تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۹

محمد باقرقالیباف : سالروز شهادت «مرتضی مطهری» عزیز و بزرگ، که بحق از آموزگاران اصلی انقلاب بود را روز معلم نامیده اند.

نامگذاري شايسته اي است و دستمايه اي براي توجه و قدرنهادن به تلاش انسان‌هاي شريفي كه بي گمان همه ما، فارغ از نقش، شأن و مدركمان، مديون تلاش‌هايشان هستيم. حيفم آمد كه در اين يادداشت كوتاه، كه آن را براي همه معلمان سرزمينم مي نويسم، به تبريك و قدرداني اكتفا كنم و بهتر آن ديدم كه انديشه ام را در محضر «اصحاب انديشه» و «انديشيدن آموزي» به مثابه برگ سبزي پيشكش كنم و چشم به‌راه نصايح و اصلاحات ايشان بمانم.

چندي است كه در سخنان و نوشته هايم به چهار موضوع محوري «معرفت»، «منزلت»، «قدرت» و «ثروت» از زواياي مختلف اشاره مي‌كنم و سعي دارم تا چرخه توليد و تحويل اين چهار محور به همديگر را تبيين كنم و آسيب‌هاي اين چرخه را بازنمايش دهم.
گمان من اين است كه چگونگي توليد اين چهار محور و سازوكار تبديل اينها به همديگر موضوعي است كه در جامعه امروزمان نيازمند تامل است. روشن است كه قدرت و ثروت در فرآيندهايي سالم يا ناسالم، قابل تبديل و تحويل به يكديگر هستند و هر يك به صورت مستقيم ايجاد منزلت مي كنند. اما اتصال معرفت به اين سه، خالي از مشكل نيست.

آموزگاران سرزمين من، بي شك بخش مهمي - اگر نگوييم مهم‌ترين بخش - از چرخه توليد و كسب معرفت در جامعه هستند. نيازي به بازخواني مطالعات فراوان نيست تا دريابيم كه مهم‌ترين و ماندگارترين تاثير در رويكرد به انديشه و دانش را آموزگاران مدارس در افراد ايجاد مي كنند. معرفت سازي و انديشه پردازي در جامعه ما بايد، و مي تواند زمينه ساز «منزلت يابي» باشد. و به راستي در دنياي ما انسان‌ها، بهينه آن است كه منزلت افراد بر اساس معرفت شان ايجاد شود. و همينجا يكي از اصلي ترين نقاط آسيب است؛ يعني جايي كه معرفت نه به آموزگار قدري مناسب شأنش مي دهد و نه به آموزنده.

كژكاري چرخه تحويل اين چهار محور، كه اتفاقاً خودش هم حاصل «بي معرفتي» است، باعث شده تا منزلت از «ثروت» و «قدرت» نشأت بگيرد و معرفت دستاويز تحصيل اين دو باشد و مطلوبيت ذاتيش را در چشم آموزندگان از دست بدهد. انگار كه دانش را تنها و تنها بايد وسيله اي دانست كه براي كسب مال و مقام مطلوب است و لاغير.

اينچنين كه باشد، صاحب دانش قدر ويژه اي ندارد و تا زماني كه با استفاده - و گاه سوءاستفاده- از دانشش به مالي و مقامي نرسيده است، منزلتي نخواهد داشت؛ چه رسد به آن كه شغلش آموزگاري است! در چنين حالتي است كه معرفت، ابزاري مي‌شود كمابيش حقير براي بالارفتن از نردبان ثروت و قدرت تا رسيدن به بام منزلت.

كار ما در اين ميان اصلاح اين چرخه معيوب و فراهم ساختن شرايطي است كه منزلت معرفت سازان و معرفت داران، در گرو مال و مقامشان نباشد و اصحاب دانش و آموزش، در هر جايگاهي «قدر ببينند و بر صدر بنشينند» نه اين كه زجر ببينند و بر در بنشينند. دعا و تلاش من براي همه آموزگاران سرزمين عزيز اسلاميم، در جهت تحقق سلامتي، امنيت، بركت و عزتي است كه شايسته پيامبرگونگي ايشان است.