در برنامه این هفته کات انیمیشن «یوز» ساخته رضا ارژنگی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

به گزارش همشهری آنلاین، در نهمین شب از فصل چهارم برنامه کات تلویزیون همشهری، مسعود فراستی و سعید قطبی‌زاده در باره انیمیشن یوز صحبت کردند.

یوز مهرماه به کارگردانی رضا ارژنگی و تهیه‌کنندگی احسان کاوه اکران شده و در واقع محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و ویستامدیاست. یوز درباره یک یوز ایرانی است که در نیویورک زندگی مجلل و پرزرق‌وبرقی دارد، اما با وجود رفاه و آسایشی که در محیطی کاملاً متفاوت تجربه کرده، احساس می‌کند از ریشه‌ها و هویت واقعی خود فاصله گرفته است. همین احساس، او را وارد مسیری تازه می‌کند؛ سفری پرچالش و پرهیجان برای بازگشت به سرزمین مادری و کشف دوباره اصالت وجودی خود. در طول این سفر، او با اتفاقات و موقعیت‌های طنزآمیز و دراماتیک روبه‌رو می‌شود. یوز درحال حاضر سومین انیمیشن پرمخاطب در تاریخ سینمای ایران است.

مسعود فراستی: فیلم ایده ندارد

  • فیلم نه برای کودکان است و نه برای بزرگسال.
  • نقش منفی فیلم تکلیفش معلوم نیست. یک موجود بی هویت است که معلوم نیست کجایی است. کار بسیار بد است.
  • به جز مقایسه با انیمیشن‌های خارجی ما حتی انیمیشن ایرانی مثل پسر دلفینی را داریم که به مراتب از این فیلم بهتر است.
  • فیلم نه ایده دارد و نه پرنسیپ. غیر از شعارهای به اصطلاح ملی میهنی چیز دیگری ندارد. این شعارها هم دروغ است.

سعید قطبی‌زاده: بسیار ناامیدکننده بود

  • در سالنی فیلم را دیدم که بچه‌ها زیاد بودند. از یک زمان به بعد تقریبا بچه‌ها داشتند جلوی پرده سینما بازی می‌کردند. در باره انیمیشن یوز آسیب از چند جهت وارده شده است. اول این که جنبه تقلیدی از انیمیشن‌های خارجی آنقدر در فیلم زیاد است که اصلا نمی‌خواهم در باره آن صحبت کنم. چون صحبت کردن از آن انگار به فیلم اهمیت می‌دهد. در هر تکه از فیلم ردپای یک انیمیشن موفق آمریکایی را می‌بینید. هرچقدر آن فیلم‌ها موفق هستند، ‌ در یوز انگار به دلیل نبود ایده‌پردازی مثل یک کلاژ تکه‌هایی از فیلم‌های دیزنی و پیکسار را کنار هم گذاشته‌اند. واقعا ناامیدکننده بود. جنبه آسیب‌زننده و غیر فرهنگی دیگر فیلم الگو ساختن از تیپ‌هایی است که برای بچه‌ها خوب نیست. من معلم اخلاق نیستم. ولی وقتی یک انیمیشن ایرانی تماشا می‌کنم، احساس می‌کنم برای بچه‌های امروز خوب نیست. چون تیپی که دارد تبلیغ می‌کند، تیپ جالبی نیست که بچه دوستش داشته باشد یا بخواهد عروسکش را در خانه داشته باشد. جالب این است که در این تیپ‌سازی بسیار ناموفق است، ‌ در شعارهای ملی میهنی برای خوش رقصی برای نهاد سفارش دهنده یا تهیه‌کننده هم موفق نیست.

  • متأسفم برای سینمای ایران که خودم هم بخشی از آن هستم و از بیرون به آن نگاه نمی‌کنم. شما انیمه‌های نیازاکی را ببنید. او یک طراح انیمه در ژاپن است و تمام عمرش را صرف انیمیشن کرده است. همین شبکه دو کارتون‌هایی که در دهه شصت پخش می‌کرد که خیلی از آنها متعلق به نیازاکی بودند. امروز وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم این فیلم‌ها پر از ایده است. هنوز وقتی تماشا می‌کنم لذت می‌برم، ‌ بچه‌ها می‌بینند کیف می‌کنند. در آمریکا پیکسار نوآوری‌هایی نسبت دیزنی و انیمیشن‌های کلاسیک داشته است. برای شیرشاه از هملت الهام می‌گیرند. ولی ما همچنان درگیر این هستیم که مثلا یوزپلنگ انیمیشن ما کرمانی حرف بزند. وقتی نگاه می‌کنم، از این لهجه خوشم می‌آید ولی نه برای این فیلم. فیلم اصلا ایده ندارد. کمدی لهجه خیلی جذاب است. تمام لهجه‌های ایرانی را دوست دارم. مثل کرمانی و یزدی. وقتی وارد فیلم می‌شود، می‌تواند کارایی‌های زیادی داشته باشد. ولی وقتی تمام کارایی تو در فیلم محدود به کمدی لهجه شود، ‌ فیلم مبتذل است.

  • در انیمیشن‌های خارجی مثل رالف خرابکار، هم به شعور کودک احترام گذاشته می‌شود و هم برایشان جذابیت ایجاد می‌شود. ما از همان اول داریم نشان می‌دهیم این یوزپلنگ باشعور است و به مام میهن برگشته است. بعد هم نقش منفی فیلم دقیقا شبیه نقش منفی‌های شبکه سه است که حتما باید یک ابرویش بالا برود.
منبع: همشهری آنلاین