سینا قنبر پور: مسافرت‌های شهری پله اول توسعه گردشگری است.

یکباره نمی‌توان به نقطه اوج پلکان رسید مگر با طی کردن پله به پله آن و این حکایت در مورد گردشگری هم صادق است.

وقتی زمزمه امکان جایگزینی درآمد نفت و توریسم را عده‌ای به زبان آوردند و قائم‌مقام سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تعداد ورودی گردشگران به ایران را  850 هزار نفر اعلام کرد موضوع تأمل برانگیز شد که چگونه با چنین تعداد کمی قرار است درآمد گردشگری جایگزین درآمدهای نجومی نفتی شود.

 اگر جزو 10 کشور تاریخی نخست دنیا باشیم که هستیم  اما دردی از این میزبانی بی‌رونق درمان نمی‌شود.
با این وصف نمی‌توان به اوج پلکان گردشگری اندیشید بی‌آنکه پله اول را قدم گذاشت، اما این پله کدام است؟

می‌گویند شهر تهران روزانه 18 میلیون سفر درون شهری را تجربه می‌کند و در این اقیانوس جابه‌جایی شهروندان مسافرت سیاحتی – تفریحی به جز خیابان‌گردی جایش خالی است. این در حالی است که تهران و سایر شهرها امکاناتی را در خود جای داده‌اند که می‌تواند پتانسیلی برای تورهای گردشگری شهری باشد. برهمین اساس عده‌ای از کارشناسان توریسم معتقدند توریسم شهری زیربنای توسعه گردشگری محسوب می‌شود.

به عبارت دیگر اگر به جای سرگردانی مردم در خیابان‌های شهر به ویژه تهران بتوان سفرهای هدفمندی را طراحی کرد که هم تهرانی‌ها را با فرهنگ تهران آشنا کند و هم سفر را نهادینه کند پس از مدتی می‌توان به توسعه سفرها از درون شهرها به درون کشور امیدوار بود و این حرکت گام به گام می‌تواند به نهادینه کردن توریسم و توجه به زیرساخت‌های آن توجه کند.

تا به حال شده برای تعطیلات آخر هفته خود در شهر تهران برنامه سفر طراحی کرده باشید. به هر حال از جنوبی‌ترین نقطه تهران تا شمالی‌‌ترین نقطه آن و از غرب تا شرق این کشور شهر نمی‌توان طی طریق کرد مگر با صرف زمان و هزینه کافی!

از طرفی ما به جز مسیر خانه تا محل کارمان و بالعکس و نقاط حساس و حیاتی مورد نیاز زندگی‌مان چه بخش‌هایی از شهرمان را می‌شناسیم. اگر صحبت از تهران می‌کنیم حکایت از گستردگی و الگو بودن آن است و گرنه این حکایت، داستان همه شهرهای ماست.

اگر اهل مثلا اهواز باشید باید از شما بپرسیم در طول سال چندبار  در میان جوش و خروش کارون قایق‌سواری کرده‌اید؟ یا شهر دیگر و امکان دیگرش. به هر حال آنچه مهم است اینکه تا سفر نباشد گردشگری هم معنایی نمی‌یابد و گردشگری هم بدون سفر تعریف شده محقق نمی‌شود و گرنه 18 میلیون جابه‌جایی در تهران فرصت ویژه‌ای خواهد بود. آمار این 18 میلیون جابه‌جایی را با کم و زیادش کنار آمار موزه‌ها، فرهنگسراها و نقاط دیدنی شهر تهران قرار دهید.

بعد تعداد دانشجویان، تعداد دانش‌آموزان، خانه‌داران، بازنشستگان و افرادی که در طول روز بیکارند و فراغتی ندارند را محاسبه کنید و آن را تناسب ببندید. آن وقت به پاسخی برای این سؤال فکر کنید که آیا مردم علاقه‌ای به بازدید از موزه‌ها، بازدید از محلات تاریخی، شرکت در برنامه‌های فرهنگی و... ندارند یا این کار برایشان سخت است؟

به نظر می‌رسد سفر در تهران با توجه به ترافیک، بعدمسافت و قرار گرفتن مراکز فرهنگی، تاریخی و در نقاط مختلف و دور از هم شرایطی را رقم زده که شاید هر کسی نه به درستی از این توزیع مراکز با خبر باشد و نه از ساعت کاری آنها چیزی بداند و برای همین ریسک سفر و هزینه‌های این جابه‌جایی در شهر را به جان بخرد در حالی که به هنگام رسیدن به مقصد نصیبی نداشته باشد.

با این وصف خلاء نبود سفرهای برنامه‌ریزی شده در قالب تورهای درون‌شهری به خوبی قابل لمس است. اگر شرکت‌های مسافرتی به این نکته توجه کنند، هم می‌توانند به رونق موزه‌ها، مراکز فرهنگی و تاریخی کمک کنند و هم به نهادینه شدن سفر.

برای اینکه بدانیم با چه موضوعی سر و کار داریم آن هم در روزگار بی‌بنزینی بد نیست  آمارهایی را از زبان قائم مقام سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مرور کنیم.

تفریح هدف اول

چندی قبل «حمید بقایی» از وقوع 60 میلیون نفر سفر در سه ماهه نخست سال 1386 خبر داد و گفت این میزان سفر 16 هزار و 166 میلیارد ریال گردشگر مالی را رقم زده است.
قائم مقام سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به آمارگیری براساس شاخص‌های استاندارد جهانگردی اشاره کرده بود که نتیجه آن برآوردی از سفرهای سه ماهه نخست بود.

به گفته او 55 درصد از گردشگری داخلی در سه ماهه نخست سال با هدف «تفریح» انجام شده بود و پس از «دیدار دوستان و آشنایان» با 18 درصد در مقام دوم قرار می‌گرفت. حدود 16 درصد از سفرها نیز با هدف زیارت اماکن مذهبی تحقق یافته بود. سفرهای کاری، درمانی و... نیز پس از این قرار گرفته بودند.

با این وصف به خوبی می‌توان با ایجاد جاذبه‌هایی برای تعطیلات آخر هفته و حتی میان هفته برای بازنشستگان، خانه‌داران و... سفرهای تفریحی درون‌شهری طراحی کرد که اشخاص به طور فردی یا میل و رغبتی برای تحقق بخشیدن به آن ندارند و یا امکانش را در خود نمی‌بینند.

جالب است بدانید که براساس آمار اعلام شده از سوی قائم مقام سازمان یاد شده حدود 45 درصد سفرهای انجام شده در کشور از طریق خودروی شخصی بوده و 33 درصد با اتوبوس و مینی‌بوس و 10 درصد با قطار. به خوبی می‌توان جذابیت سفر با خودروی شخصی را در این آمارها دید.

 حتی اگر فرض کنیم در سه ماهه نخست سال هنوز مردم با سهمیه‌بندی سوحت مواجه نشده بودند باز هم نمی‌توان عادت و علاقه مردم به سفر با خودروی شخصی چه در شهر و چه در مسافرت‌های بین شهری را نادیده گرفت.

این عادت و علاقه البته ناشی از راحتی استفاده مردم از وسیله شخصی خود است. اگر مردم ببینند در شهر و در تفریح درون شهری هم می‌توان با استفاده از تور و وسایل حمل و نقل عمومی ویژه تور مسافرت تفریحی جذاب داشت آن وقت رفته‌رفته وضعیت گردشگری از محور خودروی شخصی به محور دیگری متمرکز می‌شود.

نتیجه‌ دیگری که بقایی از آمار تهیه شده از سفرهای سه ماهه نخست امسال ارائه کرده است بحث هزینه‌های یک سفر است. حدود 35 درصد هزینه سفرهای انجام شده برای تهیه موادغذایی و نوشیدنی، 33 درصد هزینه حمل و نقل، 20 درصد هزینه اقامت، 15 درصد هزینه برای خرید و تنها 6 درصد هزینه برای تفریح پرداخت شده است.

حال تصور کنید در حالی که هدف اولیه سفر تفریح بوده ولی بیشترین هزینه متوجه حمل و نقل و خرید خوراکی بوده است. بنابراین گرچه در یک سفر درون شهری قرار نیست هزینه‌ای برای اقامت پرداخت شود ولی لازم است سفر به گونه‌ای طراحی شود که با ایجاد جذابیت‌هایی از نظر نوع خوراکی و امکان به حداقل رساندن هزینه حمل و نقل بیشترین لذت متوجه هدف اصلی آن یعنی تفریح کند.

توریسم شهری زیربنای گردشگری

«هوشنگ غفارپور» یکی از فعالان عرصه گردشگری است که یک موسسه تحقیقاتی را اداره می‌کند که در همین زمینه کار مطالعاتی می‌کند.
این فعال عرصه توریسم و تورگردانی معتقد است ما جمعیت قابل توجهی در شهر داریم که ساعات زیادی از روز بیکارند. بازنشسته‌های ادارات دولتی، زنان و مهمانان ساکن در تهران که شاید در شلوغی تهران حوصله تنهایی بیرون آمدن را نداشته باشند.

غفارپور در این باره می‌گوید: «با برنامه‌ریزی صحیح می‌توانیم تورهای درون‌شهری تعریف کنیم که هم با آن به رونق موزه‌ها و کاخ موزه‌ها کمک کنیم و هم فراغتی جذاب برای این اقشار طراحی کنیم که با پرداخت هزینه‌ای نه چندان سنگین یک روز از تعطیلی آخر هفته آنها را به خوبی پر کنیم.»

به گفته این فعال عرصه گردشگری با تمرکز بر توریسم شهری و توسعه نهادینه کردن آن می‌توانیم سفر درون کشور و گردشگری را میان مردم نهادینه کرد و وقتی کشوری برای گردشگری مردمش نهادینه شد توسعه کار برای جذب گردشگر خارجی آسان‌تر و ساده‌تر می‌شود.

هوشنگ غفارپور بر نکته‌ای فرهنگی تاکید می‌کند و می‌گوید: «بسیاری از بچه‌های ما، کودکان، نوجوانان و حتی جوانان ما به درستی شهرشان را نمی‌شناسند. برای مثال اینکه چقدر بچه‌های تهران، تهران و محله‌هایش و فرهنگ آن را می‌شناسند؟ ما می‌توانیم تورهایی طراحی کنیم که به بچه‌ها محله‌های قدیمی و اصیل را نشان‌ داده تاریخ  آن را مرور کنیم.»

توریسم‌ شهری و فرهنگ

حتما شما هم این تک جمله را در قالب ضرب‌المثل شنیده‌اید و شاید هم از آن استفاده کرده باشید که می‌گوید: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». حکایت این جمله هم به اثر سفر و تجربه‌ای  که از آن به دست می‌آید برمی‌گردد.

فرهنگ نیز می‌تواند با ابزار سفر بسیاری از ارزش‌ها و آموزه‌های خود را منتقل کند تا آنجا که می‌توان به عنوان یک عامل فرهنگساز به سفر چشم دوخت و روی آن حساب باز کرد!
هوشنگ غفارپور در تشریح نظرات خود در جهت رونق گردشگری از طریق توریسم شهری تاکید می‌کند: «این همه ما از انرژی هسته‌ای صحبت می‌کنیم و داعیه استفاده از آن را داریم ولی بسیاری از مردم به درستی نمی‌دانند با چه صنعت جذابی مواجهند. این پتانسیل می‌تواند برای مردم عادی و به ویژه دانش‌آموزان و دانشجویان بازدیدی جذاب را درپی داشته باشد.»

وی در توصیف طراحی چنین توری می‌افزاید: «اگر سازمان انرژی هسته‌ای با مشارکت تورگردانان و شرکت‌های فعال در حوزه گردشگری تور بازدید از سایت‌های هسته‌ای را تدارک ببیند به صورت نمادین مردم با این صنعت آشنا می‌شوند. آن وقت هم اهمیت این همه توجه دولت را می‌فهمند و هم در قالب یک تور با فرهنگی جدید آشنا می‌شوند.»

غفارپور همچنین به موضوع آب و تصفیه آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما برای تصفیه آب هزینه گزافی می‌پردازیم ولی در فرهنگ مصرف آب با مشکلات مواجهیم. می‌توانیم با طراحی تورهایی درون شهری ضمن رونق بخشی به گردشگری درون شهری بچه‌ها را با این صنعت و زحمتی که برای تهیه آب شرب متحمل می‌شویم آشنا کنیم.

 آن وقت با سفری که یکی دو هزار تومان هزینه داشته هم به گردشگری توجه کرده‌ایم و هم فرهنگ مصرف آب را به خوبی در ذهن بچه‌ها و خانواده‌هایشان جا انداخته‌ایم.»

این فعال عرصه توریسم از این مصداق‌ها بسیار دارد. او به موضوع علوم و تدریس جغرافیا در مدارس اشاره کرده و می‌گوید: «ما در تهران با کویر فقط یک ساعت و نیم فاصله داریم و در حالی که به سادگی می‌توان مدارس و تورگردانان را با هم هماهنگ کرد تا برای بچه‌ها بازدیدی از این جنس تدارک ببینند و اثر این بازدید و تدریس را کیفی تجربه کنند اما شاهد چنین رویه‌ای نیستیم.»

در واقع با قراردادن چنین برنامه‌هایی در شهر و به ویژه برای کودکان، نوجوانان و جوانان می‌توان سفر را در زندگی شهری مردم نهادینه کرد. با نهادینه شدن سفر در زندگی روزمره می‌توان در کوتاه‌مدت شاهد رونق گردشگری و مهیا شدن فرهنگ و اجتماع برای جذب گردشگران خارجی شد زیرا آن وقت همه به نوعی تجربه کرده‌اند که در سفر می‌توان چه پیام‌هایی را انتقال داد و از این طریق چه مشاغلی را می‌توان ایجاد یا حتی احیاء‌کرد.

نقش شهرداری

حتما شما هم اتوبوس‌هایی را در سطح شهر دیده‌اید که با عنوان «واحد گشت» شکل و شمایلی تمیزتر دارند.
شهرداری به عنوان متولی اداره شهر می‌تواند از این طریق ضمن اطلاع‌رسانی‌های صحیح به گردشگران شهری و فرهنگسازی در برخی حوزه‌ها به بسترسازی برای رونق زیرساخت‌های گردشگری کمک کند.

برای تحقق چنین برنامه‌ای باید جامعه هدف را به خوبی شناسایی و انتخاب کرد. بچه‌ها در قالب دانش‌آموزان و دانشجویان می‌توانند فرصت‌های مغتنمی برای این برنامه باشند و قطعاً به خوبی خود آنها نیز پیشگام این عرصه خواهند شد.

بنابراین مدارس و دانشگاه‌ها نیز باید بتوانند طرح درس و برنامه‌های جنبی و علمی خود را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند که زمان برای چنین تورهایی در طول سال تحصیلی ایجاد کنند.
از سوی دیگر تورگردانان و شرکت‌های مسافرتی و گردشگری به همراه شهرداری‌ها می‌توانند هسته اولیه این حرکت را تشکیل دهند.

ghanbarpour@hamshahri.org