دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۷۴- Sep, 22, 2003
گفت وگو با مهندس آهنگري معاون توسعه سياحتي منطقه آزاد قشم
جزيره اكوتوريسم
گفت وگو از: حميرا محب علي
011730.jpg

منطقه آزاد قشم در اواخر دهه ۶۰ در جزيره قشم شكل گرفت و در ابتدا حدود يك پنجم اين جزيره را شامل مي شد، اما در حال حاضر تمامي جزيره به منطقه آزاد تبديل  شده است.
قشم با وسعتي در حدود ۱۵۰۰ كيلومتر مربع در تبديل به منطقه آزاد ،با اهداف تجاري و صنعتي بسياري روبه رو شد، اما به دليل وجود جاذبه هاي منحصر به فرد توريستي و به خصوص اكوتوريستي، از قابليت هايي برخوردار است كه در ديگر مناطق آزاد كشور كمتر به چشم مي خورد. اين منطقه اگرچه منطقه اي تجاري است كه ترانزيت كالا را بين كشورهاي شمالي و جنوبي همسايه برقرار مي كند اما به دليل ويژگي هاي گردشگري مي تواند به عنوان يك قطب توريستي در كشور معرفي و براي آن سرمايه گذاري شود.
جنگل با شكوه حرا، سواحل مرجاني، تخم گذاري لاك پشت ها، روستاي لافت، كوه هاي نمك، دره تنديس ها، ستاره كفته و... و آداب و رسوم مردم منطقه از ويژگي هاي اين جزيره است و همچنين فرهنگ بومي حاكم برآن نيز از آن جمله. استراتژي مناسب براي توسعه توريسم در اين جزيره مي تواند از مجموع اين ويژگي هاي منحصر به فرد، يك قطب اكوتوريستي در كشور ايجاد كند. در اين خصوص با مهندس عبدالله آهنگري معاون توسعه سياحتي سازمان منطقه آزاد قشم به گفت وگو نشستيم. مهندس آهنگري مدت ۳ ماه است كه اين مسئوليت را برعهده دارد. فارغ التحصيل كارشناسي ارشد بازاريابي بين الملل و مديريت اجرايي است و پيش از اين نيز در پست هاي سياحتي در سازمان هاي مرتبط به فعاليت اشتغال داشته است.
وي بيش از هرچيز، توريسم را برمبناي اقتصاد ارزيابي و توجيه مي كند و مي گويد:
در تجزيه و تحليل استراتژيك و برنامه توسعه راهبردي براي توسعه توريسم در منطقه.آزاد قشم، اكوتوريسم را به عنوان محور توريسم جزيره انتخاب كرديم. به صورت بسيار علمي و مستدل اين محور را تعريف كرده ايم و با توجه به اين كه آميزه بسيار متنوعي از جاذبه هاي طبيعي در جزيره قشم وجود دارد مي توانيم، قشم را به عنوان دروازه اكوتوريسم ايران به دنيا معرفي كنيم.
* تاكنون براي توسعه توريسم در منطقه آزاد قشم چه كرده ايد؟
- در بازاريابي يا ماركتينگ، ۴ پايه اساسي داريم. بايد بدانيم كه چه سرويس يا خدمتي را ارائه مي دهيم، چه قيمتي براي خدماتمان داريم، چه اندازه اين خدمات را معرفي مي كنيم و در چه محل هايي آن را عرضه مي كنيم.
الان داريم برروي اين ۴ مورد كار مي كنيم، كار اساسي و استراتژيك. فعاليت هايي كه در گذشته در منطقه آزاد قشم در حوزه توريسم صورت گرفته است، فراز و نشيب هاي بسياري داشته است. امروز منطقه آزاد قشم به دنبال اين است كه هرچه سريعتر، كمبودها را جبران كند و قشم را به عنوان يك جزيره سياحتي به دنيا معرفي كند.
011726.jpg

* چه تعريفي از بازار جذب توريسم در قشم داريد؟
- در وضعيت فعلي در بخش بندي بازار، ما دو حوزه را تعريف كرده ايم: حوزه كشورهاي حاشيه خليج فارس و حوزه داخلي. در حوزه داخلي، چند حلقه بازاريابي تعريف شده است، يكي از اينها منطقه هرمزگان و بندرعباس است كه حلقه اول بازاريابي است. در حلقه دوم، شهرهايي را داريم كه مردم از شهرها با وسايلي غير از هواپيما هم مي توانند، به راحتي به قشم بيايند، مثل كرمان و شيراز. و در حلقه سوم، شهرهاي دورتر را داريم مثل تهران كه مسافران با هواپيما مي آيند. البته در حال حاضر براي حمل مسافر در شهرهاي داخلي فقط از فرودگاه هاي تهران و سيرجان مسافر جابه جا مي شود.
بخش ديگري از بازار قشم را كشورهاي حاشيه خليج فارس تشكيل مي دهند كه چند دسته ساكن دارند. برخي شهروند اين كشورها هستند و برخي مسافراني كه از كشورهاي پيشرفته آمده اند و عده اي هم خارجي هاي مقيم اين كشورها هستند كه براي تمديد مهلت گذرنامه خود، گاه مجبورند مدت كوتاهي را خارج از آن كشور سپري كنند. در هرحال، قريب به اتفاق اين افراد از سفر به قشم ابراز خشنودي مي كنند و آرامش طبيعت اين جزيره برايشان قابل تحسين است.
* در بخش معرفي جزيره به مسافران چه اقداماتي انجام شده است؟
- براساس نياز مسافران براي هر بخش برنامه ريزي كرده ايم. در حدود ۲ ماه پيش موفق شديم گروه تورهاي قشم را در تهران تأسيس كنيم. اين گروه، الان در يزد هم راه اندازي شده است. اين گروه با تسهيلاتي كه ما، در اختيارشان گذاشته ايم، به نحوي برنامه ريزي كرده اند كه قيمت يك تور سه روزه و دو شبه از قيمت بليت هواپيما هم ارزانتر است. وظايف ما، منحصر به اقتصاد نيست. سازمان منطقه آزاد قشم وظيفه دارد كه امكان استفاده از جاذبه هاي طبيعي را براي مردم فراهم كند.
* در خصوص احداث سايت هاي سياحتي بگوييد. ظاهراً چندي پيش سايت حرا با حضور دبير شوراي عالي مناطق آزاد كشور، راه اندازي شد؟
- ما، سايتي را در وسط جنگل حرا درست كرديم كه سياحتي است. اين سايت، وظيفه توجيه مسافر را دارد. مسافران بلافاصله كه از هواپيما پياده مي شوند با يك برنامه بسيار متفاوت از آنچه قبلاً در تورهاي ديگر ديده اند روبه رو مي شوند. در زماني حدود ۱۰ دقيقه با ميني بوس هاي مدرني كه خريداري شده به خانه ساحلي در وسط جنگل حرا مي رسند. آنجا استراحت مي كنند و فيلمي از جاذبه هاي قشم براي آنها، نمايش داده مي شود. سپس با كشتي، مسير جنگل حرا تا روستاي لافت را طي مي كنند. از آنجا با وسايل نقليه زميني ادامه مسير مي دهند. به جرأت مي توانم بگويم اين نوع تور در كشور امارات هم ارائه نمي شود. علت آن هم نوع طبيعت و امكانات طبيعي ما، است. برخي سايت هاي ديگر هم، هنوز در حال برنامه ريزي هستند، چون از حساسيت بالايي برخوردارند.مشاوران معاونت سياحتي در باره ايجاد مقاصد سياحتي با حفظ حساسيتهاي ما در باره اين سايتهاي ارزشمند به خوبي فعال هستند.
* در كنار امكانات منطقه آزاد قشم، بخش خصوصي نيز فعاليت چشمگيري داشته است. اين فعاليت ها در چه قالبي تعريف شده اند؟
- بخش خصوصي تحت عنوان كميته هاي تخصصي چهارگانه در توسعه توريسم به فعاليت مشغول است:
كميته اقامت و پذيرايي، وظيفه هماهنگي بين واحدهاي اقامتي، توريست و سازمان را بر عهده دارد. كميته حمل و نقل، عوامل مؤثر بر حمل و نقل مثل آژانس هاي سياحتي، هواپيمايي، بندر، آژانس هاي داخلي جزيره و... را هماهنگ مي كند.
كميته اقامت،مسئول سر و سامان دادن به وضعيت اقامت مسافران است و كميته بازار بر تجارت و خريد مناسب و ارزان در قشم نظر دارد.
* اقتصاد و توريسم دو عنصر جدايي ناپذيرند اما شكل مديريت توريسم مي تواند از اقتصاد تعاريف متعددي داشته باشد. اين دو عنصر در قشم، چگونه در تقابل و تعامل با يكديگر قرار مي گيرند؟
011734.jpg

- ما، از آخرين متدهاي علمي دنيا استفاده مي كنيم و به عنوان نخستين منطقه آزاد و نخستين بخش كشور كه دارد از برنامه راهبردي استراتژيك استفاده مي كند، اميدواريم در آينده نزديك بتوانيم «قشم را به عنوان مركز و محور اكوتوريسم ايران معرفي كنيم» ضمن آنكه در كنار امكانات ديگر، امكان صدور ويزا براي مسافران خارج از كشور، براي ما مهيا است. همه اينها در گرو برنامه ريزي مناسب است و به طور حتم سازمان منطقه آزاد قشم مي خواهد به توريسم و اكوتوريسم به عنوان رويكرد جديد اقتصادي بپردازد و در آينده آن را به عنوان يكي از محورهاي اساسي كار در اقتصاد جزيره دنبال كند.
* در بحث بازاريابي، دو حوزه را تعريف كرديد. حوزه حاشيه خليج فارس و حوزه داخلي، در حوزه داخلي، مسافران چگونه تعريف مي شوند؟
- مسافران ما، عمدتاً به دو بخش تقسيم مي شوند. مسافراني كه براي خريد به جزيره مي آيند كه گاه دسته جمعي مي آيند و سرپرستي هم دارند كه به اين نوع از توريسم، توريسم خريد مي گويند. مسافران ديگري هم داريم كه براي تفريح و گشت و گذار مي آيند. اينها، خود دو بخش هستند، آنها كه از راه بندرعباس مي آيند كه ۹۵ درصد مسافران ما هستند و ۵ درصد آنها هم مسافراني هستند كه با هواپيما سفر مي كنند.
مناطق آزاد ديگر ما، اين امكان را ندارند كه مسافر از طريق دريا سفر كند. به هرحال هر منطقه اي، استراتژي خاص خودش را دارد. يكي از تورهايي كه شخصاً دنبالش هستم كه راه بيفتد، تور مناطق آزاد ايران است كه البته توريست حرفه اي مي خواهد. تنوع بخشيدن به خدمات يكي از دلايل موفقيت صنعت توريسم است. ما، به تازگي باشگاه اسب سواري را افتتاح كرديم. باشگاه ورزش هاي دريايي هم آماده است. باشگاه ورزش هاي هوايي هم در هفته گذشته افتتاح  شد. تمهيدات تور صحرا يا سافاري را هم فراهم مي كنيم براي افرادي كه مي خواهند شبي را در طبيعت باشند.
* شما در صحبت هاي خود، بر نقش اقتصادي توريسم تأكيد بسيار داريد. تصور مي كنيد اين صنعت توانسته است يا مي تواند در قشم چنان نقش ايفا كند كه الگوي موفق توريسم با توجيه اقتصادي در كشور شود؟
- در شرايط جديد جهاني نمي توان بر استراتژي هاي گذشته تكيه كرد. ۱۷ يا ۱۸ سال پيش ۹۰ درصد از درآمد امارات به نفت متكي بود. حالا اين درصد به زير ۲۶ رسيده است. اين در حالي است كه اقتصاد اين كشور قوي تر شده. چرا؟ چون امارات اولويت هاي نسبي براي اقتصاد پيدا كرده و توريسم را جايگزين آن نموده است. در قشم هم شرايط مشابهي داريم.
قشم امروز با قشم ۱۵ سال پيش فرق مي كند. بايد هم فرق كند، چون با دنياي بين المللي در ارتباط است. با اقتصاد و تجارت جهاني در ارتباط است. مدل مديريتي كه الان داريم در قشم پياده مي كنيم، جديدترين مدل مديريتي دنيا است.
استفاده از سيستم هايي مثل مديريت بر مبناي هدف، ايجاد دفاتر كسب و كار اقتصادي يا بحث هاي مختلف ديگر كه در فرايندهاي مديريت در قشم دنبال مي كنيم، ماحصل ايجاد و توسعه منطقه آزاد قشم است. از طرفي مناطق آزاد ما، چاره اي ندارند جز اينكه از خودشان تعريفي بدهند. دنيا كه معطل ما نمي ماند. اگر بتوانيم از فرصت ها استفاده كنيم، موفق هستيم، از طرفي كسي هم تضمين نكرده است كه ما تا آخر يك منطقه آزاد موفق باشيم.
آنچه كه من به عنوان مسئول حوزه توريسم منطقه آزاد قشم مي توانم بگويم اين است كه با گذاشتن يك ريال در اين صنعت مي توانيم چند ريال برداشت كنيم. مزيتي كه ما در قشم داريم، مزيت بسيار ممتازي است كه در هيچ جاي ديگر اين شگفتي ها را يكجا در كنار هم نداريم.
در قشم، يك نوع لاك پشت داريم كه در ساحل از تخم بيرون مي آيد، به دريا مي رود و سال ها بعد بالغ مي شود و برمي گردد و همانجا تخم مي گذارد. دو سال است روي اين پروژه كار شده است.
در همسايگي ما هم، همين مزيت وجود دارد اما هزار برابر ما هزينه كرده اند. در آنجا صدها هزار نفر براي ديدن اين لاك پشت ها مي روند، چون امكانات تعريف شده است و در اينجا خيلي ها از وجود اين لاك پشت خبر ندارند.
در قشم آهو داريم كه بومي خود منطقه است. روباه داريم كه با مردم زندگي مي كند و به راحتي در خانه ها رفت و آمد دارد. جاذبه هاي ديگر كه جاي خود دارد.
بزرگترين جاذبه اين منطقه، خود مردم هستند. بسيار مهمان نواز و خوبند و پذيرش عالي براي توريست دارند. در بسياري از مناطق كشور ما، با اين صميمت كه در قشم وجود دارد از توريست استقبال نمي شود. فرهنگ مردم هم كه خاص خودشان است. از آداب و رسوم و آيين ها تا هنر و صنايع دستي و لنج سازي و.... مردم بايد بدانند كه قشم چه جاذبه هايي دارد.
* از موفقيت ها و مزيت ها گفتيد، بدون شك اين مزيت ها با مشكلاتي همراه است...
- ما مشكلات را در قالب طرح استراتژيك بررسي مي كنيم. در غالب فرصت ها و تهديدها. ما، بيشتر به هماهنگي در خود جزيره نياز داريم. بايد به مردم روحيه بدهيم و به آنها بگوييم كه آينده قشم، آينده روشني خواهد بود.
مشكلات ديگر توريسم در كشور، در قشم هم هست. بسياري از مسائل كه در جاهاي ديگر كشور آزاد است در قشم محدودتر است. ما، اين محدوديت ها را درك مي كنيم و در نظر داريم با حفظ ارزش هايي كه برايمان بسيار اهميت دارد، راه هايي را پيدا كنيم كه كشور را به سرعت به قلل مرتفع توريسم نزديك كند.

خبر
در خوزستان: تخريب ۷۰۰ تپه باستاني
مسئولان ميراث فرهنگي استان خوزستان و طرح توسعه نيشكر، نيمه پاييز امسال در جلسه اي در رابطه با جلوگيري از تخريب تپه هاي باستاني خوزستان، تصميم گيري خواهند كرد.
به گزارش «ميراث خبر»، در پي تخريب ۷۰۰ تپه باستاني در استان خوزستان طي چند سال اخير، اعتراض هايي از سوي اداره ميراث فرهنگي به مسئولان طرح هاي عمراني و كشاورزي، به ويژه طرح توسعه نيشكر، ارايه شده است.
اداره كل ميراث فرهنگي استان خوزستان با انتقاد نسبت به از بين رفتن آثار باستاني اين تپه ها، توانسته است توجه مسئولين طرح توسعه نيشكر را به اين نكته جلب كند تا از ادامه تخريب اين تپه ها جلوگيري شود.
در جلسه نيمه پاييز، توافقات اصلي به منظور حفظ تپه هاي باستاني استان خوزستان انجام خواهد شد.
دشت خوزستان داراي تپه هاي باستاني بسياري است كه هنوز به ثبت نرسيده و تحت محافظت قرار نمي گيرند. همين امر سبب شده تا طرح توسعه نيشكر استان خوزستان براي توليد نيشكر مورد نياز خود به كشت نيشكر در محل هاي مذكور اقدام كند كه اين موضوع تخريب تپه هاي باستاني ناشناخته شده را در سطح استان به همراه داشته است.
در همين راستا و به منظور جلوگيري از شخم زدن زمين هايي كه گمان مي رود محوطه هاي باستاني باشند، سازمان ميراث فرهنگي و مسئولان طرح توسعه نيشكر به راهكارهاي عملي جديدي دست خواهند يافت.
روز جهاني پاكسازي كوهستان
اواخر دهه هشتاد ميلادي، فدراسيون جهاني كوهنوردي (UIAA)، يكشنبه آخر ماه سپتامبر را روز جهاني پاكسازي كوهستان نام گذاري كرد و پيرو آن فدراسيون كوهنوردي ايران از سال ۱۳۶۷، چهارم مهرماه مصادف با ۲۶ سپتامبر را به اين مهم اختصاص داد.
اما نكته اين جاست كه علي رغم فعاليت  هاي پراكنده و اقداماتي كه از سوي گروه هاي كوهنوردي در جهت پاكسازي كوهستان ها انجام شده، ليكن هيچ تغيير قابل توجهي در كوهستان هاي ايران رخ نداده است. حتي به سبب تردد بيشتر و ازدياد جمعيت، آلودگي بيشتري نيز در برخي محيط هاي كوهستاني به چشم مي خورد.
اكنون تا چهارم مهرماه چند روز باقي مانده و تشكل هاي مختلف غيردولتي كه گرايش هايي به محيط زيست دارند، در پي تدارك براي پاكسازي كوه ها هستند. بد نيست به چند نكته كوتاه راجع به كوه هاي جهان و ايران اشاره كنيم: كوه ها يك پنجم خشكي هاي زمين را تشكيل مي دهند وحدود ده درصد از جمعيت جهان در اين نواحي ساكن شده اند و مأوا گزيده اند.
كوه ها سرچشمه اصلي منابع آب شيرين هستند و بيش از نيمي از جمعيت دنيا به آبخيزهاي كوهستاني وابسته اند و به همين خاطر كوه هاي تميز و پاكيزه نقش اساسي در بقاي جوامع بشري دارند. بيش از ۵۴ درصد از مساحت ايران را كوه تشكيل داده و ايران را به سرزميني كوهستاني تبديل كرده است كه ارتفاع بسياري از قلل آن از ۳۵۰۰ متر بيشتر است.
زيبايي عجيبي در كوهستان ها نهفته است كه آنها را به صورت گنجينه اي در جغرافياي ايران درآورده است. با توجه به گرايش روزافزون اقشار مختلف مردم، به ويژه جوانان، به مسايل زيست محيطي و توجه آنان به اهميت اين مقوله، اميد مي رود امسال شاهد حركت هاي فرهنگي گسترده اي در رابطه با پاك نگهداشتن كوهستان هاي كشور باشيم.

حرفهاي خودماني
اي واي، طبيعت تلف شد!!
- سلام آقا! بنده گزارشگر روزنامه هستم و مي خوام در خصوص پاكسازي كوهستان و آلودگي رودخونه و نابودي فضاي سبز زندگي از شما چند سؤال داشته باشم!
- لابد من هم بايد به همه اين سؤال ها جواب بدم!
- خب بله!
- و لابد هر جواب چند دقيقه وقت مي گيرد!
- بله همينطوره!
- و باز لابد بنده بايد براي هر جواب، كلي انرژي و نيرو مصرف كنم!... و براي آخرين بار لابد شما سرتون توي حساب و كتاب نيست!
- كدوم حساب، كدوم كتاب؟!
- حساب و كتاب وقت بنده و انرژي تلف شده ديگه! بنده در صورتي حاضر به پاسخگويي هستم كه در مقابل هر جواب، حق و حقوق كافي و مكفي دريافت كنم!!
- منظورتون چيه آقا؟!
- منظورم اينه كه براي حرف هاي بنده و همچنين نجات طبيعت و رفع آلودگي بايد هزينه كرد آقا جون!
- داري شوخي مي كني!
- اميدوارم در پايان اين گزارشتون همين جوري بخندي و لذت ببري!
- مثل اينكه شما شخصيت جالبي داري ها!
- دقيقاً همينطوره... جالب تر مي شه اگه بدوني كه تا همين لحظه حساب شما مي شه ۲۷۴۵ تومان و پنج زار!!... لطفاً هرچه سريع تر دستمزد بنده رو مرحمت بفرماييد تا برم پي كارم!
_ آخه...
- ديگه آخه نداره! يادتون باشه هر لحظه كه بگذره به مبلغ مورد نظر افزوده مي شه و...
- يعني چي آقا؟!
- يعني همين حالا شد ۳۳۵۶ تومن خالص!.... بهتره بجنبي وگرنه هزينه اين قدر بالا مي ره كه مدير مسئول و سردبير و دبيرسرويس و در نتيجه همه عوامل روزنامه تون ورشكست مي شن و فاتحه!!... آهاي آقاي گزارشگر، صبر كن، كجا در مي ري؟!... مگه مي  ذارم حق منو بخوري... با اين كارهاي شما مطبوعات كشور هرگز پيشرفت نمي كنه و كوهستان پاكسازي نمي شه و طبيعت زيبا نجات پيدا نمي كنه!!... اي واي وقت و انرژي من از بين رفت و طبيعت تلف شد!! آهاي مردم بگيرينش!... نذارين در بره!!...
حميدرضا نظري

ماجراهاي طبيعت
اسب وحشي
011728.jpg
نوشته: ارنست تامپسون ستون
برگردان: حميد ذاكري ............... قسمت ششم
البته اين يك شكست كامل نبود، چون حالا همه ماديان ها قابل جمع آوري بودند و جو و چارلي به دقت آن ها را دسته كردند و به حصار «L+F» بردند و جايزه خوبي دريافت داشتند. اما جو بيش از پيش اشتياق داشتن «پيشگام» در وجودش بيدار شده بود. او حالا به خوبي ديده بود كه او چگونه اسبي است: «از آهن ساخته شده اين اسب؛ نه، از پولاد.راست مي گفتند كه چهار نعل نمي رود، مثل باد مي رود. چه موجي در يال و پسين داشت وقت رفتن. آه، پيشگام! چه قدر مي خواهمت پيشگام...»
دمي بعد از جابرخاست، چندي اين سو و آن سو قدم زد: «نه، تو بيش از اين ها مي ارزي پيشگام و من بالاخره مي گيرمت. بايد بگيرمت فقط بايد نقشه بهتري بكشم.»
***
آشپز آن سفر «بيتس» بود آقاي «تامس بيتس»؛ او خودش را در اداره پست، وقتي مرتباً براي گرفتن نامه ها و وجوه ارسالي- كه هيچ وقت نمي رسيد- مي رفت، چنين مي ناميد.
اما جوان ها او را «تام تركي ترك» پير صدا مي زدند. (تركي ترك Turky trackيعني رد بوقلمون، چون نشان گله اش بوقلمون بود). او معتقد بود كه در «دنور» ركورددار است و نيز براساس داستان خودش در ميان رمه هاي بي شمار گاو و اسب در دشت هاي ناشناس شمال، زاده شده بود.
وقتي خواست به عنوان يكي از اعضا به گروه بپيوندد اشاراتي طعنه آميز درباره اسب ها كرد كه يك دوجين شان ۱۲ دلار هم نمي ارزد(!) كه خيلي هم بي راه نبود و او ترجيح داد با مواجب اندكي همراه سفر شود. اما هركسي كه يك بار «پيشگام» را مي ديد بسياري از پيش فرض هايش عوض مي شد و «تركي ترك» با تجربه (اما ابله)؛ به همچنين. او اكنون مي خواست آن موستانگ را صاحب شود. اين كه چگونه اين انديشه در او قوت گرفت دقيقاً مشخص نبود ولي يك روز در حالي به ساختمان مزرعه وارد شد كه «بيل اسميت» آنجا بود. او را به سبب نشانه گله اش «بيلي نعل اسبي» مي ناميدند.
وقتي بيفتك تازه عالي و نان و قهوه ارزان قيمت، به همراه كشته هلو و شيره قند صرف مي كردند، «نعل اسبي» با لهجه و لحن مخصوص خودش، كه فهميدن آن مثل كشف رمز بود، گفت: «آره، امروز آن پيشگام را ديدم. همچنين شيهه مي كشيد كه انگار مي خواست منگوله اي به دمش ببندم! خيلي هم نزديك و دم دست بود.»
«چي؟ اونو از نزديك ديدي و تير نينداختي؟!»
«نه، اما خيلي نزديكش شدم.»
يكي از گاوچران هاي مزرعه (H) از آن طرف ميز گفت: «با حسابي كه من كرده ام قبل از اين كه ماه عوض شود آن حيوان بي داغ و نشان، داغ من را بر پشت خواهد داشت.»
«براي اين كار بايد خيلي چست و چالاك باشي و گرنه وقتي برسي مي بيني جا تر است و بچه نيست!»
«كجا اونو ديدي؟»
«خوب، قضيه اين جوري بود؛ داشتم در آن جلگه چشمه هاي آنتيلوپ مي رفتم، يه دفعه ديدم يك چيز قلنبه روي گل خشك توي نيزار حاشيه به چشم مي خوره. قبلاً اونو نديده بودم. رفتم طرفش، فكر مي كردم يكي از حيوانات گله مان باشد. وقتي جلوتر رسيدم ديدم يك اسبه كه دراز كشيده، باد، به نظرم، از طرف او به طرف من مي آمد، براي همين تونستم بيشتر جلو برم، اونوقت بود كه ديدم پيشگامه، مثل يه ماهي مرده افتاده بود. بي حركت بود، اما به نظر نمي رسيد بادكرده باشد يا زخمي باشد. هيچ بويي هم به مشام نمي رسيد، منظورم بوي لاشه ست.
نمي دونستم چه كار كنم، همين طوري زل زده بودم بهش و نگاهش مي كردم. اون اسب پر اسم و رسم مرده جلوم افتاده بود. تا اينكه ديدم گوشش تكان خورد تا مگس را دور كند. اونوقت فهميدم خوابه. بغل طنابم را از بغل زين برداشتم وحلقه كردم. طناب بي خاصيت، حسابي كهنه و بعضي  جاهاش پوسيده بود و زين اسبم فقط يك تنگ داشت. پوني من حداكثر ۳۰۰ كيلو بود، در برابر، نريان حداقل ۵۰۰ كيلو وزن داشت.
هرچي فكر كردم ديدم فايده اي ندارد، جز اين كه تنگ اسبم پاره بشه و زين اسبم را هم از دست بدم. تنها كاري كه كردم اين بود كه شاخه خشك ني اي رو شكستم. صداش حيوان را از جا پراند. اونوقت بود كه تونستم درست و حسابي ببينمش: موستانگ چيه، بگو عروس از خوشگلي؛ بگو آتش فشان، از يال و كوپال؛ بگو باد، از دويدن. چه طوري هم مي دويد بي صاحب.
وقتي پاشد، دو متر از جايش پريد و طوري خرناسه كشيد كه انگار ماشيني ويراژ مي داد و با چنان سرعتي به جانب كاليفرنيا به پرواز درآمد كه اگر همان طور ادامه داده باشد حتماً الان آنجاست. قسم مي خورم در تمام طول مسيري كه مي دويد لحظه اي توقف نكرد.»
البته بيل داستان را دقيقاً به همان ترتيبي كه خوانديد تعريف نكرد. سراسر داستاني كه او تعريف كرد پر بود از گزافه گويي ها و خالي بندي هاي ويژه سن و سال او ضمناً بيلي جواني قوي و سالم بود و ذره اي شرم از دروغگويي در وجودش ديده نمي شد.
اما كل ماجرا درست بود و همه آن را باور مي كردند، چون از اين جهت، بيلي قابل اعتماد بود در ميان همه آن ها كه گوش مي دادند، «تركي ترك» پير كمتر از همه حرف مي زد و احتمالاً بيشتر از همه فكر مي كرد چون اين ماجرا باعث شد ايده تازه اي به ذهنش راه يابد.
ضمن كشيدن پيپ بعد از شام، او يكبار ديگر موضوع را مرور كرد و به اين نتيجه رسيد كه به تنهايي نمي تواند دنبال اين كار برود. پس تصميم گرفت جريان را با «بيلي نعل اسبي» در ميان بگذارد و نتيجه اين شد كه در تلاشي تازه براي گرفتن «پيشگام» با هم شريك شوند؛ يعني مبلغي معادل ۵ هزار دلار كه اكنون گفته مي شد جايزه دستگيري و تحويل او در قفس است.

سفر و طبيعت
ادبيات
اقتصاد
سياست
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |