همشهری آنلاین - فتانه احدی: مریم بارانی دختر عمه الهیار که در آن روز به طور معجزه آسایی نجات یافت، در گفت و گو با خبرنگار همشهری میگوید: آن صبح ما در خانه بودیم که متوجه شدیم آب وارد خانه شده است. از دیدن این صحنه ترسیدیم و با خانواده به بیرون خانه آمدیم و سوار ماشین شدیم. میعاد پسر خردسالی که در سیل غرق شد، به همراه پدر و مادرش سوار ماشین ما شدند.
او میافزاید: ما به خانه خالهام رسیدیم و تا آنها را سوار کنیم و باخود ببریم. اما در چشم برهم زدنی، آب بالا آمد و ما به سرعت از ماشین پیاده شدیم. همه بدنمان در آب بود و فقط سرمان بیرون آب بود. به سختی خود را به حیاط یک خانه رساندیم و من و دختر یک سالهام بالای یک دیوار رفتیم. بسیاری از مردم در آب شناور بودند. میعاد هم در آب گم شد و سیل او را با خود برد. ما از تا ساعت ۱۱:۳۰ خسته و خیس و ناامید روی دیوار نشسته بودیم، تا شاید معجزهای شود. دیوارها سست شده بود و هر لحظه امکان داشت فرو بریزد.
او میگوید: برخی از مردم به پشتبام خانههای خود رفته بودند. جای آنها امنتر از ما بود. ما در این سیل آواره شده بودیم. هر چه لحظات میگذشت، بیشتر نا امید میشدیم. ناگهان الهیار پسر داییام قهرمان هرمزگان را از دور دیدم که با قایقی که به خود بسته به سختی جلو میآید. باورم نمیشد که معجزه شده و این قهرمان کوچک توانسته قایق به آن بزرگی را تا اینجا بکشد. او شنا کنان از بین سیل قایق را به جلو میکشید. جاهایی را هم از پشتبامخانهها راه میرفت و قایق را به هر سختیای که بود به نزدیکی مردم میآورد.
بارانی ادامه میدهد: وقتی الهیار آمد، مردم به او کمک کردند و قایق را محکم کردند تا آب آن را با خود نبرد. بدین ترتیب حدود ۷۰ نفر از اهالی روستا در قایق پناه گرفتند. چند ساعت به همین منوال گذشت تا نزدیک غروب سطح اب پایین آمد و مردم همگی نجات پیدا کردند. الهیار قهرمان ما شد و توانست ما را از مرگ نجات دهد.