دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۸
ويراني كامل شغل گرمابه  داري در تهران
راه حمومت كجاست؟
004830.jpg
عكس :محمد رضا شاهرخي نژاد
سارا هاشمي  نيك
گرمابه  داري يكي از مشاغل پردرآمد روزگار قديم بود. در دوراني كه دسترسي به آب كافي براي شست  وشو دشوار بود و حمام خانگي در معماري ساختمان  ها جايي نداشت، گرمابه  هاي عمومي، نياز مردم به شست  وشو و نظافت را تامين مي  كردند. در تهران قديم، هر محله  اي براي خود گرمابه  اي داشت و اهالي محل، از پير و جوان و فقير و غني، دست  كم هفته  اي يك بار براي استحمام به گرمابه مي  رفتند.
گرمابه  داري همچنين به ايجاد مشاغلي همچون دلاكي (1)، جامه  داري (2) و تون  تابي (3) منجر شده بود و صدها نفر از بركت وجود گرمابه  هاي عمومي امرار معاش مي  كردند، ولي بتدريج و با راه يافتن لوله  كشي آب به خانه  ها، اتاقي به نام حمام در نقشه منازل جديد در نظر گرفته شد. با گسترش اين پديده جديد، تمام خانه  هاي شهر مزين به حمام شدند و بتدريج مشتري  هاي گرمابه  ها رو به كاهش گذاشت. كم شدن رونق گرمابه  ها، به كاهش عايدي گرمابه  داران منجر شد و در طول چند سال، بسياري از گرمابه  هاي عمومي تعطيل و تخريب شدند. بسياري از آنها متروك و بلااستفاده ماندند و تعداد ديگري نيز هنوز با دشواري به حيات خود ادامه مي  دهند.
از گرمابه  داري تا مسافركشي
در گذشته حدود 900 گرمابه عمومي در سطح شهر تهران وجود داشت كه در زمان حاضر تعداد آنها به حدود 400 گرمابه رسيده است. اتحاديه گرمابه  داران عمومي تهران، عهده  دار رسيدگي به امور اين صنف است. رئيس اتحاديه، اكبر سجادي، خود يكي از گرمابه  داران قديمي  ست. او درباره وضعيت معيشت گرمابه  داران مي  گويد: امروزه درآمد گرمابه  ها به حداقل ممكن رسيده، به طوري كه بعضي گرمابه  ها هزينه روزانه گرمابه خود را نمي  توانند تامين كنند و گرمابه  داران براي گذران زندگي به مشاغل ديگر مثل مسافركشي روي آورده  اند. از سوي ديگر سازمان  هاي دولتي، هزينه  هاي گزافي را به عنوان آبونمان گاز، آب و برق از گرمابه  ها دريافت مي  كنند، بي  آنكه به درآمد و عايدي اين صنف توجهي داشته باشند. به عنوان مثال سازمان آب، آبونماني معادل ماهانه 40 هزار تومان از گرمابه  ها دريافت مي  كند، حال چه گرمابه  ها اين مقدار آب مصرف كرده باشند و چه نكرده باشند. به دليل همين هزينه  ها و فشار بيش از حد سازمان  ها و نداشتن درآمد كافي، وضعيت گرمابه  داران بسيار اسفناك است .
طبق گفته  هاي رئيس اتحاديه گرمابه  داران عمومي تهران، تعداد زيادي از گرمابه  داران باقيمانده، مستاجرند و از اين رو قادر به تعطيل كردن گرمابه  ها نيستند، چراكه هيچ  كس سرقفلي گرمابه را خريداري نمي  كند. علاوه بر آن گرمابه  ها هريك داراي چند كارگرند كه در صورت تعطيل كردن گرمابه، گرمابه  دار ناچار است مبالغ زيادي به عنوان حقوق سنوات به اين كارگران پرداخت كند كه پرداخت چنين مبالغي براي اكثر گرمابه  داران دشوار و غيرممكن است. سجادي پس از تشريح گوشه  اي از مشكلات اين صنف مي  گويد: در چنين شرايطي گرمابه  داران ناگزيرند كه بسوزند و بسازند. آنها نه راه پس دارند و نه راه پيش. سال  ها پيش وارد اين حرفه شده  اند و اكنون امكان رهايي از آن را ندارند، چون همه راه  ها بسته است .
گرمابه هنوز لازم است
غلامحسين كاشانيان، نايب رئيس اتحاديه گرمابه  داران عمومي تهران نيز يك گرمابه  دار است. او مي  گويد از روي ناچاري هنوز تغيير شغل نداده، چون در صورت اقدام به اين كار، بايد حق سنوات و بيمه كارگرانش را پرداخت كند. اين مبلغ 10 ميليون تومان به ازاي هر كارگر است كه در مجموع براي سه كارگر بايد 30 ميليون تومان پرداخت كند. اين گرمابه  دار قديمي مي  گويد: كل سرمايه من 30 ميليون تومان نيست و چون قادر به پرداخت چنين مبلغي نيستم، از سر ناچاري منتظرم تا اين كارگران بازنشسته شوند و بعد اقدام به تعطيلي گرمابه كنم، چون اين شغل به هيچ وجه درآمدزا نيست .
كاشانيان مي  گويد: گرمابه  داري در كشور ما حدود يك قرن قدمت و سابقه دارد. از قديم  الايام گرمابه در فرهنگ ايراني و اسلامي مظهر بهداشت و نظافت و مورد تاييد مسئولان مملكتي و مردم بود. از آنجا كه در دين اسلام نخستين ركن لازم پيش از عبادت، تطهير و پاكي  ست، گرمابه  ها در اجتماع ايراني و اسلامي ما از جايگاه ويژه  اي برخوردار بودند، ولي بعد از پيروزي انقلاب و با وجود آنكه مردم بيشتر مقيد به تطهير و عبادت شدند، متاسفانه مسئولان توجه لازم را به اين صنف معطوف نكردند و باعث ركود و از بين رفتن تدريجي اين صنف شدند .كاشانيان معتقد است كه با وجود حمام  هاي خانگي هنوز هم وجود گرمابه  هاي عمومي لازم است. مشتريان بالقوه گرمابه  ها، كارگران، مسافران و مستاجراني هستند كه مالكان آنها اجازه استفاده از حمام را به آنها نمي  دهند، در نتيجه هنوز عده  اي از مردم نيازمند گرمابه  هاي عمومي هستند، اما بي  توجهي مسئولان به مشكلات گرمابه  داران، موجب از بين رفتن اين حرفه قديمي شده است. نايب رئيس اتحاديه گرمابه  داران مي  گويد: هزينه  هاي گرمابه بسيار بالا و كمرشكن است. ما مبالغ كلاني را بابت آب و برق و گاز و عوارض شهرداري و حق بيمه كارگران پرداخت مي  كنيم، اما عايدي ما بسيار ناچيز است. متوسط درآمد يك گرمابه در روز بين۷ تا 10 هزار تومان است كه اين فقط حقوق كارگران است نه سود گرمابه. درواقع هيچ سود و عايدي وجود ندارد و گرمابه  داران با بحران مالي وحشتناكي مواجه هستند. از سوي ديگر
۸۰ درصد گرمابه  داران مستاجرند و اختيار تغيير كاربري و فروش ملك را ندارند. اگر هم مالكي بخواهد تغيير كاربري دهد، شهرداري با ادعاي اينكه گرمابه، ملك مسكوني  ست نه ملك تجاري، خواستار پرداخت عوارض تجاري توسط مالك مي  شود .
شهرداري در حالي گرمابه  ها را ملك مسكوني مي  شناسد كه گرمابه  داران در تمام طول سال عوارض و آبونمان  شان را مطابق تعرفه  هاي املاك تجاري مي  پردازند. كاشانيان مي  گويد: ما عوارض تجاري، ماليات تجاري، تلفن تجاري، حق بيمه تجاري، آب تجاري، برق تجاري و گاز تجاري پرداخت مي  كنيم، اما هنگام تغيير كاربري به ما مي  گويند گرمابه ملك مسكوني  ست .طبق گفته مسئولان اتحاديه گرمابه  داران، به رغم اينكه ديوان عدالت اداري، گرمابه  ها را ملك تجاري شناخته است، شهرداري هنوز آنها را ملك مسكوني قلمداد مي  كند. كاشانيان مي  گويد: گرمابه  دارها قادر به پرداخت دوباره عوارض تجاري نيستند و اگر بي  توجهي مسئولان نسبت به اين صنف ادامه پيدا كند، در آينده نزديك تمامي واحدهاي صنفي ما تعطيل خواهند شد و خطر، بهداشت جامعه اسلامي را تهديد خواهد كرد .
او از طرف تمامي گرمابه  داران تهران از مسئولان تقاضاي بذل توجه بيشتري نسبت به اين صنف مي  كند و مي  گويد: گرمابه  داران، افراد زحمتكشي بوده كه از اذان صبح تا شامگاه در خدمت جامعه هستند، اكثر آنها باتوجه به كهولت سن و نداشتن درآمد مكفي قادر به پرداخت عوارض كلان تجاري شدن نيستند و شايد اگر مسئولان محترم اقدام مثبتي در جهت حل مشكلات اين صنف انجام دهند، از اين وضعيت دردناك رها شوند و چند صباح باقيمانده از عمرشان را در راحتي و آسايش زندگي كنند .در حالي كه كشوري مانند تركيه، گرمابه  هاي عمومي  اش را به يكي از جاذبه  هاي توريستي بدل كرده و درآمد
قابل توجهي از اين رهگذر كسب مي  كند، ما زوال و نابودي گرمابه  هايمان را به نظاره نشسته  ايم. گرمابه  هاي عمومي ما كه با برخورداري از معماري زيبا و ارزشمند، ميراث پيشينيان ما هستند، تا ويراني كامل فاصله چنداني ندارند.
پانوشت:
۱ دلاك: شخصي كه به كيسه  كشي، مشت و مال دادن، سر تراشيدن، رگ زدن و حجامت كردن مشتر ي  هاي گرمابه اشتغال داشت.
۲ - جامه  دار: شخصي كه هنگام بيرون آمدن مشتري از خزينه، لنگ و لباس و كفش او را برايش آماده مي  كرد.
۳ تون تاب: شخصي كه آتش تون حمام (سيستم گرمايشي حمام) را با استفاده از فضولات حيوانات روشن نگه مي  داشت تا آب خزينه گرم بماند.

حمامي در ميان قاب خاطره
دگرگوني زندگي شهري به همراه موج تكنولوژي، برخي جلوه هاي بصري شهرها را تغيير داده است. گرمابه ها كه كم كم جزو خاطرات گذشته مي شوند، يكي از اين جلوه هاهستند كه براي بسياري مردم قسمتي از ايام دورند.
نگهداري اين سازه ها كه كماكان داراي ارزش فرهنگي و عنصر مردم شناسي تلقي مي شوند، نيازمند توجه بيشتر سازمان گردشگري وميراث فرهنگي ست، چرا كه برخي گرمابه ها استعداد تبديل به موزه را نيز دارند.

برداشت دوم
سهم خانواده  ها از سود بازيافت
004818.jpg
مهديا گلمحمدي- محصولات مورد استفاده بشر در دو بخش طبيعي و مصنوعي قابل بررسي ست. با اينكه پيشرفت علم و فن  آوري در دهه  هاي اخير به كشف محصولات جديد و كاربري  هاي صنعتي، خوراكي و كشاورزي آنها منجر شده، اما مصنوعي بودن و مضر بودن اغلب محصولات تركيبي و غيرطبيعي بشر باعث افزايش اهميت مواد آلي و طبيعي شده است.هر روزه در اخبار و رسانه  ها، مطالبي پيرامون كشف مضرات مواد غذايي يا منسوجات مصنوعي شنيده مي  شود كه نشان مي  دهد تنها طبيعت، قدرت تكامل و سازگاري با خود را دارد، به طوري كه اين سازگاري و تغييرات، مشكلات بعدي را براي محيط زيست به همراه نداشته باشد.اگرچه منابع طبيعي به عنوان منابعي كاملا ايمن و قابل بازيافت شناخته مي  شوند، محدوديت آنها و بهره  برداري افراطي از اين منابع، برنامه  ريزان و دانشمندان را بر آن داشته است تا بر اهميت مقوله بازيافت به منظور كنترل اين منابع تاكيد كنند.
سياست  ها و برنامه  هاي بازيافت در ايران و بويژه تهران به تبليغات و شعارهاي غيركاربردي محدود شده است و اين در حالي ست كه صنعت بازيافت در كشورهاي پيشرفته، صنعتي بزرگ و سودآور تلقي مي  شود.
در تهران روزانه چندين هزار تن كاغذ كه به هيچ وجه نمي  توان آن را به عنوان زباله دور انداخت، وارد زباله  ها و از آنجا به مراكز دفن زباله منتقل مي  شود. خانواده  ها و بويژه شركت  ها مي  توانند با جداسازي و تفكيك زباله  ها، جلوي اتلاف منابع طبيعي كشور را بگيرند. طرح  هاي اخير تفكيك زباله نيز از سوي شهرداري با نقايصي روبه  روست. از آنجا كه سود تحويل كاغذها، شيشه  ها و پلاستيك  ها به خانواده  ها تعلق نمي  گيرد، افراد انگيزه  اي براي تفكيك زباله  ها ندارند.

نگاه
بوفه ها از دستفروش ها عقب مانده اند
هر ساله بازگشايي مدارس مسائل و مشكلاتي را با خود به همراه دارد كه برخلاف ارزيابي ها و طرح مشكل و قول مسئولان به منظور رفع آنها، بازهم نوار مشكلات طولاني تر مي شود.
از بايسته هاي شهريه ها و كيفيت آموزش تا برخورد معلم و ناظم كه بگذريم، تعدادي از مشكلات هم بيرون و اطراف مدارس حضور دارند كه اكثر والدين و مسئولان مدارس باتوجيه خارج بودن آنها از حيطه نظارتي و شرح وظايف مديران توجه خاصي به اين معضلات نشان نمي دهند. دستفروش هاي اطراف مدارس كه غالبا اجناس غيراستاندارد بهداشتي را در اختيار بچه ها مي  گذارند يكي از اين معضلات هستند. بچه ها با علاقه ويژه اي كه به تنقلات و آلو و لواشك دارند، جذب اين فروشنده ها مي شوند و از آنجا كه با قيمت ها و سلامت اجناس هم درگيري خاصي ندارند، براحتي بخش عمده اي از پول خود را صرف اين تنقلات مي كنند. اين در حالي ست كه بوفه مدارس نيز تنها اجناس سودآور را براي عرضه به مدارس مي آورند و جاي علايق خوراكي بچه ها در آنها خالي ست.
براستي چند درصد از والدين برنحوه، نوع و ميزان خريد بچه ها نظارت مي كنند. در حالي كه نبود نظارت صحيح برچنين شيوه هايي منجر به عادات ناصحيح خريد وحتي در شكل گيري مهارت ها و معايب اقتصادي بچه ها در آينده تاثير بسزايي دارد.
به نظر مي رسد كه در اين مورد خاص يعني دستفروش ها، از آنجا كه شهرداري و ديگر مسئولان برنامه مشخصي براي ساماندهي آنها ندارند به برخورد با آنها در صورت شكايت مردم اكتفا كرده اند. به طوري كه قائم مقام معاونت خدمات شهري شهرداري، اين ارگان را آماده دريافت شكايات مردم و آموزش و پرورش دانسته و پيشنهاد كرده است تا مسئولان آموزش و پرورش مناطق، طي هماهنگي شماره مورد نظر خود را از شهرداري همان منطقه دريافت كنند تا در صورت لزوم، ماموران شهرداري براي برخورد با عوامل مزاحم وارد عمل شوند. اما در كل با مشاهده نوع برخوردها با چنين افرادي طي سال هاي گذشته، به نظر مي رسد هيچ عاملي مانند نظارت و آموزش والدين در نظم، نوع و ميزان و كيفيت خريد بچه ها موثر نيست.

چرتكه
نان، كدبانو و مايكروويو
004827.jpg
نگاهي به زباله هاي شهري نشان مي دهد بسياري از خانواده ها ميزان قابل توجهي از مواد غذايي را به علت فسادپذيري پس از چند روز دور مي ريزند. پلو و خورشت هايي كه براي يك وعده غذايي زياد بوده است و پس از گذشت مدت زماني ترش و غيرقابل استفاده مي شوند، در سطل هاي زباله منظره اي غيراقتصادي را به وجود مي آورند. پيش از اينها تاكيد بر كدبانوگري بيشتر بود، به طوري كه ويژگي يك كدبانو تنها به نظافت منزل و پخت و پز عالي محدود نمي شد. كدبانو فردي بود كه به روش هاي گوناگون بتواند نقشي شايسته در اقتصادخانه داشته باشد به طوري كه براي نمونه با دود اندود ساختن مواد گوشتي يا ديگر روش ها مواد غذايي را در مدت زمان طولاني حفظ كرده و با برنامه ريزي و دقت از اتلاف آنها جلوگيري كند. ضايعات نان و مواد غذايي در كشور در حالي رو به گسترش است كه حضور وسايل خانگي همانند فريزرها و مايكروويو ها بيشتر به رفاه و آسودگي كمك مي كند تا تدابير كدبانوگري. چنانچه غذاي زياد از مصرف و اضافه را در فريزرها قرار دهيد، بدون هيچ گونه تغييري براي دفعات بعد باقي مي ماند؛ اين در حالي ست كه يخچال ها براي اين منظور در مدت زمان طولاني پاسخگو نيست. چنانچه صرف مدت زمان طولاني در صف نانوايي ها نيز مشكل و وقت گير است، فريزكردن نان ها در فريزر اين محصول را كه هزينه هاي زيادي را بر دولت و مردم تحميل مي كند، تازه و آماده مصرف نگه مي دارد. براي مصرف نان داغ بايستي كمي حرارت به آن داد تا نان و مواد غذايي به حالت اوليه بازگردد. چنين كاري به وسيله مايكروويوها در زمان كوتاه تري صورت مي گيرد. انجماد در دماي پايين فريزرها فعاليت هر نوع باكتري را براي بيات كردن نان متوقف مي كند.

پيشنهاد
هديه يك ماه روزه داري
الهام اناري- هديه دادن و هديه گرفتن رسم خوبي ست. هديه، هم خريدنش ذوق دارد و هم گرفتنش؛ اما آنهايي كه بيش از همه هديه گرفتن را دوست دارند بچه ها هستند. هيچ چيز مثل يك بسته كادوپيچي شده، آنها را سرذوق نمي آورد.
كادو گرفتن اگر مناسبتي هم داشته باشد كه ديگر شادي مضاعف مي شود. شايد هر كدام از ما اولين كادوهايي را كه گرفته ايم و يادمان هست، هديه هايي به مناسبت روز تولدمان بوده اند.اما هديه ها از آنجايي جدي تر شدند كه پا به مدرسه گذاشتيم، شاگرد خوبي بوديم و نمره هاي خوبي گرفتيم. بعد از آن پدر و مادر و نزديكانمان براي تشويق، چيزهايي را كه دوست داشتيم به عنوان هديه برايمان خريدند. اولين كادويي را كه به مناسبت شاگرد اولي در كلاس اول دبستان گرفتيم احساس كرديم ديگر بزرگ شده ايم، هرچه سن ما بالاتر مي رفت، هديه ها هم بزرگتر و جدي تر مي شد. اصلا شاگرد اولي بدون هديه لطفي نداشت. انكار هم نمي كنيم كه ذوق هديه گرفتن، انگيزه مضاعفي براي درس خواندن به ما مي داد؛ مخصوصا اگر قول خريد يك عروسك دلخواه دخترانه يا دوچرخه پسرانه را از بزرگترها مي گرفتيم.
حتما بسياري از شما يادتان هست؛ اولين باري كه نماز خواندن را هم ياد گرفتيد و كنار بزرگترها ايستاديد و ياد خدا كرديد، بازهم كادويي گرفتيد؛ آن موقع حتما ديگر مطمئن شديد كه مي خواهيد قدم در دنياي بزرگترها بگذاريد.اما روزهاي پاياني ماه مبارك رمضان و نزديك شدن به عيد خجسته فطر باز هم مي تواند بهانه اي براي هديه دادن باشد؛ هديه براي آنهايي كه براي اولين بار قدم به ميهماني خدا گذاشتند و 30 روز همراه با پدر و مادر و بزرگترها سحري خوردند و نماز خواندند و روزه گرفتند.اين رسم نيكو كه اتفاقا در بسياري از شهرهاي كشورمان رواج دارد، شادي 30 روز روزه را براي بچه ها دوبرابر مي كند، چرا كه مي فهمند شما به ياد روزه داري آنها بوده ايد.براي خريدن كادو، خودتان را به دردسر نيندازيد. قيمت كادويي كه خريداري مي كنيد واقعا اهميت چنداني ندارد؛ مهم اين است كه براي آن كسي كه كادو را مي گيريد، مناسب بوده و دوستش داشته باشد.
حالا كه آنها با روزه گرفتن شان ثابت كرده اند كه بزرگ شده اند، پس شما هم كادوي بچه گانه نخريد؛ با بودجه اي كه براي اين كار در نظر گرفته ايد نوع كادو را مشخص كنيد؛ اگر مي دانيد به وسيله يا لباسي نياز دارند آن را خريداري كنيد؛ اين طوري با يك تير، دو نشان مي زنيد؛ هم كادو خريده ايد و هم اينكه ديگر مجبور نمي شويد در آينده اي نزديك آن را دوباره خريداري كنيد.

دخل و خرج
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |