همشهری آنلاین: معاون اول دولت اصلاحات با بیان اینکه خاتمی وی را از آمدن به صحنه انتخابات منع نکرده است، گفت: من به هرحال به جریان اصلاح طلب وابسته هستم. بنابراین فکر می‌کنم برای اینکه قواعد بازی رعایت شود علی الاصول باید با حمایت این اردوگاه بیایم، منتها الان نمی‌خواهم بگویم که با چه برنامه‌ای این کار را می‌کنم.

مهمترین اظهارات محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات در گفتگو با مثلث در زیر آمده است:

  • برخی از بنده تصور سیاسی دارند. چندان مایل نیستم فقط از دریچه سیاست شناخته شوم. در تصویری که از خودم دارم، خود را همیشه دانش آموز یا دانشجو می‌دانم و همیشه به این جایگاه افتخار کرده‌ام. در تمام طول تحصیلم شاگرد اول بودم. حتی در بهترین دانشگاه دنیا یعنی استنفورد که PhD گرفتم، آنجا هم شاگرد اول بودم. به علت اینکه انگیزه معنوی داشتم، احساس می کردم اجر خوب درس خواندن کمتر از نماز مستحبی خواندن یا سایر عبادات نیست.
  • برای راه اندازی یک دانشگاه از وزارت علوم مجوز گرفته‌ایم اما به دلیل مشکلات مالی تاکنون نتوانسته‌ایم این دانشگاه را راه اندازی کنیم. بنای هیات موسس این است که یک دانشگاه کیفی و پژوهش محور راه اندازی شود. اگر مشکل مالی حل شود انشاء الله دانشگاه را راه می‌اندازیم.
  • در شرایط فعلی کشور تکلیف می‌دانم که جلو بیایم. شرایط منطقه و کشور، برگزاری یک انتخابات پرشور با مشارکت حداکثری را برای ما الزامی می‌کند. لذا همه افرادی که در خود توانایی اداره کشور را می‌بینند باید در این حرکت ملی سهیم باشند و به صورتی مشارکت داشته باشند.
  • مشکلات کشور را خوب می‌شناسم و می‌دانم کشور در بخش‌های مختلفی با مشکلات متعددی رو به رو است. بنابراین طرح موضوع را ضروری می‌دانم اما برای خودم معیارهایی گذاشتم از جمله اینکه اگر فضای انتخاباتی بیانگر حضور پرشور مردم شد و امکانات لازم برای بیان نقطه نظرات و ارائه برنامه‌ها در اختیار قرار گرفت و در تحلیل‌ها شانس بالایی برای پیروزی داشتم اعلام نامزدی کنم وگرنه همان کارهایی که از قبل انجام می‌دادم را ادامه می‌دهم.
  • من نگران هستم که فضا به سمت مشارکت حداکثری نرود و این برای کشور نامطلوب است.
  • هم اکنون فضای دانشگاه‌ها انتخاباتی نیست، دانشجو و استاد انگیزه ندارند. نه تنها انگیزه ندارند بلکه احساس می‌کنند حضورشان در صحنه‌های سیاسی هزینه بردار است، برخوردهایی که 2، 3 سال اخیر با دانشجو شد او را به سوی سردی و بی تفاوتی هدایت کرد از این رو همه باید کمک کنند تا فضا اصلاح شود.
  • من به هرحال به جریان اصلاح طلب وابسته هستم. بنابراین فکر می‌کنم برای اینکه قواعد بازی رعایت شود علی الاصول باید با حمایت این اردوگاه بیایم، منتها الان نمی‌خواهم بگویم که با چه برنامه ای این کار را می‌کنم .
  • در کل تفکر اصلاح طلبی را قبول دارم که آقای خاتمی آن را نمایندگی می‌کرد و منجر به دوم خرداد 76 شد.اصلاح طلبی در داخل نظام و برای پاسداری از ارزش‌ها و آرمان‌ها و اجرای کامل قانون اساسی.
  • دانشجو احساس می کند در انتخابات سال 88 تلاش کرده، وقت گذاشته و حتی نمره درسش به دیل عدم فرصت برای مطالعه بد شده اما بعد هزینه داده و بعضا با برخوردهای انظباطی رو برو شده است، برخی از آنها می‌گویند دیگر نمی‌آییم. برای چی هزینه بدهیم، این رویگردانی به علت آن است که وقتی به یک کاندیدای غیر پیروز رأی داده، بعد از انتخابات با او تسویه حساب شده، این بد است و باید اصلاح شود. گاهی در گزینش‌ها سئوال می‌شود که در انتخابات 88 به چه کسی رأی داده‌اید؟ این کار خطرناکی است. به نظر من هر کس به کاندیدای مورد تأیید شورای نگهبان رأی داد باید از وی تقدیر شود و مورد سرزنش و عتاب و خطاب قرار نگیرد.
  • گرفتاری ما این است جریان حاکم به خصوص چون همه تریبون‌ها در اختیارش بوده هر تهمت و هر حرفی خواسته علیه جریان اصلاح طلب زده است. ما اصلاح طلبی را خط امام و پایبندی به قانون اساسی و ارزش‌ها می‌دانیم، برهمین اساس اگر کسی بگوید من اصلاح طلب هستم ولی دنبال براندازی باشد را اصلاح طلب نمی‌دانیم. اصلاح طلبان پیرو تفکر خط امام (ره) هستند، آقای خاتمی این تفکر را نمایندگی کرد و طی 8 سال هم دستاورد ارزشمندی برای کشور داشت. هرکس این تفکر را در چارچوب ارزش‌ها و قانون اساسی قبول دارد اصلاح طلب است.
  • آقای موسوی خوئینی‌ها جایگاه ویژه‌ای در بین اصلاح طلبان دارد. از چهره‌های شاخص قبل و بعد از انقلاب است وقتی ایشان در مسجد نیاوران قبل از انقلاب نماز می‌خواند به ایشان ارادت داشتم و گاهی در نماز جماعت ایشان شرکت می‌کردم، البته هیچگاه با هم همکاری نزدیک نداشتیم ولی بنا نیست که به محض اینکه یک عزیزی، بزرگی یا یک فردی نظری خلاف من بدهد با او برخورد کنیم و عکس العمل نشان دهیم. گرفتاری کشور را ناشی از این روش می‌دانم که به محض اینکه کسی حرفی زد به او حمله شود.
  • نقل قولی از من درباره آقای خاتمی کردند به هیچ عنوان صحت نداشت. رابطه من و آقای خاتمی همیشه بالاتر از رابطه میان دو همشهری است. من از قبل انقلاب ارادت خاصی نسبت به آیت الله خاتمی (پدر آقای خاتمی) داشتم چون ایشان را جزء روحانیون روشنفکر می‌دانستم. البته بیش از دو بار قبل از انقلاب به دیدار موفق نشدم. در کل آیت الله خاتمی را دوست داشتم و بعد به پسر ایشان (محمدآقا) ارادت پیدا کردم. زمانی که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود من هم معاون وزیر علوم بودم و طبعا همدیگر را می‌دیدیم. آن زمان ارادتم به آقای خاتمی بیشتر شد و کوچکترین مسئله ای بین ما تاکنون نبوده است. جلساتی با هم داریم و مرتب همدیگر را می‌بینیم. در زمانی که آن صحبت در رسانه‌ها آمد، مشغله‌های من طوری بود که سه، چهار هفته‌ای اصلا همدیگر را ندیده بودیم. آن زمان این نقل قول‌ها شد. کسی نمی‌تواند رابطه بین من و آقای خاتمی را به هم بزند. ممکن است من و آقای خاتمی در برخی مسائل اختلاف نظر داشته باشیم که این طبیعی است.
  • من برای اختلاف نظر ارزش قائلم چون حرکت ایجاد می‌کند ولی اختلاف نظر هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت ندارد. بنابراین گاهی حرف‌هایی زده می شود. نقل می‌کنند هم ایشان به آن نقل قول‌ها می‌خندد و هم من و هیچ کدام از ما بنا نداریم حتی الامکان به این قبیل صحبت‌های دروغ و دور از اخلاق اسلامی جواب دهیم مردم هم بداخلاقی‌ها و اخبار و شایعات کذب را باور نمی‌کنند.
  • هنوز با هیچیک از بزرگان و بزرگوارانی که طی 30 سال گذشته مورد مشورت من قرار می‌گرفتند برای نامزدی در انتخابات مشورت رسمی نداشته‌ام. قاعدتا باید این کار را بکنم ولی خودم هنوز به یک جمع بندی روشن نرسیده‌ام.
  • احساس می‌کنم هم اکنون در یک شرایط خاکستری حرکت می‌کنم، امیدوارم شرایط کمی روشن‌تر شود که در این صورت رایزنی‌ها و مشورت‌ها را دنبال خواهم کرد.
  • جریان اصلاحات جریان تک صدایی نیست و هرکسی نظر و صدایی دارد. در این شرایط که محدودیت‌های مختلف از جمله رسانه برای پوشش خبری‌شان دارند اگر بخواهند موفق شوند باید به سمت اجماع بروند. فعلا اردوگاه رقیب اردوگاه به هم ریخته‌ای است. کاندیداهای مختلف در بخش‌های مختلف حاضر هستند و این طبیعی است برای اصلاح طلبان هم این وضعیت در سال 84 پیش آمد. به عبارت دیگر جریانی که در حاکمیت است تعداد نامزدهای بیشتری دارد. الان چون اصلاح طلبان در حاکمیت نیستند به نظرم فرصت خوبی است تا روی یک سازوکار روشنی به اجماع برسند، اگر آنها با یک نامزد بیایند شانس موفقیت را خواهند داشت. در 8 سال گذشته مدیریت کشور بصورت یکپارچه در اختیار اصولگرایان بود. البته اصولگرایان هم اکنون می خواهند حساب خود را از دولت جدا کنند و این امکان ندارد که بگویند دولت اصولگرا نبوده است.
  • شرکت در انتخابات هم وظیفه و هم حق است . بنابراین باید وظیفه‌مان را انجام دهیم. ضمن آنکه حق ما هم هست که این کار را بکنیم. اصلاحات یکی از جریان‌های اصیل انقلاب است. شاید اصلاح طلبان در مقطعی براساس تشخیص خود برای انتخابات کاندیدا معرفی نکنند اما حضور در صحنه انتخابات را یک ضرورت می‌دانم البته باید شرایط برای مشارکت همه گروه‌ها از جمله اصلاح طلبان فراهم شود، بخشی از این نگرانی را باید جناح حاکم رفع کند. باید تریبون‌هایی در اختیار اصلاح طلبان قرار بگیرد، با نگاهی به برنامه‌های تلویزیون و سایر رسانه‌های ملی می توان قضاوت کرد که آیا برای کسانی که در مظان کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری هستند شرایط حضور یکسان است؟ با چه بهانه‌هایی در برنامه‌های مختلف به عده‌ای تریبون می‌دهند؟ این شرایط برابری نیست. حالا از شرایط برابری که بگذریم شرایط حداقلی باید فراهم شود. در مورد یک گزینه هم همانطور که اشاره کردم رسیدن به اجماع زمینه پیروزی در انتخابات را هموارتر می‌کند.
  • معتقدم نظام ما، نظام شرط پذیری نیست و باید طبق قانون جلو برویم. برهمین اساس شرط نمی‌گذارم ولی به هر حال این ذهنیت و فضا باید اصلاح شود چون اتهام زدن‌ها هیچ نتیجه و فایده‌ای در دراز مدت ندارد. نمی‌خواهیم 4 سال حکومت کنیم بعد برویم کنار، معتقدیم این حکومت باید به حکومت حضرت مهدی وصل شود. پس باید به جای ایجاد کدورت و تسویه حساب با نگاه مثبت کار کرد. یعنی یک مقدار نگاهمان به آینده و حل مسائل باشد. شرط نمی‌گذاریم اما امیدواریم حل مسائل شامل کاهش کدورت‌ها و حتی الامکان آزادی زندانیان سیاسی باشد. برخی از این زندانیان را من می‌شناسم و افراد متدین و وفادار به آرمان‌ها و انقلاب هستند که ممکن است خطایی انجام داده باشند ولی باید با نگاه به آینده و برای رسیدن به یک همدلی و همراهی همه نیروهای وفادار به نظام و دلسوز برای پیشرفت و توسعه کشور و برای رسیدن به یک فضای شاداب در انتخابات مسایل جاری بصورتی مطلوب حل و فصل گردد.امیدوارم انتخابات آینده پر شور برگزار شود.
  • خوشحال می شوم که اصولگرایان بتوانند با ائتلاف و با حداقل کاندیدا وارد صحنه رقابت شوند که سازوکار آن را خودشان تعریف می‌کنند ولی تحلیل ها این است که اصولگرایان قرار نیست با هم کنار بیایند. اگر دو جناح اصلی هر کدام یک نفر را معرفی کنند مردم در مقام انتخاب براساس برنامه اقدام خواهند کرد و انتخابات پرشور می شود برخی از اصولگرایان تحلیل شان این است که طرفداران دولت ترجیح می‌دهند تا تکثر کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری رخ دهد. چون در این شرایط رقابت به دور دوم کشیده می‌شود و چون امکانات رسانه و مالی و تشکیلاتی در اختیار دولت است در این صورت شانس پیروزی کاندیدای طرفدار دولت بیشتر می شود.
  • اگر دولت وحدت ملی اتفاق بیفتد خیلی خوب است اما به هیچ وجه عملی نمی‌دانم. من بحثم دولت ائتلافی 51 درصدی است که عملی باشد. ‌واقعا بین دلسوزان اصلاح طلب و اصولگرای انقلاب اختلافی در اصول وجود ندارد بلکه تفاوت در تاکتیک‌ها و روش‌ها است. بنابراین اگر تفاهم بیش از 50 درصد را مبنا قرار دهیم عملی است و می‌تواند به دولت وحدت ملی هم ختم شود.
  • در تمام عمرم یک کلمه دروغ نگفته‌ام و یاد نگرفته‌ام وارد بازی باخت شوم. من همه بازی‌هایی که در آن شرکت کردم بازی برد-برد بوده، یعنی اگر آقای خاتمی و دیگران بگویند بیا اما تحلیلم این باشد که اگر بیایم به هر دلیلی رأی نمی‌آورم، نمی‌آیم. ضمن آنکه آقای خاتمی در این زمینه با من تاکنون صحبت نکرده و قطعا مرا از آمدن منع نکرده است چون اصولا ایشان آدم منفی باف و منفی گویی نیست.
  • دولت من دولت شایسته سالار است. برجسته‌ترین‌ها باید در آن حضور داشته باشند. همانطور که در مدیریت دستگاه‌های اجرایی تحت مسئولیتم این رویکرد را اجرا کردم.
منبع: همشهری آنلاین