براساس محتويات اين پرونده روز 14اسفندماه سال 88 مرد كارخانهداري بهنام منصور در پاركينگ خانهاش واقع در منطقه جنتآباد توسط 2نفر با شليك گلوله به قتل رسيد و مبلغي پول از خانهاش سرقت شد. سارقان بعد از ارتكاب اين جنايت جنازه مقتول را نيز با خود به مكان نامعلومي بردند و بعد از آن هيچكس از سرنوشت منصور اطلاعي نداشت.
هر چند كسي صداي شليك گلولهها را نشنيده بود اما ناپديد شدن منصور و پيدا شدن آثار خون در پاركينگ پليس را در برابر معمايي پيچيده قرار داد تا اينكه مدتي بعد جسد مردي در حوالي منطقه چهاردانگه پيدا شد. پس از بررسيهاي انجام شده مشخص شد كه مقتول كسي جز منصور نيست و با مشخص شدن سرنوشت اين مرد، تلاش پليس براي رازگشايي از معماي قتل او آغاز شد.
كارآگاهان جنايي در جريان تحقيقات خود پي بردند 2جوان به نامهاي محسن و اكبر در اين جنايت دست دارند. به اين ترتيب آنها دستگير شدند و در جريان تحقيقات اتهام قتل منصور را پذيرفتند. محسن كه عامل اصلي اين جنايت بود در بازجوييها به پليس گفت: من اصلا مقتول را نميشناختم. اكبر از من خواست همراه او نزد منصور بروم. من يك كلت كمري داشتم و وقتي سراغ منصور رفتيم او را به بهانه شكستهشدن شيشه خودرواش به پاركينگ كشاندم و در ادامه يك گلوله به او شليك كردم و مبلغي پول از آنجا سرقت كرديم و جنازه را هم با خود برديم و در بيابانهاي چهاردانگه دفن كرديم.
با اعترافات متهمان پرونده آنها به شعبه 113دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و بعد از محاكمه محسن به يك مرتبه قصاص و اكبر به تحمل 10سال حبس محكوم شد. به اين ترتيب محسن كه با تأييد حكم قصاصاش در ديوانعالي كشور خود را در يكقدمي چوبه دار ميديد تلاش كرد تا بتواند رضايت خانواده مقتول را جلب كند. هرچند اين تلاشها مدتها به طول انجاميد اما سرانجام هفته گذشته اولياي دم كه فرزندان، خواهران و برادر مقتول بودند با حضور در واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران اعلام كردند از محسن شكايتي ندارند و او را بخشيدهاند. به اين ترتيب پسر جوان كه در 25سالگي مرتكب قتل شده بود با بخشش اولياي دم زندگي دوبارهاي يافت.
خواهر مقتول درباره دليل بخشش قاتل برادرش به همشهري گفت: اگر برادرم در تصادف يا حتي يك درگيري جانش را از دست داده بود ما همان روزهاي اول قاتلش را ميبخشيديم. اما برادرم در جريان يك سرقت مسلحانه به قتل رسيد و اگر ما همان روزهاي اول ميبخشيديم قاتلانش به راحتي از مجازات فرار ميكردند. در اين مدت قاتل به اندازه كافي تنبيه شد و ما هم تصميم گرفتيم او را به مناسبت عيد غدير ببخشيم. وقتي ديديم خانواده قاتل شرايط سختي را تحمل ميكنند و بهخاطر ندانمكاري پسرشان عذاب ميكشند تصميم گرفتيم او را ببخشيم چراكه در اين سالها به اندازه كافي مجازات شده است. اين كار ما فقط بهخاطر رضاي خدا بود.