دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۷
زنجيره خودروها قطع نمي شود
منتظر معجزه نباشيد
001194.jpg
عكس: علي اكبر شيرژيان
مهرداد مشايخي
به نظر مي رسد يك جاي كار ايراد داشته باشد. طي دو هفته گذشته حجم زيادي از اخبار مربوط به ترافيك منتشر شده است. البته منظور از ايراد، حجم زياد اخبار نيست، بلكه محتواي آن است. اخبار رسيده حاكي از آن است كه از بودجه هاي مربوط به قطارهاي شهري و حمل و نقل عمومي، در بودجه دولت كاسته شده است. اين اخبار در كنار اخباري آورده مي شوند كه حكايت از اعتراف مسئولان شهري به پياده نشدن برنامه هاي ترافيكي به دليل كمبود بودجه دارند. در ميان به گوش رسيدن اين اخبار، اين موضوع را هم نبايد فراموش كرد كه مسئولان دولتي به خوبي به مشكلات ترافيكي تهران و ديگر كلانشهرها آگاهند و مشكلات حل آن را از نزديك لمس كرده اند.
تنها سخاوت آسمان كافي است
تنها سخاوت آسمان كافي است تا همه مشكلات پيش روي حمل و نقل در شهر تهران آشكار شود و كار به جايي برسد كه معاون حمل و نقل و ترافيك تهران تأكيد كند كه مشكل ترافيك تهران آنقدر بزرگ است كه نياز به بزرگنمايي ندارد. و از همه مسئولان نظام براي حل آن ياري بخواهد. مهندس مهرداد تقي زاده ترجيح داد صادقانه به مردم بگويد كه بيهوده اميدوار نباشند و تا بودجه كافي اختصاص نيابد، انتظار حل كامل مشكل ترافيك را نداشته باشند.
تقي زاده ترافيك سنگين ناشي از بارش برف در اوايل هفته گذشته را هشدار جدي براي پايتخت قلمداد كرد و گفت:  وضعيت ترافيك تهران نبايد آنقدر شكننده باشد كه با يك ضربه كوچك، يك شهر بزرگ فلج شود .
او به ترافيك سنگين بزرگراه ها به رغم اقدامات گسترده و شبانه روزي در زمينه شن ريزي و نمك پاشي اشاره كرد و گفت: در چند روز اخير تصادف چند دستگاه خودرو در يك روز برفي منجر به بسته شدن برخي بزرگراه ها شد و اين ترافيك در مدت زمان كوتاهي به تمام معابر منتهي به اين بزرگراه ها تسري پيدا كرد،  به طوري كه برخي از شهروندان مجبور شدند ساعت ها ترافيك سنگين را تحمل كنند .
به گفته معاون شهرداري در بسياري از شهرهاي دنيا در شرايط مشابه، شهروندان خود را به اولين ايستگاه مترو يا اتوبوس رسانده و با وسايل حمل و نقل عمومي به راحتي خود را به مقصد مي رسانند. او اضافه كرد: از آنجا كه در تهران در شرايط عادي هم با مشكل ترافيك مواجه هستيم، هرگونه تغيير در وضع جوي به سرعت اين مشكل را به بحران تبديل مي كند و بازگشت به شرايط طبيعي، ساعت ها زمان مي برد .
تقي زاده بار ديگر تقويت حمل و نقل عمومي را به عنوان يگانه راه حل مشكل ترافيك پايتخت عنوان كرد و گفت: در اين ارتباط طرح هاي مورد نظر را با جزئيات آن آماده كرده ايم كه با اختصاص پنج هزار ميليارد تومان بودجه در سه سال متوالي، به سرعت قابل اجرا خواهد بود .
تقي زاده تمامي دلسوزان نظام را به چاره انديشي به منظور تأمين بودجه مورد نياز براي حل مشكل ترافيك تهران فرا خواند و گفت: مسئولان اگر فقط يك بار هم براي رفت و آمد به محل كار خود از وسايل نقليه عمومي استفاده كنند، آنوقت مشكلاتي كه مردم هر روز با آن دست و پنجه نرم مي كنند را از نزديك درك كرده و به سرعت چاره جويي خواهند كرد .
اما چرا معاون حمل و نقل و ترافيك شهردار تهران ترجيح داد مشكلاتي را كه همه مسئولان و شهروندان به آن واقفند و به گفته خود ايشان نيازي به بزرگنمايي ندارند را با تأكيد عنوان كند؟
تقي زاده وقتي اين مشكلات را برشمرد كه روز قبل از آن بارش برف باعث شده بود بسياري از بزرگراه ها و خيابان ها با ترافيك شديد روبه رو شوند؛ ترافيك سنگيني كه هيچ ارتباطي به برف گرفتگي، بسته شدن خيابان ها به وسيله برف و يخ و لغزندگي شديد نداشت. موضوع ساده است؛ با بارش شديد برف يا باران، شهرونداني كه در روزهاي عادي از خودروهاي شخصي استفاده نمي كنند هم ترجيح مي دهند خودرو شخصي شان را به خيابان بياورند. شهر ناگهان با خيل عظيم ماشين ها مواجه مي شود. بسياري از مردم به اين دليل خودروهاي خود را از خانه بيرون مي آورند كه مي ترسند مجبور باشند ساعت ها براي سوارشدن به تاكسي يا اتوبوس انتظار بكشند، در حالي كه ترافيك ناشي از افزايش خودروهاي در حال تردد، خود باعث مي شود اتوبوس ها و تاكسي ها براي رساندن مسافران با مشكل روبه رو شوند. در چنين شرايطي وقتي در بزرگراه هاي مملو از خودرو، تصادف كوچكي اتفاق بيفتد، راهبنداني چند كيلومتري اتفاق مي افتد. همين موضوع كافي است تا يادت بيفتد كه تونل رسالت هنوز افتتاح نشده، احداث خطوط جديد مترو پشت درهاي بسته بوروكراسي و كمبود بودجه، متوقف مانده است، حركت تاكسي  ها همچنان نظم چنداني ندارد، سرعت تردد اتوبوس ها روز به روز كندتر مي شود و روزانه بيش از هزار خودروي جديد به خودروهاي شهر اضافه شده و حق خود را از خيابان ها طلب مي كنند. در چنين شرايطي تصور كنيد معاون شهردار هنگام اعلام اين خبر چه آينده اي را پيش خود متصور است.
همزمان با سير صعودي مجدد آلودگي هواي تهران در هفته جاري، مبلغ 100 ميليارد تومان كه قرار بود در قالب متمم بودجه سال 84 به بودجه متروي تهران اضافه شود، در صحن علني مجلس شوراي اسلامي حذف شد.
با توجه به اهميت مترو به عنوان پاك ترين و سالم ترين شيوه حمل و نقل، پيش از اين كميسيون تخصصي و كميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي با افزايش 100 ميليارد تومان به بودجه متروي تهران موافقت كرده بودند.
در اين ارتباط معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران گفت: ما هيچ اعتراضي نسبت به حذف اين بودجه نمي توانيم داشته باشيم، چرا كه نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي تمامي نيازهاي كشور را همزمان مي بينند و اولويت بندي نهايي با مجلس است، اما حسب وظيفه پيشنهاد مذكور را ارائه و با دفاع از آن، مصوبه كميسيون هاي مربوطه را دريافت كرده بوديم كه در نهايت در صحن علني مجلس به تصويب نرسيد.ما دلسوزتر از نمايندگان محترم مجلس نيستيم و باز هم نااميد نشده و پيشنهادات ديگري ارائه خواهيم داد.وي تصريح كرد: تجربه  هاي سال گذشته نشان داده براي حل مشكل آلودگي هواي تهران، عنايت ويژه تمامي نهادهاي تصميم گير ضرورت دارد.
شكي نيست بخش قابل توجهي از آلودگي هواي تهران به علت حجم بالاي استفاده از خودروهاي شخصي است كه صرفاً  در صورت تقويت جهشي سيستم هاي حمل و نقل عمومي از ميزان استفاده از خودروهاي شخصي كاسته شده و در نتيجه آلودگي هواي تهران به نحو قابل ملاحظه اي كاهش خواهد يافت.
معجزه
اگر شما معتقديد كه براي حل مشكلات ترافيك تهران به معجزه  نياز نيست، بهتر است در اين شرايط كمي تأمل كنيد: اگر سرعت احداث بزرگراه ها و پروژه هاي عمران ترافيكي مثل حالا باشد 40 سال طول مي كشد تا نيازهاي تهران به بزرگراه ها رفع شود. روزانه حدود 1400 خودروي جديد وارد تهران مي شود، در حالي كه خيابان ها و پاركينگ هاي شهر نياز امسال و پارسال و سال هاي قبل را هم برآورده  نمي كند. مترو- يكي از كارآمدترين وسايل حمل و نقل عمومي- تنها با دو خط (در داخل تهران) فعاليت مي كند و با وجود بوروكراسي فعلي و وضعيت اختصاص بودجه، به نظر نمي رسد تا 7-6 سال آينده خط جديدي اضافه شود. اتوبوس هاي فعلي شركت اتوبوسراني كفاف جمعيت تهران را نمي دهد، اما در عين حال اضافه كردن اتوبوس هم دردي را دوا نمي كند، چون در ترافيك متوقف مي مانند. طرح جامعي براي ترافيك و حمل و نقل تهران وجود ندارد در حالي كه روزانه ميليون ها سفر درون شهري در تهران انجام مي شود. راهنمايي و رانندگي نمي تواند براي همه رانندگان، پليس بگذارد و رانندگان هم يا با فرهنگ ترافيك آشنا نيستند يا علاقه اي به انجام رفتارهايي بر مبناي اين فرهنگ و همچنين اجراي دقيق قوانين راهنمايي و رانندگي ندارند. مشكلات ترافيكي و لاينحل ماندن آنها تنها به تهران مربوط نيست. خيابان هاي هر يك از كلانشهرهاي كشور به تنهايي مي تواند ظرف چند سال آينده شبيه خيابان هاي پايتخت شود . اشاره به مشكلات پروژه هاي ترافيكي در يكي از اين شهرها كافي است:
در حال حاضر پروژه قطار شهري مشهد با مشكل كمبود بودجه دست و پنجه نرم مي كند.
خط يك قطار شهري مشهد مدت هاست كه آماده بهره برداري است، اما به دليل نبود قطار و كمبود بودجه براي پرداخت حقوق پيمانكاران، بلااستفاده مانده است.سيدمحسن شوشتري- مدير عامل قطار شهري مشهد- گفت: به دليل بحراني بودن وضعيت مالي پروژه قطار شهري، اين پروژه ملي به صورت نيمه تعطيل در آمده است.
به گفته او 30 پيمانكار فني- عملياتي در پروژه قطار شهري مشهد با مشكلات شديد مالي روبه رو هستند و برخي پيمانكاران به دليل عدم پرداخت مطالباتشان از سوي قطار شهري مشهد، حتي قادر به تأمين و خريد مواد اوليه و اجاره ادوات مورد نياز نيستند. در حال حاضر پيمانكاران پروژه قطار شهري مشهد 120 ميليارد ريال از شهرداري مشهد طلبكارند.
مدير عامل قطار شهري مشهد گفت: اين در حالي است كه هنوز موافقتنامه مالي بين سازمان مديريت و برنامه ريزي  كشور و شهرداري مشهد مبادله نشده است. سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور امسال تنها 45 ميليارد ريال به صورت علي الحساب در اختيار قطار شهري مشهد قرار داده است. اين در حالي است كه منشور بودجه سال جاري پروژه قطار شهري مشهد تدوين شده و اعتبار پيش بيني شده براي آن 400 ميليارد ريال است.
او از تصويب لايحه سامانه هاي ريلي كشور انتقاد كرد و گفت: اين لايحه با شتاب زدگي و بدون در نظر گرفتن توان شهرداري ها در گسترش حمل و نقل ريلي كشور تصويب شده است. در كليات اين لايحه آمده است: نيمي از اعتبارات پروژه هاي قطار شهري كلانشهرها از محل درآمدهاي شهرداري ها تأمين شود؛ چنين چيزي ممكن نيست.

فرستاده شهردار
آرامش كشنده براي ما
رضا ولي زاده - اطلاعات فراوان و پراكنده زندگي شهري چنان به ذهن فرستاده خيالي شهردار هجوم آورده است كه او ناچار شده چند موضوع را با هم مطرح كرده و گزارش خود را به صورت دو قسمتي بفرستد. مثل همين گزارش:
مه سنگيني كه خزيده توي خيابان ها و كوچه هاي فرانكفورت، تركيبي جادويي به قيافه جدي و اتوكشيده شهر داده است.
هميشه از پنجره آشپزخانه به خيابان خاكي پشت خانه محمد نگاه مي كردم كه فضاي تفريحي بزرگ و باصفايي داشت. فضاي پر دار و درختي بود. پاركي براي بچه ها و چند زمين بازي براي فوتبال، بسكتبال و بدمينتون. از خانه بيرون زدم. سراسر خيابان ملفردر را مه گرفته بود. چراغ هاي روشن تراموا قبل از آنكه صدايش شنيده شود حضورش را در مه اعلام مي كرد. همه ماشين ها بنا به قاعده معمول روزهاي مه زده با چراغ هاي روشن حركت مي كردند. از اولين فرعي پيچيدم به خيابان پشتي و به اين فكر كردم كه حتما در نامه اي كه به شهردار مي نويسم به غير از حركت ماشين ها با چراغ هاي روشن در مه بايد به چيزي اشاره كنم كه ممكن است از نظر شهردار نوعي اغراق باشد. من طي 14 روز گذشته كه وارد فرانكفورت شده ام تا به حال صداي بوق هيچ ماشين و موتوري را نشنيده ام؛ شايد يكي از چيزهايي كه باعث شده بود تا هفته اول فكر كنم اين شهر تعطيل است، همين خيابان هاي خلوت و ساكتي بود كه با وجود عبور ماشين ها هرگز آرامش و سكوتش نمي شكست.
حالا بايد اين خيابان آسفالت نشده را هم اضافه كنم. كاج ها در مه فقط پاهايشان پيداست. گاه زن يا مردي با دوچرخه مي گذرد. سه تا بچه دارند توي پارك مخصوص بچه ها بازي مي كنند و مادرهايشان دارند با هم گپ مي زنند. كسي توي زمين بسكتبال نيست. چند تا دختربچه دارند سگ هايشان را به رخ هم مي كشند.
براي من كه توي هياهوي شهر در حال انفجاري مثل تهران زندگي كرده ام اينجا آنقدر آرام است كه دچار وحشت مي شوم. فكر مي كنم گم شده  يا در جزيره اي پرت و دورافتاده اسير شده ام. اين همه آرامش مي تواند هر شهروند تهراني را به وحشت بيندازد. براي شهردار ما كه ساعت پنج و نيم صبح سر كار مي رود و 12 شب به خانه اش برمي گردد قطعا چند روز در اين فضاي آرام بودن مي تواند حتي خطرناك هم باشد؛ آدم احساس مي كند بازنشسته شده است.
روي نيمكتي نزديك دختربچه ها مي نشينم و چشم مي دوزم به سگ هايشان كه دارند از سر و كول هم بالا مي روند و پارس مي كنند. يكي از سگ ها مي آيد طرف من و يكي از دختر بچه ها را هم با قلاده اش از جمع بيرون مي كشد. دختر بچه را صدا مي زنم. مي آيد و سلام مي كند. مي پرسم: سگت چند سالشه؟
موهاي سگش را آرام چنگ مي زند. بادكنك آدامسش را مي تركاند و همان طور كه چهار انگشت دستش را رو به من مي گيرد، مي گويد: چهار سال.
- اسمش چيه؟
- سِمي.
- اگه مريض بشه چيكارش مي كني؟
- مي برمش پيش دكتر موشكا.
- دكتر موشكا خيلي ازت پول مي گيره؟
- نه، پول نمي دم.
- مجانيه؟
- نه، سِمي بيمه داره.
- مگه سگا رو هم بيمه مي كنن؟
- بله.
- يعني الان سمي شما بيمه داره؟
- بله هيچ كس اجازه نداره سگ رو بدون بيمه نگه داره؛ اگه بفهمن جريمه داره.
- حالا يعني سگ تو چهار سال بيمه داره؟
با حركت سر تأييد مي كند و با دويدن سگ سفيد پشمالويش كشيده مي شود سمت بقيه بچه ها. سمي را نگاه مي كنم كه با چهار سال عمر، از من كه 10 سال است دارم كار مي كنم سابقه بيمه اش بيشتر است. دارد دنبال توپ كوچكي مي دود كه دخترك برايش پرت كرده است. اگر گذرم به شهرداري نمي افتاد و آنجا پاگير نمي شدم، احتمالا همين سه سال بيمه هم نصيبم نمي شد. بايد از شهردار تشكر ويژه اي بكنم... (ادامه دارد)

راپورت خبرنگار
روياي مبهم ماشين دودي
ماني راد- پيرمرد در حالي كه در آغوشم بود و به لباسم چنگ مي انداخت، غرولندي كرد و گفت: لامصب از عذاب قبر هم سخت تره . ابرويش را بالا انداخت و گفت: چي فكر مي كرديم و چي شد! . در آن سو مردي جوان با عينكي بر چشم در تقلايي وصف نشدني از لابه لاي جمعيت، واژه هايي پيدا مي كرد و با تأمل و دقت بر جدول كلمات متقاطع مي نوشت. جواني آن سوتر در حال گفت وگو با دوستش بود. هرچند سعي مي كرد آرام حرف بزند، اما در آن فشردگي جمعيت، گوش ها نزديك تر از آن بودند كه حرف ها را نشنوند. صداي زني از پي موسيقي كوتاه، عده اي را جابه جا كرد: ميدان امام خميني(ره) . روشنايي ايستگاه ناگهان در چشم ها دويد. واگن ها از حركت ايستادند. درها باز شد، پيرمرد تكاني خورد و از من فاصله گرفت. بعد از چند دقيقه روي يكي از صندلي ها جايي پيدا كرد و نشست. عصايش را تكاني داد و لبخندي از روي رضايت بر لبانش نشست. انگار ازدحام جمعيت داخل واگن پژمرده ترش كرده بود.
به ياد لبخند اوليه اش افتادم. هنگامي كه چند ايستگاه پيشتر سوار مترو شده بود و فشار جمعيت او را در آغوشم مي انداخت. با كنايه گفت: مترو، ما را مهربان تر كرده ، اما خودش هم انتظار نداشت كه پس از چند دقيقه و در پي ازدحام پرزور جمعيت كه در ايستگاه هاي قبل سوار مترو شده بودند، زبان او را به اعتراض بگشايد. هنوز روي صندلي اش جابه جا نشده بود كه دوباره جمعيت ريختند داخل واگن. آقا جان! چه خبره! چرا هل مي دي؟! . فريادي كه هنوز نيامده بود، لابه لاي مردم گم شد. صداي بسته شدن در خبر از آرامش مي داد. پيرمرد، فرتوت و خسته دوباره نگاهي به اطراف چرخاند و گفت: قديم ها اينطور نبود، اگر ماشين دودي ها كم بودند، جمعيت هم خيلي كم بود. من هر وقت مي رفتم سوارش شوم، خالي خالي بود. نه جمعيتي، نه ازدحامي، نه اين فشارهاي اول قبر .
او خيلي بهتر از ما مي توانست مفهوم عذاب شب اول قبر را بفهمد، گيرم كه اندكي در اين مقايسه غلو مي كرد. گيرم كه ما نمي دانستيم، جمعيت سوار بر ماشين دودي ها، سرنوشتي بهتر از ما نداشتند، اما پيرمرد بايد غر مي زد. هر جور كه شده؛ تازه حرف هايش گل انداخته بود كه ايستگاه بعد هم از راه رسيد. معلوم نيست وضعيت درست مي شه يا نه . مي گن واگن ندارند، آخه چرا نمي خرند؟! اين مردم اينجوري عذاب بكشند خوبه؟! تازه حرف هايش نظر اطرافيان را جلب مي كرد كه دوباره جمعيت جابه جا شد. دوباره چهره هايي تازه در برابر او ايستادند. عصايش را تكاني داد و آهي كشيد: چي فكر مي كرديم، چي شد!
مي توانستم فكر كنم روزي كه او تازه به دالان هاي زيرزميني مترو پا گذاشته بود، چه اتفاقي افتاده. مي توانستم حيرت او را در برابر اين وسيله جديد در ذهنم مجسم كنم؛ حيرتي كه از روزگاران دور با خود به همراه آورده بود. پيرمردي هفتاد و چند ساله با چهره اي تكيده و موهايي سفيد و چشم هايي كه كم كم فروغ زندگي را از دست مي داد، روبه رويم نشسته بود و هر از گاهي غرغر مي كرد. نه، عصبانيتش تنها از سيستم مترو نبود. اعتراض گاه گاهش به فشارهاي جمعيت كه او را مجبور مي كرد عصايش را در ميان پاهايش جا دهد، يا باز بودن پنجره مي توانست گوياي اين واقعيت باشد. چند دقيقه بعد به مقصد كه رسيديم، صف مردم جلوي درهاي خروجي همهمه اي به وجود آورد. پيرمرد، اما غرغركنان روي همان صندلي آبي رنگ نشسته بود. درها كه باز شد، مردم به بيرون پرت شدند. پيرمرد به آرامي بلند شد و دورتر از فشارها و فريادها و خنديدن ها و شيطنت هاي مردم از واگن خارج شد. در حالي كه راه مي رفت و عصايش را به زمين مي كوبيد به پله هاي پرتعداد روبه رويش چشمي انداخت. نه، او قادر نبود با آن پاهاي پير و فرتوت، از اين پله ها بالا رود. ناگزير ماند كنار پله برقي تا خلوت شود. چه خبره؟! اين همه جمعيت چي مي خوان! ديگر نمي توانست اعتراض كند كه چرا پله هاي برقي را زياد نمي كنند يا سرعتش را تغيير نمي دهند . چند جوان جست زنان پله ها را دوتا سه تا از پاشنه در كردند و با سر و صدا و خنده به دنبال هم دويدند، پيرمرد مي توانست روزهاي گذشته اش را به ياد آورد كه روي سقف ماشين دودي به مانند همين جوان ها، ساعت هاي متوالي مي دويد و با دوستانش مسابقه مي داد. او مي توانست به سال هاي دور برگردد، اگرچه اعتراضي همواره
در چشم هايش رژه مي رفت، اما شايد ديگر ياراي سخن گفتن نداشت. او هيچگاه حيرتش را از ديدن حركت اولين ماشين دودي در تهران فراموش نكرد يا بهتش را از ديدن متروها هنگامي كه پر از مسافر در زيرزمين راه مي روند و مردم را جابه جا مي كنند، حتي روزي را كه براي اولين بار اتوبوس هاي دوطبقه را ديده بود، اما همه اين ها نمي توانست فشارهاي عذاب گونه جمعيت در واگن هاي مترو را فراموش كند.
به راه افتاد. با اين پا و آن پا كردن، مردد و لرزان روي يكي از پله هاي برقي جا گرفت. برگشت تا ببيند كسي ديگر جز او از واگن هاي خالي مانده است. دوباره چشم هايمان به هم گره خورد. لبخندي زد. عجب چيزهاي خوبي مي سازند . مي توانستم برق شوق را در چشم هايش ببينم. بالاي پله ها كه رسيديم با ترديد قدمي برداشت و جستي زد. هنوز چندان هم قدم نشده بوديم كه گفت: اين مترو، همه چيزش خوبه. از ماشين دودي ها هم بهتره. فقط اين فشار دادن ها، يك كم آدمو اذيت مي كنه. آخه ما پيريم ديگه، حوصله درست و حسابي كه نداريم .لبخندي زد. مي دانستم كه اين اعتراف صادقانه تر از آن است كه حرف هاي چند دقيقه پيش را به ياد آورم. من هم لبخندي زدم و از اوجدا شدم.بيرون در خيابان ها، انبوه ماشين ها، تودرتو و لابه لاي هم ايستاده بودند و راهي براي رفتن مي جستند. چراغ هاي قرمز، ازدحام ماشين ها، بوق هاي ممتد چند اتومبيل و پياده روهايي كه گسترده بودند و مردم را به پيش مي بردند. نمي دانم وقتي پيرمرد اين ترافيك سنگين را مي ديد، دوباره حرف از كدام پديده روزگاران گذشته به ميان مي آورد؟

اعداد اساسي
۷۰‎/۰۰۰
001197.jpg
۷۰ هزار عدد غيرقانوني است، مي پرسيد چرا؟! اين رقم به فعاليت غيرقانوني مسافربرهاي شخصي در تهران اختصاص دارد و در واقع بهتر است بگوييم فعاليت 70 هزار مسافربر شخصي غيرقانوني در تهران تأييد شده است.
مديرعامل سازمان حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران اعلام كرده است: از 100 هزار دستگاه خودرويي كه مسافران تهراني را در سطح شهر جابه جا مي كنند، فقط 30 هزار دستگاه، تاكسي بوده و مابقي مسافربرهاي شخصي هستند كه بايد تدابير جدي براي ساماندهي آنها انديشيده شود.
مهندس سيدجعفر تشكري با تأكيد بر ضرورت ساماندهي و توسعه ناوگان اتوبوسراني و تاكسيراني شهر تهران افزود: اگرچه بنا بر آخرين آمار اعلام شده توسط سازمان تاكسيراني شهر تهران، تاكنون 13 هزار مسافربر شخصي مجوز فعاليت از تاكسيراني دريافت كرده اند اما هنوز تعداد قابل توجهي از مسافربرهاي شخصي نيز هستند كه بدون توجه به بحث ضرورت مراجعه به تاكسيراني براي دريافت مجوز فعاليت قانوني، به صورت غيرقانوني به جابه جايي مسافران در سطح شهر مي پردازند.
او با تأكيد بر آثار زيانبار فعاليت مسافربرهاي شخصي در سطح شهر تهران، گفت: مسافربرهاي شخصي تحت هيچ ضابطه و قانوني نبوده و اكثراً با خودروهاي فرسوده و قديمي با آلايندگي بسيار بالا در كنار تاكسي ها به جابه جايي غيرقانوني مسافران در سطح شهر مي پردازند و اين در حالي است كه چون فعاليت اين خودروها به عنوان تاكسي پلاك موقت در جايي ثبت نشده و شناخته شده نيستند، در موارد بسياري، تهديد جدي براي امنيت جاني مسافران محسوب مي شوند.
تشكري بالا بودن تقاضاي سفر، پاسخگو نبودن ناوگان فعلي تاكسيراني و اتوبوسراني، مهاجرت بي رويه به شهرها و مشكلات معيشتي را از جمله دلايل ظهور معضل مسافربرهاي شخصي در تهران دانست و گفت: به همين منظور با همكاري سازمان تاكسيراني در صدد جلب و جذب مشاركت بخش خصوصي در قالب راه اندازي تاكسي هاي خصوصي هستيم كه با تشكيل اين شركت ها فعاليت خودروهاي حمل مسافر در تهران (تاكسي ها) علاوه بر سازمان يافتگي از زيبايي، رفاه و ايمني لازم و درخور شهروندان تهراني برخوردار شود.

كلانشهر
بهره برداري از 14 پروژه شهري
001200.jpg
همزمان با دهه فجر، 14 پروژه عمران شهري در كلانشهر مشهد به بهره برداري رسيد. دبير ستاد طرح هاي شهري شهرداري مشهد با بيان اين موضوع گفت: افتتاح بازار هنر خراسان، تبديل و امحاي تاكسي هاي فرسوده، احداث بلوار در مناطق محروم مشهد، تقاطع غيرهم سطح، تعريض پل كال چهل بازه، احداث 8 پارك محله، كانال بلوار طبرسي، روكش آسفالت، جدول گذاري و پياده روسازي، نصب سايبان و بهره برداري از دو ساختمان اداري شهرداري از جمله اين پروژه ها است.
محمد طوفاني افزود: شهرداري مشهد در مجموع 116 ميليارد ريال اعتبار براي اجراي اين پروژه ها سرمايه گذاري كرده است.
به گفته او، اين پروژه ها در حوزه خدماتي شهرداري هاي مناطق، سازمان هاي تاكسيراني، فني و عمران، بازيافت، اتوبوسراني و كوهسنگي به بهره برداري مي رسد و در مجموع 5/2 ميليون نفر از مزاياي اين پروژه ها بهره مند خواهند شد.

ازشهر
شناسايي نقاط  مشترك  آبگرفتگي ها
001203.jpg
مدير مركز نظارت  و كنترل  ترافيك  شهرداري  تهران  از شناسايي  نقاط مشترك آبگرفتگي ها در معابر اصلي  پايتخت  خبر داد.
حسين  شهيدزاده  گفت: طبق بررسي هاي  اين  مركز، 15 نقطه  از معابر اصلي  شهر تهران  حين  بارش  نزولات  جوي ، بيش  از بقيه  نقاط دچار آبگرفتگي  مي شود كه  اين  نقاط همچنان  در فصول  بهار و پاييز ثابت  است .
او اظهار داشت : با شناسايي  اين  نقاط و با همكاري  دستگاه هاي  ذيربط قادر خواهيم  بود در جهت  رفع  نقاط آبگرفتگي  هنگام  بارندگي  بموقع  اقدام  كنيم .
شهيدزاده  با تأكيد بر اينكه  اين  نقاط در برخي  بزرگراه ها و تقاطع  اصلي  واقع  شده  است ، بخش هايي  از بزرگراه هاي  همت ، صدر، آزادگان ، مدرس ، رسالت ، بسيج  و تقاطع  توحيد ـ آزادي ، امامت  ـ دماوند، قائم  مقام  ـ مطهري ، ميادين انقلاب ، توحيد، رازي ، گلها ـ گمنام  و خيابان  آيت  را از جمله  اين  مناطق  ذكركرد.
وي  نامناسب  بودن  شيب  برخي  خيابان ها، عدم  كشش  جوي ها، عدم  گذردهي  برخي مناطق  در حجم  آب هنگام  بارندگي  و وجود آشغال  در جوي ها را از علل  آب گرفتكي ها برشمرد.
مدير مركز نظارت  و كنترل  ترافيك  شهرداري  تهران  اضافه  كرد: آبگرفتگي هاي مذكور مانع  عبور خودروها در معابر و موجب  كندي  كشش  تردد در خيابان ها مي شود.

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
طهرانشهر
عكاس خانه
علمي
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  عكاس خانه  |  علمي  |  
|  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |