شنبه ۵ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۸۴
جنگل كه رفت، سيل آمد
پرويز كردواني
000432.jpg
عكس: مهدي قاسمي/ايسنا
هواي گرم مرطوب از سطح دريا به وجود مي آيد و به صورت ابرهاي پراكنده به سمت ارتفاعات شرق استان، مانند رشته كوه هاي شلمي وقره كسمور حركت كرده و در سطح ارتفاعات به باران هاي شديد تبديل مي شود
از ميان رفتن جنگل ها و پوشش گياهي در شرق گلستان، تغييرات اقليمي و افزايش باران هاي تند و رگباري در تابستان، به زير كشت بردن زمين هاي شيبدار جنگلي و جايگاه نامناسب جاده ها از عوامل مهم جاري شدن سيل مخرب در شرق استان گلستان و بويژه كلاله است.
نگاهي به استان گلستان و اوضاع طبيعي آن
استان گلستان درجنوب شرقي درياي خزر واقع شده و داراي 11 شهرستان است. از قسمت جنوب شرق و شرق به استان هاي سمنان و خراسان شمالي و از شمال به تركمنستان و از غرب به دريا محدود است. استان گلستان را از لحاظ توپوگرافي مي توان به دو منطقه تقسيم كرد؛ كوهستاني و دشتي. بخش شرقي آن را كوهستان تشكيل مي دهد، يعني درواقع سمت راست جاده گرگان، علي آباد، راميان، آزادشهر، مينودشت، گالي كش، كلاله تا شرق مراوه تپه، كوهستاني و پايكوهي است. بخش شمالي و غربي آن دشتي است. سمت چپ جاده مذكور، شامل آق قلا، گنبدكاووس، تركمن صحرا و خلاصه سراسر نواحي شرق درياي خزر هم مرز با تركمنستان (اينچه برون، داشلي برون تا مراوه تپه) دشتي است. مناطق كوهستاني جنوب و شرق استان گلستان داراي بارندگي بيشتر و پوشيده از جنگل است. مناطق دشتي، داراي آب و هواي خشك و نيمه خشك و اراضي مسطح حاصلخيز و همچنين عرصه هاي شور و كويري (نمكزار) است. منطقه سيل خيز، ارتفاعات است بويژه رشته كوه شلمي با ارتفاع 1460 متر از سطح دريا كه روستاي گلي داغ هم در آن واقع شده و همچنين رشته كوه قره كسمور با 1270 متر ارتفاع. هر دو رشته كوه در شمال شرق كلاله واقع شده اند كه به هنگام بارندگي، سيلاب ها از آنها به سمت كلاله جاري مي شوند.
سيلاب هايي كه در استان گلستان بويژه منطقه كلاله جاري مي شوند، در حوضه رودخانه گركان (گركانرود) هستند و از طريق اين رود به دريا مي ريزند.
منطقه كلاله در شرق استان گلستان واقع شده و داراي آب و هوايي بسيار مساعد براي كشاورزي است. فصل يخبندان نداشته و آب و هواي معتدل دارد. اين منطقه در موقعيتي قرار گرفته است كه به هنگام بارندگي، سيلاب ها از دره ها و مسيل هاي متعدد از ارتفاعات مذكور و نيز شمالي به سمت آن جاري مي شوند.
بارندگي در اين منطقه بيشتر در فصول پاييز و زمستان و بهار صورت مي گيرد، اما از سال 1380، شرايط منطقه (مانند بسياري از مناطق جهان) به گونه اي تغيير كرده است كه در مردادماه هم داراي بارندگي شده، آن هم باران هاي شديد و زياد.
چگونگي به وجود آمدن
بارندگي هاي شديد در منطقه
هواي گرم مرطوب و اشباع از رطوبت، از سطح دريا به وجود مي آيد و به صورت ابرهاي پراكنده به سمت ارتفاعات شرق استان، مانند رشته كوه هاي شلمي و
قره كسمور حركت كرده و در سطح ارتفاعات به باران هاي شديد تبديل مي شود. اين شرايط، گاه ظرف چند ساعت فراهم مي شود. به عنوان مثال در اولين بارندگي وسيعي كه در مردادماه امسال در كلاله اتفاق افتاد، شاهدان عيني تعريف مي كردند كه در روستاي قولاق كسن، هوا كاملا آفتابي بود، ولي يكباره بارندگي شروع شد، بنابراين احتمالا هواي گرم و اشباع از رطوبت دريا به طور اوروگرافيك در ارتفاعات رشته كوه هاي مذكور باعث بارندگي شديد شده اند.
عوامل موثر در جاري شدن سيل و وارد آمدن خسارات جاني و مالي چيست؟
از جمله عوامل موثر در جاري شدن سيل و خسارات ناشي از آن، عبارتند از: تند و رگباري بودن بارندگي (به عنوان مثال 120 ميليمتر كه به معني ريختن 120 ليتر آب در سطح هر متر مربع زمين آن منطقه است)، فقير شدن كوه يا آبخيز از پوشش گياهي (قطع بي رويه درختان و نابودي جنگل ها در مساحت هاي زياد در سالهاي اخير)، به زير كشت بردن عرصه هايي از جنگل كه درختان آن قطع شده و شخم زدن زمين در جهت غلط (عمود بر شيب) كه باعث جاري شدن آب و فرسايش خاك و تشديد سيلاب مي شود، تند بودن شيب كوه و شيب مسيل ها، متعدد بودن حوضه آبخيز يا به هم پيوستن سيلاب هاي دره ها و مسيل هاي مختلف به هم قبل از كلاله، مانند شاخه يا شعبه رودخانه قره ناوه كه از رشته كوه شلمي سرازير مي شود و شاخه مادرسو كه از ارتفاعات خراسان شمالي و رشته كوه كسمور در شمال شرق كلاله سيلاب ها را دريافت مي دارد، پايين بودن سطح جاده در مسير كلاله به مراوه تپه (در اينجا، جاده تقريبا همسطح رودخانه است)، بنابراين با طغيان رودخانه، سطح جاده را سيلاب فرامي گيرد (روي همين اصل، راه كلاله به مراوه تپه نيز بسته شده است). در مسير كلاله يا گاليكش به پارك گلستان و تنگ راه، يعني جاده خراسان شمالي، در بعضي قسمت ها، جاده حتي پست تر از سطح رودخانه واقع شده است. به همين دليل بود كه سيل 1380 در اين منطقه، خسارات جاني و مالي بيشتري را دربرداشت و در شرايط فعلي هم به محض اينكه سيلابي راه مي افتد، جاده را آب مي برد، در نتيجه فوري پليس راه اعلام مي كند: راه مينودشت به سمت استان خراسان بسته است. كساني كه قصد رفتن به خراسان را دارند، مي توانند از راه آزادشهر – شاهرود به خراسان بروند. البته قابل ذكر است كه كشتار زياد سيل در سال 80 در محدوده پارك گلستان ناشي از غفلت خود مسافران نيز بوده است، زيرا در كنار جاده در حال استراحت يا تفريح بودند كه سيل
فرا مي رسد و حدود 700 نفر را در اين منطقه و مناطق ديگر به قتل مي رساند و بارندگي و سيل 20-19 مرداد 1384 (امسال) هم كه باعث تخريب بيش از 25 كيلومتر از جاده گلستان – خراسان و قطع رفت و آمد از اين مسير به مدت حداقل سه ماه شده است، تند بودن شيب و تنگ و باريك بودن بستر رودخانه در منطقه كلاله از ديگر عوامل تشديدكننده جريان سيل است. اما همين حجم آب از منطقه گنبدكاووس به بعد، خسارت وارد نمي آورد، زيرا هم بستر رودخانه وسيع است و هم شيب زمين (رودخانه) كم است كه از سرعت و شدت جريان سيلاب مي كاهد و رودخانه آرام مي شود تا به دريا مي ريزد.
تنگ بودن پل ها: پل هاي تنگ و باريك سبب تراكم زياد سيلاب و قوي تر شدن جريان آن مي شود، اما با پل وسيعي كه به عنوان مثال در منطقه روستاي كوسه ساخته اند، ديگر سيلاب قادر به گسترش به اراضي اطراف نيست.
مسكوني و پرجمعيت بودن سراسر منطقه: از علل نابودي زياد انسان ها و تخريب منازل و مزارع، مسكوني و مزروعي بودن سراسر منطقه به دليل مساعد بودن شرايط اقليمي و زيستي اين قسمت از استان گلستان است. اگر چنين سيلي در غرب يا شمال استان گلستان جاري مي شد، هيچ گاه خسارات به اين ميزان نمي رسيد، زيرا اين نواحي كمتر مسكوني و اراضي آن كمتر مزروعي است، در نتيجه جمعيت كمتري هم دارد.
تا اينجا عواملي را ذكر كرديم كه باعث به وجود آمدن سيل و تخريب شدند، اما عواملي هم در سر راه اين سيلاب به وجود آورده شده كه باعث كاهش اثرات تخريبي آن شده اند و آنها سدهاي گلستان يك و گلستان 2 هستند. اين سدها نقش مهمي در كاهش حجم آب و در نتيجه اثرات تخريبي سيل داشته اند. در واقع اينجا بخوبي يكي از فوايد سد كه همان ذخيره آب و كم شدن جريان و شدت آن است، ثابت شد.
علل و عوامل نابودي جنگل ها
همانطور كه در بالا نوشتيم، سراسر شرق استان گلستان، پوشيده از جنگل است، اما سطح جنگل هاي اين منطقه هم مانند ديگر مناطق كشور، سال به سال رو به كاهش مي رود، بخصوص در منطقه بالادست كلاله مانند جنگل هاي رشته كوه هاي شلمي و قره كسمور كه سيلاب هاي شديدي هم از آنجاها به سمت كلاله جاري مي شود. در اينجا كاملا محسوس است كه در يك مدت زمان كوتاه (يك يا دو ماه يا يك سال) چه سطح وسيعي از درختان جنگلي قطع و جنگل به اصطلاح به بيابان تبديل مي شود. اين روند متاسفانه همچنان ادامه دارد. اين قطع بي رويه درختان جنگل، بويژه معلول مصرف زياد كارخانه هاي چوبي است كه در اين منطقه احداث شده اند. يك كارخانه (كارخانه نئوپان گنبد) در شرق گنبد كاووس قبل از انقلاب توسط يك سرمايه دار احداث شده بود كه با مصادره اموال او بعد از انقلاب، در اختيار بنياد قرار دارد و يك كارخانه نئوپان ديگر كه بعد از انقلاب در غرب فاضل آباد (شرق گرگان) ساخته شده است. براي تامين چوب موردنياز اين كارخانه ها علاوه بر چوب هاي جنگلي، مردم را تشويق مي كنند كه در اراضي شيبدار با ايجاد جنگل اكاليپتوس، چوب بيشتري، آن هم در يك مدت زمان كوتاه تر توليد شود. پرداخت به موقوع پول چوب، آن هم با بهاي خوب باعث شده است كه كشاورزان تشويق شوند حتي زمين هاي دشتي كه حاصلخيز براي انواع محصولات غذايي و صنعتي باارزش هستند را هم تا حد امكان به زير كشت درختان اكاليپتوس ببرند، زيرا در اين منطقه همان طور كه در رسانه هاي گروهي و ارتباطات جمعي نيز آمده، كشاورزان اين منطقه هم با محصولات زراعي خود مسئله دارند.
به دليل نخريدن محصول به قيمت تضميني و پرداخت نكردن به موقع پول محصولات (مانند سويا، كلزا،، پنبه و ...)، كشت اكاليپتوس در شرايط استان گلستان براي كشاورزان از مزاياي چندي برخوردار است. هر چند در اين استان كه به سرزمين طلاي سفيد (پنبه) معروف بوده، براي كشت پنبه بسيار مساعد است و دو بار در سال مي توان از يك زمين سويا برداشت كرد و به اين طريق از وابستگي شديد كشور به اين محصول از خارج نجات يافت و خلاصه انواع دانه هاي روغني مانند كلزا و گل آفتابگردان و... بيشترين توليد را در اين منطقه دارند و ... اما با وجود اين كارخانه ها، كشت و توسعه درخت اكاليپتوس مزاياي بيشتري براي كشاورزان در شرايط فعلي دارد، به عنوان مثال: 1 – با قيمت خوبي از كشاورزان خريداري مي شود. 2 - پول آن سريع پرداخت مي شود. 3 – درخت اكاليپتوس در شرايط آب و هوايي گلستان سريع رشد مي كند و زود قابل برداشت مي شود. 4 – فقط هزينه كاشت دارد، مثل زراعت نيست كه همه ساله كشت شود. 5 – نياز به آبياري ندارد، همان آب بارندگي برايش كافي است.
خلاصه مي شود نتيجه گرفت كه مردم منطقه بالادست كلاله اولا با قطع درختان جنگلي و لخت كردن زمين از پوشش درختي و ثانيا با تبديل زمين آن به زمين زراعي و شخم زدن در جهت غلط، خود باعث بلاي طبيعي (سيل ويرانگر) مي شوند، هرچند عوامل ديگري مانند تنگ و باريك بودن بستر رودخانه، پايين بودن سطح جاده و ديگر عوامل طبيعي و انساني به آن كمك مي كنند.
حوادث چند سال اخير نشان مي دهد كه شرايط اقليمي منطقه كلاله و اطراف آن تغيير كرده، زيرا همه ساله از سال 80 ، در مردادماه بارندگي هاي شديدي اتفاق مي افتد و سيل هاي خطرناكي جاري مي شود. براي مقابله با اين شرايط و جلوگيري از خسارات مالي و جاني تا حد ممكن، بايد اقدامات اساسي صورت گيرد و تنها به رساندن آب و غذا و مختصر مايحتاج زندگي براي يك مدت كوتاه كفايت نشود؛ برنامه اي كه تقريبا تاكنون ظرف اين سه، چهار سال گذشته اجرا شده است. بايد به طور جدي از تخريب جنگل (قطع درختان و تبديل زمين آن به زمين زراعي) جلوگيري بشود و با اقدامات آبخيزداري نظير احداث بانكت در سطح عرصه هايي با شيب بيش از 20 درصد كه درختان آن قطع شده اند، به منظور نفوذ دادن آب در دل زمين (كوه) از جاري شدن آب به صورت رواناب تا حد ممكن جلوگيري شود. در همان بانكت ها، اقدام به كشت درختان متناسب با آن شرايط خاك و آب و هوا كنند تا ضمن جلوگيري از فرسايش خاك و جاري شدن رواناب و در نتيجه جاري شدن سيل، جنگل ها هم سريع احياء شوند. بانكت ها ضمن آنكه مانع از جاري شدن رواناب مي شوند، بستر و شرايط لازم را براي رشد سريع درختان كاشته شده فراهم مي كنند. ايجاد سدهاي كوچك (كوتاه) در سرشاخه ها و دره ها، وسيع كردن بستر رودخانه ها تا حد ممكن و همچنين بلند كردن ديواره رودخانه ها و ايجاد بندها در مسيل ها از جمله اقداماتي هستند كه باعث كاهش حجم سيلاب و كاهش اثرات تخريبي آن مي شوند. بالا آوردن سطح جاده ها يا تغيير مسير آنها به نقاط مرتفع تر، سبب مي شود كه سيل نتواند به جاده سوار شود.
كشور عزيزمان ايران، در عرض جغرافيايي 25 تا 40 درجه شمالي، در منطقه تاثير هواي پرفشار مجاور حاره اي، يعني در نوار خشك و بياباني واقع شده است، لذا سراسر كشور، مي بايست تحت تاثير هواي پرفشار، فقط داراي آب و هواي خشك، بياباني و كم باران مي شد، اما در طول دوره تكامل كره زمين، دو پديده اتفاق افتاده كه ايران داراي انواع مختلف آب و هواها شده است؛ يكي خشك شدن درياها، ولي باقي ماندن يك دريا در شمال و يك دريا در جنوب كشور و ديگري چين خوردگي و كوهستاني شدن و بويژه به وجود آمدن رشته كوه هايي مانند البرز، زاگرس و كوه هاي مركزي است. اين عوامل در اين عرض جغرافيايي سبب به وجود آمدن آب و هواي معتدل مرطوب در شمال، گرم مرطوب در سواحل و جزاير جنوب، مناطق پرآب و باران در غرب، آب و هواي سرد قطبي در ارتفاعات وخلاصه آب و هواي خشك و بياباني كم آب و باران در بخش هاي مركزي و جنوب شرقي در كشور شده اند.
به وجود آمدن شرايط طبيعي مذكور در اين عرض جغرافيايي سبب شده است كه در سراسر كشور، چه مناطق مرطوب و چه خشك، به هنگام بارندگي، سيلاب هاي شديدي جاري شود و رودهاي طغياني، ضمن وارد آوردن خسارات زياد جاني و مالي با ريختن به خارج از كشور، به درياهاي شمال و جنوب و كويرها و باتلاق ها و درياچه هاي داخلي از دسترس خارج شوند. به اين طريق اين نعمت بزرگ خدا (بارندگي) غالبا به صورت يك عامل زيانبخش يا بلاي طبيعي عمل كرده و هدر مي رود. علل جاري شدن سيل و طغيان رودها و زيانبخش واقع شدن آن در كشور ما، از جمله عبارتند از: 1 – تند و شديد بودن بارندگي 2 - فقر يا فقدان پوشش گياهي در ارتفاعات 3 – خشك بودن خاك 4 – تند بودن شيب كوه ها 5 – سريع آب شدن برف ها در بهار به دليل افزايش گرماي هوا 6 – كوتاه بودن فاصله آبخيز (كوه ها و ارتفاعات) تا آبريز (حوضه انتهايي رودخانه ها)، بر اثر اين عوامل است كه همه ساله در نقاط مختلف كشور، مسائل ناشي از طغيان رودها مشاهده مي شود.

قهر طبيعت يا اهمال مسئولان
مسعود باقرزاده كريمي - تنها بعد از گذشت دو روز از اولين سيل ويرانگر گلستان در مرداد ماه سال 1380، به عنوان كارشناس آبخيز داري براي بررسي علل و عوامل ايجاد و تشديد سيل به همراه گروهي كارشناس به منطقه اعزام شديم و با مشاهده علائم باقيمانده از سيل و انجام محاسبات هيدرولوژيك، هواشناسي و ساير بررسي هاي صحرايي، ميزان 150 ميليمتر بارندگي را برآورد كرديم كه البته در گزارش مسئولان اين رقم 450 ميليمتر عنوان شده بود. هر چند كه آمارها باعث خط خوردگي دفتر ثبت آمار هواشناسي شد، اما چرا در دفتر آمار هواشناسي ميزان بارندگي بيشتر از حد برآورد شده ما به ثبت رسيده بود؟
در واقع با فرض 450 ميليمتر بارندگي جاي هرگونه انتقاد به عملكرد دستگاه هاي مسئول در منطقه بسته مي شد، چرا كه اين حجم بارندگي به مراتب بيش از حداكثر دوره هاي بازگشت حجم آب پيك پيش بيني شده در طراحي سازه ها بود، اما با عدد 150 ميليمتر جاي انتقاد و بررسي در خصوص عملكرد دستگاه هاي مسئول باز مي شد و به نظر مي رسد يك علت اساسي تلاش بعضي از دست اندركاران براي غير علمي و غير واقعي نشان دادن عدد 150 ميليمتر، همين موضوع بوده است.
اين موضوع را هر چند آن زمان ما نتوانستيم به تصميم گيران بقبولانيم كه نه قهر طبيعت، بلكه مشكلات زميني و عملكرد دستگاه هاي مسئول علت تشديد سيل بوده اند، ولي متاسفانه گذشت زمان و تكرار سيل ها اين مدعا را بخوبي ثابت كرد، به طوري كه درست يك سال بعد، در 21 مرداد 1381 مجددا سيل ويرانگر با تنها 80 ميليمتر بارندگي تكرار و موجب تلفات ديگري شد.
اينجانب در گزارش ماموريت خود در سيل 1380 علل تشديد سيل را تخريب جنگل ها و مراتع بالادست منطقه روستاي دشت، ساخت و ساز روستاها و جاده در حريم رودخانه، جنس بسيار حساس خاك به فرسايش و شدت زياد بارندگي عنوان كردم و جالب اينكه در گزارش برخي دستگاه ها به اين نكته اشاره شده بود كه وجود پارك ملي گلستان و رشد درختان در حريم رودخانه باعث تشديد سيل شده است و اگر اين جنگل در مسير رودخانه نبود سيل تلفات و خسارات كمتري داشت!
با فرض خوشبينانه  عدم آگاهي مدعيان اين موضوع و نه مغلطه عمدي ايشان و به منظور ارائه پاسخ علمي به اين ادعاي غيرعلمي، پروژه پژوهشي در پارك ملي گلستان به اجرا درآمد و مشخص شد كه هر چند از آبراهه هاي پارك ملي حجم آب قابل توجهي به رودخانه سرازير شده، ولي خوشبختانه اين آبراهه ها سيلابي و تخريب شده نبودند و مقدار رسوب آنها از حالت يك آبراهه طبيعي و تثبيت شده بيشتر نبوده است و بخش اعظم رسوب كه عامل اصلي افزايش قدرت تخريبي سيل است، از خارج از پارك وارد شده بود.
در سيل دوم گلستان، ديگر دليل مورد ادعاي برخي مبني بر عامل مزاحم بودن جنگل گلستان مرتفع شده بود، چرا كه سيل سال گذشته يك مسيل با عرض متوسط 200 متر براي خود در جنگل باز كرده بود، ولي خسارت هاي مصيبت بار سيل دوم، زنگ خطر را مجددا به صدا در آورد كه ما به خود بياييم و در جهت انجام وظايف ذاتي نسبت به حفظ جنگل ها و مراتع بالا دست و رفع تعارض از آنها، خروج دام از عرصه هاي حساس و شيبدار، آزادسازي حريم رودخانه و رعايت اصول جاده سازي در مسيل هاي سيلابي گام برداريم و در اين راستا اعتبارات هنگفتي نيز مصوب شد كه به بررسي راهكارهاي تعديل سيل بپردازد. متاسفانه بعد از گذشت چهار سال مجددا در مرداد ماه 1384 كه به ماه كابوس براي مردم منطقه تبديل شده است، سيل ويرانگر ديگري تنها با حدود حداكثر 20 ميليمتر بارش به راه افتاد كه باعث قرباني شدن تعداد ديگري از هموطنان شد.
اگر مي پذيرفتيم كه شيريني جان يك روستايي كه قرباني سيل مي شود، به شيريني جان من كارشناس يا آن مدير مسئول فلان دستگاه كشور است، قطعا مسئولانه تر برخورد مي كرديم و اقدام در جهت اصلاح امور را مشمول فرسايش زمان و پيچ و خم هاي اداري نمي كرديم.
در اوايل سال جاري نيز در راستاي مسائل منابع طبيعي بالادست پارك ملي گلستان به منطقه اعزام شدم و در گزارش ماموريتم آوردم كه اين منطقه حتما بايد مورد احياي بيولوژيك قرار گرفته و از حضور دام غيرمجاز جلوگيري شود. هر چند تابلوهاي چراي دام ممنوع در جاي جاي دشت نصب شده، ولي اينجانب تصاوير گله هاي گوسفند و بز در عرصه را تهيه و ثبت كرده ام. در اغلب مناطق بالادست پارك ملي گلستان و در خارج از حريم آن، زمين هاي مرتعي شيبدار به ديم زار تبديل شده اند كه عامل اصلي تشديد سيل به حساب مي آيند. به هر حال وظيفه شرعي، انساني، ملي و كارشناسي خود مي دانم كه براي چندمين بار اعلام كنم كه سيل، قهر طبيعت و خشم خداوند نيست، چرا كه خداوند به سادگي دچار خشم نمي شود و نيز مشيت او عين حكمت است و علت اصلي تشديد سيل در منطقه گلستان، از دست رفتن منابع طبيعي منطقه اعم از منابع جنگلي، مرتعي و آب و خاك در اثر دخالت نابجاي انسان و عمل نكردن دستگاه مسئول به وظايف ذاتي خود در جهت حفظ منابع طبيعي است و اگر فرضا در اين دنيا نيز كسي به عملكرد ايشان رسيدكي نكند، قطعا دادگاه الهي به سراغ همه ما خواهد آمد و بايد آنجا آمادگي پاسخگويي به عملكردمان را داشته باشيم.

زيست بوم
پيمان كيوتو و نقش آن در حفظ محيط زيست جهاني
دكتر محمد يزدي- به دنبال افزايش خطرناك گازهاي گلخانه اي در سال 1990 و آسيب ديدن لايه ازن، تلاش ها براي حفظ كره زمين توسط سازمان ملل به طور جدي شروع شد. به دنبال اين موضوع،  بزرگترين كنفرانس عمومي سازمان ملل تحت نام نشست زمين (Earth Summite) با شركت تقريبا تمامي كشورها در سال 1992 در شهر ريودوژانيرو كشور برزيل انجام شد. طي اين نشست، گزارشي از افزايش گازهاي گلخانه اي در جهان و اثرات مخرب آن در محيط زيست جهان و آسيب به لايه ازن ارائه و مقرر شد كه تحت سرپرستي سازمان ملل، پيماني تهيه شود و كشورها موظف باشند بر اساس آن، مقدار گازهاي انتشاري از صنايع كشور خود را كاهش دهند. اين نشست كه بعدها به عنوان نشست ريو معروف شد، پي ريز پيماني شد كه هدف آن كنترل تغيير آب و هواي جهان بود. بر اين اساس در نشستي كه در سال 1997 در شهر كيوتو در مورد تغييرات آب و هواي جهان توسط سازمان ملل انجام شد، پيش نويس پيمان كنترل گازهاي گلخانه اي به شركت كنندگان ارائه شد و كليات آن به تصويب رسيد و قرار شد جزئيات اجرايي آن تهيه و به امضاي كشورها برسد. اين پيمان بعدها به پيمان كيوتو شهرت يافت. سرانجام پيمان كيوتو پس از كشمكش هاي فراوان و به رغم مخالفت آمريكا، از 16 فوريه سال 2005 شكل اجرايي پيدا كرد و همه كشورهاي عضو آن ملزم به رعايت مفاد آن هستند.
آخرين كشور مهمي كه پس از 8 سال اين پيمان را امضا كرد، كشور روسيه بود كه در 18 نوامبر سال 2004 آن را انجام داد. البته هنوز در ابتداي كار معلوم نيست چقدر كشورها به امضاي خود و رعايت مفاد پيمان وفادار خواهند ماند و چه نتايج عملي براي محيط زيست جهان به دنبال خواهد داشت. مقاله حاضر سعي دارد پيمان كيوتو را معرفي كرده و تحولات آتي را پيش بيني كند.
پيمان كيوتو
پيمان كيوتو اولين بار در دسامبر سال 1997 ميلادي در شهر كيوتو ژاپن در اجلاس زيست محيطي جهاني توسط سازمان ملل برگزار و مطرح شد. هدف از پيمان پيشنهادي، آن است كه كشورهاي مختلف سعي كنند گازهاي آلوده كننده را كه از صنايع مختلف در هوا منتشر مي كنند كم كنند و مقدار آن را به 5 درصد كمتر از آلاينده هاي گازي سال 1990 برسانند. در اين سال،  مقدار مواد آلاينده به حد خطرناكي رسيد و موجب آسيب ديدگي لايه ازن و افزايش اثرات مخرب گازهاي گلخانه اي در كره زمين شد. به دنبال آن، طرفداران محيط زيست زمين و سازمان ملل به تكاپو افتادند تا مشكل را به صورت اساسي حل كنند. در حال حاضر با امضاي روسيه، اعضاي آن با 128 كشور رسيده كه 30 كشور شامل ممالك صنعتي هستند. البته كشورهاي آمريكا و استراليا كه از آلاينده كننده هاي بزرگ هستند همچنان از امضاي پيمان، خودداري مي كنند. حدود 68 درصد مواد آلاينده انتشار يافته در هوا توسط اين دو كشور انجام مي شود و 32 درصد بقيه متعلق به كشورهاي ديگر هستند.علت استنكاف اين كشورها آن است كه اولا 77 درصد برق استراليا و 52 درصد برق آمريكا فقط از نيروگاه هاي زغال سوز تامين مي شود كه همگي از فن آوري هاي قديمي و دودزا استفاده مي كنند.
اين دو كشور براي مجهز كردن اين نيروگاه ها به فن آوري هاي جديد و سالم از نظر محيط زيستي، نياز به صرف هزينه هاي گزاف دارند. از طرفي به دلايل اقتصادي و اهميت منابع انرژي زغال سنگ، آنها نمي خواهند نسبت به تعطيلي اين نيروگاه ها اقدام كنند.
اهداف پيمان كيوتو
هدف اصلي پيمان كيوتو آن است كه كشورهاي عضو، بايستي مقدار گازهاي گلخانه اي انتشاري خود را كنترل كنند، به طوري كه برخي از آنها حدود 8- درصد مقدار سال 1990 و برخي تا 10+ درصد تا آن سال مقدار گازهاي انتشاري خود را كنترل كنند.
البته مجموع اين تغييرات طوري است كه در فاصله سالهاي 2008 تا 2012، مقدار كل گازهاي گلخانه هاي انتشار يافته دنيا بايد 5 درصد كمتر از مقدار سال 1990 باشد.
براساس اهداف پيمان كيوتو، مقادير گازهاي زير كنترل مي شود:
- دي اكسيدكربن (CO2)
- متان (CH4)
- اكسيدنيتروژن (NO2)
- هيدروفلوريد كربن (HFCs)
- پرفلوريد كربن (PFCs)
- هگزافلوريد گوگرد (SF6)
مهمترين گازي كه در حجم وسيع بايستي كنترل شود، گاز دي اكسيد كربن و دود ناشي از نيروگاه هاي بخار، بخصوص نيروگاه هاي زغال سوز است. هدف اصلي اين پيمان،  كاهش توليد، دود كمتر از صنايع نيست، بلكه كاهش نسبت اين گازها از اتمسفر جهاني مدنظر است. اين بدين معني است كه كشورها مي توانند با كاشت جنگل و افزايش سطح كشت فضاي سبز، به كاهش نسبت اكسيژن و دي اكسيدكربن كمك كنند. بديهي است توصيه سازمان ملل اين است كه هم بايد توليد اين گازها از صنايع كاهش يابد و هم به افزايش سطح زير كشت جنگل ها اقدام شود. بدين جهت كشورهايي كه بيشترين اقدامات مثبت را در اين زمينه انجام دهند از كمك هاي مالي سازمان ملل نيز استفاده خواهند كرد. البته استفاده از فيلترهاي پيشرفته جهت كاهش دود صنايع، استفاده از فن آوري هاي جديد كه باعث سوختن خوب موادي مثل زغال سنگ شود و توليد دود كمتري كند، از اهداف اصلي اين پيمان است. فن آوري معروف زغال تميز و صنايع تميز در همين راستا در حال شكل گيري است. پيش بيني مي شود اين فعاليت ها هزينه اي معادل 125 ميليارد دلار براي كشورهاي مختلف دربرداشته باشد كه حدود 1/0 تا 2 درصد توليد ناخالص ملي كشورهاي صنعتي را تشكيل خواهد داد.
كشور ما اگرچه عضو پيمان كيوتو محسوب مي شود، ولي ما هنوز در شرايطي نيستيم كه نيازي به كنترل گازهاي گلخانه اي داشته باشيم. بديهي است صنايع ما بايد طوري طراحي شوند كه كمترين اثرات مخرب زيست محيطي را داشته باشند.

نگاه
محدوده ارزيابي زيست محيطي سواحل مشخص شد
000414.jpg
سازمان حفاظت محيط زيست اعلام كرد: مجريان كليه فعاليت هاي جديد در زمينه طرح هاي انتقال خطوط نفت و گاز، احداث سكوهاي نفتي، ذخيره گاه ها و تاسيسات نفتي، مشمول ارائه گزارش ارزيابي زيست محيطي هستند و در غير اين صورت فعاليت آنها متوقف مي شود.
به گزارش خبرنگار محيط زيست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بر اساس مصوبه
شوراي عالي حفاظت محيط زيست به استناد ماده 71 قانون برنامه چهارم توسعه ناظر بر ماده 105 قانون سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران، طرح هاي بهره برداري از ميادين نفت و گاز جديد با بيش از 10 حلقه چاه و همچنين طرح هاي توسعه ميادين نفت و گاز موجود - در صورتي كه بعد از توسعه تعداد چاه هاي آن به بيش از 10 حلقه برسد - نيز مشمول ارزيابي زيست محيطي هستند.
دكتر رهبر، دبير كميته ارزيابي سازمان حفاظت محيط زيست در اين خصوص در گفت وگو با خبرنگار ايسنا، گفت: بر اين اساس كليه طرح هاي جديدالاحداث پيش از هرگونه عمليات، موظف به گزارش ارزيابي زيست  محيطي شدند.
وي افزود: مجريان اين طرح ها بايد علاوه بر گزارش مكانيابي، امكان سنجي و ارزيابي زيست محيطي را به سازمان حفاظت محيط زيست ارائه كنند تا طرح هاي آنها پس از كارشناسي به مرحله اجرا در آيد.
دبير كميته ارزيابي سازمان حفاظت محيط زيست افزود: كليه طرح هايي كه پيش از مصوبه شوراي عالي محيط زيست نيز در مرحله بهره برداري بودند، طي يك مديريت زيست محيطي بايد جهت كاهش اثرات سوء و رفع مشكلات زيست محيطي اقدام كنند و در غير اين صورت برابر قانون با آنها برخورد مي شود.
وي با اشاره به اينكه يكي از منشاءهاي آلودگي دريا اكتشافات و بهره برداري از ميادين نفتي و گازي است، به ايسنا گفت: در صورتي كه ملاحظات زيست محيطي در اجراي اين طرح ها لحاظ نشود، موجب بر هم خوردن اكولوژيك دريا خواهد شد.
دبير كميته ارزيابي سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به محدوده ارزيابي زيست محيطي سواحل گفت: بر اين اساس از يك تا 3 كيلومتري خط مبدا ساحلي به عنوان محدوده ارزيابي زيست محيطي محسوب مي شود و كليه صنايع جديد التاسيس در اين محدوده كه فهرست آنها در شوراي عالي حفاظت محيط زيست به تصويب رسيده است، بايد گزارش ارزيابي زيست محيطي خود را پيش از احداث ارائه كنند. همچنين واحدهايي كه پيشتر در اين مناطق احداث شده اند، مشمول كاهش و كنترل آلودگي خود هستند.
وي در عين حال تاكيد كرد: تمامي واحدهايي كه در مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان حفاظت محيط زيست احداث مي شوند، مشمول ارائه گزارش ارزيابي زيست محيطي هستند.
تعيين ارزش زكات گندم
معاون مشاركت هاي مردمي كميته امداد امام خميني(ره) اعلام كرد: تا پايان برنامه چهارم 50 درصد ظرفيت محصولات مشمول زكات، جمع آوري مي شود.
يزداني در گفت وگو با خبرنگار اجتماعي ايسنا، افزود: بررسي اقلام مشمول زكات نشان مي دهد كه در سال جاري 949 هزار و 881 تن گندم مشمول زكات در كشور توليد مي شود كه پيش بيني مي شود 55 هزار و 995 تن گندم به عنوان زكات جذب شود. به گفته وي ارزش ريالي اين ميزان گندم 15 ميليارد و 300 ميليون ريال است.
يزداني با اشاره به اينكه سال گذشته 6 ميليارد و 700 ميليون ريال زكات جمع آوري شده است، افزود: مبالغ جمع آوري شده بر اساس آئين نامه و تصميمات ستاد احياي زكات، در زمينه هاي كمك به نيازمندان، كمك به ازدواج جوانان نيازمند، احداث و تعمير مسجد، كمك به احداث مسكن و تعمير مسكن نيازمندان، احداث غسالخانه و ساير كمك هاي موردي به مصرف رسيده است.
وي همچنين با تاكيد بر اينكه زكات بايد در همان منطقه جمع آوري شده به مصرف برسد، به ايسنا گفت: زكات بايد در همان منطقه اي كه جمع آوري شده به مصاديق مصرف آن برسد و اگر از ميزان نيازمندي آن منطقه، مازادي وجود داشت، در جاي ديگر هزينه شود.
يزداني همچنين گفت: بر اساس تفاهم صورت گرفته، هزينه احداث مراكز عمومي مورد نياز مردم 50 درصد با مشاركت وزارت كشور و 50 درصد از محل زكات تامين مي شود.

محيط زيست
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
علمي
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  علمي  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |