فرهنگ مولوی: سازمان ثبت احوال کشور عمری 90 ساله دارد. در سال 1297 این سازمان به‌عنوان نخستین نهاد از تشکیلات بوروکراتیک دولتی در ایران تأسیس شد.

 این سازمان اما از زمان تصویب قانون برنامه اول توسعه در مسیر تحول قرار گرفت و بر اساس تبصره 39 این برنامه دولت موظف به اصلاح اساسی سامانه ثبت احوال و ایجاد پایگاه مکانیزه اطلاعات جمعیت کشور شد.

 ‌سازمان ثبت احوال با وجود فراز و نشیب‌هایی که داشته، همواره در زمینه‌های هویتی، تابعیتی و آماری فعالیت خود را ادامه داده است و هم اکنون نیز از طریق 30 واحد استانی و یک واحد اجرایی ویژه برای به ایرانیان ساکن در خارج یا خارجیان مقیم ایران، زیر پوشش 3 شاخه معاونت « اداری، مالی و برنامه‌ریزی»، « حقوقی وسجلی » و « آمار و انفورماتیک» خدمات ارائه می‌دهد.

 ‌با وجود سابقه طولانی این سازمان، هنوز برخی از مردم به اشتباه « ثبت احوال» را با « ثبت اسناد » یکی می‌انگارند؛ هرچند هر دو در واژه « ثبت » اشتراک دارند، نوع فعالیت شان یکسان نیست و سازمان‌های جداگانه‌ای هستند.

‌سازمان ثبت احوال کشور سازمانی حاکمیتی است که زیر نظر وزارت کشور فعالیت می‌کند و وظیفه ثبت و ضبط اطلاعات فردی و شخصی مردم را بر عهده دارد؛ در حالی که سازمان ثبت اسناد و املاک کشور زیر مجموعه قوه قضائیه است و وظایف آن با سازمان ثبت احوال تفاوت ماهوی دارد.‌سازمان ثبت احوال، شاید یک سازمان قدیمی را در اذهان برخی تداعی کند که در بین‌سازمان‌های دولتی اهمیت و وجهه چندانی ندارد؛ سازمانی که کارکنان آن تنها نام و نام خانوادگی و تاریخ تولد اشخاص را در ورقه‌ای ثبت می‌کنند و به دست مردم می‌دهند تا با آن کارهای اداری خود را انجام دهند و با آن ورقه شناخته شوند.

 اما این ‌سازمان سعی کرده تا شرایط کاری و خدماتی خود را با بستر تحول هماهنگ کند و نظام ارائه خدمات را از قالب سنتی خارج سازد و روش‌های تازه و تجربه شده کشورهای توسعه یافته را با فعالیت‌های تکمیلی، فناورانه و آموزش محور، توأم با افزایش کمی و کیفی آن جایگزین کند.

 با این همه سازمان ثبت احوال هنوز هم برای برخی از مردم ناشناخته است. تصور بسیاری از مردم از ثبت احوال آن است که فقط شناسنامه خود را (که حاوی اطلاعات شخصی است و در هنگام مراجعه ثبت می‌شود) می‌توانند ازاین سازمان تهیه کنند؛ به عبارت دیگر ثبت احوال تنها نقش یک کاتب را دارد.

 ‌اما شناسنامه‌ای که در دست همگان است مستندی دارد که پشتوانه هویت آنهاست و تمام احوال شخصی شان در طول مدت زندگی، از هنگام تولد تا پایان عمر در آن درج می‌شود. این سند تنها یک کاغذ یا صرفاً اطلاعات ثبت شده در سامانه رایانه نیست، بلکه ساختاری بنیادین است که ضمن احراز هویت شخصی، ملی و میهنی آحاد مردم مرجع اطلاعات آماری برای انجام امور مهمی همچون برنامه‌ریزی‌های خرد و کلان و پژوهش‌های علمی و کاربردی است و آثارهویتی، تابعیتی، حقوقی و امنیتی بر آن مترتب است.

 ‌در حال حاضر سازمان ثبت احوال، دیگر آن سازمان به‌اصطلاح « متروک » نیست.‌این سازمان با پیشینه‌ای دیرینه، در سال‌های اخیر سعی کرده است در چرخه عملیات خدمات دهی، مسیر تحول را تدارک ببیند و متناسب با نیازهای فزاینده و متنوع جامعه، خدمات جدیدی را در مجموعه شرح وظایف بستر‌سازی‌ کند و از این طریق مسیر توسعه را تجربه کند و با این روند، نه تنها گستره فیزیکی فعالیت را افزایش دهد بلکه کیفیت آن را نیز با کاهش زمان انتظار و سرعت در انجام کار و تأمین نیازهای هویتی و آماری بالا ببرد.

 ‌با این نگرش، سازمان ثبت احوال، تحول و توسعه را در آموزش و ایجاد قابلیت و شکوفایی استعدادها و توانایی‌های نیروی انسانی می‌داند و بر این عقیده است که غفلت از زمان، ضعف فرهنگی را سبب می‌شود و تنها با پیشرفت و ارتقای آموزشی و فناورانه است که می‌توان نواقص را حذف و محو کرد.