کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا پیش از انتصاب به این سمت رئیس یکی از دانشکدههای دانشگاه استنفورد بود. اکنون که دولت بوش به روزهای پایانی خود نزدیک میشود او هم در فکر بازگشت به جایگاه دانشگاهی خود است.
اما چند ساعت بعد از انتشار نشریه دانشجویی دانشگاه استنفورد با این عنوان در صفحه نخست خود، نامههای بسیاری به سردبیر این نشریه فرستاده شد. مضمون این نامهها اعتراض به بازگشت احتمالی رایس به جایگاه دانشگاهی خود بود.
در یکی از این نامهها آمده است، کاندولیزا رایس در دولتی خدمت کرده است که همه ارزشهای اساسی و بنیادی دانشگاه مانند منطق، علم، تخصص و صداقت را زیرپا گذاشته است.
استنفورد نباید از بازگشت رایس استقبال کند. این نامه را استاد ریاضیات دانشگاه استنفورد با نام خود نوشته و آن را به روزنامه این دانشگاه ارسال کرده است. اما اظهار نظراتی که خوانندگان اینترنتی این نشریه به صورت آن لاین بر روی صفحه اینترنتی قرار دادهاند بسیار تندتر از این بود.
در یکی از این نظرات آمده است، رایس برو گمشو. ما استادی را که مسئول قتل عام یک ملت است نمیخواهیم. چنین کسی نباید اجازه تدریس داشته باشد.
زمانی همین خانم رایس در جایگاهی بالاتر از کلینتون و باراک اوباما به عنوان اولین زن سیاهپوستی که در کاخ سفید به قدرت رسیده مورد توجه بسیاری در آمریکا قرار داشت. اما در آن زمان هنوز جنگ عراق شکل یک رسوایی اخلاقی، نظامی، اطلاعاتی و انسانی را پیدا نکرده بود.
محبوبیت و جایگاه رایس وقتی به شدت سقوط کرد که در مصاحبهای با تلویزیون سی ان ان از بازی اطلاعاتی که برای توجیه جنگ عراق راه افتاده بود حمایت کرد و گفت، نمیگذاریم این دود محدودی که از سلاحهای رژیم صدام بالا گرفته به ابر قارچ گونه هستهای تبدیل شود. باب وودوارد نویسنده آمریکایی که درباره رسوایی اطلاعاتی جنگ عراق کتابی منتشر کرده، رایس را بدترین مشاور امنیت ملی از زمان به وجود آمدن این سمت در آمریکا خوانده است.
در مرکز بیروت تابلویی از یک پل آویزان شده که رایس را در حالی نشان میدهد که خون از لبانش سرازیر شده است. رایس تا پیش از این محبوبترین چهره در دولت بوش بود. مجله تایم تاکنون 4 بار او را به عنوان یکی از بانفوذترین افراد در جهان معرفی کرده و نام او در فهرستهای مختلفی از زنان و سیاستمداران بانفوذ و قدرتمند جهان دیده میشود.
اما انتشار کتابها و گزارشهای مطبوعاتی درباره ناتوانی دولت بوش و به ویژه رایس در اداره شرایط پیش و پس از جنگ عراق موقعیت او را به خطر انداخته است.
اکنون اما رایس به شدت در تلاش است میراث خود را در این 16 ماه باقی مانده از دوران مسئولیتش اصلاح کند. رایس با دهها نویسندهای که برای نوشتن کتابهایی درباره او صف کشیدهاند همکاری میکند.
یکی از این افراد گلن کسلر نویسنده روزنامه واشنگتن پست است که تا هفته آینده کتابی با عنوان «کاندولیزا رایس: یک زندگی آمریکایی» را وارد بازار میکند.
یکی دیگر از این کتابها را الیزابت بومیلر نویسنده روزنامه نیویورک تایمز مینویسد که در ماه دسامبر منتشر خواهد شد. کتاب « راه کاندولیزا رایس به سوی قدرت» دیگر کتابی است که مارکوس مابری از سردبیران روزنامه نیویورک تایمز در ماه مه آینده نوشته است.
اکثر این کتابها قلمیانتقادی نسبت به رایس دارند. برای مقامات وزارت خارجه آمریکا بسیار عجیب است که یک وزیر خارجه در قدرت با نویسندگانی همکاری کند که علیه او مطلب مینویسند.
هدف رایس از همکاری با این نویسندگان منتقد از یکسو تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن تاریخنگاران است و از سوی دیگر وارد کردن موضوعاتی به غیر از عراق در محتوای این کتابهاست. همکاران و دوستان او میگویند که رایس میداند نمیتوان به راحتی از عراق خلاصی یافت.
به همین دلیل تلاش میکند با تلاش در حوزههای دیگری همچون صلح اعراب و اسرائیل، فصلهای دیگری را به کتابهایی که دربارهاش نوشته میشود اضافه کند.
البته او در مقام وزارت خارجه موفقتر از دوران مشاوره امنیت ملی عمل کرده و توانسته است به عنوان دیپلمات ارشد دولت آمریکا بخشی از تنشهای موجود میان آمریکا با متحدانش را کم کند.
به رغم انتقادات شدید محافظهکاران درون دولت بوش، رایس به کریستوفر هیل دستیار امور کره خود فرصت داد تا درباره پیمان صلح با کره شمالی گفتوگو کند و این مذاکرات را به نتیجه برساند.
اما هیچ کدام از این تلاشها به ترمیم و اصلاح تصویر رایس کمکی نکرد. ریچارد آرمیتاژ معاون کالین پاول وزیر خارجه سابق آمریکا چندی پیش در جایی گفته بود، رایس در مقام مشاور امنیت ملی، مقام مورد دلخواه رئیس جمهور نبود. خود رایس هم گفته است که 4 سال نخست مسئولیتش در دولت بوش دوران خوبی نبوده است.
رایس در مقام وزارت خارجه از نظر مکانی بیشتر از بوش فاصله گرفته است. بعضی مواضع گذشته او اکنون با اقدامات و سیاستهای فعلی در تناقض و تعارض قرار گرفته است. او زمانی در نشریه فارین افرز نوشته بود، رئیس جمهورهای آمریکا نباید فراموش کنند که ارتش آمریکا یک نیروی پلیس غیرنظامینیست. یک داور سیاسی بیطرف هم نیست. این ارتش برای ساختن جامعه مدنی طراحی نشده است.
اکنون اما او وزیر خارجه دولتی است که از ارتش دقیقا برای همین منظور استفاده میکند. او در فلسطین تحریم سیاسی گروه حماس را بعد از پیروزی این گروه در انتخابات هدایت کرد. در پاکستان تلاش کرد به رغم پیچیدگی اوضاع ژنرال پرویز مشرف را در قدرت حفظ کند. این همان وزیر خارجهای است که با حرارت بسیار از دمکراسی حمایت میکند اما با دیکتاتورها هم کنار میآید و با آنها همزیستی مسالمتآمیز میکند.
زمانی رایس را رقیب هیلاری کلینتون برای مقام ریاست جمهوری آمریکا میدانستند و در این باره بحثهای داغی در اینترنت درمیگرفت. اما اکنون میزان محبوبیت او در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.
او به صراحت اعلام کرده که قصدی برای شرکت در رقابت ریاست جمهوری ندارد و میخواهد بعد از پایان یافتن دوران مسئولیتش در دولت بوش به دانشگاه استنفورد برگردد.
اما جان هنسی رئیس این دانشگاه گفته است که رایس تنها به عنوان استاد میتواند به این دانشگاه بازگردد نه به عنوان رئیس دانشکده.
هنسی که در سال 1999 و بعد از خروج رایس از استنفورد به ریاست این دانشگاه انتخاب شده گفته است، کسانی هستند که درباره اقدامات رایس در زمان وزارت خارجه ناخشنودند و نمیخواهند که او به دانشگاه بازگردد.
نیویورک تایمز/ 31 اوت