دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۷
ايرانشهر
Front Page

به ياد مرحوم حاج اكبر ناظم قنات آبادي
خادم خاندان
001236.jpg
غلام حسن رفيعا
ذاكر و مداح و ستايشگري را در اين نوشتار به ياد كرد او مي پردازم و با گراميداشت خاطره شكوهزاد او سخن مي گويم؛ كه خود از شناختش عاجزم، تا چه رسد به شناساندنش. مرحوم حاج اكبر ناظم قنات آبادي ، او كه خود خادم دين و اهل بيت(ع) بود. او كه از هر فرصتي براي يادآوري خاندان رسول گرامي اسلام استفاده مي كرد.
در حقيقت سازنده فرصت ها بوده نه بازنده فرصت ها. مخالف هواي نفس بود نه مطيع هواي نفس. فريادگر عشق ولايت برفراز چهارپايه بود، يا دركرانه  منبر. نوحه هايش با سبك و سياقي خاص يادآور سرود جاويد هيهات مناالذله . در اين نوشتار، بزرگي و شكوهي را زمزمه مي كنم و ابر قله اي را در ديدگاه ها مي آورم، كه چونان اويي را مي توان ناياب انگاشت. گويي در سرايش اين منادي راستين محبت به پاي چكاد دماوند ايستاده ام و از آن قله افراشته سخن مي گويم.
در هنگامه عاشورا، مسير كوچه پس كوچه هاي محله قنات آباد تهران تا بازار كفاش ها را آنچنان پشت سر مي نهاد كه گويي خود را در حريم يار و مولايش به مشاهده مي نشست. هيأت ارزشمند نو باوگان قنات آباد در اين روزگار، يادگار اوست. آنان كه در آن روزگاران خود را مقيد به شركت در اين محفل آييني و مذهبي مي ديدند، سرايش اين پير عشق و آموزگار محبت را خوب به ياد دارند:
عاشوراي حسين مي دهد پيام‎/ برعالم مي دهند نصرت اسلام‎/ تازنده هستم حق مي پرستم‎/ هيهات مناالذله يا اهل العالم‎/ الله اكبر
و نيز در روز تاسوعا با خواندن ابياتي تأثيرگذار و تكان دهنده دل ها را متوجه، ساقي كربلا مي كرد.
مات عشقم، مات عشقم مات عشق/كزچه طينت گشته خلقت ذات عشق‎/ عشق گر بنياد سرمستي كند/عقل را خود فارغ از هستي كند‎/ همچنان كان عاشق دلسوخته/آن كه رمز عاشقي آموخته/با ادب آمد به نزد پير عشق/گفت كي فرمانروا و مير عشق/رخصتم ده تا سوي ميدان روم/امر فرما كزپي فرمان روم/بازكن از گردن من سلسله/شيررا اي شيربان بنما يله
يكي از شاعران بزرگ، عاشورا را چونان خورشيدي دانسته است كه در دل شب سياه ستم درخشيد تا تاريكي هاي سره پليد را بزدايد. خادمان حسين(ع) نيز، در طول تاريخ اسلام، همواره آفرينندگان خورشيد عاشورا بوده اند در برابر شب هاي ستم و سياهي و يكي از اين خورشيد  هاي فروزان، در شب سياه ستم بيدادگران، مرحوم حاج اكبر ناظم قنات آبادي(ره) است. در حمايت و پيروي از ولايت فقيه و در پي اعتقاد راسخش به حضرت امام خميني(ره) در اوج سوگواري و مرثيه مولي الكونين حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) با لحن عاطفه برانگيز و شورگستر، در برابر تيمچه حاجب الدوله با صدايي رسا، چنين مي سرود:
كسي كه روح و جان اين ملت است‎/ كسي كه رهنماي اين نهضت است‎/ خميني ماست ابر قدرت است‎/ شجاعت خميني شهامت خميني‎/ سمبل نهضت حسيني‎/ بود اطاعت از خميني‎/ امروز روز ياري امام است‎/ كار منافقين دگر تمام است‎/ مخالفت به دين ما حرام است‎/ تا شود استوار دين پروردگار‎/ پرچم خونين حسيني‎/ رسيده بر دست خميني
در آن سال ها دوستدارانش، ساعت ها گوشه و كنار بازار كفاش ها مي ايستادند تا پرچم سپيد رنگ هيأت نوباوگان قنات آباد از دور نمايان شود. هنگامي كه طنين سينه زدن و نوحه خواندن هيأت نوباوگان قنات آباد به گوش سوگواران اطراف تيمچه حاجب الدوله مي رسيد، خبر از آمادگي جمعيت انبوهي از عزاداران حسيني(ع) مي داد، تا شاهد مرثيه سرايي خادم با اخلاص سالار شهيدان باشند. با ديدن چهره نوراني ذاكر دلسوخته اهل بيت (عليهم السلام) و بنيانگذار هيأت محترم قنات آباد، با پاهاي برهنه، اشك جاري، گل بر سر و رويش مي ماليد؛ اشك ها بي اختيار به گونه ها مي نشست، هميشه
دست هاي او فراتر از دست هاي سينه زنان قرار مي گرفت و بر سينه مي نشست.
روضه خواني، نوحه خواني، عزاداري جامع و كامل حاج اكبر ناظم(ره) و در پايان نيز دعا و ختم امن يجيب... پس از ساعت ها عزاداري شبانگاهي و صبحگاهي در ايام عاشورا، و زماني كه عقربه هاي ساعت 3 يا 4 بعد از ظهر را نشان مي داد، احدي را خسته و ملول نمي ساخت. او نيز مي دانست، مزاحم دسته جات عزاداري نيست. آخرين گروه عزاداران، هيأت نوباوگان قنات آباد است. پس از او موكب عزاداران و دسته جات سوگواري آذربايجاني ها از مسجد آذربايجاني ها (ترك ها) حركت مي كردند و گاهي نيز پرچم آنان با پرچم نوباوگان تلاقي مي كرد.
در سال هاي پاياني عمر، با شيفتگي و ارادتي خاص، در حالي كه به شدت از بيماري رنج مي برد، در جلسات و دسته جات عزاداري شركت مي جست و در اجراي مرثيه خواني و عرض ارادت به ساحت مقدس سيدالشهدا (عليه السلام) بيش از حد انتظار اداي وظيفه مي كرد.
سرانجام اين پير عاشق و خادم آستان مقدس اهل بيت عصمت و طهارت(ع) سربلند و سرافراز به صف ديگر خادمان پيوست و به ديدار مواليانش نايل گشت و ورقي تابناك بر پيشينه ستايشگران عشق ولايت افزود.

يادداشت روز
خون خواهان حسين عليه السلام
ميثم قاسمي
۱ - در تاريخ كساني كه پس از امام حسين(ع) عليه بني اميه قيام كردند، لثارات الحسين لقب گرفتند. (خون خواهان حسين). اما شايد تاريخ اشتباه كرد كه تنها مختارها را خون خواه حسين خواند. هركس به هر وسيله ياد قيام عاشورا را زنده نگه داشته و مي دارد، خون خواه حسين است. آنها كه ماندند بايد كاري زينبي مي كردند، اگر كردند پيرو شهيد كربلا هستند و اگر نه يزيدي اند. در اين بين دسته اي با ذكر مصائب آل ا... ارادت خود را به آن خاندان پاك نشان دادند. مداح يعني كسي كه مدح و ثنا مي كند و امروز اين لغت تنها براي كساني به كار مي رود كه مداحي اهل بيت را مي كنند وگرنه مداحي ديگران كه ارزش نيست. اولين كسي كه مصائب شهداي كربلا را به گوش ها رساند، حضرت زينب بود و بعد حضرت زين العابدين. پس كسي كه قرار است روضه بخواند بايد پيرو آنها باشد. بايد ديد زينب چه مي گفت از برادرش. تفسير امام سجاد(ع) چه بود از محرم. راه آنقدر مشخص است كه نيازي به تفسير و تعبير ندارد. چراغ هاي هدايت راه را مشخص كرده اند.
۲ - مداح بايد سوز داشته باشد. مداح بايد اشك داشته باشد. مداح بايد خلوص نيت داشته باشد؛ اما پيش و بيش از همه اينها بايد سواد داشته باشد. آدم هاي مختلف جامعه مي توانند هر حرفي بزنند. ولي مداح نمي تواند هرچه خواست بگويد. حق ندارد آنچه سنديت ندارد را به گوش مردم برساند به اين بهانه كه مي خواهد اشك بريزد. به قول شهيد مطهري زهره ماري قاطي روضه كند! مداحان قديمي كه به شيوه هاي سنتي روضه مي خواندند و هنوز برخي از شاگردانشان را مي توان يافت، به شعر و زبان عربي و الحان موسيقي مسلط بودند. لازم نبود هر شعري را با هر موسيقي بخوانند. خودشان شعر مي گفتند و مي دانستند كدام دستگاه موسيقي با كدام شعر جور درمي آيد. شايد براي همين بود كه هم سوز داشتند و هم اشك. از ترانه هاي پاپ براي روضه خواني استفاده نمي كردند. اشعارشان همه شور بود و شعور.
۳ - هرچه مي كنيم و هرچه مي گوييم در محرم تنها يك هدف دارد. زنده نگهداشتن ياد آزادمردان. اينجا نبايد جاي انگيزه و انگيخته عوض شود. هدف نبايد گم شود. هدف گريستن نيست. اگر ذكر مصيبتي بوده تنها براي اين بوده در طول تاريخ هدف قيام عاشورا از يادها نرود. نمي خواهيم گريستن بر مصائب اهل بيت را كم ارزش بخوانيم ولي در عين حال نبايد فراموش كرد كه قيام عاشورا و در كل زندگي ائمه، اهدافي والاتر داشت، همان ها كه امام حسين(ع) به رساترين زبان هاي روز عاشورا و پيش از آن در خطبه ها و نامه هايش بيان كرد. اني لم أخرج أشراً و لابطراً و لامفسداً ولاظالماً، و انما خرجت لطلب الاصلاح في أمة جدي (ص)، اريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنكر، و أسير بسيرة جدي و أبي علي بن أبي طالب (ع) .
از روي سبكسري و گردنكشي ويا براي ايجاد فساد و ستمگري دست به اين قيام نزدم، بلكه براي اصلاح اوضاع امت جدم قيام كردم و مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به روش جدم و پدرم علي بن ابيطالب عمل كنم.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   درمانگاه  |   طهرانشهر  |
|  عكاس خانه  |   علمي  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |