تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۶:۳۷

ما اصولا بین دو مقوله، تفکیک نکرده‌ایم و به همین علت نوعی نگاه منفی به شادی پیدا کرده‌ایم. این دو مقوله عبارت هستند از «غم» و «حزن». آنچه در اسلام نفی شده است، غم است ولی اسلام به «حزن» امر کرده است.

حزن با غم متفاوت است. اسلام با غم به عنوان یک صفت منفی برخورد کرده است. غم در برابر شادی قرار می‌گیرد. حتی در داستان یونس در قرآن اشاره شده است که ما او را از غم نجات دادیم. غم و افسردگی فلج‌کننده زندگی انسان هستند و او را از نشاط و فعالیت باز می‌دارند. «حزن» غم نیست. حزن در واقع واجد نوعی شادی است. به بیان دیگر، حزن گاه با عشق همراه است؛ یعنی توجه خاص و پر از شوق انسان به خداوند یا یک فرد و سعی انسان در وصال و رسیدن به آن، در او(انسان) حزن را پدید می‌آورد. بنابر این حزن در بسیاری از مواقع با شوق درآمیخته و گویی مسبوق به آن است.

عاشق در فراق معشوق دچار حزن است. این حزن برای عاشق با شوق رسیدن به وصال معشوق درآمیخته است. چنین حزنی با بشاشیت و شادی منافاتی ندارد بلکه همراه آن است. امام علی(ع) در وصف مؤمن دارند که ظاهر مؤمن بشاش و گشاده روست اما درون او پراز حزن است. البته این حزن، برآمده از معرفت است و اینکه گفته شده است، قرآن را با صوت حزین بخوانید، به این معنا نیست که آن را با غم بخوانید بلکه اشاره به این دارد که قرآن را با شوق باید خواند.

 قرآن‌هایی که حزین خوانده می‌شوند، تأثیر پایدارتری برانسان دارند. از اینجا می‌توان پی برد که نوعی فعالیت، انبعاث و حرکت همراه با حزن وجود دارد. پس تفکیک میان دو مقوله «حزن» و «غم» لازم است و چون ما این کار (تفکیک) را صورت نداده‌ایم، گاهی نسخه‌هایی را برای افراد می‌پیچیم که آنها را به سمت ناشاد بودن و گریز از شادی و کنج افسردگی سوق می‌دهد.