تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۷

مریم مهتدی: کم پیش می‌آید در ادبیات داستانی این روزهایمان رمانی را دستمان بگیریم که دلمان نیاید زمینش بگذاریم و هر پاراگرافی که پیش می‌رویم بر نبوغ نویسنده‌اش درود بفرستیم.

كم پيش مي‌آيد اين حال خوش وقت خواندن رماني 300صفحه‌اي به ‌ما دست بدهد. داستان‌ها لاغر و دست‌يافتني شده‌اند و در اين ميان رماني كه با طنزي جذاب و خلاقيتي منحصربه‌فرد خواننده را گير بيندازد چيزي است كه نبايد آن را از دست داد. از «جناب آقاي شاهپور گرايلي همراه خانواده» حرف مي‌زنم، رمان تازه‌ «فرهاد بابايي»؛ داستان خانواده‌اي غيرمعمولي در جنوب تهران با شخصيت‌هايي كه در عين آشنايي، براي خواننده به‌شدت تازگي دارند.

خانواده‌اي كه يك روز 5 نفرند و يك روز 6 نفر و به ذهن‌تان هم خطور نمي‌كند كه چطور پسر ۱۶ساله اين خانواده گاهي ابر مي‌شود. جناب آقاي شاهپور گرايلي و خانواده‌ محترم‌شان منتظر وامي 5 ميليون توماني هستند؛ وامي كه به‌خاطر گرفتنش حاضرند همه‌كار بكنند. نثر روان رمان و طنزش نمي‌گذارد خواندن 300 صفحه داستان بهتان سخت بگذرد.

فرهاد بابايي درباره طنزي كه رمانش را در برخي سايت‌ها جزو رمان‌هاي طنز دسته‌بندي كرده گفته: « از ابتدا قرار بود كه گوشه چشمي هم به طنز در طول كارم داشته باشم اما با شروع كار تقريبا فراموش كردم. حتي مسائلي توي خط داستان پيش مي‌آمد كه براي خودم اصلا طنز نبود و چه بسا غمگين بود.»