مهرک زیادلو: تهران شهر اصناف است و تهرانیها بهتر از هر کسی می‌دانند برای خرید اجناس مورد نظر خود به کجا مراجعه کنند.

 از لوازم خانگی و صوتی- تصویری گرفته تا کامپیوتر و تلفن همراه، شهروندان پایتخت سراغ خیابان جمهوری، سه راه امین حضور و میرداماد را می‌گیرند.

 به هر حال تهیه آنچه ممکن است هر چند سال یک‌بار اتفاق بیفتد به از دست دادن چندین ساعت وقت عزیز و تحمل ترافیک و تنفس هوای آلوده می‌ارزد. در واقع پاتوق اصناف، کار تهرانی‌ها را راحت‌تر کرده اما صنف کتابفروش و ناشر و جماعت اهل مطالعه با این قضیه کنار نمی‌آیند.

 اصولاً خرید یخچال و ماشین لباسشویی کجا و خرید کتاب کجا!؟ اکثر کسانی که کمتر در محدوده خیابان انقلاب و بلوار کشاورز رفت و آمد دارند و دست بر قضا جزو علاقه‌مندان کتاب به حساب می‌آیند از مراجعه مرتب به میدان همیشه شلوغ انقلاب و جست‌وجوی کتاب چندان دل خوشی ندارند. در حالی که قفسه‌های مسکین کتابفروشی‌های محلی به آنها دهن‌کجی می‌کنند، فهرست کتاب‌های مورد نظرشان در میان شلختگی‌های زندگی روزمره گم می‌شود و اشتیاق مطالعه در آنها روز به روز ته‌نشین‌تر.


کابوسی به نام پخش کتاب
در گذشته‌های نه‌چندان دور ناشران عمدتاً همان کتابفروشان بودند که علاوه بر تولید کتاب، توزیع آن را نیز بر عهده داشتند و کتابفروشی آنها به اصطلاح پاتوق اهل قلم و خوانندگان حرفه‌ای بود. در چنین شرایطی از تولید تا پخش کتاب فاصله چندانی طی نمی‌شد و محصول به سرعت در اختیار مخاطب قرار می‌گرفت.

 اما امروزه چندین حلقه متنوع شامل چاپچی‌ها، ناشرین، توزیع‌کنندگان، فروشنده‌ها و کتابفروشان میان نویسنده و مخاطب قرار گرفته‌اند و پراکندگی و تعدد آنها فرآیند طولانی و نسبتاً پیچیده‌ای را از زمان خلق کتاب تا مطالعه آن توسط خواننده به دنبال دارد.

 در ایران بین 1300 تا 1500 کتابفروشی تخمین زده شده که بیش از 900 بنگاه آن در تهران واقع است و نکته جالب اینجاست که از این تعداد چیزی حدود 300 کتابفروشی در حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولی‌عصر قرار گرفته‌اند. محدوده‌ای که همواره از ازدحام دوره‌گردها، فروشندگان خیابانی، حراج کتابهای کتابخانه‌های شخصی، رفت و آمد توزیع کنندگان و دانشجویان دانشگاه‌ها متراکم است و با وجود این‌که در مقایسه با کتابفروشی‌های تک‌افتاده محلی استطاعت بیشتری دارد گاه‌گداری آدم را با دست خالی راهی خانه می‌کند.


 اگر جزئیات مربوط به مراحل پیش‌تولید کتاب را حذف کنیم یک بررسی کلی به چرخه ارائه کتاب از ناشر به توزیع کننده و توزیع کننده به کتابفروش کافی است تا بضاعت کم فروشگاه‌های کتاب و در نگاه کلان‌تر کتابفروشی‌های شهرستان توجیه شود. یکی از متخصصین اقتصاد و کارشناس نشر و فروش کتاب معتقد است بر‌خلاف تمام دادوقال‌هایی که عادت داریم در مورد قیمت کتاب راه بیندازیم در ایران قیمت فروش این محصول تنها سه برابر قیمت تمام شده تولید آن است فاصله‌ای که در دنیا هفت برابر تعیین شده است.

 به این ترتیب تخفیف 35  تا 40 درصدی ناشر به توزیع کننده و از آن طرف تخفیف 15 تا 20 درصدی عوامل پخش به کتابفروش و درصدهای ویزیتورهای موسسه توزیع، در نهایت سود ناچیزی را نصیب فعالان نشر و پخش و فروش کتاب می‌کند. توزیع کننده برای خلاصی از دردسر ارسال کتاب به شهرستان و هزینه‌های آن به کل، شهرهای کوچک را خط می‌زند و کتابفروشی‌های کوچک و گمنام و به‌خصوص کتابفروشی‌های منطقه‌ای کمتر توجه او را جلب می‌کنند. 

 منطقش حکم می‌کند در سپردن امانی نسخه‌های کتاب به کتابفروشان نوپا امساک کند و البته گاه‌گداری هم کتابهایش را به صورت درهم به خورد کتابفروشان می‌دهد.  در این میان ناشران قدرتمند برای رها شدن از این مشکل، کار توزیع، نشر و فروش کتب خود را شخصاً به عهده می‌گیرند. دیگران اگر سفت و سخت به سلیقه ادبی خود بچسبند توزیع کننده را از دست می‌دهند و کتابفروشی‌های کوچک و دورافتاده نیز روز به روز بی‌حس و حال‌تر می‌شوند.


رشد ناشر یا پرورش قارچ
 تمام طول روز چه در سرمای طاقت‌فرسای زمستان و چه گرمای کشنده تابستان راسته کتابفروشی‌های خیابان انقلاب مملو از جمعیت است. با وجود این، ایران همچنان رکورددار کم‌مطالعه‌ترین کشورهای دنیا به حساب می‌آید و انگ سه یا چهار دقیقه مطالعه در روز را بر پیشانی دارد. بر اساس آمار خانه کتاب در سال 1384 تعداد ناشران فعال و نیمه فعال کشور در حدود 4335 بنگاه بوده است.

 یعنی تقریباً سه برابر تعداد کتاب فروشی‌های کل کشور. به عبارتی شاید  ایران به ازای هر فروشنده کتاب سه یا چهار تولید کننده داشته باشد. ناشرانی که مثل قارچ پشت سر هم سبز می‌شوند به‌زعم خیلی‌ها از ملاط فرهنگی ایران مایه گرفته‌اند اما محققین و کارشناسان کتاب نظر دیگری دارند. نسبت غیرمنطقی ناشر و فروشنده کتاب ناشی از مدیریت ضعیف یارانه‌ای و سودجویی‌های رانت‌خواران و اتلاف منابع در این حوزه است  نه کیفیت فرهنگی و سطح بالای ارزشهای عمومی.

در واقع ناشر حرفه‌ای کسی است که خط مشخصی را در تولید کتاب دنبال می‌کند و اگر ناشران دولتی و شبه‌دولتی را که کمتر به کیفیت محصول توجه دارند، حذف کنیم در واقع تولید کتاب در کشور ما پایین است. کافی است یک صبح تا ظهر در خیابان انقلاب قدم بزنیم و به ویترین کتابفروشی‌ها توجه کنیم آن‌وقت اگر دست بر قضا گوشه چشمی به ادبیات داستانی و مطالعه متفرقه داشته باشیم به کل ناامید خواهیم شد.  به گفته محققین، این روزها کتاب‌ها با هدف کسب رضایت خواننده وارد بازار نمی‌شوند و صرفاً وسوسه یارانه‌های غیرقابل توجیه، ناشر را به تولید زیاد تشویق می‌کند.


گرچه ورودی فروشگاه‌های کتاب از رد پای مشتریان پوشیده شده اما ذائقه‌های مختلف را خوراک نمی‌دهند و ناگفته پیداست که کتابهای درسی و کمک درسی و کامپیوتر و روانشناسی‌های رنگارنگ هستند که ویترین  مغازه‌ها را فتح کرده‌اند. فروشندگان هم خوب می‌دانند سخت‌گیری بی‌مورد، توزیع کننده را دل‌چرکین می‌کند و اصولاً مشتریان موقت چیزی بیش از این نمی‌خواهند. در واقع اتمام سالهای دانشگاه و تحصیل مصادف است با پایان دوره سرک کشیدن به جایی به اسم فروشگاه کتاب.


کتابفروشی، شغل پیرمردها
پشت پیشخوان تنها نشسته است. گاه‌گداری سرش را از روی کتاب قطور مقابلش بلند می‌کند و به مشتریان محصل مداد پاک‌کن و دفتر 100 برگ می‌فروشد. قسمت عمده مغازه کوچکش را لوازم‌التحریر و وسایل کمک‌آموزشی اشغال کرده. مگر کتاب چه‌قدر خریدار دارد؟ آن هم رمان‌های حجیم و دفترهای لاغر شعر؟

این روزها حتی بچه‌ها هم می‌دانند تاسیس کتابفروشی و اختصاص تامین مخارج خانه از طریق آن با توجه به نرخ بالای سرقفلی برای بخش خصوصی و با توجه به سود اندک فروش کتاب در کشور ما سرمایه‌گذاری غلطی است و فقط به درد پیرمردهای بازنشسته می‌خورد. بسیاری از کتابفروشان معتقدند بدون عرضه لوازم‌التحریر و کالاهای فرهنگی جانبی، فروش کتاب به تنهایی یک جور آتش زدن سرمایه محسوب می‌شود.

تحقیقات محققین نشان داده به صورت میانگین راه‌اندازی یک فروشگاه با متراژ  35 متر حداقل نیاز به 300 میلیون تومان سرمایه اولیه دارد و می‌دانیم که به‌طور کلی ماهیت کتاب فضای زیادی را طلب می‌کند. از یک زاویه خوشبینانه شاید بتوان یکی از دلایل فقر کتابفروشی‌ها را نداشتن جای کافی برای نگهداری محصولی چون کتاب دانست.

 گرچه امروزه به لطف تکنولوژی، سایت‌های اینترنتی فروش کتاب در فضای مجازی خود قابلیت عرضه و نمایش چندصد هزار عنوان کتاب را به صورت همزمان برای علاقه‌مندان مهیا کرده‌اند اما با این وجود برای همه ما پیش می‌آید تا برای انتخاب کتابی ناگزیر از مرور صفحات داخلی آن و حضور فیزیکی در کتاب‌فروشی شویم.  به‌طور کلی موانع دولت برای تاسیس فروشگاه کتاب، هزینه بسیار، قانون کار و حضور مؤسساتی چون شهر کتاب که از طرف نهادهای دولتی حمایت می‌شوند رقابت نابرابری را با کتابفروشی‌های بخش خصوصی به‌وجود آورده و صاحبان سرمایه‌های کوچک ترجیح می‌دهند میزبان عناوین کتابهایی باشند که فروش قطعی دارند.

 از طرف دیگر به دلیل عدم احساس جامعه به ضرورت مطالعه کتاب نیز کتابفروشان ریسک بالای فروش کتاب را با عرضه فیلم و سی دی و نوار کاست و سایر اقلام جانبی تا حد ممکن کاهش می‌دهند. دیگر نیاز به توضیح بیشتر نیست تا قانع شویم که  انتظار دیدن عناوین متنوع در ویترین کتابفروشی‌های محلی توقع بیهوده‌ای است.


تقابل راه‌کارها
 به نظر می‌رسد طرح‌های متنوع شهرداری تهران و دولت برای احداث فروشگاه‌های سیار فروش کتاب و طرح جامع کتاب شهری متشکل از یک‌سری کتابفروشی در پارک‌ها و مراکز فرهنگی و یا اختصاص فضا به شهر کتاب‌ها و تمهیدات دیگر که به منظور حل مشکل توزیع کتاب پیش‌بینی شده‌اند با تمایلات اتحادیه ناشرین و فروشندگان کتاب هم‌سو نیست. به اعتقاد این صنف مشکل پخش کتاب با برداشتن موانع تاسیس کتابفروشی برای بخش خصوصی برطرف می‌شود نه تاسیس آن از طرف دولت.

حذف یارانه‌های غیرقابل توجیه و عدم حضور ملاحظات سیاسی و جناحی،  بازار فروش و عرضه کتاب را رونق بیشتری  می‌دهد تا دخالت دولت در فعالیت‌هایی که بخش خصوص خود توانایی انجام آن را دارد. تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و فروشندگان کتاب معتقدند غیبت نظارت‌های سلیقه‌ای  فضای عرضه را گسترده‌تر می‌کند و خصوصی‌سازی واقعی دورافتاده‌ترین مناطق کشور را کتابخوان.