يكشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۹
ژان مارك بوژو عكاس سال
009159.jpg
سر مرد عراقي با پارچه اي پوشانده شده، او پشت سيم هاي خاردار ، غريبانه زانو زده و پسر خردسالش را دلداري مي دهد.
اين تصوير ، البته آنقدر احساس همدري را به هيات داوران مسابقه بهترين عكس هاي مطبوعاتي دنيا القا كرد كه جايزه بزرگ را نصيبش سازند.
ژان مارك بوژو، عكاس فرانسوي آسوشيتدپرس كه خود پدر است و دختري چهار ساله دارد، هنگام دريافت جايزه گفت: «من پيش از آن كه عكاس باشم، پدر هستم. پس حق داشتم كه از اين صحنه بيشترين تاثير را بگيرم. » بي شك جورج بوش نيز به اندازه بوژو- و شايد بيشتر- شادمان از اين رويداد است چون از زماني كه با انتشار تصاوير مربوط به وحوشت سربازانش نسبت به عراقيان ، كوهي از انتقاد و سلب اعتماد را پيش روي خودش ديد، هر لحظه در پي انتشار حتي يك تصوير جنگي متناسب با آرمان هاي خود مي گشت. ژان مارك بوژو فرانسوي، ناخواسته و شايد هم خواسته. اين فرصت را در اختيار رئيس جمهوري جنگ افروز گذاشت. واقعيت ماجرا در شرح عكس چنين گنجانده شده:
آن هنگام كه يكي از سربازان پياده نظام آمريكا بي تابي پسر اسير عراقي فراسوي سيم هاي خاردار را از فراغ پدر ديد، خود تاب نياورد واجازه داد پسرك به پدر در بندش ملحق شود و دمي بياسايد.
اما شاهكاري از احمد جادالله، عكاس فلسطيني كه از لحظه انفجار يك بمب خلق شده ،جايزه نخست بخش عكس هاي خبري را دريافت كرد. جادالله كه تا محل انفجار چند متر بيشتر فاصله نداشت، پس از جراحت شديد، دوربينش را بالا آورد و از فضاي انفجار عكس انداخت و لحظه اي بعد از هوش رفت. وي هنوز در بيهوشي كامل به سر مي برد.
آمستردام با برگزاري اين مسابقه،ميزبان ۴۱۷۶ عكاس حرفه اي از ۱۲۴ كشور دنيا بود. گفتني است امسال تعداد عكس هاي ديجيتالي در مقايسه با سال قبل افزايش قابل ملاحظه اي داشت .هم اكنون نمايشگاهي از عكس هاي مسابقه در آمستردام بر پا است و بنا است عكس ها پس از اين شهر در ۸ شهر ديگر دنيا نيز به نمايش درآيند.

بدون كفش روي ميخ
پيشترها خوانده يا شنيده بوديم كه مثلاً در كشور رنگارنگ و عجيب هند يك نفر حدود ۴۰ روز در قبر خوابيده و بعد از اين مدت سرومرو گنده بيرون آمده يا يك آدم ديگر مدت ۴ماه هيچ نخورده يا ننوشيده. به هر حال از اين كشور پهناور و كهن هرچه بگويي بر مي آيد. جديداً هم باخبر شديم كه يك زن در همين كشور كه قصد دارد نام خود را در كتاب ركورد ها ثبت كند تصميم گرفته با پاهاي بدون كفش روي تخته اي پراز ميخ هاي فولادي راه برود. البته بايد گفت كه كار اين زن از حد تصميم گذشته و به مرحله اجرا هم رسيده است. اين كار زن هندي كه باعث سروصدا و خبرسازي زيادي شده با حضور ۳هزار تماشاگر مشتاق اجرا شده است. جالب اين جاست كه اين زن در مدت نيم ساعت به اجراي اين مراسم سنتي پرداخت. جالب اينجاست كه بعد از اجراي اين حركت متهورانه به پاهاي زن هيچ آسيبي وارد نيامد. نكته جالب تر اين كه اين زن از ماه ها پيش خود را براي اين كار آماده كرده بود. او از زمان تصميم به اين كار با چوپ درخت بامبو به كف پاهاي خود مي كوبيده تا پوست خود را در برابر فرو رفتن ميخ ها محكم كند. اين زن ۲۵ساله كه اين روزها خوراك خبرگزاري هاي دنياست بعد از موفقيت در اين كار واقعاً سخت اعلام كرده كه درصدد يك حركت شنيدني و ديدني ديگر است. التبه خيلي وقت ها اين گونه ريسك ها به شكست مي انجامد. اگر يادتان باشد مدتي پيش اعلام شد كه پسري نوجوان در كشور افغانستان قرار است مدتي را با عقرب ها زندگي كند. اما بعد از همين ديگر خبري از او نشنيديم. اگر گفتيد چرا؟ خب معلوم است آن طفل معصوم بر اثر نيش يك عقرب جراره جان خود را از دست داده بود. البته خبر مرگ او زياد هم انعكاسي نداشت چون اگر او پيروز مي شد نام افغانستان يك بار ديگر در دنيا مي  پيچيد اما اين طور نشد چون هيچ كشوري حاضر نيست كه خبر ضايع كننده به سراسر جهان مخابره كند!

عصبانيت محمد اصفهاني
009168.jpg
بعضي از خوانندگان حتي شاعران و نويسندگان همواره از مساله اي به نام تكثير وچاپ ناجوانمردانه در عذاب بوده اند گاهي وقت ها مي بينيم كه يك سي دي يا يك كاست مثلا با عنوان آهنگ هاي بنان را خريداري مي كنيم و به خانه مي بريم اما در كمال تعجب قطعاتي كودكانه و بي ربط از چند ملودي تكه پاره از اين جا و آنجا مواجه مي شويم. اين مساله در زمينه نشر و چاپ كتاب هم رخنه دارد آن هم به شكل معضلي به نام كتاب هاي زيراكسي.
به هر حال جديدا يك سي دي تصويري از كارهاي آقاي محمد اصفهاني وارد بازار غير رسمي شده كه باعث به جوش آمدن خون او شده است.
واقعا اين انصاف نيست كه جواناني معصوم و پاك به آقاي اصفهاني اعتماد كرده اند با ديدن تصاوير تهيه شده پراكنده و بدور از هر سليقه هنري از او دلزده شوند. خبرسازي اصفهاني از اين جهت نيست كه شامل لطف هايي از اين دست شده است چون اهل بازار قاچاق اين سايه لطف را بر سر هر اهل هنري انداخته اند بلكه خبرسازي او از اين بابت است كه به زودي آلبوم تنها ماندم او با سيستم «كارااوكه» به بازار ارايه مي شود.
ما نمي توانيم كه نام شركت آن رابنويسم چون مربوط به بخش آگهي ها مي شود به هر حال آلبوم تنها ماندم يكي از پرطرفدار ترين آلبوم هاي اين خواننده است كه حقش است يك ضبط ديگر داشته باشد آقاي اصفهاني هم لازم نيست اين قدر از دست اهل بازار دلخور باشند. چون فقط لازم است با كمي دقت به سي دي هاي دست فروش هاي پراكنده در تهران نگاهي بيندازند تا متوجه شوند،همه درجه يك هاي موسيقي اين مملكت دچار اين بليه هستند.

باز هم گرگ ها
اگر يادتان باشد در چندين سال پيش يك سريال از تلويزيون پخش شد به نام «گرگ ها» اين سريال كه در آن زمان يك كار تازه با فكري بكر محسوب مي شد خيلي زود جاي خودش را در ميان تماشاگران تلويزيون پيدا كرد. البته آن زمان كسي زياد نويسنده و كارگردانش را نمي شناخت او هم مثل خيلي ديگر از دست اندركاران جعبه  جادويي يك آدم گمنام بود كه آمده بود براي خودش جايگاهي دست و پا كند و البته كرد.
بله، درست است آقاي داوود ميرباقري را مي گويم. مير باقري با پخش چند قسمت از اولين ساخته تلويزيوني اش نام خود را به عنوان يك نويسنده و كارگرداني با رويكردي نو سر زبان ها انداخت. فضاي تمثيلي سريال گرگ ها با آن جديت در كارگرداني و وسواس در ديالوگ نويسي نويد تازه اي براي ساخت برنامه هاي تلويزيوني بوده مير باقري و گروه قدرش ثابت كردند كه در تلويزيون مي شود كار جدي كرد سريال گرگ ها با آن شخصيت پردازي منحصر به فردش تا حدودي سعي كرد تئاتر را به تلويزيون پيوند بدهد. استفاده از بازيگران بعضا تئاتري چون سياوش طهورث خبر از آن داشت كه دغدغه هاي تئاتري مير باقري هنوز به قدرت خود باقي هستند. معمولا كمتر كارگرداناني هستند كه مي توانند بااولين كار خود را به اثبات برسانند اما گرگ ها اين شانس را براي مير باقري به ارمغان آورد. خبرسازي گرگ ها و ميرباقري از آن جهت است كه شبكه يك سيما درست در آخرهاي ساعات جمعه شب هر هفته دوباره به پخش اين سريال دست زده است. گرچه حال و هوا و سرعت پيشرفت برنامه سازي تلويزيون و فضاي سينمايي كشور اجازه نمي دهد كه گرگ ها همان صلابت پخش اول را داشته باشد. اما براي زنده كردن خاطره يك نسل موثر خواهد بود. اگر از اين به بعد خواستيد تماشاگر اين سريال باشيد با دقت بيشتري به كاراكتر «هامون» توجه كنيد.
واقعا عجب مارمولكي است اين هامون.

تنبور به روايت مرادي
009186.jpg
يكي از چهره هاي ديگر درعرصه ساز تنبور جناب علي اكبر مرادي است. اين نوازنده چيره دست كه همگان به صاحب سبك بودنش اعتقاد دارند، آنقدر كم حرف وصبور است كه انگار ترجيح مي دهد به جاي هر حرف و حديث اضافه با زبان سازش حرف بزند. علي اكبر مرادي يك پاي هميشگي جشنواره هاست از همان زماني كه اولين جشنواره موسيقي فجر برگزار شد همراه با نوازندگاني چون كيخسرو و پور ناظري و مرحوم خليل عالي نژاد و چند نفر ديگر نواي هم نوازي تنبور را در سالن هاي تهران پراكندند. مرادي علاوه بر نوازندگي از صداي خوبي هم برخوردار است و دستي هم در هنرسازسازي دارد. اين نوازنده كه به گونه  اي مي شود او را معرف ساز تنبور به شيوه خود دانست با تسلط بر مقام هاي باستاني اين ساز نوآوري هاي خاص خودش را هم به آن اضافه كرده است.
علي اكبر مرادي هرگز از تنبور دور نبوده و با تعجبي پيچيده در وسواسي خاص همواره به معرفي ساز اجداديش مشغول بود.
تنبور نوازي در كاست سيروان، نويد تولد مجدد اين ساز را با خود دارد شيوه اي كه مرادي در اين كاست بر آن تاكيد داشته و در اجرايش هم موفق عمل كرده، شيوه اي است كه قطعا در آينده به مقام هاي تنبور اضافه خواهد شد. تكوين تاريخي اين ساز نشان از قابليت هاي بالايش دارد.

ساكسيفون، كتاب، خانواده
009165.jpg
بيل كلينتون را مي توان فانتزي ترين رئيس جمهور آمريكا در تمام طول تاريخ دانست. هر چقدر آمدگان و رفتگان امارت سفيد رنگ واشنگتن به جنگ افروزي علاقه داشته اند، اين پسر كاكل زري اهل خانواده و اهل و عيال و اهل مونيكا و غيره (!) بوده است. قرين به چهار سال پس از وداع با ميز رياست جمهوري، وي همواره به برگزاري كنسرت هاي استاديومي پرداخته و از اين سو به آن سوي دنيا، ساكسيفون نواخته است. هنوز در گوشه و كنار اخبار جهان مي توان نام سه ضلع مثلث فراموش نشدني كلينتون، مونيكا، هيلاري را شنيد. جديدترين خبر برخاسته از قاعده اين مثلث، عرضه عنقريب كتاب جديد كلينتون به بازار است. «زندگي من» كتابي است ۹۵۷ صفحه اي، با ۳۲ صفحه تصوير، كه بر پايه خاطرات كلينتون در كاخ سفيد نگاشته شده.
بد نيست بدانيد ناشر كه ۱۰ ميليون دلار به آقاي فانتزي پرداخته، حاضر نيست به هيچ وجه مضمون كتاب را پيش ازعرضه به بازار فاش كند.
«زندگي من» با تيراژ يك ميليون و ۵۰۰ هزار نسخه دوم تيرماه (۲۲ ژوئن) به بازار كتاب آمريكا راه مي يابد. پيش از بيل كلينتون، هيلاري در زندگي نامه مشابهي ميليون ها دلار به جيب زد.

ورود ممنوع به بيمارستان
009174.jpg
اگر شما بشنويد كه مثلاً يك بيمار به لحاظ قانوني حق ندارد كه از مراكز درماني استفاده كند چه حالي بهتان دست مي دهد؟ خب. اين اتفاق در كشور انگلستان افتاده دقيقاً به همين منوال كه عرض كرديم. جريان از اين قرار است كه دادگاهي در منطقه يورك، آقايي به نام نورمن هوچينز راحتي از برقراري ارتباط تلفني با بخش هاي مختلف پزشكي در كشور انگلستان محروم كرده است. حتماً مي گوييد كه لابد دليلي دارد. حق با شماست. ولي دليل دادگاه چندان هم قابل قبول و منطقي نيست. چون آقاي هوچينز فقط و فقط به دليل پرخاشگري به پزشكان و كاركنان يك مركز درماني محكوم به مداوا شدن شده است. البته ظاهراً اين آقاي عصباني چندين بار به درگيري فيزيكي و لفظي با پزشكان دست زده كه معلوم نيست به چه دليل. اگر بيماري او بيماري عصبي باشد كه حرجي بر او نيست، تازه درگيري بيماران و همراهان آنان با پزشكان يا پرستاران در انگليس يكي از معضلات نظام خدمات درماني آنجاست. يعني اين گونه كردار و اعمال هميشه وجود داشته و خواهد داشت. اما ظاهراً عقده اين همه درگيري قرار است بر سر يك مرد روزگار برگشته ۵۳ساله خالي شود. اين درگيري ها به حدي است كه وزارت بهداشت انگليس اوايل سال گذشته با افزايش ميزان درگيري ها اقدام به تشكيل نيروي مخصوص به نام سرويس مديريتي و ضدجرايم كرده است. دامنه اين درگيري ها در بيمارستان هاي انگليس تا به حدي است كه خيلي از جوانان هيچ تمايلي به وارد شدن به خدمات عمومي درماني به خصوص شغل پرستاري از خود نشان نمي دهند.

مغز بزرگ علم رياضي
يك خبر كوچك داريم كه فكر مي كنيم مخ هاي رياضي از آن خوششان بيايد. اين گروه از آدم هاي باهوش حتما مي  دانند كه اعداد اول به اعداد صحيح و مثبتي گفته مي شود كه تنها به خودشان و همچنين عدد يك قابل تقسيم هستند. حالا وقتي مي شنويم كه يك رياضي دان موفق شده با استفاده از رايانه شخصي خود بزرگترين عدد ا ولي را كه تاكنون شناسايي نشده كشف كند در بهت فرو مي رويم. «جانش فيدلي» كه در علم رياضي سري بين سرها دارد در يك برنامه و با حضور ۲۰۰هزار علاقه مند از تمام دنيا از قدرت محاسباتي بلااستفاده كامپيوتر خود براي جست وجوي بزرگترين اعداد اول استفاده كرد. آقاي فيدل در اين مطالعه كامپيوتر خود را كه از يك پردازنده ۲۱۴ گيگاهرتزي پنتيوم بهره مي گيرد. از شش ماه قبل در اختيار برنامه جست وجوي عدد اول قرار داده بود و پس از كشف اين عدد و پيش از گزارش موفقيت خود ، حدود چهارده روز را به بررسي صحت اول بودن اين عدد گذراند. يادآوري مي شود كه بزرگترين عدد اول شش ماه پيش كشف شده بود و تعداد ارقام آن حدود يك ميليون رقم كمتر از عدداول كشف شده اخير است. كشف آقاي فيدلي باعث شده كه اميدهايي براي كشف نخستين عدد اول با بيش از ۱۰ميليون رقم در آينده افزايش يابد همان گونه كه گفته شد اعداد اول به اعداد صحيح و مثبتي گفته مي شود كه تنها به خودشان و همچنين عدد يك قابل تقسيم هستند. در اين ميان اعداد اول به آن دسته از اعداد اول گفته مي شود كه مي توان با فرمول دو به توان عدد پي، منهاي يك، كه عدد پي نيز در اين فرمول خود يك عدد اول است به نمايش آنها پرداخت.

مولن روژ
تقديم به بزرگان 
009177.jpg
موزيسين هاي جاز، اصولا علاقه اي به ضبط آلبوم هاي گلچين يا به اصطلاحHit ، ندارند. بعضي، اين امر را حتي دور از شان سبك جاز مي دانند. اما راني جردن، گيتاريست متولد لندن - ساكن نيويورك در اين ميان، سنت شكني كرده است. وي با بازسازي آلبوم«So What« مايلزديويس (سال ۹۲) بازگشتي قدرتمند به ريشه هاي جاز داشته و جالب اين كه اثر جديد را به بزرگان نوازندگي گيتار مانند وس مونتگومري و گرنت گرين تقديم كرده است. جردن در اين آلبوم، از همكاري نوازنده چيره دست ساكسيفون، آلن اسكيدمور بهره جسته است.

الدمن رئيس زندان مي شود
009180.jpg
اگر به زودي در عرصه فوتبال نام« گري» به گوشتان خورد مطمئن باشيد او گري لينكر نيست. گري الدمن است كه در نسخه تازه اي از طولاني ترين حياط، بازي كرده است. وي در اين فيلم نقش يك رئيس زندان رواني را ايفا مي كند و پيشاروي خود، بازيگراني چون آدام ساندلر، برت رينالدز و كريس راك را مي بيند. داستان از اين قرار است كه فوتباليست متخلفي (ساندلر) كه به زندان افتاده، يك بازي فوتبال بين تيم زندانيان و نگهبانان ترتيب مي دهد، ولي وقتي رئيس زندان پيشنهاد باخت به ازاي آزادي زودتر از موعد را به او مي دهد، ترديد مانند خوره به جانش مي افتد. فيلم«۰۵ Ferst Dates« نام دارد و به كارگرداني پيتر سگال، در ماه جولاي كليد خواهد خورد.

شارليز ترون آدمكش
009162.jpg
شارليز ترون، هنرپيشه اسكارگرفته به خاطر فيلم «هيولا»، بنا است در فيلم جديدش نقش يك آدمكش حرفه اي را بازي كند. فيلم، اقتباسي است از رمان «يخ در قعر» اثر مارك ريچارد. اين رمان كه فضاي آن در جنوب آمريكا شكل مي گيرد، در حقيقت مجموعه اي است از ۱۰ داستان كوتاه، بر مبناي تم فراغ و وصال ومرگ و زندگي. هنوز معلوم نيست چه امري ريچارد را بر آن داشته تا رمانش را به سمت و سوي پرده سينما سوق دهد و البته از كارگردان و كمپاني و تهيه كننده هم هنوز خبري نيست.

افق پاليتزر گسترده مي شود
009183.jpg
جايزه موسيقي پاليتزر با رويكرد به مقوله هاي جاز و سينما به سوي افق هاي گسترده تر گام بر خواهدداشت. اين جايزه تاكنون، تنها موسيقي جدي از آهنگ سازان آمريكايي را مد نظر داشت. گردانندگان پاليتزر كه برندگان پيشين اين جايزه از جمله جورج گرشوين و اسكات جاپلين را شامل مي شوند، اميدوارند بتوانند دامنه آن را وسيع تر سازند. بر پايه تغييرات جديد كه از همين امسال اعمال خواهند شد، از اين پس مي توان شاهد حضور قطعات اركستري، سولو و جاز ايالات متحده در پاليتزر بود.

اين هم از بيتلز
009171.jpg
سرپل مك كارتني، بازمانده گروه مشهور بيتلز، فاش كرد بخشي از روياپردازي هاي گروه، مرهون استفاده از مواد مخدر بوده است. وي كه در حال حاضر عازم ليسبون پرتغال شده ودر جشنواره موسيقي معروف اين كشور حضور يافته اعتراف كرد، همراه بيتلز، در اوج، همواره يك سال تمام كوكائين مصرف كرده است. مك كارتني در مصاحبه جديدش با مجله«Uncut« گفت، كاملا واضح است كه ترانه «خوشبخت در اسمان» از ال سي دي تاثير گرفته!

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |