هرکسی که طعم بیکاری را چشیده باشد یا به‌طور کلی در بازار کار جهانیِ امروز زندگی کند، می‌تواند با «چاره دیگری نیست» ساختهٔ پارک چان-ووک همذات‌پنداری کند.

همشهری آنلاین: این کمدی سیاهِ کارگردان مؤلف کره‌ای که نخستین‌بار در ونیز به نمایش درآمده، اقتباسی است از رمانی به نام «تبر» نوشتهٔ نویسندهٔ آمریکایی داستان‌های عامه‌پسند، دونالد وستلیکِ فقید. لی بیونگ-هون با بازی‌ای خونسرد و مسحورکننده در نقش کارشناس میان‌سال کارخانهٔ کاغذسازی و پدر دو فرزند ظاهر می‌شود؛ مردی که از شغلش کنار گذاشته می‌شود و برای آن‌که آخرین فردِ قابل‌استخدامِ زنده در حرفهٔ خود باقی بماند، به‌طور سیستماتیک همهٔ رقبایش را می‌کشد. بالاخره پای یک زندگی دوست‌داشتنی با همسر، فرزندان و دو سگ غول‌پیکر که نام‌شان را از بچه‌ها گرفته‌اند، در میان است.

هرچند ایدهٔ پارک ــ که فیلمنامه‌اش را با لی کیونگ-می، دان مک‌کلار و لی جا-هه نوشته ــ تنگنای اقتصادی را به نهایت افراط می‌برد، اما برای زمانهٔ ما کاملاً پیش‌گویانه است. پارک به‌عنوان فیلمسازی که در میدان کاری خود در کنار همتایانش فعالیت می‌کند، اعتراف می‌کند که با ذهنیت مان‌سو (با بازی لی)، مردی خانواده‌دوست که برای محافظت از خانواده‌اش در برابر فقر به قتل روی می‌آورد، احساس نزدیکی می‌کند؛ اما نه به دلایل بدیهی.

پارک در گفت‌وگویی با ایندی‌وایر در لس‌آنجلس گفت که با این طرز فکر مان‌سو همذات‌پنداری می‌کند که «کاغذ زندگی اوست. به همین شکل، من هم نمی‌توانم زندگی‌ام را بدون سینما توضیح بدهم. فکر می‌کنم اگر فیلم در زندگی‌ام نبود، تقریباً هیچ نداشتم. البته خانواده دارم، اما بخش زیادی از زمانی را که باید صرف خانواده می‌کردم، صرف سینما کرده‌ام. و اگر فیلمسازی نباشد، واقعاً نمی‌دانم در زندگی چه کار دیگری می‌توانم انجام بدهم. پس وقتی مان‌سو شغلش را از دست می‌دهد، اگر بخواهم آن را به زبان خودم ترجمه کنم، یعنی زمانی که دیگر نتوانم برای فیلم‌هایم سرمایه پیدا کنم؛ آن‌وقت هیچ‌چیزی برایم باقی نمی‌ماند.» او ادامه داد: «بعد از آخرین قتل، مان‌سو همسرش را در آغوش می‌گیرد و همسرش به او می‌گوید: “آه، نباید این‌قدر خودت را خسته می‌کردی.” این جمله پیامی بود که من هم دلم می‌خواست به خودم بگویم. نمی‌خواهم مثل مان‌سو احمق باشم. اخیراً به این فکر افتاده‌ام که نباید همهٔ وجودم را فقط وقف فیلم کنم.»

«چاره دیگری نیست» یکی از پنج فیلم شرکت نئون است که برای اسکار بهترین فیلم بین‌المللی رقابت می‌کنند؛ در کنار «سیرات» ساختهٔ الیور لاکس، «ارزش احساسی» از یواخیم تری‌یر، «مامور مخفی» ساختهٔ کلبر مندونسا فیلیو و «یک تصادف ساده» از جعفر پناهی.

کار پارک روی این فیلم ــ اثری که هم تریلر است، هم طنز محیط کار، و تماماً با سبک وایداسکرین دقیق و سوزن‌دوزی‌مانند روایت می‌شود ــ به بیش از ۱۵ سال پیش برمی‌گردد. او در ابتدا این اقتباس را به‌عنوان داستانی آمریکایی و به زبان انگلیسی تصور کرده بود، اما چون نتوانست برای چشم‌انداز پرهزینه‌اش سرمایه جذب کند (که حتی در نسخهٔ نهاییِ فعلی هم با بودجه‌ای گزارش‌شده اما همچنان ناچیز، حدود ۱۱ میلیون دلار ساخته شد)، به ریشه‌های کره‌ای خود بازگشت و دوست و همکار قدیمی‌اش لی را در نقش اصلی نشاند؛ همکاری‌ای که پیش‌تر در «منطقهٔ امنیتی مشترک» و «سه افراط» نیز تجربه شده بود. پارک گفت: «پیش‌نویس اول را با لی جونگ-یی، یکی از نویسندگان مشترک فیلم، نوشتم و بعد فیلمنامهٔ کره‌ای را به انگلیسی ترجمه کردیم. برای این‌که بتوانیم آن را به‌درستی به‌عنوان یک فیلم آمریکایی اقتباس کنیم، آن‌جا بود که دان مک‌کلار وارد پروژه شد.» مک‌کلار پیش‌تر به‌عنوان فیلمنامه‌نویس در تریلر جاسوسی پارک برای اچ‌بی‌او مکس، «همدست»، با او همکاری کرده بود.

پارک گفت وقتی فهمید «تبر» پیش‌تر در سال ۲۰۰۵ توسط کوستا گاوراس به فیلمی فرانسوی تبدیل شده، «کاملاً ویران» شده است (خانوادهٔ گاوراس بعدها در تولید «چاره دیگری نیست» نیز کمک کردند). «اما بعد از دیدن آن فیلم خیالم راحت شد، چون کاملاً با چیزی که من در ذهن داشتم فرق داشت. تفاوت اصلی در نحوهٔ پرداخت خانواده است.» پارک در فیلمش خانوادهٔ هسته‌ای مان‌سو را در مرکز قرار می‌دهد و به همین دلیل نقش همسر او، می‌ری ــ بهداشت‌کار دندان‌پزشکی شوخ اما وفادار، با بازی سون یه-جین ــ را که در رمان برک نام دارد، گسترش داده است. پارک گفت: «مان‌سو، و حتی شخصیت رمان هم، توجیه‌شان برای کاری که می‌کنند این است که دارند از خانواده محافظت می‌کنند. من می‌خواستم دقیق‌تر بررسی کنم این خانواده دقیقاً از چه کسانی تشکیل شده است. می‌خواستم روی کسانی تمرکز کنم که قرار است از آن‌ها محافظت شوند؛ یعنی همسر و فرزندانش.»

پارک که با انگلیسی چندان راحت نیست و از طریق مترجم با من صحبت می‌کرد، برای «چاره دیگری نیست» تغییر مهم دیگری هم داد: همکاری با فیلمبردار کیم وو-هیونگ، مدیر فیلمبرداری سریال جاسوسی بی‌بی‌سی در سال ۲۰۱۸ او، «دختر درامر کوچک»، به‌جای جونگ جونگ-هون. این انتخاب باعث شده فیلم حسی زمینی‌تر از آثار ژانری پرطمطراق پیشین او داشته باشد. جونگ پیش‌تر فیلمبرداری آثاری چون «کنیز»، «استوکر»، «تشنگی»، «بانوی انتقام» و «پیرپسر» را بر عهده داشت، اما کیم همچنان گرایش پارک به دیزالوها و گذارهای ظریف را حفظ کرده است؛ گذارهایی که هم‌زمان دو روایت را از یک تصویر بازگو می‌کنند. به تصویر نیکول کیدمن در حال شانه زدن موهایش فکر کنید که در «استوکر» به علف‌های خشک و بادزده تبدیل می‌شود، یا در «چاره دیگری نیست»، تصویری از خانوادهٔ مان‌سو که بر فراز کارخانهٔ خروشان کاغذ لایه می‌شود و به نوعی گرداب بدل می‌گردد. پارک گفت: «من کیم وو-هیونگ را حدود سال‌های ۲۰۱۰ یا ۲۰۱۱ برای این پروژه استخدام کردم، زمانی که “چاره دیگری نیست” هنوز یک فیلم آمریکایی بود. چرا او را انتخاب کردم؟ اول از همه چون جونگ جونگ-هون خیلی سرش شلوغ بود و در هالیوود روی فیلم‌های آمریکایی کار می‌کرد. من به یک فیلمبردار جدید نیاز داشتم و کیم در کره بسیار محترم بود و علاوه بر آن، انگلیسی‌اش هم عالی بود. آن زمان استوری‌بورد و مکان‌یابی را در آمریکا و کانادا به پایان رسانده بودیم.» او افزود: «بعد که پروژه به نتیجه نرسید، از هم جدا شدیم و دوباره برای “دختر درامر کوچک” با او تماس گرفتم. وقتی “چاره دیگری نیست” دوباره به‌عنوان یک فیلم کره‌ای توسعه پیدا کرد، مجبور شدیم همه‌چیز، از استوری‌بورد تا مکان‌یابی را از نو انجام دهیم، و طبیعتاً دوباره با او تماس گرفتم. کار با یک فیلمبردار جدید باعث شد فیلم حس تازگی داشته باشد، چون به‌جای تکیه بر عادت‌های قدیمی، نوعی تنش به من داد.»

به گفتهٔ پارک، تفاوت‌های نسخهٔ آمریکایی و کره‌ای ــ به‌ویژه با توجه به اقتباس از یک رمان آمریکاییِ سال ۱۹۹۷ ــ کمتر از آن چیزی است که انتظار می‌رود و بیشتر به «گذشت زمان» مربوط می‌شود. بخشی از گرفتاری مان‌سو این است که با ماشین‌آلاتی جایگزین می‌شود که با هوش مصنوعی کار می‌کنند؛ تصمیمی که مردان متکبرِ کت‌وشلواری می‌گیرند. پارک گفت: «اتوماسیون کارخانه در رمان اصلی هم وجود داشت، اما در زندگی روزمره شاهد پیشرفت‌های فناورانهٔ بیشتری مثل هوش مصنوعی بوده‌ایم و تصمیم گرفتم آن را وارد فیلم کنم. تغییرات بیشتر حاصل ۱۵ سالی است که از شروع کار روی پروژه گذشته، نه تغییر کشور.»

در مورد این‌که فیلمش دربارهٔ نفوذ هوش مصنوعی به فرهنگ ما چه می‌خواهد بگوید ــ به‌ویژه با توجه به پایان‌بندی فیلم که این‌جا فاش نمی‌کنم ــ پارک گفت: «نمی‌دانم پیام فیلم واقعاً ضد هوش مصنوعی باشد یا نه، چون فارغ از نظر من، توسعهٔ آن به این زودی متوقف نمی‌شود. دربارهٔ سرمایه‌داری هم وضعیت مشابهی دارد. فیلم با سرمایه‌داری سروکار دارد، اما آیا لزوماً پیام ضدسرمایه‌داری دارد؟» او ادامه داد: «به‌نظرم این بحث به‌خودیِ خود بی‌معناست، چون ما همین حالا در جامعه‌ای سرمایه‌داری زندگی می‌کنیم و قرار نیست به این زودی از بین برود. به‌جای ضد هوش مصنوعی بودن، من از آن می‌ترسم، چون همین حالا هم عمیقاً به حوزهٔ کاری و حرفهٔ من نفوذ کرده است. ممکن است اعضای گروهم، مثلاً در جلوه‌های ویژه یا بخش طراحی صحنه، بدون این‌که من بدانم از آن استفاده کنند. حتی ممکن است همین حالا هم شغل همکارانم را بدزدد. سرعت رشدش هم قابل پیش‌بینی نیست و دقیقاً به همین دلیل است که از آن می‌ترسم.»

منبع: همشهری آنلاین