همشهری آنلاین: گفت‎وگوی تلویزیونی رئیس جمهور با مردم موضوعی بود که برخی از روزنامه‎های شنبه، ۱۹ بهمن به آن پرداختند.

مرتضی گلپور در روزنامه قانون«بدعت شیرین آقای رئیس جمهور» عذرخواهی روحانی به دلیل نقص‎های به وجود آمده در روند توزیع سبد کالا را به فال نیک گرفت و نوشت:

آخرین گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس جمهور با مردم، حاوی بدعت تازه‌ای بود، بدعتی که باید آن را به فال نیک گرفت. حسن روحانی در این برنامه بابت مشکلاتی که درباره تهیه سبد کالایی ایجاد شده است، از مردم عذرخواهی کرد. این عذرخواهی، نه یک امر تشریفاتی و تعارف، بلکه به صورت صریح و به عنوان رئیس جمهور خطاب به مردم ابراز شده است. این برای نخستین بار است که یک رئیس جمهور نسبت به دردسرهایی که مردم بابت برنامه‌های دولت دچار آن شده اند، چنین کلماتی را بر زبان می‌آورد. سال‌ها بود که نخبگان سیاسی و اجتماعی، نبود فرهنگ عذرخواهی از عارضه‌های سیاسیون و دولتمردان می‌دانستند. در نبود فرهنگ عذرخواهی، هیچگاه مدیران بار شکست‌های برنامه‌های خود را به دوش نمی‌کشیده و همواره انگشت اشاره خود را به سمت علت‌های موهوم می‌گرفتند. اما به نظر می‌رسد لااقل برای یک بار هم که شده، رئیس دولت یازدهم بر آن است تا صداقت را پیشه کرده و این انگشت را به سمت خود دولت نشانه رود. همچنان که روحانی در بیان این عذرخواهی، به واقعیت‌هایی نیز اشاره کرد، کاستی‌هایی که هیچگاه یک رئیس دولت حاضر به اذعان به آنها نبود. اینکه نظام مالیاتی شفافی درکشور نیست و نظام آماری نیز مشکلات بسیاری دارد، از جمله همین کاستی‌هاست. البته دولت یازدهم از ابتدای فعالیت خود، تمایزهای جدی را با دولت‌ گذشته نشان داد.

اما این عذرخواهی را باید نقطه عطف این تمایز دانست. در 8 سال گذشته، رئیس دولت به گونه‌ای آمار می‌داد و سخن می‌گفت که گویی نه تنها هیچ مشکلی وجود ندارد و هیچ شکست و ناکامی‌ای متوجه برنامه‌ها و تلاش‌های دولت نیست، بلکه هرچه نادرستی است، ناشی از سیاه‌نمایی عده‌ای بدخواه است. گویی دولت گذشته معصوم بود و آن دشواری‌هایی که مردم در زندگی عادی خود مشاهده می‌کردند، ناشی از برنامه‌های افرادی چون جمشید‌بسم‌ا... یا گروه‌های سیاسی رقیب و بدخواه بود. بهترین عنوانی که می‌شد بر این رویه گذاشت، بی‌صداقتی بود، راهی که در نهایت باعث ایجاد فاصله‌ میان مردم و دولتمردان می‌شد. اما به نظر می‌رسد دولت یازدهم در نظر دارد این رویه را بر هم زده و تئوری‌های توطئه‌محور را پس بزند. چنین رویکردی را می‌توان تلاش برای بازگشت عقلانیت به دولت دانست، عقلانیتی که در آن، دریافت‌ها و ارزیابی‌ها براساس واقعیت‌های موجود صورت می‌گیرد. در این رویکرد نه تنها مردم غریبه نیستند، بلکه آنان هستند که به طور مستقیم، برنامه‌ها و سیاست‌های دولت را در زندگی خود لمس می‌کنند. نکته مهم ماجرای عذرخواهی روحانی از مردم، این است که او به عذرخواهی از برخی جریان‌ها و گروه‌های سیاسی تن نداد.

این درحالی است که برخی رسانه‌ها و سیاسیون، از روحانی خواسته بودند بابت اظهارات خود درباره دانشگاه‌ها از آنان عذرخواهی کند. عذرخواهی روحانی از مردم و اینکه وی حاضر نشد از جناح‌ها و گروه‌های خاص سیاسی عذرخواهی کند، به معنای آن است که دولت در راهی که برگزیده است، ثابت قدم است. به عبارت دیگر، دولت روحانی بنا ندارد از اصولی که منتهی به انتخابات 24 خرداد شد، بازگردد. این درحالی است که جریان‌های اجتماعی و سیاسی حامی دولت، بارها زبان به انتقاد گشوده بودند که دولت با مخالفانی مماشات می‌کند که اساسا بنا ندارند دولت را حتی برای یک روز تحمل کنند. رفتار اخیر رئیس‌جمهور نشان داد که دولت نیز این معنا را دریافته است و برآن است تا بیش از پیش به مردم نزدیک‌ شده و شکاف میان خود و منتقدان همیشگی را شفاف‌تر کند.

عیب «جام‌جم»، نقص «پاستور»

داوود محمدی سردبیر روزنامه شرق در ستون سرمقاله به موضوع گفت‌وگوی رئیس جمهور با مردم پرداخت و نوشت:

در سپهر سرشار از «شوک» سیاست میهن‌مان، رخداد ساده‌ای همانند «پخش زنده» گفت‌وگوی رییس‌جمهور با مردم هم چالش‌برانگیز شد. پس از آنکه این گفت‌وگو در ساعت مقرر روی «آنتن» شبکه سراسری سیما نرفت، گمانه‌زنی‌های بدبینانه آغاز شد و زیرنویس وجود «نقص فنی» نه‌تنها مخاطبان را اقناع نکرد، بلکه بر عمق و گستره شایعات افزود. اکنون که غبارها فرو نشسته و واقعیت ماجرا عیان شده باید پرسید ریشه این «تاخیر» پرهزینه سیاسی کجاست؟ علت‌یابی «روبنایی»، جست‌وجوگران را به سمت شناسایی اختلاف‌نظر مسوولان «جام‌جم» و «پاستور» بر سر انتخاب «مجری»، به‌عنوان عامل تاخیر یک‌ساعت‌ونیم در پخش گفت‌وگو سوق می‌دهد اما واکاوی «زیربنایی» نشان می‌دهد که آبشخور اصلی تاخیر، «مساله اعتماد» به مسوولان «جام‌جم» است؛ رسانه‌ای که لقب «ملی» را یدک می‌کشد، کارنامه‌ای از خود برجای گذارده که اعتماد به این رسانه را دشوار می‌سازد. رفتار صداوسیما با دو دولت احمدی‌نژاد هنوز از اذهان مردم و ناظران پاک نشده است. «رسانه ملی» در حمایت صریح و ضمنی از احمدی‌نژاد، سنگ تمام گذاشت؛ نقاط ضعف دولت را لاپوشانی کرد، خدمات آن را با ذره‌بین و گاهی تلسکوپ، برجسته‌سازی و آمیخته به ذوق‌زدگی به تصویر ‌کشید، «آنتن» را از منتقدان دولت دریغ کرد و حتی گاهی در تاختن تبلیغی به منتقدان احمدی‌نژاد، از دولت سبقت ‌گرفت و آنان را با انواع اتهامات نامستند و توهین‌های ناروا، نواخت. در چنین فضایی، طبیعی بود که «توافق» برای زمان و چگونگی حضور رییس «دولت مهرورز»، به‌راحتی حاصل می‌شد. احمدی‌نژاد، هرگاه اراده ‌کرد -با مناسبت و بی‌مناسبت- روی «آنتن» رفت.

بابت مجری «گفت‌وگو» هم دغدغه‌ای نداشت، سوالات «هدایت‌شده» بود تا مبادا، پرسشی، خاطر سکاندار «پاک‌ترین دولت تاریخ ایران» را مکدر سازد. هنوز هم می‌توان در فضای مجازی، فیلمی را دید که نشان می‌دهد «مجری» گفت‌وگو با احمدی‌نژاد هنگام آماده‌شدن برای اجرای برنامه، سوالاتی که «باید» بپرسد و نپرسد را با مسوولی چک می‌کند. خروجی خنثی و یکطرفه این گفت‌وگوها چنان واضح و آزاردهنده شد که صدای اعتراض برخی اصولگرایان را نیز درآورد اما میزان رضایت احمدی‌نژاد از «تک‌گویی» در «گفت‌وگو» با رسانه ملی، به‌جایی رسید که «مجری» ثابت این برنامه‌ها مورد تفقد قرار گرفت و با انتصاب به‌سمت «مدیرکل رسانه‌ای نهاد ریاست‌جمهوری»، او از «جام‌جم» به «پاستور» نقل مکان داده شد. مدیران رسانه ملی نیز از ایفای نقش بازوی رسانه‌ای دولت خرسند بودند و «در مورد انتخاب مجری توسط روسای محترم قوا» به ارسال نامه نیمه‌شب و «استعلام» از «رییس محترم شورای نظارت بر سازمان صداوسیما»، نیازی احساس نمی‌کردند.

 اما سمت‌وسوی تحولات کشور این نکته را به اثبات رساند، آنان که در فهرست «حذف‌شدگان» و «هدف انتقاد» رسانه ملی قرار داشتند، نماد اراده سیاسی اکثریت ملت بودند، آخرین نمونه بارز و غیرقابل مناقشه تحولاتی از این جنس، انتخابات 24خرداد بود که نتایج آن از واقعیت تبدیل «رسانه ملی» به «بلندگوی اقلیت» پرده برداشت. پس از انتخابات هم «جام‌جم» عینک واقع‌بینی برچشم نزد؛ رسانه‌ای که به سهم خود و به‌دلیل حمایت از احمدی‌نژاد و چشم‌پوشی از کژکرداری «دولت پاکدست» باید به جبران اشتباه می‌پرداخت، دوربین و میکروفن خود را به شکار میراث ویرانه‌ای هشت‌ساله فرستاده و مسوولیت بازسازی سریع آوارهای عظیم برجای‌مانده را روی شانه‌های نحیف دولت چندماهه تازه‌مستقر می‌اندازد. همزمان، رویه نوین «تریبون» دادن به منتقدان دولت را در دستور کار قرارداده.  با این اوصاف؛ می‌توان به مسوولان «پاستور» حق داد که مقابل مطالبات مسوولان «جام‌جم»، ایستادگی کنند تا گفت‌وگوی «رییس‌جمهور» به‌عنوان «عالی‌ترین مقام اجرایی کشور» را به شیوه مطلوب خویش و نه منطبق با سلیقه رسانه ملی، روی «آنتن» بفرستند.

اما همین‌جا باید یادآور شد پایمردی چهارشنبه‌شب دولتمردان، صرفا از زاویه «سیاسی» قابل دفاع است ولی از منظر «رسانه‌ای»، نقص و کاستی‌ای برای «دولت پاسخگو» محسوب می‌شود. شایسته دولت روحانی نیست در راهی قدم‌ گذارد که قله موفقیت آن، پخش زنده «گفت‌وگوهای هدایت‌شده» نظیر دوره احمدی‌نژاد باشد؛ گفت‌وگوهایی که اگر زمینه پذیرش مردمی داشت، حداقل، محبوبیت ملی احمدی‌نژاد و پیروزی انتخاباتی اصولگرایان را در پی می‌آورد که نیاورد و از قضا، فاقد تریبون‌ها در رسانه ملی و حذف‌شدگان توسط «جام‌جم» را با رای ملت، روانه «پاستور» کرد.

بنابراین؛ سیاست رسانه‌ای دولت، نیاز مبرمی به «بازنگری» دارد. اگر بناست گفت‌وگویی از رییس‌جمهور، روی «آنتن» رود، زیبنده است پرسش و پاسخ‌ها چالشی و از جنسی باشد که حلاوت پخش آن برای مدت طولانی در یاد مخاطبان بماند. پخش چنین گفت‌وگوهایی با حضور مجریانی که اگر بخشی از «دکور» برنامه نباشند، فقط سوال کلیشه‌ای می‌خوانند، تمامی سخنان رییس‌جمهور را با کلام و سر تایید می‌کنند و هیچ نکته مبهم یا قابل انتقادی در لابلای سخنان روحانی نمی‌یابند، جذاب نیست؛ گفت‌وگوی تاثیرگذار نیازمند حضور مجری / کارشناس یا کارشناسان منتقد حامی و در حالت «ایده‌آل»، محتاج پرسشگری رقبای سیاسی واقع‌گراست. وگرنه، گفت‌وگوهای خنثایی، در معرض قضاوت مخاطبان قرار خواهد گرفت که ماهیت «ضدتبلیغ» خواهد یافت. در این نگاه، «انتخاب شخص مجری»، زیر سایه « ارزیابی توان حرفه‌ای مجری» قرار می‌گیرد. نکته مهم‌تر آنکه؛ در برهه زمانی سیطره فضای مجازی- اعم از شبکه‌های اجتماعی، خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و... - بر افکارعمومی، گذاشتن تمام یا بیشتر تخم‌مرغ‌های اطلاع‌رسانی در سبد «جام‌جم» و دل‌بستن به نتایج آن، نگاه ناکارآمدی است که دولت «تدبیر و امید» را به سر منزل مقصود نخواهد رساند. استفاده مناسب از ظرفیت حیرت‌انگیز نهفته در فضای مجازی و مکتوب و نیز افزایش تعداد حضور رییس‌جمهور در جمع خبرنگاران نشریات و گفت‌وگوی اختصاصی با آنان- بدون لحاظ گرایش سیاسی نشریات- در زمره راهکارهایی است که در میان‌مدت و بلندمدت، دستاوردهای ماندگاری برجای خواهد گذاشت و به تقویت پایگاه اجتماعی روحانی منتهی خواهد شد.

تیم رسانه‌ای دولت باید بر دغدغه «ضریب ریسک بالا»ی اینگونه اقدامات فایق آیند و فراموش نکنند؛ رمز سبقت انتخاباتی روحانی، حضور موفقیت‌آمیزش در گفت‌وگوهای چالشی و مناظره تلویزیونی با رقبا بود و اکنون نیز از نامزدی که با شعار «تدبیر» پیروز انتخابات شد، انتظار می‌رود تجلی عینی این شعار را در همه عرصه‌ها و از جمله، حوزه حیاتی «رسانه» و نحوه «پاسخگویی دولت» به نمایش گذارد و روش‌های نوین را جایگزین شیوه‌های منسوخ پیشین کند.

بودن یا نبودن مجری؛مسئله این نیست!

روزنامه تهران امروز نیز به قلم «سیدجواد سیدپور» گفت‎وگوی زنده تلویزیونی رئیس جمهور را محور یادداشتش قرار داد و نوشت:

اصرار تیم رسانه‌ای دولت برای بودن یا نبودن یک مجری در مصاحبه تلویزیونی و تاکید رئیس‌جمهور به همان مجری که«خوشحالیم که شما را دراین مصاحبه داریم»نشان داد که دولتمردان کنونی بسان سلف خود علاقه غیرقابل وصفی در اهمیت دادن به موضوعات کم اهمیت یا بی‌اهمیت دارند و به‌راحتی می‌توانند اسیر حاشیه‌ها شوند.واقعا بودن یا نبودن آن مجری محترم چقدر بر کیفیت محتوا و سخنان رئیس‌جمهور افزود و چه تاثیری جز کشاکش اراده ها(بخوانید لجبازی‌ها) برای به کرسی نشاندن حرفی داشت که دست آوردش هیچ آورده‌ای برای کشور،مردم و منافع ملی نداشت؟شگفتا از آقایان بلند پایه‌ای که سال‌ها مثلا در دستگاه‌های امنیتی کارهای با اهمیت انجام می‌دادند چگونه با تحلیل‌های آنچنانی، رئیس‌جمهور یک کشور را بر سر مسئله‌ای به غایت ساده و بی‌اهمیت به تنگنای حاشیه می‌برند! و شگفت‌انگیزتر اینکه آقای روحانی هم بر این دعوا مهر تایید می‌نهد! اگر انتخاب مجری از سوی دفتر رئیس‌جمهور معنایش این باشد که فردی بیاید که در هماهنگی با تیم رسانه‌ای دولت تنها سوالاتی را بپرسد که آنان دوست دارند البته کاری عبث و سخت اشتباه است واگر معنایی جز این دارد اصرار و ابرام چه معنایی دارد؟ مجری باید نماینده افکار عمومی باشد و نه سوالاتی از پیش طراحی شده که پرسش‌هایی واضح و روشن و گاه سخت را از رئیس‌جمهور بپرسد البته آقای رئیس‌جمهور نشان داده که چندان نیازی به این هماهنگی‌ها ندارد ولی اصرار تیم همکارانش برای این موضوع را هم رد نکرده است،همین باعث شده که این شائبه ایجاد شود که نکند در دولتمردان علاقه ویژه‌ای به منولوگ وجود دارد، نه دیالوگ؟ با این حال یادمان باشد اگر هم در این میان«مسئله‌ای» هم بروز کرده،مسئله برای حل کردن است نه ایجاد منازعه بی‌حاصل.تخریبچی‌ها نباید میداندار این بحث شوند. اینکه در این مدت کوتاه حجم گسترده‌ای ازاتهامات ریز و درشت به سوی مدیریت صداوسیما روانه شده و حتی مدیریت آن مجموعه را«تحت نفوذ محافل خاص» به شمار آوردن نه‌تنها کمکی به حل این موضوع نمی‌کند بلکه نشان می‌دهد عده‌ای دوست دارند دولت و مجموعه حاکمیت را وارد منازعه دو سر باخت کنند و آنگاه نان خود را در این تنور بپزند. راه علاجش قانون است نه کشاکش بی‌حاصل.قانونی که بگوید تکلیف در چنین مواقعی چیست و چه باید کرد.

پروتکلی که روشن کند روند پرسش و پاسخ درچنین مواقعی چگونه باید صورت گیرد. بدون شک صداوسیما در ایران پرنفوذترین و پرمخاطب‌ترین رسانه است که هرمقامی ترجیح می‌دهد از این تریبون به بهترین نحو ممکن استفاده کند. البته شکی نیست که تمام مقامات و مسئولان کشوری هم از این تریبون سهمی دارند و می‌بایستی بتوانند دیدگاه‌ها، برنامه‌ها و عملکرد خود را از طریق آن به مردم منتقل کنند. منتهی مشکلی که وجود دارد، نبود پروتکلی روشن و دقیق درباره چگونگی تخصیص این تریبون به مقامات است. صورت مسئله هم روشن است: معمولا روسای دولت‌ها تمایل دارند در یک برنامه نسبتا یکطرفه به ارائه گزارش عملکرد خود بپردازند و از آن طرف هم صداوسیما به عنوان رسانه ملی و فراگیرترین رسانه کشور تحت فشار افکار عمومی است تا تمام سوالات موجود در جامعه را از تمام مقامات مسئول پرس و جو کرده و پاسخ آنان را بشنود.

به نظر می‌رسد تبدیل صداوسیما به تریبونی یکطرفه به صلاح نباشد. به این معنا که در اختیار قراردادن تریبون صداوسیما به‌صورت مطلق در اختیار مقامات مسئول دارای مضراتی است و ازآنسوتهاجمی‌کردن این تریبون نیز فایده چندانی ندارد. صورت کار باید به گونه‌ای طراحی شود تا از یکسو مقامات مسئول بخصوص روسای جمهور به‌عنوان پرمشغله‌ترین مقام بتوانند گزارش عملکرد خود را ارائه بدهند و در عین حال هم صداوسیما بتواند با جمع‌بندی سوالاتی که در متن افکار عمومی مطرح است؛ اما مقامات به هر دلیلی تمایل به ورود به این حوزه‌ها را ندارند، پیگیر سوالات بی‌پاسخ باشد تا افکار عمومی هم قانع شود. عدم طرح سوالات مردمی در چنین مصاحبه‌هایی باعث از خاصیت افتادن برنامه‌ها می‌شود و خودبه‌خود گزارش تلویزیونی روسای جمهور جنبه تشریفاتی به‌خود می‌گیرند.


نیاز فرهنگ سیاسی ایران به عذرخواهی مسوولان

احمد شیرزاد نماینده اسبق مجلس در روزنامه مردمسالاری آورد:

رییس‌جمهور در دومین گفت‌وگوی تلویزیونی خود نکاتی مطرح کرد که قابل بررسی است. دکتر روحانی از مردم به خاطر مشکلات پیش آمده در جریان توزیع سبد کالا عذرخواهی کرد که این عذرخواهی کم سابقه بود.در گذشته حافظه ما به خاطر نمی‌آورد که یک مسوول بلندپایه اجرایی و مدیریتی از مردم عذرخواهی کرده باشد.البته بعضی عذرخواهی‌های صورت گرفته در گذشته با هدف سیاسی و به خاطر تخریب دیگران بوده است. اما در این مورد رییس جمهور به خاطر عملکرد دولت از مردم صادقانه عذرخواهی کرد. این عذرخواهی به خاطر اتفاقات رخ داده در روز توزیع سبد کالا لازم بود و دولت باید آن را جبران می‌کرد.

این عذرخواهی رئیس‌جمهور می‌تواند الگویی در میان مسوولان دولت و کشور برای پذیرش اشتباه شان باشد. البته امیدوارم دولت مسوولیت‌های خود را به خوبی انجام دهد تا دیگر به عذرخواهی نیازی نداشته باشد .با این وجود نباید از رییس‌جمهور انتظار داشت که در هر اتفاقی که رخ می‌دهد از مردم عذرخواهی کند.بلکه فقط در اتفاقات بزرگ و تاثیرگذار و در موقعیتی که نیاز است به دلیل وقوع اتفاقی مردم آرام شوند باید انتظار عذرخواهی داشت تا نفس عمل عذرخواهی لوث نشود.درهر حال فرهنگ سیاسی ایران به عذرخواهی مسوولان نیاز دارد.

باید توجه کرد که عذرخواهی رییس دولت پسندیده بود اما این اقدام کافی نیست و مسوولان دولت باید توضیح بدهند که این ناهماهنگی‌ها به چه دلیل بوده و آقای ربیعی و همکارانش توضیح دهند که این طرح چگونه اصلاح می‌شود.

البته مردم به عذرخواهی بزرگتری به دلیل عملکرد هشت ساله گذشته نیازمند هستند.مسلما رییس دولت نهم و دهم که اعتقاد ندارد اقدام اشتباهی انجام داده اما عده ای بودند که ابتدا موید وی و بعد منتقد وی شدند که به دلیل حمایت از احمدی نژاد از مردم عذرخواهی نکرده اند. روحانی همچنین در این گفت‌وگو اظهار کرد که «ما دولتی داریم که بسیار صمیمی است و با همکاری و تعامل بسیار نزدیک عمل می‌کند و شایعاتی که مطرح می‌شود، بی‌اساس است». معتقدم شایعات علیه دولت از سوی رسانه‌های تندرو ساخته می‌شود. آنها اخبار خود را از قول «شنیده‌ها» بیان می‌کنند و مسولیت نشر اخبار نادرست خود را نمی‌پذیرند. عملکرد چنین رسانه‌هایی در واقع یک نوع مبارزه غیراخلاقی و نابه حق و بی‌شرمانه است.

البته همانطور که رییس جمهور بارها بیان کرده است دولت شایسته نقد است و باید نقد صورت بگیرد اما نقد با تضعیف و تخریب دولت متفاوت است. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی هم شایعاتی علیه دولت و اصلاح‌طلبان در بولتن‌ها نقل می‌شد. اکنون هم چنین اخبار نادرستی از طریق بولتن‌ها به ائمه جمعه یا مسوولان قضایی منتقل می‌شود که مصداق نادیده گرفتن حق‌الناس هستند. در دوره‌ای که در مجلس ششم نماینده بودم متوجه می‌شدم که چند ماه قبل بولتن‌ها مطالبی علیه نظام از قول من منتشر می‌کردند که واقعیت نداشت. رئیس‌جمهور همچنین تاکید کرده است که در سفرهای استانی تصمیمات فی‌البداهه اتخاذ نمی‌شوند و از قبل در مورد آنها فکر و برنامه‌ریزی می‌شود یا بعداً در تهران مورد بررسی قرار می‌گیرد. این تصمیم رئیس‌جمهور بسیار پسندیده است زیرا کشوربه لحاظ اتخاذ تصمیمات فی البداهه در هشت سال گذشته آسیب زیادی دید.سفرهای استانی دید بازی به مسوولان کشور برای تصمیم گیری می‌دهد و از این جهت چنین سفرهایی مفید است اما به جز موارد محدود و جزئی، سایر تصمیمات باید با دقت و کارشناسی شده انجام شود.