يكشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۹
سوءاستفاده از تكان هاي زمين
من زلزله را دوست دارم
ماجرا وقتي آغاز شد كه تنها پس از گذشت ۲ روز از زلزله، وقتي صفحه هاي يك روزنامه را بدون دقت به مطالبش ورق مي زديم، چشم هايمان روي يك تبليغ جالب خيره ماند:
دستگاه اعلا م زلزله
009204.jpg
اين روزها هر كس ساعت و روز خاصي را براي وقوع زلزله نهايي تهران تعيين مي كند.
محمد جباري 
«زماني كه كتابي را مي خواني و حس مي كني كه نويسنده اش ديوانه است، احتمال دارد يكي از شما دو نفر ديوانه باشد؛ مهم اين است كه شخص بداند ديوانه واقعي چه كسي است.»
اينكه اين عقيده كدام شخصيت برجسته جهان است، اهميت چنداني ندارد. در شرايط فعلي مهم اين است كه تشخيص بدهيم اين اظهارنظر چه ربطي به حال و هواي اين روزهاي ما دارد. در مورد يك كتاب يا مطلب كه نه، ما بايد فعلا به حرف هايي كه مي شنويم خوب دقت كنيم. مثلا اين روزها حتما شنيده ايد كه بعضي ها مي گويند: «زلزله خوب است.» ما مي توانيم پس از شنيدن اين جمله به عقل راوي شك كنيم و بگذريم اما راه بهتر اين است كه قبل از شك به سلامت عقل طرف مقابل كمي فكر كنيم. در اين صورت شايد همين جمله به ظاهر غيرمنطقي تبديل به بهانه اي براي ايجاد دوستي عميق بين ما و آن شخص شود؛ زلزله براي همه بد نيست!
ضد زلزله 
ايده نوشتن اين مطلب از سر بيكاري يا خالي ماندن صفحه يا چه فرق مي كند، پيشنهاد يك دوست نكته بين به ذهنمان نرسيد، ماجرا وقتي آغاز شد كه تنها پس از گذشت ۲ روز از زلزله، وقتي صفحه هاي يك روزنامه را بدون دقت به مطالبش ورق مي زديم، چشم هايمان روي يك تبليغ جالب خيره ماند: دستگاه اعلا م زلزله.
زلزله خيلي چيزها را تكان مي دهد. بهتر است به اين تكان ها خوش بين باشيم و حداقل آنها را به دو بخش مثبت و منفي تفكيك كنيم. اين حكايت درمورد مغزها هم صدق مي كند؛ هيجان، خون را د ر مغز به جريان مي اندازد. بعضي ها از تكان هايي كه زلزله در مغزشان ايجاد مي كند، راهي آسايشگاه مي شوندو بعضي ها تازه مي فهمند زندگي چقدر زيباست، حتي اگر خانه هايشان روي گسل باشد!
داستان درست شبيه به احتكار سيب زميني و پياز است. با اين تفاوت كه در آن تجارت، كمي سياست، چند دست پشت پرده و چند توافق دوستانه براي رونق سيب زميني و پيازهاي انباري كافيست و اينجا بايد دست به دعا برداشت كه زمين زير پاي آدم ها بلرزد.
نكته جالب اين است كه در شرايط بحراني، مردم وقت ندارند كه به تضاد بين دستگاه اعلام زمان زلزله و ناتواني دانشمندان بزرگ جهان در پيش بيني زمان دقيق زلزله فكر كنند. طبيعي است كه حتي كه آگهي مختصر و مفيد هم براي جلب توجه مردم وحشت زده شهر كافي باشد. از اينكه چند نفر پس از درج اين آگهي براي قبول نمايندگي فروش سرودست شكسته اند، خبر دقيقي نداريم اما اگر در پيش بيني زلزله ناتوان باشيم، حداقل اين توانايي را داريم كه باد كردن بعضي جيب ها را پيش بيني كنيم!
از آنجايي كه مي دانيم روزنامه ها مثل گوسفند هيچ عضو دورريختني ندارند - از ژست روشنفكري كه بگذريم، خيلي ها اگر روزنامه را نخوانند، حداقل براي پاك كردن شيشه ها نگه مي دارند - و شما حتما تعدادي روزنامه در گوشه اي از خانه داريد، به شما پيشنهادمي كنيم كه چند روزنامه پس از وقوع زلزله را بياوريد و تنها به آگهي ها توجه كنيد. گذشته از دستگاه اعلام زمان زلزله، مي توانيد مثلا نام مدرسه اي را در قالب آگهي ببينيد كه مسوولانش از مهندسان مجرب دعوت به همكاري كرده اند تا ساختمان مدرسه را در مقابل زلزله مقاوم كنند. كدام والدين براي سال آينده علاقه اي به ثبت نام فرزندشان در اين مدرسه ضدزلزله ندارند؟ پاسخ اين سوال باشد براي روز اول مهر!
بساز و بفروش 
انگار وقتي زلزله زمين را تكان مي دهد، براي بعضي ها اسكناس از در و ديوار شهر بيرون مي ريزد. مثلا همين جريان بساز و بفروش ساختمان؛ حالا هر كس كه جانش را دوست داشته باشد، چند ميليون روي چند ميليونش مي گذارد تا در خانه اي زندگي كند كه ضد زلزله ساخته شده.
راستش ما كه تا حالا فكر مي كرديم تما م ساختمان هاي اين شهر با رعايت استاندارد جهاني ساختمان سازي بالا مي روند. خوب شد اين زلزله آمد تا متوجه شويم تازه قرار است از اين پس بعضي (!) از ساختمان هاي تهران ضدزلزله باشند.
طبيعي است كه آدم هر چقدر پول بدهد آش مي خورد. فرق بين ساختمان معمولي كه زلزله سهل است، با باد هم مي لرزد، با ساختمان ضدزلزله در كلي مصالح ساختماني است. همه مي دانند كه مثلا ميل گرد گران شد و در و ديوار خانه اي كه ضدزلزله ساخته شده پر است از ميل گرد. اين است كه قيمت اين خانه خيلي بيشتر از يك خانه معمولي است. خوش به حال كساني كه مي توانند خانه ضدزلزله بخرند. اما راستي چه كسي ديوار خانه نوساز را با كلنگ خراب مي كند تا ميل گردهاي داخلش را ببيند؟!
شايعات 
... و بالاخره بحث بيرون كشيدن حرف و حديث هاي جالب از يك اتفاق تلخ. سلول هاي خاكستري خيلي زود به كار افتادند و بازار جوك هاي تكان دهنده داغ شد. از ماجراي جوك ها كه بگذريم به رواج شايعات زلزله اي مي رسيم؛ اين روزها هر كس ساعت و روز خاصي را براي وقوع زلزله نهايي تهران تعيين مي كند. در اين ميان مسوولان ژئوفيزيك تهران حتي اگر قسم بخورند هم كه زلزله قابل پيش بيني نيست، باز هم عده اي هستند كه شايعات را به توجيهات علمي ترجيح مي دهند.
از تمام اين حرف ها كه بگذريم، زلزله چندان هم بد نيست. اين بلاي طبيعي خيلي ها را به نان مي رساند. زلزله حتي مي تواند سوژه اي باشد براي پر شدن يك شب ديگر از عمر يك برنامه طنز. زلزله را دوست داشته باشيد!

هوا
كليشه
هرقدر كه دلتان مي خواهد انتقاد كنيد؛ خروج اين ستون از كليشه غير ممكن است.
تقصير ما چيست كه اطلاعات اين ستون را هوا تهيه مي كند و حالا با نزديك شدن به تابستان تقريبا غير ممكن است كه غير از گرما خبر تازه اي براي ما داشته باشد؟
بگذريم. شما مي توانيد به بالا و پايين رفتن يك درجه اي دما طي اين روزها دل خوش كنيد. فعلا اين ستون را تحمل كنيد تا نوبت گلايه از يكنواختي در سرماي هوا برسد؛ اصولا ما هميشه ناراضي هستيم!
امروز دماي هوا در گرمترين ساعات به ۳۴ درجه سانتي گراد مي رسد و در خنك ترين ساعات هم كه- فقط اسمش خنك است -فقط يك درجه كاهش پيدا مي كند تنها وقتي كه آفتاب از آسمان تهران برود، دماي هوا سقوط مي كند. امشب دماي هوا روي ۲۲ درجه سانتي گراد ثابت مي ماند.
از حالا مي شود پيش بيني كرد كه فردا هم هوا گرم است اما كار ما كه پيش بيني نيست!

جعبه
ورزش و مردم
پيشنهاد اول امروز براي كساني است كه احيانا نتوانسته اند سريال تب سرد را ديشب تماشا كنند امروز مي توانيد ساعت ۴۰:۱۳ قسمت سوم آن را تماشا كنيد. زياد چشمتان را در مطالب نگردانيد باز هم خبري از مسابقات فوتبال نيست.
مجموعه داستاني سواران كوچك پيشنهاد ديگري است كه مي توانيم براي امروز شما بدهيم، ساعت ۱۹ شبكه تهران.
امشب اگر حول و حوش ساعت ۱۰:۲۲ شبكه اول سيما را انتخاب كنيد مي توانيد قسمت دوم سري جديد كاكتوس را تماشا كنيد. سريال تكراري پهلوانان نمي ميرند را هم از قلم نيندازيد اگر تمايل داريد اين سريال را ببينيد ساعت ۲۱ مي توانيد به شبكه ۲ مراجعه فرماييد. نقطه چين هم مانند هر شب پخش مي شود خداكند كه بامزه باشد. اما آخرين پيشنهاد امشب اختصاص دارد به برنامه ورزشي ورزش و مردم با اجراي بهرام شفيع، اگر فرصت داريد مي توانيد بعد از سريال كاكتوس به تماشاي آن بنشينيد.

فرهنگ
مهارت هاي زندگي
فكر نكنيد كه زندگي ساده است؛ زندگي نياز به آموزش دارد. اگر مي خواهيد بفهميد كه مهارت هاي زندگي چيست بايد سري به فرهنگسراي انديشه كه خيلي ها هم آن را با نام مدرسه مي شناسند ،بزنيد.
سلسه جلسات آموزش مهارت هاي زندگي با حضور اساتيد و مشاوران مسايل خانوادگي در فرهنگسراي انديشه (مدرسه) برگزار مي شود. اين فرهنگسرا از چهارشنبه هفته گذشته تلاش براي بالا بردن سطح مهارت هِاي خانوادگي را با برپايي اولين جلسه آغاز كرد. اگر خيلي ناراحت هستيد كه از اين جلسه جا مانده ايد ، همين حالا گوشي تلفن را برداريد و با شماره ۱۵-۸۵۰۵۵۱۳ تماس بگيريد.
اگر دوست داريد به فرهنگسرا برويد هم آدرس اين است: خيابان شريعتي، پايين تر از پل سيد خندان  ، پارك هلال احمر.در ضمن وقتي به فرهنگسراي انديشه رفتيد حتما سراغ نگارخانه را هم بگيرد كه در آنجا نمايشگاه نقاشي آبستره با عنوان نگاه اول بر پا است اين نمايشگاه از امروز افتتاح مي شود و تا ۲۱ خرداد ادامه دارد.

نت
روياي ايكاروس
«روياي ايكاروس» نام آلبومي است كه ۱۴ قطعه از اينگوي مالمستين در آن گنجانده شده شما اگر تاامروز فقط شنيده ايد كه مي گويند مالمستين نوازنده گيتار خوبي است بايد حتما اين آلبوم را گوش بدهد تا مطمئن شويد كه هيچكس بي دليل عاشق گوش سپردن به كارهاي اينگوي مالمستين نمي شود. حسن آلبوم روياي ايكاروس اين است كه در آن قطعات به شكل متنوع انتخاب شده اند و شما با كارهاي مالمستين در فاصله سال هاي ۱۹۸۴ تا۱۹۸۹ آشنا مي شويد. در روياي ايكاروس ، قطعه هاروفRising Force هم گنجانده شده كه در سال ۱۹۸۴ در آلبومي به همين نام به عنوان بهترين اجراي موسيقي راك انتخاب شد و جايزه بهترينآلبوم راك سال و بهترين نوازنده راك را براي مالمستين جوان به همراه داشت. علاوه بر اين اگر جلد كاست را از داخل جلد بيرون بياوريد و در آن را باز كنيد، خيلي مختلف و مفيد با شخصيتي به نام اينگوي يوهان مالمستين آشنا مي شويد. انتشار اين آلبوم كاري از موسسه فرهنگي - هنري آواي باربد است و انتخاب قطعات هم بر عهده عليرضا رضايي بوده كه انصافا سليقه خوبي داشته.

ورود
اتفاقات مهم
اشتباه نكنيد،اين يكشنبه كه وسط آن ايستاده ايد و فكر مي كنيد كه يك روز عادي مثل تمام روزهاي ديگر است، با يكشنبه هاي ديگرو روزهاي ديگر فرق دارد امروز چند اتفاق مهم رخ داده كه شما وقتي بايد از آنها با خبر شويد. اينكه در چنين روزي سه شخصيت برجسته چشم هايشان به اين باز شده «ژاندارك - دختر دهقاني كه تبديل به يك شخصيت هاي مهم فرانسه شد - زنوبه گرام - فيزيسين و مكتشف بلژيكي- و ژنرال رافائل تروفيلو،يكي از مردان بزرگ سياسي آمريكاي لاتين. از اين حرف ها گذشته از امروز دفتر ايرانشهر هم عوض شده اگر با ما كار داشتيد و قصد ارسال نامه و فكس را داشتيد بايد مقصد شما ساختمان اصلي روزنامه همشهري باشد اتفاقات اين روز را به فال نيك بگيريد.

ستون شما
دختر آقا معلم
يك روز يك دختر ۱۸ ساله كه خيلي درسش خوب بود پشت كنكور ماند. يك سال گذشت دختر بيشتر درس خواند و باز هم پشت كنكور ماند. پدر دلش سوخت به حال دختري كه انگليسي و آلماني را خوب حرف مي زد، باهوش و درس خوان بود اما پشت نرده  هاي بلند دانشگاه اسير شده بود. پدر معلم بود. از آن معلم هاي مهرباني كه وقتي شاگردهايش مي خواستند بروند خواستگاري به او رو مي انداختند. او معلم خوبي بود اما وقتي دست در جيبش كرد، شرمنده دخترش شد، چون چيزي نداشت خرج دخترش كند. پدر رفت زير بار قرض تا دخترش در خارج از ايران به آرزويش برسد. وام گرفت، پول قرض كرد و دختر را فرستاد خارج تا در يك كالج درس بخواند.
... يك سال ديگر گذشت. دختر در خارج شغلي پيدا نكرد، در كالج درس مي خواند، خوب هم درس مي خواند اما مجبور بود ۲ روز يك بار با يك تخم مرغ خودش را سير كند. حالا هنوز هم معلوم نيست كه دختر ۶ماه ديگر يا يك سال ديگر يا چه زماني مي تواند از دانشگاهي كه درس مي خواند بورسيه شود و به دانشگاه معتبرتري برود. حتي معلوم نيست كه چه زماني مي تواند در غربت كار پيدا كند. اينجا در ايران هم حقوق ۱۷۰ هزار توماني پدر بابت پرداخت وام و قرض مي رود. مهرباني پدر جاي خود، جيب طلبكارها كه با مهرباني پر نمي شود. پدر فقط معلم خوبي است؛ آنقدر خوب كه وقتي كارد به استخوانش هم مي  رسد، مي گويد فقط حرف هايم را بنويسيد، اسم من و جايي را كه دخترم درس مي خواند را ننويسيد. اين يك داستان نيست. گلايه هاي يك معلم گمنام شهر ماست.

پايتخت
بغداد
يك خبر از پايخت كشوري بشنويد كه اين روزها در صدر اخبار جهان است. در اين شهر هيچ خودرويي حق سبقت گرفتن از خودروهاي متعلق به اشغالگران را ندارد! البته نه فقط در بغدا د بلكه در همه كشور. هنگامي كه كاروان نظامي اشغالگران در سطح خيابان ها يا جاده هاي عراق گشت زني مي كند، صدها خودرو پشت سر اين كاروان با فاصله اي نزديك به ۵۰۰ متر مجبور به حركت آهسته مي شوند و حق رانندگي سريع و سبقت گرفتن از كاروان نظاميان اشغالگر را ندارند. البته اگر بعضي راننده ها هم به سرشان بزند از اين خودروها سبقت بگيرند، با تيربار سربازان مورد هدف قرار مي گيرند! حالا خودتان ببينيد كه چه ترافيك سنگيني در خيابان ها و جاده هاي عراق به وجود مي آيد و راننده هاي عراقي چه حرصي بايد بخورند. اين خبر غيرقابل باور و خنده دار و در عين حال تلخ است.
استانبول 
براي اينكه خبرهاي «همسايه محورمان» تكميل شود، يك خبر هم بخوانيد از استانبول. البته پيش خودتان نگوييد يك سوتي ديگر و استانبول كه پايتخت تركيه نيست. چون در اين ستون ما از حال و هواي همه شهرهاي بزرگ و مهم جهان خبر خواهيم داشت. اين روزها اجلاس عمومي كنگره اتحاديه روزنامه نگاران جهان در استانبول برگزار شد و «هيون هونگ» كره اي براي دو سال ديگر به اين سمت انتخاب شد. اتحاديه بين المللي روزنامه نگاران جهان كه مركز آن در پاريس است در سال ۱۹۴۸ ميلادي تاسيس شد و هم اكنون داراي ۱۸ هزار عضو از بيش از ۱۰۱ كشور جهان است. در اين اتحاديه ۷۲ اتحاديه محلي روزنامه نگاري، ۱۳ آژانس خبري، ۱۰۱ صاحب روزنامه و ۹ جمعيت بين المللي روزنامه نگاري عضويت دارند و احتمالا هيچ تشكل روزنامه اي ايران هم در اين اتحاديه عضويت ندارند!
تهران 
چرا تعجب مي كنيد؟ اين همه خبر از كابل، بغداد، استانبول، رم ، پاريس و ... خوانديد، مگر تهران خودمان چه چيزي كمتر از آنها دارد؟ «اپراي رستم و سهراب» قرار است در شهريورماه اجرا شود. اين اپرا البته عروسكي است و جمعي از بهترين عروسك گردانان كشور از جمله مريم اقبالي و علي پاك تن، مسووليت ۶۶ عروسك نمايش را بر عهده دارند. اين نمايش با پخش موسيقي به آهنگسازي و رهبري لوريس چكناواريان برگزار مي شود. كارگردان اين نمايش، بهروز غريب پور، تكنيك اجراي اين نمايش را منحصر به فرد ارزيابي كرده و گفته:  «عروسك گردان ها، عروسك هاي بزرگ اين نمايش را از مكاني بالاتر از صحنه كنترل كرده و حركت مي دهند.» عروسك هاي نخي اين نمايش را هم اتريشي ها ساخته اند. عروسك هايي كه در اين كشور به نام «ماريونت» معروف است.

ذهن زيبا
براي زندگي فكر كنيد اما غصه نخوريد.
ديل كارنگي
به كار سخت چنان بايد روي آوريم كه انگار آسان است و به كار آسان چندان حمله ور شويم كه گويي دشوار است.
ضرب المثل اسپانيايي

تهرانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |