تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۸۵ - ۰۹:۳۲

محمدرضا اسدزاده: به دانشگاه نرفت تا تظاهر به دانایی کند؛ نه برای فرار از طعنه‌های جامعه از نداشتن مدرک علوم جدید و نه برای ادعای ارتباط با استادان دانشگاهی، مسیر بودن در دانشگاه را انتخاب نکرد.

چه برای کار در دانشگاه و چه برای کار در مسجد، یک هدف داشت؛ عاشقانه اسلام را به نسل جدید شناساندن و خودش چه خوب این نسل را شناخته بود. بیست و هفتم آذرماه، سالگرد شهادت آیت‌الله دکتر محمد مفتح است؛ او که با خونش، آغاز راه وحدت حوزه و دانشگاه را امضا کرد. فردا جمعه اول دی ماه، اندیشمندان حوزه و دانشگاه همراه با خانواده و دوستان او در پایگاه اصلی‌اش «مسجد قبا» گردهم می‌آیند تا نام و یاد او را در فضای دودگرفته این شهر زنده کنند و ما به همین مناسبت در این مقال، مختصری از مسیر طی‌شده او را مرور کرده‌ایم.

سال‌های آغازین دانشگاه
سال 1333 ه.ش بود که به تهران آمد تا در رشته معقول دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شود. 3سال بعد در فرصت اندکی که داشت، با تلاش زیاد در شهریور1336ه.ش رساله پایان‌نامه خود را با داوری مرحوم حسینعلی راشد و مرحوم سیدکمال‌الدین نوربخش و استاد مطهری با درجه «بسیار خوب» گذراند و از این رشته فارغ‌التحصیل شد.
هیچ‌گاه حدی برای اندوخته‌های علمی خود قائل نمی‌شد؛ این بود که تصمیم گرفت تحصیلات کلاسیک دانشگاهی را در مرحله (PH.D) رشته معقول دانشکده الهیات آغاز کند و سال1344 با ارائه رساله دکترای خود با موضوع «حکمت الهی و نهج‌البلاغه» تحصیلات دانشگاهی را به پایان برد.

پیش از دریافت مدرک دکترا، تدریس را در دبیرستان‌های قم و نیز در کانون اسلامی دانش‌آموزان که توسط شهید بهشتی راه‌اندازی شده بود، آغاز کرد و پس از آن، به تدریس در دانشگاه مشغول شد. همسر شهید مفتح، از انتقال ایشان به تهران و حضور در دانشگاه، چنین یاد می‌کند: «با انتقال ایشان به تهران و قبول مسئولیت استادی در دانشکده الهیات، با همکاری شهید مرتضی مطهری دست به ایجاد تحول فکری و شناساندن اسلام و تشیّع راستین به طبقه دانشگاهی و تحصیلکرده زدند و مبارزات خویش را در دانشگاه و مسجد جاوید که به صورت مرکزی برای تجمع جوانان مسلمان و مبارز درآمده بود، ادامه دادند که منجر به دستگیری ایشان در سال53 و تعطیل‌شدن مسجد جاوید شد».

آموزش و تربیت نسل جدید
مراکز علمی، تحقیقاتی و آموزشی، همواره پایگاه اصلی مفتح بود؛ از کانون اسلامی دانش‌آموزان تا مجمع علمی اسلام‌شناسی و نیز دانشگاه.
دانشگاه، دغدغه اصلی او شده بود. همه در دانشکده الهیات می‌گفتند که کلاس‌های او با دیگران متفاوت است. در برنامه‌های درسی خود بحث‌های اخلاقی و اجتماعی را بر مبنای روشنگری جامعه‌شناختی اطراف خود قرار می‌داد و آنها را علاوه بر فراگیری متون درسی، به تهذیب نفس و مبارزه با شیطان درون و همچنین به شناخت جامعه خود و خلأهای موجود و پر کردن این خلأها تشویق و ترغیب می‌کرد.

حضورش در کانون اسلامی دانش‌آموزان قم نیز به گونه‌ای دیگر اثربخش بود. غیر از کلاس‌های مرسوم، محفل‌های ماهانه و هفتگی راه می‌انداخت، عاشقانه با دانش‌آموزان گفت‌وگو می‌کرد، کنار آنها می‌نشست و به حرف‌هایشان گوش می‌داد تا همراه و همدل آنها شود.

پس از آن در سال1340ه.ش با هدف معرفی چهره اسلام راستین، از طریق نشر کتب و رسائل اسلامی در موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اعتقادی، تشکیلاتی را با عنوان جلسات عمومی اسلام‌شناسی راه انداخت. وجود جلسات این مجمع باعث شد علاوه بر انتشار کتاب‌هایی در موضوعات روز دینی، نویسندگان زیادی در همین جلسات تربیت شوند که بتوانند پاسخگوی نسل جوان آن روزگار باشند. او با این حرکت، بازوهای خود را برای احیای جلسات اسلام‌شناسی در بین جوانان گسترش داد؛ اگرچه این جلسات نیز بعدها توسط ساواک تعطیل شد. این مجمع طی فعالیت خود توانست 13جلد کتاب به قلم نویسندگان مختلف منتشر کند. اسلام پیشرو به قلم محمد مصطفوی، علل ضعف مسلمین به قلم مصطفی زمانی، زیارت؛ خرافه یا حقیقت به قلم حسین رحیمی، به سوی اسلام یا آیین کلیسا ترجمه مصطفی زمانی که دکتر مفتح برای آن مقدمه نوشته، خرافه و نیرنگ به قلم کاظم ارفع و... از جمله این آثار هستند.

به نقل از حاج‌حسین مهدیان که از همراهان مبارزه با ایشان بوده، «مفتح در تمام این مراکز، دغدغه‌اش تربیت نسل جدید بود و به‌خوبی هم هنر تربیت‌کردن را آموخته بود و عاشقانه برای آموزش و تربیت جوانان می‌کوشید و در این مسیر آرام نمی‌گرفت».

از مسجد دانشگاه تا مسجد جاوید
آیت‌الله مفتح پس از فعالیت‌های گسترده در مسجد دانشگاه تهران، به پیشنهاد برخی از بزرگان، در مسجدالجواد تهران حضور یافت و این مسجد را مرکز فعالیت‌های علمی و مبارزاتی خود قرار داد. کلاس‌های اسلام‌شناسی  او در مسجدالجواد با استقبال اقشار مختلف قرار گرفت تا این‌که سال1351 مسجدالجواد توسط ساواک بسته شد اما فعالیت‌های مفتح تمامی نداشت. او برنامه‌های کاری خود را به مسجد جاوید منتقل کرد و علاوه بر امامت جماعت مسجد، برنامه‌های مختلفی از جمله تشکیل کلاس‌های عقاید، دعوت از خطباء و وعاظ بزرگ، تشکیل کتابخانه، کلاس‌های اسلام‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ ادیان، اقتصاد اسلامی، فلسفه و تفسیر قرآن را در سطح وسیع‌تری آغاز کرد. اما فعالیت‌های گسترده و استقبال فراوان مردم و نسل جوان در این مسجد باعث شد، ساواک در روز سوم آذرماه 53 پس از سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مقام معظم رهبری) به مسجد هجوم آورده و ایشان و آقای مفتح را دستگیر و به زندان افکندند و مسجد را نیز تعطیل کردند. در خاطرات آیت‌الله بهشتی از وضعیت مسجد جاوید آمده است:
«... مرحوم دکتر مفتح قبلا در مسجد تازه‌ساز دیگری به نام مسجد جاوید اقامه جماعت می‌کردند و آنجا جلسات مفید و موثری را برپا می‌کردند. اینها به دنبال تعطیل حسینیه ارشاد، برای مشتاقان فرصت مناسبی را به وجود می‌آوردند که دور هم جمع شوند و به سخنرانی‌های سازنده اسلامی گوش دهند».

«قبا»؛  فصل جدید فعالیت‌ها
در نزدیکی حسینیه ارشاد، مسجدی به‌تازگی بنا شده بود که در موقعیت بسیار مناسبی قرار داشت و شهید مفتح پس از آزادی از زندان در سال1354 اقامه نماز جماعت را به عهده داشت و در جلسه ای با حضور مرحوم آیت‌الله طالقانی و استاد مطهری، این مسجد را «قبا» نام نهادند. همچنین با مشورت و پیشنهاد این دو بزرگوار، آقای مفتح امام جماعت این مسجد شد.

حاج حسین مهدیان -عضو هیات امناء مسجد- از جمله مبارزانی بوده که شهید مفتح از دوره فعالیت در مسجد جاوید همراهی کرده است. او از فصل جدید فعالیت‌های مفتح در مسجد قبا، خاطراتی شنیدنی دارد: «آقای مفتح تازه از زندان آزاد شده بود. اما وقتی به مسجد قبا آمد روحیه‌ای بسیار عالی داشت. اتفاقا این بار با تجربه‌هایی که از دانشگاه و مساجد قبلی داشت، فصل جدیدی را در فعالیت‌های خود و مبارزات انقلاب آغاز کرد».

 آیت‌الله شهید بهشتی در مصاحبه خود پیرامون شخصیت آقای مفتح در دوره مسجد قبا می‌گوید:«مسجد قبا، مسجدی بود تازه‌ساز... قرار بود یک امام فعال و پرجوش در آنجا به اقامت نماز مشغول شود و برادرمان مرحوم شهید محمد مفتح برای این کار انتخاب شدند. انصافا ایشان در آنجا فعالیت گسترده، زنده و پرجوش و خروشی را به وجود آوردند... در آن شب‌ها مسجد قبا و خیابان‌های اطراف آن، جلوه تجمع گسترده مبارزان اسلام بود».

برنامه‌ریزی‌های مسجد در زمینه‌های مختلف، تاسیس صندوق قرض‌الحسنه، تاسیس کتابخانه، سالن سخنرانی، کلاس‌های تاریخ، تفسیر، معارف و مرکز فعالیت‌های جدید اسلامی شد. این بار مسجد قبا مرکز علمی و آموزشی برای نشر اسلام راستین شد. دعوت از شخصیت‌های برجسته علمی و دانشگاهی و نیز ارتباط با محققان جهان اسلام توانست موقعیت ویژه‌ای برای مسجد به وجود آورد.

گفت‌وگو با کشیش آمریکایی
دکتر مفتح با استقرار در مسجد قبا، سفرهای خود را به کشورهای اسلامی آغاز کرد. او در سفری که به مصر داشت، ضمن بازدید از دانشگاه الازهر، از دو شخصیت متخصص و استاد برجسته اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر دعوت کرد به ایران آمده، در سالگرد تاسیس صندوق قرض‌الحسنه مسجد قبا سخنرانی کنند اما پس از بازگشت ایشان از سفر، ساواک از اجرای آن برنامه جلوگیری کردند.

در همین سال‌ها یک کشیش معروف آمریکایی که از گروه مسیحیان ضدجنگ ویتنام بود، برای بررسی وضع ایران و تماس با مخالفان رژیم به تهران آمد. این شخص با بسیاری از رجال سیاسی و مذهبی تماس گرفت و با آنها گفت‌وگو کرد؛ از جمله مصاحبه‌ای با آیت‌الله دکتر مفتح در کتابخانه مسجد قبا بود که در آن، اوضاع توأم با اختناق ساواک، بسیار شجاعانه و با صراحت بیان شد. ایشان در آن مصاحبه، قاطعانه و به دور از هراس، موقعیت انقلاب اسلامی و ضدیت با رژیم پهلوی را اعلام کرد.

دعوت از دانشمند سنی مصری
دکتر «عبدالفتاح عبدالمقصود» از چهره‌های علمی و دانشمندان سنی مصری بود که ارادت قلبی به اهل بیت داشت و به دعوت دکتر مفتح به ایران آمد. دکتر مفتح با دعوت از چهره‌های علمی جهان اسلام و زمینه‌چینی برای ملاقات‌های آنان با علما و روحانیون حوزه و دانشگاه، می‌خواست تعاملات فکری و علمی حوزویان و دانشگاهیان را گسترش دهد. وقتی دکتر عبدالمقصود به ایران آمد، در منزل حاج حسین مهدیان در نزدیکی مسجد قبا اقامت گزید و این منزل، پایگاه دیدارهای علمی و فکری علمای قم و تهران شد. دیدارهای پی‌درپی و مباحثات علمی گوناگون که بین آنها درمی‌گرفت، دکتر مفتح را به مقصود علمی و آموزشی خود نزدیک می‌کرد.

مهدیان که مخارج این سفرها را تامین می‌کرده، در این باره می‌گوید: «شهید مفتح، اولین بار قاریان مصری را به ایران دعوت کرد و این ابتکار که هنوز دائر است، ابتکار او بود. پس از آن با دعوت از دکتر عبدالمقصود، اهداف گوناگون علمی حاصل شد؛ چه در دیدارهای تهران که یکی از آنها در منزل آیت‌الله فلسفی بود و نیز در منزل ما و مسجد قبا و چه دیداری که در قم در منزل آقای وحید خراسانی داشتیم، مباحثات علمی خوبی درمی‌گرفت و حتی قرار شد که دکتر عبدالمقصود کتابی درباره سقیفه و کتابی نیز درباره امام حسین(ع) بنویسد. او کتاب 9جلدی امام علی(ع) را ترجمه کرده بود و آقای فلسفی به ایشان پیشنهاد کرد که کتابی درباره امام حسین(ع) بنویسد».

مفتح حوزه و دانشگاه
«او، مطهری و شریعتی برای تربیت جوان‌های دانشگاهی و آموزش اسلام به آنها آرام و قرار نداشتند»؛ این جمله را مهدیان می‌گوید و ادامه می‌دهد: «زمانی که برای روحانیت بد می‌دانستند که وارد دانشگاه شود و حتی روحانی که به دانشگاه و دانشجو نزدیک می‌شد، از واژه‌های بدی برای او استفاده می‌کردند، مطهری و مفتح، تمام سختی‌ها و توهین‌ها را به جان‌شان خریدند و برای پیوند بین علم و ایمان و مسجد و دانشگاه و وحدت بین طلبه و دانشجو، وارد دانشگاه شدند.

شهید دکتر مفتح خود درباره اهمیت حضور روحانیت می‌گوید: «ما در هر لباس و دارای هر پست و موقعیتی که باشیم، وظیفه سنگین به دوش داریم و به حکم این‌که مسلمانیم، باید در راه حفظ اسلام بکوشیم؛ مخصوصا روحانیت امروز، مسئولیتی خطیر بر عهده دارد و باید برای این سه دسته «کنجکاو» و «بهت زده» و «عامل استعمار» وظیفه خود را انجام دهد».


مفتح با ورود و شناخت و تحصیل در دانشگاه، نه تنها به واسطه دریافت یک مدرک یا پستی دانشگاهی بلکه اینها را وسیله‌ای ساخت تا بتواند با متن جوانان دانشگاه ارتباط برقرار کند. او در 28خرداد 1353 طی حکمی به عضویت کمیسیون نظارت بر انتصابات دانشکده الهیات انتخاب شد و همچنین برای راهنمایی دانشجویان دانشگاه، هفته‌ای دو روز را در مسجد دانشگاه به آنان اختصاص می‌داد.

در اسفند سال1357 نیز در جلسه شورای هماهنگی دانشکده با شرکت استادان و دانشجویان و کارکنان به عنوان سرپرست موقت انتخاب شد و تا زمان شهادت در سال1358 این مسئولیت را بر عهده داشت. مهم‌ترین اقدامات آیت‌الله مفتح، پیگیری طرح تبدیل دانشکده الهیات به یک دانشگاه بزرگ اسلامی بود که با شهادت وی متوقف ماند.