تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۸۵ - ۰۵:۳۵

ترجمه- جعفر زنوزی: «تهدید نفتی ایران» یکی از مهم‌ترین مسائلی است که امروزه محافل سیاسی غرب را به بحث در این زمینه واداشته است.

 قطعاً هرگونه ناملایمتی با ایران در مسائل سیاسی یا اقتصادی، آثار گسترده‌ای را بر بازار نفت دنیا به عنوان شاهرگ کشورهای صنعتی خواهد داشت.

بنیاد مطالعاتی «هریتچ» در آخرین تحلیل خود در اواخر نوامبر، «نفت» را اهرمی‌بسیار قدرتمند در دستان ایران معرفی کرده است که می‌تواند با استفاده از آن، امنیت خلیج‌فارس را به مخاطره بیندازد. «اریل کوهن»، «جیمز فیلیپس» و «ویلیام چیرانو» تحلیل‌گران نام‌آشنای بنیاد هریتچ در این نوشتار، ایران را «تهدید نفتی» دانسته‌اند و نهایتاً ضمن ارائه راهکارهایی به دولت آمریکا برای مقابله با ایران، اذعان کرده‌اند آمریکا فعلاً توان مقابله با ایران را ندارد.

 بررسى انگیزه‏هاى ایران به لحاظ تاریخى نشان می‌دهد ایران همواره به دنبال تسلط بر خلیج فارس بوده است. این هدف که پس از پیروزى انقلاب اسلامی‌در سال1979 به اولویت مهمی‌تبدیل گردید، ایران را در مقابل همسایگان خود قرار داد و با حذف صدام در سال2003 دست‌یافتنى شد. اگر چه دیگر عراقى وجود ندارد تا به قدرت ایران توازن بخشد، اما در حال‏ حاضر، آمریکا مانع اصلى ایران براى دستیابى به اهدافش در خلیج فارس می‌باشد. ایران از درگیرى مستقیم با نیروهاى‏ آمریکایی در منطقه پرهیز کرده اما آماده است که به صورت غیرمستقیم، نیروهاى آمریکایى را به چالش کشد.

عزم ایران‏ براى دستیابى به چرخه کامل سوخت هسته‏اى بسیارى را در آمریکا هوشیار کرده است که به جمهورى اسلامی‌ایران نباید اجازه داده شود تا به سلاح هسته‏اى دست یابد. بوش بارها تکرار کرده که خواستار حل‌وفصل دیپلماتیک مساله ‏هسته‌اى ایران است. البته این روشى است که براى ازبین‌بردن تهدید هسته‌اى ارجحیت دارد، اما به این شرط که توافق‏ انجام‌شده محکم باشد و مانع فریبکارى ایران گردد.

 البته در مقابل‏ سرسختى ایران، بعضى اشخاص، حمله نظامی‌ آمریکا به ایران براى جلوگیرى از تولید بمب اتمی‌ را توصیه مى‏کنند. اگرچه بسیارى این گزینه را رد مى‏کنند اما باید دولت بوش پیامدهاى بالقوه چنین اقدامی‌ حتى زمانى که سود آن بیشتر از خطراتش باشد را بررسى کند. یکى از پیامدهاى مشکل‌ساز این اقدام، افزایش احتمال این مساله است که ایران صادرات ‏نفت از خلیج فارس را -خصوصا نفت کشور‏هایى که از تنگه هرمز عبور مى‏کند و تقریبا دوپنجم از نفت جهان را تامین‏ مى‏کند- هدف قرار دهد.

تهدید استفاده از اهرم نفت، هراسى را در بین بازرگانان نیویورک ایجاد کرده ‏است که این موضوع ‏باعث افزایش قیمت نفت به بشکه‏اى 80دلار شد. با این حال، دولت بوش تهدیدات انرژى از جانب ایران را با ایجاد ائتلاف جهانى تحت‌فشارقراردادن ایران کاهش داده است. کاندولیزا رایس -وزیر خارجه آمریکا- در جولاى2006 گفت: به نظر من، ما نباید تاکید بیش از حدى بر این‌گونه تهدیدات داشته باشیم چرا که ایران بسیار به منابع نفتى وابسته‏ است.

فکر مى‏کنم چیزى در حدود 80درصد بودجه ایران از منابع نفتى تامین می‌گردد و بنابراین اگر صادرات نفت در بازارهاى جهانى با اختلال مواجه شود، مشکل بسیار جدى براى ایران به وجود خواهد آمد اما فکر نمى‏کنم تاکید بیش از حد بر این موضوع لازم باشد. تا حدى، این نقل قول، طرز تفکر موجود در واشنگتن را نشان مى‏دهد. «ایلان من» -کارشناس برجسته در زمینه ایران- معتقد است: با توجه به واقعیت‌ها، سخنانى که از جانب ایران مطرح مى‏شود، بیشتر شبیه رجزخوانى است. تاکنون این راهبرد موفق بوده است.

 نگرانى سرمایه‏گذاران به دلیل افزایش احتمال برخورد با ایران، عامل اصلى افزایش نفت خام بوده است. دولت بوش و متحدان بین‏المللى آن در برنامه‌ریزى‌هایشان بهتر است‏ پیش‌بینى‌هاى دقیق‌ترى درباره اهرم انرژى ایران ارائه کنند. اگر چه نگرانى‏هاى سرمایه‏گذاران بر قیمت نفت تاثیر گذاشته است، اما برخى از این نگرانى‌ها با توجه به رفتار گذشته ایران، پذیرفتنى است.

 با افزایش تنش‏ها بر سر موضوع ‏هسته‏اى ایران، آمریکا باید با دوراندیشى بیشترى، تهدیدات ایران در مورد حمله به نفتکش‏هاى حاضر در خلیج فارس را مد نظر قرار دهد. گزارش‌هایی مبنى بر اینکه ایران به موشک‏هاى ضدکشتى دست یافته، باعث افزایش نگرانى‏ها شده است. همچنین ایران مجهز به موشک‌هاى قدیمى‏تر و همچنین موشک ضدکشتى کروز مدرن‌تر مى‏باشد.

 ایران مجهز به مین‏هاى ضدکشتى و مین‏هاى مدرنى مى‏باشد که بسیار پیشرفته‌تر از مین‏هاى تماسى مورد استفاده در جنگ جهانى اول بوده؛ تجهیزاتى که ایران در دهه1980 از آن استفاده مى‏کرد. این مین‌ها شامل مین راکتى (ساخت چین) مى‏شوند که در زمان‏ حرکت کشتى از روى مین‌ها، راکتى را به سمت کشتى شلیک مى‏کنند.

 با استفاده از این نوع مین، می‌توان در آب‌هاى عمیق ‏تنگه هرمز، هر کشتی که از خلیج فارس خارج یا بدان وارد مى‏شود را مورد هدف قرار داد. ایران همچنین مى‏تواند مین‏هاى خود را با استفاده از بالگرد یا قایق‌هاى کوچک مورد استفاده قرار دهد. مین‏ها تنها یکى از تهدیدات بالقوه ایران براى کشتى‏هاى‏ موجود در خلیج فارس مى‏باشند. سپاه پاسداران داراى تیم‏هاى تخریبى ‏زیرسطحى است که براى حمله به سکوهاى نفتى و دیگر تاسیسات، آموزش دیده‌اند.


در آستانه انقلاب ایران و جنگ ‏ایران و عراق، قیمت نفت دو برابر شد و از بشکه‏اى 35دلار درسال1978 به بشکه‏اى 78دلار در سال1981 رسید. گرچه ‏قیمت نفت به‌شدت در سال1981 کاهش یافت، اما باید به خاطر داشت که نیازهاى جهانى، امروزه بسیار متفاوت‏تر از دهه‌1980 هستند. تولید نفت در بالاترین حد خود قرار دارد اما تقاضاى جهانى خصوصا از جانب آمریکا، چین و هند نسبت به 15سال پیش، به‌شدت افزایش یافته است. در نهایت، بى‏ثباتى ژئوپلتیک در کشورهاى تولیدکننده نفت از جمله نیجریه و عراق، همچنان ادامه دارد.

 در نتیجه، کمترین اختلال یا حتى تهدید به ایجاد اختلال مى‏تواند قیمت نفت را به‌شدت افزایش دهد. به عنوان مثال، در زمستان2005 این احتمال که بحران هسته‏اى ایران ممکن است از کنترل خارج‏ شود، در افزایش قیمت‏ها بسیار موثر بود. اگرچه قیمت‏ها به میزان 60دلار در هر بشکه برگشته است، اما هرگونه اقدامی‌ ازجانب ایران براى بستن تنگه هرمز مى‏تواند قیمت نفت را دوباره افزایش دهد.

توان نظامی‌ایران در خلیج فارس
نیروهاى نظامى‏ آمریکا در خلیج فارس، در هر بحرانى قادرند به‌سرعت بر نیروهاى دریایى، زمینى و هوایى متعارف ایران چیره شوند اما موشک‏هاى متحرک، مین‏ها و کماندوهاى ایران، تهدیداتی جدى هستند که خنثى‌کردن آنها بسیار سخت‌تر خواهد بود.

 آمریکا و متحدانش مى‏توانند سرانجام تلاش‏هاى ایران را براى بستن تنگه هرمز با شکست مواجه کنند؛ همان‌طور که «مایکل نایت» -کارشناس مسائل نظامی‌خلیج فارس- مى‏گوید: تجربه حملات علیه کشتى‏ها در جنگ ایران و عراق به ما می‌گوید که مجموعه‏اى از حملات توسط هواپیما، موشک، مین، زیردریایى و نیروهاى ویژه دریایى نمى‏تواند براى مدت ‏طولانى دوام یابد.

 اما ایران می‌تواند به‌شدت حرکت کشتى‏ها در خلیج فارس را براى مدت کوتاهى تهدید کند، مانع ورود کشتى‏هاى تجارى به خلیج فارس شود، نرخ بیمه براى حمل بار در خلیج فارس و همچنین قیمت نفت را در بازارهاى ‏جهانى افزایش دهد. در جولاى 2006 مجله دیفنس نیوز در مقاله‏اى، پرسشی را درباره کارآمدى افراد مین‌یاب آمریکایى درخلیج فارس مطرح کرد: اگر ایران ‏تصمیم گرفته باشد که با کارگذاشتن مین در تنگه هرمز، خلیج فارس را ببندد، بهترین کشتى‏هاى جنگى آمریکا نیز قادر نخواهند بود که با این مشکل کنار آیند.

 با توجه به نگرانى که به‌خاطر موشک‌هاى ضد کشتى ایران ایجاد شده است، ناتوانى ‏ظاهرى نیروى دریایى آمریکا براى مقابله سریع با مین‏هاى ایرانى براى خنثى کردن تهدید ایران در خلیج فارس بسیار مهم است. اما تهران تمام این موارد را مد نظر قرار داده است.


پیشنهاد به آمریکا
 در مسیر مذاکره بر سر برنامه‏ هسته‌ای، تهران آشکارا از سلاح نفتى به عنوان اهرمی ‌علیه آمریکا استفاده مى‏کند. به منظور جلوگیرى از ساخت سلاح‏ هسته‏اى توسط ایران، آمریکا باید سلاح نفتى ایران را خنثى سازد.

 بدین منظور، آمریکا باید:

 1) تهدید ایران را دقیقا شناسایی کرده و برای مقابله با آن کسب آمادگی کند. اولین قدم در حل هر مشکلى تشخیص این مساله است که چنین مشکلى وجود دارد. اگرچه دولت بوش تهدید از جانب ایران را دست‌کم مى‏گیرد، اما باید با جدیت بیشترى به این تهدید توجه شود و آمادگى رویارویى با گزینه‏هایى به مراتب بدتر از آن را نیز کسب نماییم.

 2) تداوم و افزایش فشار دریایى آمریکا و متحدانش در خلیج فارس: نیروى دریایى آمریکا باید حضور قاطع در خلیج فارس داشته باشد تا از ایجاد هرگونه مشکل توسط ایران ممانعت به عمل آورد و هراس متحدان آمریکا را برطرف نماید. واشنگتن همچنین باید هم‌پیمانان عضو ناتو از قبیل ژاپن، هند و استرالیا را تشویق نماید تا به صورت ‏دوره‏اى، نیروهاى دریایى خود را در منطقه مستقر سازند.

 پنتاگون باید هرازچندگاهى مانورهاى دریایی، هوایى و زمینى ‏مشترک با کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس از قبیل بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودى و امارات‏متحده عربى خصوصا در زمینه مین‌زدایى، امنیت بندر و دفاع موشکى انجام دهد تا توانایى و اراده براى مقابله با تهدیدات بالقوه ایران را به نمایش بگذارد.

 3)بالابردن قابلیت‏هاى دریایى در زمینه‏هایى چون مین‌زدایى و مقابله با موشک‏هاى ضدکشتى: چرا که نیروى دریایى آمریکا در زمینه‏هایى چون مین‌زدایى و مقابله با موشک‌هاى ضدمین، از کارآمدى‏ لازم برخوردار نیست و براى مقابله با تسلیحات پیشرفته ایران آمادگى لازم را ندارد. ایالات متحده باید توانایى خود را در این زمینه بهبود بخشد و همچنین ارزیابى هزینه و فایده ایران را تغییر دهد. نیروى دریایى، بودجه تحقیقات مقابله با مین‏ را افزایش دهد و هر چه سریع‌تر این قابلیت‏ها را در خلیج فارس به کار گیرد.

 واشنگتن همچنین باید کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس را تشویق نماید تا در زمینه مین‌زدایى، سرمایه‏گذارى نمایند.

 4) تدوین و به‌کارگیرى یک‏ طرح احتیاطى براى بازار انرژى داخلى: اگرچه نمى‏توان به طور کامل پیامدهاى قطع نفت خلیج فارس را خنثى کرد، اما آمریکا مى‏تواند از طریق افزایش چشمگیر ذخایر راهبردی سوخت از 5 / 688میلیون بشکه نفت به یک میلیارد بشکه و افزایش استخراج نفت، این خسارت‌ها را کاهش دهد.

 5)جلب مشارکت هم‌پیمانان براى ایجاد طرح‏هاى احتیاطى: آمریکا باید دیگر کشورها را به ایجاد ذخایر اضطرارى نفت یا افزایش این ذخایر ترغیب نماید. واشنگتن همچنین باید عربستان سعودى و دیگر تولیدکنندگان نفت در خلیج فارس را تشویق نماید تا مواد و تجهیزات لازم براى بازسازى سریع‏ لوله‏هاى نفت را که از تنگه هرمز مى‏گذرند، ذخیره نمایند.

 هر یک از این اقدامات براى تکمیل‌شدن، به زمان نیاز دارند. درحال حاضر، آمریکا و هم‌پیمانان آن آمادگى لازم براى مقابله با سلاح نفت ایران را ندارند. آنها می‌توانند با آمادگى بهتر این مساله را تغییر دهند.

نیاز روزافزون به نفت
گروه سیاسی-از نظر بنیاد مطالعاتی «هریتچ»  کاهش قیمت نفت، آسودگى خاطرى براى‏مصرف‏کنندگان آمریکایى ایجاد کرده است اما قیمت پایین نفت نباید به ایجاد رضایت بیش از حدى در زمینه امنیت‏ انرژى آمریکا منتج گردد.

نیاز روزافزون جهان به نفت -خصوصا از جانب چین و هند- و تولید اندک و رو به کاهش ماده‏ حیاتى، آسیب‌پذیرى بازار جهانى نفت را نسبت به شوک‌هاى آنى افزایش داده است. بلایاى طبیعى نظیر توفان کاترینا، بى‏ثباتى سیاسى درون کشورهاى تولیدکننده نفت(نیجریه)، شورش(عراق)، یا جنگ منطقه‏اى(جنگ اعراب - اسرائیل‏ در سال1973) مى‏توانند منجر به بحران نفت شوند.

 جمهورى اسلامی‌ایران به یکى از مشکل‌سازترین تهدیدات براى انرژ ى تبدیل شده است. ایران به سبب افزایش قدرت نظامی‌خود، در حال حاضر توانایى بیشترى براى ایجاد اختلال در جریان صادرات نفت خلیج فارس به نسبت زمان جنگ ایران و عراق را  داراست. ایران در حال ‏حاضردارای مین‏هاى هوشمند، موشک‏هاى ضد کشتى و زیردریایى است. این مساله دفاع از خلیج فارس را براى ارتش آمریکا بسیار سخت‌تر از گذشته کرده است.

 اگر بحران رو به ‏افزایش بر سر برنامه هسته‏اى ایران به مداخله مجدد در جریان نفت خلیج فارس بینجامد، همان‌طور که تهران آشکارا تهدید به این کار کرده است، قیمت نفت به‌راحتى دو برابر خواهد شد که این موضوع، امنیت و اقتصاد جهانى را تحت‏تاثیر قرار خواهد داد. اگر چه دولت بوش راهبردى را در پیش گرفته تا با استفاده از آن فشارهای بین‏المللى بر ایران را افزایش داده و در نتیجه برنامه هسته‏اى ایران را متوقف سازد، اما فهم این موضوع مهم است که سلاح نفتى ایران اهرمی‌مهم‏ در این تقابل به شمار مى‏آید.

به منظور متوقف ساختن ایران به صورت دیپلماتیک از ادامه‌دادن چرخه کامل سوخت‏ هسته‌اى، آمریکا باید نشان دهد که مى‏تواند با اختلال ایران در صادرات نفت خلیج فارس مقابله کند.