دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵
آغاز تبديل دارالفنون به موزه
دارالفنون جايي براي ديدن، نه آموختن
004875.jpg
در قانون اساسي سال 1309 به صراحت به حفظ و نگهداري و شناسايي آثار ملي اشاره شده است. با توجه به اينكه اين قانون مشتمل بر بيست ماده است و در آن مجازات هايي براي متخلفان از اين قوانين تعيين شده است، اما متأسفانه هنوز در حفظ و نگهداري آثار تاريخي- فرهنگي سرزميني با تاريخ هفتاد هزار ساله تلاش قابل توجهي صورت نمي گيرد
مرضيه سبزعليان
غروب 28 شهريور، من و حدود چهل نفر از دانش آموزان سال هاي دور دارالفنون، از روي يك تخته نيم بند شده بنايي كه پلي ميان خيابان ناصرخسرو و مدرسه دارالفنون بود، سكندري خورديم و از روي تلي از خاك و راهروي طويلي كه روزي بخشي از بهداري پشت مدرسه دارالفنون بود گذشتيم. اينجا طاق نماهايي با آجرهاي تكيده بيرون افتاده اش هيچ نشاني از دارالفنون 160- 150 سال قبل ندارد.
اما اميركبير هنوز چشم به راه يكي از جنس خودش مانده است. او سال هاست همين طور يك بند ايستاده كنج اتاق مديريتي كه آن هم، آن روزها بخشي از بهداري پشت دارالفنون بود. اميركبير همين جا توي بوم دو متري با كلاه بوقي و سبيل از بناگوش در رفته ايستاده است.
من حتي سنگيني نگاهش را روي دستنوشته هاي خبري ام حس مي كنم، وقتي محمد مهدي اسلامي رئيس پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش از موزه و گنجينه اسناد شدن دارالفنون حرف مي زند و مهدي پازوكي مي گويد: متأسفم كه شش سال رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور بودم و يك قران هزينه مرمت دارالفنون نكردم.
وقتي پسر بچه هاي سال هاي 1340 و حتي 1326 دارالفنون جمع شدند، رفتيم و در يكي از همان كلاس هاي درس نشستيم تا آنها بگويند از ناملايمات و آسيب هايي كه ساختار اوليه دارالفنون را طي سال هاي متمادي تهديد كرد، گله مند هستند و حالا با تبديل آن به موزه بيشتر از هر وقت ديگر نگران فراموش شدن ماهيت علمي- آموزشي دارالفنون شده اند.
آن روز شايد اميركبير از توي بوم رنگي اش بيرون آمد و لحظه اي كنار محمدعلي سپانلوي شاعر و محمدعلي نجفي - كارگردان سربداران- و خيلي از نويسنده ها و مترجم ها نشست و افتخار كرد به دارالفنوني كه ماحصل آموزشش اين افراد است و حتماً دلگير هم شد و يادش آمد كه به خاطر همين دارالفنون و ايده هاي اميركبيري اش سيزده روز قبل از افتتاح دارالفنون در حمام فين كاشان به قتل رسيد. ولي حالا دارالفنون از نفس افتاده است و بيشترين نشانش همان سر در كاشي كاري شده و مزين به نام دارالفنون است، همين قدر كه اين سر در هم نباشد كافي است تا فراموش كنيم و يادمان برود روزي دارالفنوني داشته ايم.
وقتي ماهيت آن از يك مركز علمي- آموزشي به موزه و گنجينه اسناد تغيير كند، وقتي خبري از آن ايوان هاي وسيع مقابل پنجاه كلاس دارالفنون نباشد و حدود 130 اصله درخت زردآلو، توت، گوجه  و شاتوت حياط وسيع دارالفنون از ريشه درآيد، يا ماركوف روسي در سال هاي 1312 تا 1313 آنقدر معماري خاص روسي را در مرمت دارالفنون دخيل كند و ايوان هاي سنتي ايراني را تبديل به راهروهايي شبيه مدارس مدرن اروپايي كند يا حتي در سال هاي 45 تا 1360 كه مدرسه دارالفنون به مركز تربيت معلم واگذار شد، براي ساختن آشپزخانه، سرويس بهداشتي و تأمين سيستم حرارتي و برودتي آنقدر در آن الحاقات اضافي ايجاد شود كه ديگر هيچ نشاني از طراحي ميرزا رضاي مهندس باشي و ايده هاي اميركبير در سال هاي 1264 هـ.ق باقي نگذارد.
ما امروز دنبال چه مي گرديم؟
دارالفنون دوره ناصرالدين شاه؟!
اعتراف يك مسئول
مهدي پازوكي، عضو هيأت علمي سازمان ميراث فرهنگي كشور مي آيد و پشت به تخته سبز و بزرگ كلاس مي نشيند.
دارالفنون از پا افتاده او را آنقدر صادق مي كند كه بي هيچ دغدغه اي مي گويد: در سال 1377 مسئوليت سازمان ميراث فرهنگي را برعهده گرفتم، اما متأسفم از اينكه شش سال مدير سازمان بودم و يك قران هزينه مرمت دارالفنون نكردم.
متأسفانه سهل انگاري ميراث فرهنگي كشور نه تنها در مورد دارالفنون بلكه در حفظ، مرمت و حتي شناسايي آثار تاريخي- فرهنگي اين سرزمين با تاريخ هفتاد هزار ساله به قدري زياد بوده است كه عده اي از صاحب نظران معتقدند حدود صد هزار اثر تاريخي- فرهنگي در ايران وجود دارد و عده ديگري معتقدند يك ميليون و پانصد هزار اثر تاريخي- فرهنگي داريم، ببينيد تفاوت آراء تا كجاست؟
اگر ايران كشوري به وسعت جزيره كيش و به قدمت كشور نيوزيلند بود، كافي بود تا اين سازمان ميراث فرهنگي بتواند پيشينه تاريخي- فرهنگي خود را حفظ كند.
پازوكي حرف مي زند و رنگ رضايت را مي شود توي صورت بچه هاي ديروز دارالفنون ديد. كريمي يكي از همين دانش آموزان مي گويد: جانا سخن از جانب ما مي گويي و پازوكي ادامه مي دهد، البته علاوه بر بعضي تنگ نظري ها، كمبود بودجه سازمان يكي از علل مهم به فراموشي سپردن دارالفنون و ديگر بناها و آثار تاريخي – فرهنگي است، به عنوان نمونه در حدود سال 1377 در استان تهران حدود چهار هزار اثر فرهنگي – تاريخي را شناسايي كرده ايم نكته قابل توجه اين كه به عنوان مثال در سال 1380 مجموع اعتبارات مورد نياز براي اين چهار هزار اثر تاريخي حدود يك ميليارد تومان برآورد شده بود و ما به ناچار مجبور بوديم اين بودجه را صرف بناهايي كنيم كه متولي نداشتند و از آنجا كه آموزش و پرورش متولي دارالفنون بود بودجه اي صرف آن نشد.
همچنين پازوكي به ويژگي هاي خاص مدرسه دارالفنون اشاره كرد كه موجب شده است آن جز ميراث تاريخي – فرهنگي ايران به شمار آيد و گفت: مدرسه دارالفنون نخست به جهت آن كه اولين سيستم آموزش مدرن در ايران بوده است و به آموزش علوم جديد مانند؛ فيزيك، شيمي و... پرداخته و همچنين به دليل بازسازي و موقعي كه در سال 1310 تا 1312 ماركوف معمار روسي در دارالفنون انجام داده در فهرست ميراث فرهنگي كشور ثبت شده است.
اما متاسفانه در امر مرمت و حفظ آن چندان موفق نبوده ايم، چنانچه در سال 1384 حدود يك و نيم ميليارد تومان براي مرمت دارالفنون اختصاص دادند و قبل از آن كه اين بودجه در اختيار مسئولان پروژه قرار بگيرد با انتقال رياست سازمان اين بودجه به 320 ميليون تومان در سال كاهش يافت و اين در حالي است كه طي يك برآورد كارشناسانه مدرسه دارالفنون براي مرمت و بازسازي و رسيدن به بهره برداري حدود دو ميليارد تومان بودجه نياز دارد.
پازوكي يكي از دلايل كاهش اين اعتبار را عدم بازديد مشايي از دارالفنون عنوان كرد و گفت: تا مسئولان به بازديد دارالفنون نيايند و اوضاع نابسامان آن را نبينند اين احساس نياز را درك نخواهند كرد. چنانچه خود من چند سال مسئوليت سازمان را برعهده داشتم اما به خاطر آن كه مشكلات دارالفنون را از نزديك لمس نكرده بودم هيچ احساس نيازي براي مرمت دارالفنون هم وجود نداشت، من اميدوارم آقاي مشايي بتوانند در اولين فرصت از دارالفنون بازديد كنند تا اين ضرورت را هر چه بيشتر درك كنند و بتوانند اعتبار بيشتري براي بازسازي اين مكان در اختيار پروژه قرار دهند و اگر اين اتفاق نيفتد ما با اعتبارات موجود تنها مي توانيم تا آبان ماه عمليات بازسازي را ادامه دهيم و سپس بايد منتظر اعتبارات سال آينده بمانيم.
در پايان پازوكي به قانون حفظ و ثبت آثار ملي در قانون اساسي سال 1309 اشاره كرد و گفت: با توجه به اين كه اين قانون مشتمل بر بيست ماده است و در آن به صراحت به حفظ و مرمت آثار تاريخي – فرهنگي اشاره شده و همچنين مجازات هايي براي متخلفان از اين قانون تعيين شده است. اما متاسفانه هنوز در حفظ و نگهداري آثار تاريخي سرزميني با چنين قدمت و پشتوانه فرهنگي وسيعي با مشكلات عديده اي مواجه هستيم.
موزه به جاي مدرسه
محمدمهدي اسلاميه رئيس پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش درباره كاربري تازه دارالفنون پس از مرمت به عنوان موزه كه زيرنظر پژوهشگاه قرار مي گيرد، گفت: دارالفنون با تبديل شدن به موزه و گنجينه اسناد در آينده نزديك به مهمترين بخش علمي كشور تبديل مي شود.
پس از پايان كار مرمت دارالفنون و ايجاد موزه و گنجينه اسناد تعليم و تربيت كشور، در دارالفنون مي توانيم اسنادي از نظام آموزشي و تعليم و تربيت كشور را كه تاكنون از ديد دنيا پنهان مانده را به نمايش بگذاريم.
مهدي اسلاميه آمار و ارقامي از تعداد اين اسناد و سال هاي جمع آوري آنها در اختيار ما نمي گذارد و مي گويد: با توجه به اين كه 31 استان داريم و از طرفي وزارت آموزش و پرورش در هر كدام از آنها اركان هاي متعددي دارد كه هر كدام به دهها معاونت و سازمان وابسته است و هر كدام اسناد قابل ارايه اي موجود دارند، جمع آوري آنها نيازمند زمان و برنامه ريزي است. از طرفي تا زماني كه دارالفنون از نظر محيطي و فيزيكي آماده نشود، گردآوري آنها در شرايط نامناسب موجب بروز آسيب هاي جبران ناپذيري به اين اسناد مي شود. اما به طور كلي عمده اين اسناد متعلق به سال 1275 خورشيدي به بعد است.
محمدمهدي اسلاميه در پاسخ به دانش آموزان ديروز، مبني بر اينكه چرا دارالفنون تبديل به موزه مي شود؟ ارزش دارالفنون بيشتر از فضا و بنا، مربوط به بخش علمي – آموزشي آن است، گفت: زماني سطح علمي و آموزش كشور رشد مي كند كه ما يك نقشه علمي از نظام آموزشي داشته باشيم و همچنين پژوهش زماني ارزشمند مي شود كه متكي به سند علمي باشد، تا بتوان به آن تكيه كرد بنابراين پژوهشگران، محققان و نويسنده هاي وابسته به پژوهشكده هاي كشور مي توانند به لوح هاي فشرده و كپي اسناد دسترسي پيدا كنند و آنها را مورد بررسي و مقايسه قرار دهند. هر چند اين پاسخ دانش آموزان سال هاي 1340 و حتي 1326 را قانع نكرد و آنان مصر بودند كه بايد ماهيت علمي – آموزشي دارالفنون حفظ شود و اين جا به محل تجمع اهل علم و فن تبديل شود.
زنگ تفريح
زنگ تفريح اين بار بدون ضرب آهنگ چكش و يك ورقه فولادي زده مي شود من و سپانلو، محمود حكيمي، محمدعلي نجفي و خيلي هاي ديگر كه تا آن روز مي توانستم در مجموعه شعرها، داستان ها و فيلم ها پيدايشان كنم، كنار حوض دارالفنون كه حالا خالي از آب قنات شاهي بود ايستاديم و عكس يادگاري گرفتيم.
بعد در يك خلوت كوچك سپانلو را كشاندم به روزهاي مدرسه دارالفنون و پرسيدم روزهاي مدرسه كتك هم خورده ايم؟
سپانلو خنديد و گفت: نه، در دارالفنون معلم ها كتك نمي زدند و خبري از فلك مكتبخانه ها نبود.
و حالا خاطره سپانلو با چاپ مجموعه داستان نيزه هاي پارس  همراه شده كه اولين اثرش را ميان همكلاسي ها و با حمايت مسئولان دارالفنون فروخت اما وقتي محمدعلي نجفي كارگردان فيلم سربداران را مي برم به روزهاي تحصيل رابطه رشته رياضي و مهندس شدن را با كارگرداني نمي فهمم. اما شايد بتوان شيطنت هاي نجفي و هرازگاهي فرار و سر از تئاترهاي لاله زار در آوردن را كنار كارگرداني سربداران گذاشت.
اما بعضي از آدم ها جان مي دهند براي قصه شدن، مثل همين تراب.
خاطره تراب براي همه پسربچه هاي ديروز دارالفنوني با رشوه پنج قراني و تراب در را باز كن عجين شده. خانلرخاني، سپانلو، همايون شريفي راد با هم حرف مي زنند و مي گويند: انگار همين ديروز بود جمع مي شديم مقابل در مدرسه، كنار تراب و داد مي زديم تراب در را باز كن و باز كه نمي كرد، آن قدر جمعيت زياد مي شد و فشار مي داديم تا تراب بيچاره مي خورد توي ديوار و در باز مي شد و بعد سر از تئاتر لاله زار درمي آوريم.
حالا غروب شده، ديگر نه تراب درباني است و نه اصلاً دارالفنوني، از روي تلي از خاك و در تاريكي راهرو هايي كه پر از غبار فراموشي ايام شده، مي گذريم و اميركبير را توي بوم رنگي اش با دارالفنوني كه به سختي روي پاها ايستاده تنها مي گذاريم، مي رويم و بي خيال هوس اميركبير مي شويم كه دنبال يكي از جنس خودش مي گردد.

34هزار هكتار كمربند سبز براي بزرگراه هاي پايتخت
004869.jpg
گروه شهري- 34هزار هكتار جنگل كاري كه در قالب طرح كمربند سبز پيرامون شهر تهران قرار مي گيرد را بچسبانيد به يكهزار و 357 پارك كه مورد بهره برداري قرار گرفته است تا به اين نتيجه ساده برسيد كه تهران به عنوان يك پايتخت، تا چه اندازه به فضاي سبز نياز دارد؟ فضاهايي كه اين روزها با دود و سرب و آهن و تابلوهاي تبليغاتي پر شده است.
در زمان جنگ تحميلي، در مجموع 900 هكتار در بخش جنگل كاري و پارك هاي شهري توسعه پيدا كرد كه از سال 65 به بعد، توسعه جنگل كاري در كمربند جنوب شهر تهران و پارك هاي درون شهري آغاز شد، اما اين توسعه، اين روزها تنها رقمي  نزديك به يك هزار و 357 پارك و 5 هزار هكتار در كل 34 هزار هكتار جنگل كاري در قالب طرح كمربند سبز پيرامون شهر تهران را شامل مي شود.اين طرح علاوه بر جلوگيري از گسترش بي رويه ساخت شهر از ساخت وسازهاي بي مورد نيز جلوگيري مي كند و مي تواند فيلتري براي شهر تهران و كلانشهرهايي مانند تهران باشد. در اين ميان مصوبه كميسيون زيربنايي صنعت دولت در سال 82 و ابلاغ آن به شهرداري تهران، نشان مي داد علاوه بر اين 34هزار هكتار، 50هزار هكتار نيز طي 10سال بايد اجرا مي شد.
از سوي ديگراحداث پارك هاي محلي، منطقه اي و فرامنطقه اي در سطح درون شهري، با توجه به دستور شهردار تهران مبني بر توزيع عادلانه فضاي سبز هم نتوانست موتور محركي براي اين كار باشد. اين در حالي است كه در برخي از مناطق، سرانه فضاي سبز بيش از 50 مترمربع و در برخي مناطق كمتر از 3 مترمربع است و مناطق داراي بافت فشرده مسكوني مانند منطقه 7، 10، 11، 16، 15 و 17در دستور كار اين سازمان قرار گرفته است. به همين منظور قرار است بافت هاي فرسوده اين مناطق تملك و تجميع شود تا سازمان پارك ها و فضاي سبز بتواند فضاي سبز مورد نياز ناحيه را تأمين تا سرانه فضاي سبز به طور عادلانه اي تقسيم شود.
علاوه بر اين، احداث پارك هاي محله اي نيز نقطه عطفي است كه مي تواند از سفرهاي درون شهري بكاهد. در حال حاضر 20 پارك فرامنطقه اي در تهران وجود دارد و 150 پارك محله اي و منطقه اي تا نيمه اول سال 85 به بهره برداري خواهد رسيد. در طرح تفصيلي شهر تهران نيز 9 مترمربع سرانه براي هر فرد نياز است كه در حال حاضر اين سرانه 7 مترمربع است كه قرار است با برنامه راهبردي 5ساله شهر تهران طي 4 سال آينده اين رقم به استانداردهاي جهاني برسد. توسعه اين 5هزار هكتار در اراضي كوهسار 300 هكتار، اراضي سعيدآباد جاجرود 500 هكتار، تلو 500 هكتار، كلاغانيه شهرري 2هزار و 700 هكتار و قصر فيروزه محدوده منطقه۱۴ نيز 700هكتار صورت خواهد گرفت.
از سوي ديگر در راستاي ارتقاي سطح عمومي فضاي سبز منطقه 2 طرح ايجاد فضاي سبز عمودي در حاشيه بزرگراه نيايش و روي ديوارهاي جانبي آن در دست طراحي و اجراست. ارتقاي سطح عمومي فضاي سبز منطقه و رسيدن به استانداردهاي جهاني از جمله مقولات مورد تاكيد در اين منطقه، با توجه به اينكه بزرگراه نيايش در سطح پايين تري نسبت به ساير بزرگراه ها قرار گرفته است، تلطيف هواي پيرامون اين بزرگراه، كاهش آلودگي هاي صوتي و بصري و آراستگي زيست محيطي از جمله اهدافي است كه در اين طرح پيگيري مي شود. اين طرح ظرف مدت 2 هفته آينده و در 2 باند شمالي و جنوبي بزرگراه نيايش- حد فاصل بزرگراه چمران تا پل فرهنگ- به طول تقريبي 5كيلومتر در دست اقدام خواهد بود.
شهرداري منطقه۲ اظهار اميدواري كرده كه با اجراي اين طرح سطح ديوارهاي جانبي بزرگراه با انبوهي از گياهان رونده فضاسازي شده و باعث ايجاد مناظر چشم نوازي براي شهروندان شود.

راپورت خبرنگار
نقش هاي ماندگار
004866.jpg
ابراهيم اراضي- حالا ديگر اگر اهل پياده روي هم نباشيد، بهانه اي نداريد و نمي توانيد بگوييد پياده  روهاي پرچاله و چوله تهران اجازه اين كار را نمي دهند. كافي است نگاهي به پياده روهايي كه به تازگي كار بازسازي آنها به اتمام رسيده بيندازيد تا متوجه شويد با اين سروشكل تازه  پياده روها، خيلي حيف است كه شهروندان، اين امكان مفيد را از خود دريغ كنند. قطعات رنگي و شكل و طرح هاي جذاب به كاررفته در كفسازي پياده روها، خواه ناخواه شرايط را براي اينكه هم افراد سالم تر بمانند و هم ماشين ها كمتر آلودگي  ايجاد كنند، با نوعي زيباسازي شهر همراه كرده است و اين چشم نوازي نيز مي تواند به هرروي، هم در طراوت روحيه شهروندان مؤثر باشد و هم اينكه به امكانات بصري شهر ارزش بيشتري مي بخشد.
اما نكته اي كه شايد شهروندان تهراني به رغم توضيحات گوناگون مسئولان شهري هيچ گاه آن را فراموش نكنند، مدت زمان زيادي است كه از مرحله تخريب پياده روها تا بازسازي كامل صرف شد.
هنوز هم بخش عمده پياده روهاي خيابان ولي عصر در وضعيتي نامطلوب قرار دارند و در مورد برخي از قسمت ها به عينه مي توان به اين نتيجه رسيد كه پس از تخريب، تاكنون عمليات مختصري در آنها انجام شده است.
شهردار تهران در گفت وگو با خبرنگاران ضمن اشاره به لزوم بهره مندي از روش هاي نوين شهرسازي، اظهار كرد كه روش هاي قديمي كه در آن محوطه ها به شكل جداگانه مورد بازسازي قرار مي گرفت، روش مردودي است و بهتر اين است كه پروژه هاي شهري به شكل كامل آغاز و اجرا شوند.

مسلماً اين گفته شهردار، بي بهره از استدلالي قوي و محكم نيست اما نكته اي كه در اين بين بايد بيشتر مدنظر قرار گيرد و احتمالاً  بيشتر مردم هم از اين زاويه دچار مشكل مي شوند، نظارت كامل و دقيق بر عملكرد پيمانكاران است.
متأسفانه در طرح بازسازي پياده روهاي خيابان ولي عصر به نظر مي رسد پيمانكاران بنا به هر دليل منطقي يا غيرمنطقي انرژي و امكانات كافي را به كار نبرده اند يا حداقل در بعضي قسمت ها اين گونه نبوده است.
بسياري اوقات مشاهده شده كه به رغم گستردگي ميدان بازسازي، تنها چند نفر كارگر (بي اغراق تعداد انگشت شماري) مشغول به انجام كارهاي بسيار مختصري هستند.
اميدواريم پياده روهاي خيابان ولي عصر آن قدر زيبا و اساسي بازسازي شوند كه تا سال هاي سال قابل استفاده باشند و به بخشي از هويت اين خيابان و بخشي از خاطرات قدم زدن هاي شهروندان تهراني تبديل شوند اما اي كاش اولاً  اين بازسازي به سرعت به پايان مي رسيد (با همان شيوه هاي جهادي كه در دوره جديد شهرداري به شكلي كاملاً  ابتكاري بسياري از مشكلات شهري را از سر راه شهروندان برداشته است) و دوم اينكه باز هم اميدواريم براي بازسازي ساير پياده روها و به طور كلي تمام پروژه هاي شهري، برنامه ريزي دقيق تري صورت گيرد؛ به شكلي كه پروژه هاي دربردارنده رفاه شهري، به نوعي نقض غرض نكرده و باعث سلب آسايش شهروندان نشوند.

زاويه ديد
وارونگي دما
004872.jpg
گروه شهري:هر سال با فرارسيدن فصل پاييز و سردشدن هوا، نگراني جديدي پايتخت را فرامي گيرد. علاوه بر مشكلات حمل و نقل و ترافيك شهر، ديگر بايد نگران پديده اي باشيم با عنوان وارونگي  دما . تهران با داشتن بيش از 5/2 ميليون خودرو در سطح شهر و تردد روزانه اين خودروها در دل خيابان ها از سويي و وجود كارخانه ها و كارگاه هاي آلاينده، توانسته به عنوان آلوده ترين شهر جهان بارها گوي سبقت را از ديگر شهرها بربايد. اين معضل نيز هر سال به هنگام سرد شدن هوا در فصول پاييز و زمستان، به صورت جدي تر، بر شانه هاي پايتخت سنگيني مي كند. در سال هاي گذشته، بسيار اتفاق افتاده كه در روزي از روزهاي پاييز يا زمستان، هنگامي كه قصد خروج از خانه را داشتيم و در روزهاي پيش از آن، هشدارهاي متعدد كارشناسان را نشنيده مي گرفتيم، به ناگاه خبر تعطيلي مدارس و ادارات به گوش مي رسيد و از شهروندان خواسته مي شد كه براي تردد در شهر از خودروهاي شخصي استفاده نكنند و از سفرهاي غيرضروري در سطح شهر پرهيز كنند. اين اتفاق البته چندان عجيب نبود. ما سال ها در تهران شاهد بروز اين ماجرا بوديم، بنابراين در سال جاري نيز چندان عجيب نيست اگر يكباره با پديده واژگوني هوا و افزايش ذرات آلاينده در هواي تهران روبه رو شويم. مسلماً اتفاق عجيبي نخواهد بود اگر يك روز مانند سال هاي گذشته هشدارهاي جدي كارشناسان را بشنويم. شايد هيچ گاه اين اتفاقات از حافظه پايتخت پاك نشود.در اين روزها اگرچه كمتر از يك ماه از پاييز نمي گذرد، اما با مروري بر نقشه هاي هواشناسي، قرمزي هاي بيشتري را مي توان ديد كه خود را بر بخش هاي بيشتري از شهر گسترده است. بديهي است كه انتظار روزهاي وارونگي  دما را در همين روزهاي آغازين پاييز داشته باشيم.شايد بسياري از شهروندان چندان در معرض اين پديده طبيعي و جغرافيايي قرار نگيرند و از بروز آن آسيبي نبينند، اما بي ترديد اين اتفاق مي تواند بر سلامت كودكان و نوجوانان و حتي سالمنداني كه در تهران زندگي مي كنند، تأثير منفي بسياري داشته باشد.
پس از گذشت سال ها از اين داستان  تكراري و هميشگي كه در هر سال اتفاق مي افتد و هنوز اقدامي پيشگيرانه براي آن برنامه ريزي نشده است، در اين روزها نيز بدون كمترين اعجاب و شگفتي بايد منتظر اين پديده باشيم و لابد در پايان سال نيز گزارش مسئولان شركت كنترل كيفيت هواي تهران را در مورد آمار تلفات جاني اين پديده را به عنوان اتفاقي معمولي بشنويم.

اعداد اساسي
۳۰
گروه شهري-جعفر ربيعي- معاون بهره برداري شركت راه آهن شهري تهران و حومه(مترو) از افزايش 30درصدي مسافران در مهرماه امسال نسبت به سال گذشته خبر داد.
البته بخش عمده اي از اين افزايش 30درصدي را مي توان به دليل راه اندازي بخش شرقي خط يك مترو دانست. در واقع علاوه بر افزايش حجم مسافران، بخش شرقي خط يك مترو تهران تأثير به سزايي در اين افزايش داشت. هر چند مترو تهران هم اكنون با كمبود واگن  روبه روست و در صورت داشتن واگن هاي كافي، بدون توجه به مهرماه يا ماه هاي ديگر، اين افزايش اتفاق خواهد افتاد.
از سويي مسئولان مترو، درصدد هستند تا خطوط ديگر و ايستگاه هاي جديدي را به بهره برداري برسانند. بنابراين طبيعي است اگر طي چند ماه آينده و با راه اندازي ايستگاه هاي جديد در خطوط مختلف مترو و تأمين واگن  كافي اين ميزان سفر چندين برابر شود و دوباره جعفر ربيعي ما را با آمار زيادتري مواجه كند.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |