تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۰

سوریه سقوط نکرد اگرچه خرابی‌های بسیاری را متحمل شد. این کوتاه‌ترین عبارتی است که در توصیف تحولات ۴سال اخیر سوریه می‌توان گفت.


به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، آنچه روند تحولات در سوریه را تغییر داده این است که غرب نتوانست حضور نیروهای جهادی را که با توطئه کشورهای عربی خلیج‌فارس قدم به خاک سوریه گذاشته بودند و اعراب تلاش می‌کردند آنها را بر استراتژی آمریکا و غرب تحمیل کنند، هضم کند.

در چهارمین سال جنگ سوریه، اثرات این جنگ بیش از پیش خود را در منطقه و محیط پیرامونی نشان می‌دهد. به‌گونه‌ای که نمی‌توان اختلاف‌های نمایان شده میان عربستان و قطر را که از اصل طرح تغییر در تونس آغاز شده و قطر تلاش کرده پرچمدار آن باشد، نادیده گرفت. قطر ناآرامی‌هایی که غرب به آن نام بهار عربی داد را به سود اخوان‌المسلمین رقم زد و توانست خود سکاندار حوادث در جهان عرب شود و خرقه رهبری بر تن کرده و حوادث را تا سوریه رهبری کند اما طرح عجولانه‌ای که تلاش می‌کرد با سرعت بخشیدن به تحولات، سوریه را از افق منطقه حذف کند با سقوط اخوان‌المسلمین به سرعت رنگ باخت. اگر اخوان سقوط نمی‌کرد و قطر می‌توانست طرح خود را پیش ببرد آنگاه اخوانی‌ها بر مهم‌ترین کشورهای عربی یعنی مصر و سوریه با سکانداری خود حکمرانی می‌کردند.

اما سیر حوادث قابل پیش‌بینی نبود. سوریه سقوط نکرد اگرچه ویران شد و خرابی‌های بسیاری را متحمل شد. با قدرت گرفتن نیروهای افراطی وابسته به القاعده در جنگ سوریه، آمریکا مجبور شد به‌طور تلویحی بگوید که حاضر است از مطالبه‌خود مبنی بر رفتن بشار اسد که کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس و رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه کلید آن را زده بودند، کوتاه بیاید و بعد از گذشت 4 سال از جنگ بپذیرد که در کنار آن بایستد.

واقعیت امروز سوریه این است که دیگر تنها نیست و قرار هم نیست به تنهایی به زندگی خود ادامه دهد. این در حالی است که عراق دوباره شاهد جنگ طایفه‌ای شده و لبنان نیز در وضعیت بهتری با توجه به سیر انفجارهای تروریستی‌ای که در آن جاری است و خلأ قانونی‌ای که بر نهادهای حکومتی‌اش حاکم شده، نیست. در عین حال اردن نیز در وضعیت مناسبی به سر نمی‌برد وهمچنان با فشارهای غربی و عربی که خواهان ایفای نقش اساسی این کشوردر کمک به مخالفان سوری به‌اصطلاح معتدل هستند، مقابله می‌کند درحالی‌که دمشق نیز از طریق درعا تلاش دارد دیکته‌هایی که اردن تحت فشار غرب قصد اجرای آن را در مرزهای خود با سوریه دارد، ناکام بگذارد؛ شاید در نهایت اردن نیز از داخل منفجر شود.

به این ترتیب بعد از گذشت 4 سال از جنگ علیه سوریه تنها کسی که از این جنگ سود برده تل‌آویو است.اردوغان هم که پیش از این در راس افراد خواهان سرنگونی حکومت اسد بود تا به این ترتیب راه برای به قدرت رسیدن اخوان‌المسلمین در خاورمیانه کامل شود اکنون شاهد است که هدفش رؤیایی بیش نبوده و با اتهام‌های فساد و مشکلات داخلی‌ای که با آنها دست به گریبان است تلاش دارد تا از طریق ایران از یک سو خود را از تنگنای داخلی نجات دهد و از سوی دیگر به‌دنبال بازگشت آرامش به سوریه، همسایه جنوبی کشورش است.

حال و روز حماس هم چندان مناسب نیست، مناسبات و دگرگونی‌های منطقه‌ای وضعیت این جنبش را هم دچار تغییر کرده است. حماس گمان می‌کرد با رسیدن اخوانی‌ها به قدرت به‌ویژه با گرفتن بخشی مهم از سلطه در سوریه می‌تواند جایگاه خود را مستحکم کند برای همین رئیس دفترش خالد مشعل دائما اسد را نصیحت می‌کرد که خود را درگیر جنگ با مخالفانش نکند و به فکر مطالبات مردم سوریه باشد.

در سایه همین جنگ است که اکنون بنیامین نتانیاهو به‌خود جرأت می‌دهد رو به اعراب و غربی‌ها کند و بگوید که بدون پس‌گرفتن مطالبه بازگشت پناهندگان فلسطینی و اعتراف به یهودی بودن کشور اسرائیل توافق صلح را امضا نمی‌کند.