تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۴:۵۲

این ۱۰ فیلم الزاما بهترین فیلم‌های سیاسی تاریخ سینما نیستند ولی جملگی آثار مهمی‌اند که در آنها صراحت سیاسی کاملا مشهود به‌نظر می‌رسد.

تولد يك ملت (1915): ديويد وارك گريفيث اولين فيلم سياسي بحث‌برانگيز دنيا را مي‌سازد. گريفيث در «تولد يك ملت» سراغ جنگ‌هاي داخلي آمريكا رفت و فيلمي ساخت كه به‌لحاظ سينمايي شاهكار و به‌لحاظ مضموني اثري نژادپرستانه محسوب مي‌شد.

رزمناو پوتمكين (1925): سرگئي آيزنشتاين در فيلمي كه قهرمان فردي ندارد و ملوان‌ها و مردم در آن قهرمان هستند، مانيفست سينمايي انقلاب روسيه را مي‌سازد؛ فيلمي انقلابي، چپگرا و به‌لحاظ سياسي بسيار مهم كه سكانس معروف پلكان اودسايش هنوز هم به‌شدت تأثيرگذار است.

آقاي اسميت به واشنگتن مي‌رود (1939): اين ساخته فرانك كاپرا حكايت يك روستايي ساده‌دل به‌نام جفرسون اسميت با بازي جيمز استوارت است كه مقابل سياستمداران فاسد آمريكايي مي‌ايستد و درنهايت به پيروزي مي‌رسد.

همه مردان شاه (1949): رابرت راسن خالق «بيلياردباز» در سياسي‌ترين فيلم كارنامه‌اش سراغ زندگي ويلي استارك، سياستمدار پوپوليست آمريكايي رفت؛ فرماندار و سناتور ايالت لوييزيانا كه ظاهرا برضد سياست قيام كرد، ولي خودش هم عملكرد جالبي از خود به‌جا نگذاشت و درنهايت ترور شد.

كانديداي منچوري (1962): فيلم صريح جان فرانكن هايمر به‌دليل مضمون ضدكمونيستي‌اش با انتقادهاي زيادي مواجه شد، ولي اين شاهكار دوران جنگ سرد، تصويري دقيق و تكان‌دهنده از فضاي دورانش و روح و روان زخم‌خورده قهرمانش ارائه مي‌دهد.

زد (1969): اين احتمالا مشهورترين فيلم سياسي دنياست. گاوراس به‌عنوان يكي از سياسي‌ترين كارگردان‌هاي تاريخ سينما قصه‌اش را در كشوري بدون نام روايت مي‌كند، ولي آشكار است كه او به يونان و كودتاي سرهنگان اشاره دارد.

جسدهاي سرشناس (1976): از بهترين‌هاي فرانچسكو رزي. ماجراي قتل‌هاي زنجيره‌اي چند مقام قضايي كه يك بازرس مصمم با بازي لينو ونتورا پرونده‌شان را پيگيري مي‌كند.

مرد آهنين (1981): فيلمي درخشان از آندره وايدا كه با تماشايش مي‌توان به تصوير درستي از جنبش كارگري همبستگي لهستان رسيد.

جي.اف.كي (1992): اليور استون مثل دادستان آرمانگراي فيلمش مي‌كوشد تا پرونده قتل جنجال‌برانگيز جان‌اف‌كندي را بازخواني كند و به اين نتيجه برسد كه سيا او را قرباني كرده است.

بادي كه كشتزار جو را تكان مي‌دهد (2006): نمي‌شود سراغ سينماي سياسي رفت و به كن لوچ اشاره نكرد؛ فيلمساز كهنه‌كار و چپگراي انگليسي در بادي كه كشتزار جو را تكان مي‌دهد ماجراي ارتش جمهوري‌خواه ايرلند در دهه20 ميلادي را روايت كرده.