تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۴

لاله پرچمی: رسم بر آن است که در بیان عشق به هر کس و هر چیزی خاطره اولین برخوردها هم ضمیمه شود.

رسم بر آن است که در بیان عشق به هر کس و هر چیزی خاطره اولین برخوردها هم ضمیمه شود. گویی هر گاه عشقی هست ناچار اولین نگاهی نیز باید باشد!

گفتگو و خاطرات فوتبالیست های معروف پر است از خاطرات گل کوچیک در کوچه و بازی در زمین‌های خاکی محله و کارگردانان و بازیگران مشهور از سینما رفتن‌های یواشکی در کودکی می‌گویند و تعریف چندین وچند باره فیلم ها برای دوستان وخانواده و... تمبر دوستان و کلکسیونرهای تمبر هم در بیشتر مواقع برای اولین بار تمبر را پشت ویترین لوازم التحریر فروشی محله دیده‌اند و سر راه رفتن به مدرسه تمبری خریده‌اند وبا دوستانشان آلبومی درست کرده‌اند و آرام آرام علاقمند شده‌اند و رسیده‌اند به امروز.

در نخستین دیدار قطعات کوچک وزیبا ورنگارنگی را پشت پاکت‌های نامه دیده‌اند که توجهشان را جلب کرده وبعد شروع کرده‌اند به خریدن تمبر از مغازه‌های لوازم التحریر و بعد تر اداره پست را شناخته‌اند و... گاهی بعضی‌ها از خوش خلقی فروشنده مغازه
گفته‌اند وعلاقه شخصی اش به تمبر و برخی در همان کودکی اطلاعات کارمند پست را درباره تمبر ستوده‌اند و تمبرها هم تند و تند به بازار می‌آمد و عطش ایجاد شده را فرو می‌نشاند و یک سرگرمی جذاب برای کودکان دیروز می‌ساخت.

امروز دیگر این خبرها نیست! خیلی چیزها به اقتضای زمانه تغییر کرده‌اند. خانه‌های بزرگ و دلباز به آپارتمان‌های شلوغ بدل شده و عملا چیزی به نام هم محله‌ای وبچه‌های کوچه و... وجود ندارد. مغازه های نوشت افزار فروشی دیگر تمبر نمی‌فروشند و خیلی چیزها تغییر کرده. یک سری از این تغییرات در کشور در حال توسعه‌ای مثل ایران اجتناب ناپذیر است و از ان گریزی نیست
ولی در این وانفسا باجه‌های خالی از تمبرهای جدید و تمبرهایی را که فقط رو نمایی می‌شوند و به بازار نمی‌رسند را چه کنیم؟

طراحی‌های بی جذابیت برای کودکان را چگونه بپذیریم؟ و صد‌ها پرسش دیگر که فعلاً بی‌پاسخ مانده‌اند و امیدواریم این "فعلًا" ها به "اساساً " تبدیل نشوند! که تمبر نشود یک خاطره دور ویک نوستالژی بی‌باز‌گشت...