تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۶:۱۱

حمیدرضا امیدی سرور: سینمای ایران در ماه‌های گذشته روزهایی بحرانی را پشت سر گذاشت.

پدیده کپی‌های غیرمجاز از فیلم‌های روی پرده به عنوان زنگ خطری جدی برای سینمای ایران در محافل سینما و سازمان‌های مربوطه، واکنش‌های وسیعی را به دنبال داشت.

این روزها که چنین معضلی مرتفع شده به حساب می‌آید، ضروری به نظر می‌رسد از منظرهایی دیگر نیز به این مسئله توجه داشته باشیم، به خصوص این که چنین اتفاقی باعث شد تا دوباره این حقیقت خود را نشان بدهد که سینمای ایران تا چه اندازه به لحاظ اقتصادی آسیب‌پذیر است.

از این دست اتفاق‌ها در دیگر کشورها نیز بسیار به‌وقوع می‌پیوندد اما هیچ‌گاه ابعاد تأثیرگذاری آن بر سینمای این کشورها به این حد و اندازه وسیع نمی‌نماید.

 حتی گاه شاهد بوده‌ایم برخی فیلمسازان ادعا کرده‌اند که حاضرند همزمان با نمایش فیلم خود نسخه‌های خانگی فیلم‌هایشان هم به طور وسیع عرضه شود و تأثیری نیز بر فروش فیلم‌هایشان نداشته باشد؛ ادعایی که دو سال پیش جرج لوکاس هنگام اکران آخرین قسمت «جنگ‌های ستاره‌ای»‌اش عنوان کرد.

اگر سینمای ایران با کوچکترین اتفاقی دچار بحران شده و زنگ خطر تعطیلی آن به صدا در می‌آید، مشکل جای دیگری است و فارغ از معضلات و مشکلات بیرونی که گاه گریبانگیر سینمای ایران می‌شود، خود نیز از معضلاتی  ریشه‌ای رنج می‌برد. چنین معضلاتی است که در مجموع باعث می‌شود، کلیت سینمای ایران تا این اندازه به لحاظ اقتصادی آسیب‌‌پذیر باشد.

ریشه‌های آسیب‌پذیری سینمای ایران در زمینه‌های مختلف را، بیش از هر چیز باید در شرایط متزلزل اقتصادی آن جست‌وجو کرد. سینمای ایران را اگر نگوییم سینمایی دولتی، سینمایی است که وابستگی آن به نهادهای دولتی بسیار است.

در طول سال‌های گذشته کمک‌هایی از سوی نهادهای مختلف دولتی به اشکال مختلف به طور مستقیم و غیرمستقیم شامل حال سینمای ایران می‌شود، کافی است سینما از سبد محصولات فرهنگی تحت حمایت دولت خارج شود، در این زمان است که بنیه مالی واقعی سینمای ایران خود را نشان خواهد داد.

آنچه در این سالها به عنوان حمایت یا حفاظت از سینمای ایران شاهد بوده‌ایم، ابعاد مختلفی داشته است، از اعطای وام‌های گوناگون بگیریم تا در اختیار گذاشتن سالن‌های گسترده  و با بالا بردن ظرفیت اکران.

با وجود گام‌های مثبتی که در جهت حمایت از این سینما برداشته می‌شود اما آیا واقعاً‌ تولیدات سینمای ایران توانسته‌اند با حفظ و برخورداری جذابیت، تماشاگران را به سالن‌های سینما بکشانند؟

 سالن‌های خالی از تماشاگر در طول این سال‌ها نشان می‌دهد توفیقی در این زمینه حاصل نیامده و حتی به نظر می‌رسد که از میزان تعداد مخاطبان سینماها نیز کاسته شده است. تمهیداتی همچون نیم بها کردن بلیت سینما‌ها در یک روز هفته و قیمت متغیر بهای  بلیت سینماها در طول روز و نظایر آن از جمله راهکارهایی است که در طول این سال‌ها برای جذب دوباره مخاطبان سینماها صورت گرفته و همچنان هم لزوم اجرای طرح‌هایی مشابه احساس می‌شود.

یک مقایسه ساده می‌تواند نشان دهد که سینمای ایران تا چه اندازه مخاطب خود را از دست داده است. در سال 1364 فیلم «عقاب‌ها» با رقم 16 میلیون تومان در اکران اول تهران، پرفروش‌ترین فیلم سال شد.

 با احتساب متوسط قیمت بلیت در آن سال‌ها، می‌توان گفت بیش از 2 میلیون نفر در اکران اول تهران به تماشای «عقاب‌ها» نشسته‌اند؛ یعنی 30 درصد جمعیت تهران.امسال فیلم «اخراجی‌ها» با گذر از رقم یک میلیارد تومان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نام گرفت ولی اگر‌ نسبت قیمت متوسط بلیت با تماشاگر را محاسبه کنیم، می‌بینیم که تعداد تماشاگران «اخراجی‌ها» به یک میلیون نفر هم نزدیک نمی‌شود.

 یعنی زیر 10 درصد جمعیت تهران؛ آن هم در شرایطی که این فیلم در بهترین گروه سینمایی و سالن‌های استاندارد و ممتاز و با بهره‌مندی از انبوهی از تیزرهای تلویزیونی به اکران در آمده است؛ امتیازاتی که فیلم «عقاب‌ها» از هیچ کدام آنها بهره‌مند نبود.