرای نمایشنامه‌هایی از فرهاد ناظرزاده کرمانی، علیرضا نادری، محمد چرم‌شیر، عبدالحی شماسی و حضور کارگردانانی مانند ابوالقاسم کاخی، فرهاد مهندس پور، محمد رحمانیان و ... گرمایی دوباره به این تالار می‌بخشد.

نمایش «کوله‌بار » نوشته فرهاد ناظرزاده کرمانی و کار ابوالقاسم کاخی، «کنار شیر آتش نشانی» دیگر نمایشنامه ناظرزاده با کارگردانی حجت علیخانی و بازی حسین مسافر آستانه و هوشنگ هیهاوند، «دو حکایت از حکایت‌های رحمان» نوشته علیرضا نادری، به کارگردانی مجید سرسنگی با بازی پریسا بخت‌آور، «ببین چه برفی می‌آید» نوشته نادر برهانی مرند و کار محسن قصابیان، «لباسی برای مهمانی» نوشته غلامحسین ساعدی و کار محمد رحمانیان، «خدا را هجی کن» کار اصغر همت و ... از جمله نمایش‌هایی هستند که در این تالار روی صحنه رفته‌اند.

اولین مکانی که اصغر فرهادی در آن درخشید

در این میان شاید برای نسل جدید جالب باشد که تالار مولوی اولین مکان درخشش اصغر فرهادی فیلمساز اسکاری سینمای ایران است. او که دانش‌آموخته تئاتر از دانشکده هنرهای زیباست، مانند بسیاری از هم دانشکده‌ای‌های خود اولین تجربیات خود را در تالار مولوی به انجام رسانده است. دو نمایش او «ماشین‌نشین‌ها» و «آخرین قهرمانان زمین» که اوایل دهه ۷۰ هر دو را با بازی خودش و همسرش پریسا بخت‌آور اجرا کرده است، برای اولین بار در این تالار تحسین شده‌اند.

تولد تالار کوچک

سال ۱۳۸۲  مدیریت تالار به  محمد مختاری سپرده می‌شود و یک بازسازی هم صورت می‌گیرد و دفتر مدیر تالار، به سالن کوچکی تبدیل می‌شود. مهدی مکاری دیگر مدیر این سالن در دهه ۸۰ است. در این دهه نیز تالار مولوی همچنان مکانی است برای فعالیت هنرمندان شناخته شده تئاتر.

اجرای نمایش‌های «مهر و آینه‌ها» نوشته و کار حمید امجد، «مخزن» و «تک‌سلولی‌ها» نوشته و کار جلال تهرانی، «آنتیگونه در نیویورک» به کارگردانی هما روستا، «رویای شب نیمه تابستان» کار حسن معجونی، «آتن مسکو» کار کتایون فیض مرندی، «ترمینال» به کارگردانی سیامک احصایی، «رقصی چنین» کار محمد رضایی‌راد، «ملانصرالدین» کار علی اصغر دشتی، «صبحانه برای ایکاروس» کار آرش دادگر،«یک دقیقه سکوت» کار آیدا کیخایی و ... بخشی از فعالیت‌های این تالار در این دهه است.

اولین حضور مارکوپولوی تئاتر ایران

همان گونه دهه ۷۰ اصغر فرهادی اولین کارهایش را در تالار مولوی روی صحنه برد. دهه ۸۰ هم امیررضا کوهستانی که شناخته شده‌ترین هنرمند تئاتر ما در عرصه بین‌الملل است، اولین اجرای عمومی خود را در همین تالار به صحنه برد. «رقص روی لیوان‌ها» که از حضور استعدادی تازه خبر می‌داد و بعدتر از آن هم نمایش «کوارتت» هر دو در این تالار اجرا شدند.

سال ۱۳۸۹ بعد از یکسری اختلاف‌نظرها تولیت این تالار از جهاد دانشگاهی به دانشگاه تهران سپرده و این تالار چند وقتی پلمب می‌شود که اعتراض هنرمندان را به دنبال دارد. مدیر کل فرهنگی وقت دانشگاه تهران برای مدت کوتاهی، مدیریت این تالار را بر عهده می‌گیرد و بعد از او سعید اسدی به عنوان مدیر جدید تالار حکم می‌گیرد.

تالار مولوی دهه ۹۰ را هم با حضور نسل تازه‌ای از جوانان تئاتری آغاز می‌کند. در همین دوره است که کارگردان‌هایی مانند اشکان خیل‌نژاد، جابر رمضانی، یوسف باپیری، سید مرتضی میرمنتظمی، سید محمد مساوات و ... اولین نمایش‌های خود را در این تالار روی صحنه بردند.

در کنار این اسامی، کارگردان‌های دیگری همچون مسعود دلخواه، ناصر حسینی مهر، افسانه ماهیان، احسان فلاحت‌پیشه، مرتضی اسماعیل کاشی، کوروش سلیمانی، لیلی عاج، مرتضی جلیلی دوست و ... نیز نمایش‌های خود را در این تالار روی صحنه برده‌اند که البته اینها تنها بخشی از هنرمندان فعال در این تالار هستند.

تالار مولوی؛ اولین میزبان نوید محمدزاده

اما این تالار تنها خاستگاه کارگردان‌های موفق نبوده است. بازیگری مانند نوید محمدزاده هم نخستین حضور حرفه‌ای خود را در همین تالار تجربه کرد؛ نمایش «یک دقیقه سکوت» کار آیدا کیخایی که در تالار کوچک روی صحنه رفت و بعد از آن هم نمایش‌های «بالاخره این زندگی مال کیه» کار اشکان خیل‌نژاد، «پچپچه‌های پشت خط نبرد» نوشته علیرضا نادری و کار خیل‌نژاد و نیز «ویران» نوشته و کار یوسف باپیری، نخستین حضور حرفه‌ای این بازیگر را در تئاتر رقم زدند. 

تالار مولوی و حضور موثر دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی

همانطور که راه اندازی تالار مولوی با حضور استادان تاثیرگذار تئاتر ایران بوده است، این تالار در ادامه حیات خود نیز همچنان از حضور موثر استادانی دیگر بهره برده است. کسانی که دل‌شان برای فعالیت‌های تئاتر دانشگاهی تپیده است، حتما حضور انکارنشدنی دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی را در این تالار به یاد دارند. این استاد دانشگاه همان گونه که مایه دلگرمی و چراغ راه دانشجویان در دانشکده هنرهای زیبا بوده است، در تالار مولوی نیز با راه‌اندازی جلسات نمایشنامه‌خوانی ( که جزواولین جلسات نمایشنامه‌خوانی در تئاتر ما محسوب می‌شود) و برگزاری نشست‌های پژوهشی و تخصصی، به گونه‌ای دیگر هم دانشجویان خود را هدایت کرده و هم موجب رونق فعالیت‌های علمی شده است.

خطرات جانی و بازسازی اساسی

با استعفای سعید اسدی از مدیریت این تالار، در آغاز سال ۱۳۹۲ این تالار به بهانه ناامن بودن و بروز مشکلاتی در سیستم برق و آتش نشانی، تعطیل می‌شود تا اینکه اردیبهشت سال ۱۳۹۳ مدیریت آن به امیرحسین حریری واگذار و بازسازی آن نیز از تیر ۱۳۹۳ آغاز می‌شود.

حریری با یادآوری اقداماتی که برای بازسازی این تالار انجام شده، می‌گوید: وضعیت تالار از میانه سال ۱۳۹۲ خطرناک بود. مشکلات برق، ساختمانی و خطرات جانی، مشکلات سازمانی و نبود سیستم تهویه مناسب سبب شد با حمایت رییس دانشگاه، دکتر نیلی احمدآبادی و معاونت فرهنگی دانشگاه بازسازی همه جانبه‌ای با محوریت دانشگاه تهران و همراهی وزارت علوم و شهرداری انجام شود که حدود ۱۴ ماه به طول ‌انجامید.

او ادامه می‌دهد: در این بازسازی علاوه بر رفع آن نواقص، یکی از مشکلات دیرینه‌ تالار حل شد به این صورت که ارتفاع کوتاه آن که در گذشته سبب گله هنرمندان و طراحان بود، افزایش یک متر و ۲۰ سانتی متری پیدا کرد و سقف تالار بلند شد.

به گفته حریری، استانداردسازی سالن‌ها، بهینه کردن فضای پشت صحنه و اتاق‌های فرمان، مقاوم‌سازی در برابر زلزله، به روز کردن تهویه، نصب دستگاه‌های هواساز، تعویض کلیه سیستم‌های الکترونیکی، ارتقای قابل توجه تجهیزات و ... از دیگر اقداماتی است که  در این بازسازی انجام شد و این سالن به صورت کاملا استاندارد و ایمن کار خود را ادامه می‌دهد.

مدیر تالار مولوی توضیحاتی هم درباره پست‌های تخصصی در این تالار ارایه می‌دهد و می‌افزاید: با توجه به اینکه از نظر چارت سازمانی، پست‌های تخصصی در این تالار تعریف نشده بود، بعد از تغییرات، با پیگیری معاونت فرهنگی این پست‌ها تعریف شد تا نیروهای تخصصی هم در این مجموعه امکان فعالیت داشته باشند.

نبود آرشیو؛ یک مشکل تاریخی

حریری در بخش پایانی صحبت خود از مشکلی دیرینه گله دارد؛ نبود آرشیو اسناد و مدارک و البته تاکید می‌کند این مشکل فقط محدود به تالار مولوی نیست و جنبه عمومی دارد.

او می‌گوید: متاسفانه از گذشته تالار مولوی تقریبا چیزی وجود ندارد و این پرسش همچنان مطرح است که چرا با تغییر متولیان و مدیریت ها، با اسناد و مدارک، برخورد شخصی می‌شود. وقتی به این تالار آمدم، پیگیر آرشیو شدم ولی دوستان قبلی، هر یک دیگری را مسئول دانستند و در نهایت، چیزی دست ما را نگرفت و حالا اسناد و مدارک را به صورت میدانی گردآوری می‌کنیم. در حالیکه این تالار ۴۰ سال فعالیت داشته و همه پوسترها و برورشورها و فیلم‌هایش موجود بوده است.

حریری اضافه می‌کند: در طول هفت سال گذشته گزارش کل فعالیت‌ها موجود است؛ تمام فعالیت‌ها، نمایش‌ها، عوامل، تعداد تماشاگران. حتی برای بازسازی، تمامی مراحل همراه با جزئیات مستندسازی شد. ولی جالب است که برای شروع بازسازی یک نقشه ساده از تالار نداشتیم و باید تمام اطلاعات لازم را از نقطه صفر جمع‌آوری می‌کردیم. به این معنا که مهندسین و گروه های تخصصی زمان زیادی را صرف  نمونه‌برداری کرده تا اساسا ببینیم با چه نوع سازه‌ای مواجه هستیم. البته اکنون خوشبختانه اهمه مستندات نرم‌افزاری و فنی و مهندسی چند سال اخیر وجود دارد.

او با ابراز تاسف از ضعف آرشیو اسناد در مراکز تئاتری ایران ادامه می‌دهد: در بسیاری از مکان‌های مهم‌مان تخصص مستندسازی نداریم و بدتر اینکه حتی ضرورتش را هم احساس نمی‌کنیم.  

حریری در پایان می گوید: هر سال چندین سمینار آسیب‌شناسی برگزار می‌کنیم ولی معلوم نیست سندیت دیتاها و داده‌ها بر چه اساس است و عموما در این حوزه با تحقیقات میدانی محققان روبرو هستیم. از این رو و با توجه به عدم آرشیو تخصصی، به نظر می‌رسد بخشی از نتایج حاصله از این سمینارها با واقعیت فاصله داشته باشد.

شرح تصویر گزارش: رضا بابک و امین تارخ در نمایش «لورنزوچیو» کار دکتر محمد کوثر در تالار مولوی

برچسب‌ها