يكشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۵
تأملي درزيبايي شناسي فلسفه طب
آيا اين زيباست؟
009813.jpg
دكتر احمد رضا همتي مقدم
آيا مي  توان گفت برخي مردم از برخي ديگر زيباترند؟ آيا زيبايي جسماني به صورت تركيب مناسب بدني تعريف مي  شود؟ آيا اين شكل و تركيب، بدون آن كه به چيزهاي ديگري كه ارزش فرد را مشخص مي كنند وابسته باشد، داراي ارزش است؟
معمولا جذابيت يك شخص به عوامل بسياري وابسته است؛ مثلا زيبايي جسماني، زيبايي هنري (مانند آرايش، لباس، مو و بوي خوش)، زيبايي شخصي (ظاهر تاثيرگذار)، خصوصياتي چون صدا و رفتار، زيبايي شخصيتي (شخصيت كاريزماتيك، مفتون كننده و اغواگر)، مهارت هاي ارتباطي (توانايي برقراري ارتباط با ديگران) و خصوصيات ديگري چون مهربان بودن، دوست داشتني و قابل اعتماد بودن. در هر يك از اين سطوح مي توان درباره جذابيت يك شخص اظهارنظر كرد. در اين مقاله سعي مي شود براي زيبايي جسماني، اصالت ذاتي در نظر گرفته شود وبه عنوان ارزشي در كنار ساير ارزش ها قلمداد شود؛ يعني زيبايي جسماني في نفسه ارزشمند است و تلاش براي كسب زيبايي، مذموم نيست.
زيبايي هنري (Artistic looks) و زيبايي شخصي، آن نوع زيبايي است كه توسط انسان ايجاد مي شود و به فرهنگ، زمينه اجتماعي شخص و قصد و نيت او وابسته است. در واقع اين زيبايي ها بر اهميت آرايش، لباس، مد و خودنمايان گري فرد تأكيد دارد و طبعاً زمينه وسيعي را تشكيل مي دهند. از لحاظ عرفي و شهودي، زيبايي جسماني نتيجه اين تغييرات نيست. معمولاً زيبايي جسماني (physical beauty) امري ذاتي و دروني و موهبتي شخصي شمرده مي شود.
نكته مهم درباره زيبايي جسماني، ذاتي بودن آن است؛ يعني شرط ضروري براي چنين زيبايي، همانا ذاتي و موهبتي بودن آن است. اما زيبايي هنري معمولاً مناسب با روش زندگي افراد است و معيارهاي آن ممكن است موقتي، ثابت، تمايلي، قراردادي و يا حتي غير قراردادي باشد و جريانات متداول و مخالف در يك جامعه بر آن تأثير بگذارد. شايد بتوان اين نوع زيبايي را زيبايي تقليدي ناميد. زيبايي هنري وابسته به علايق اشخاص است كه طبعاً بسيار متنوع است. اين زيبايي، حوزه وسيعي را در بر مي گيرد و گاهي برخي كسب آن را نزديك شدن به زيبايي جسماني مي پندارند.
در نتيجه، زيبايي هنري ممكن است به طور ظريفي با زيبايي جسماني يكسان فرض شود و البته نمي توان آنها را كاملاً از هم جدا كرد و مرز بين آن دو بسيار ظريف است. اما بايد توجه داشت كه زيبايي هنري دربرگيرنده ايده آل هاي متفاوتي است و ممكن است از آن چه در ذات يك زيبايي نهفته است، بسيار دور باشد؛ مثلاً گاهي ممكن است داشتن يك جوشگاه سوختگي بر گردن يا چانه فرو رفته و بيني سربالا مد باشد، اما آيا اين ها به زيبايي شخص كمك مي كند؟ جراحان پلاستيك بايد بين زيبايي جسماني و هنري تفاوت قائل شوند؛ چون آنها افراد را طبق علايقشان جراحي مي كنند و اين علايق ممكن است صرفاً به زيبايي شخص كمكي نكند، بلكه چهره اي متفاوت را ايجاد كند كه در آن جامعه مد باشد. اما سؤالي كه در اين جا مطرح مي شود اين است كه آيا مي توان معياري براي زيبايي جسماني قائل شد؟ آرتور مارويك دركتاب معروفش زيبايي در تاريخ كه در سال 1988چاپ شد، معتقد است معيارهاي زيبايي جسماني وجود دارند و حتي عموماً معتبرند.
برخي ديگر چون ولف زيبايي را افسانه و امري موهوم نمي دانند. همه ما در درونمان اعتقاد داريم كه هر ظاهري را نمي توان تحمل كرد. زيبايي جسماني يك ساختار فرهنگي نيست كه بتوان آن را به هر شكل بدني نسبت داد و مثل ديدگاه برخي مردان درباره زنان نيست؛ يعني زيبايي صرفاً آن نيست كه چشمان عاشق مي بيند.
معيارهاي زيبايي جسماني را مي توان براساس شكل، صورت، تناسب، نظم و قرينگي مشخص كرد. البته اين معيارها به يك زيبايي آرماني اشاره ندارد. زيبايي آرماني به فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها وابسته است. اين معيارها مي توانند بسيار متنوع باشند؛ مثلاً پوست سفيد يا سياه، قد بلند يا كوتاه، لاغر يا چاق بودن، چشمان سياه يا آبي و موهاي روشن يا تيره داشتن.
تمام اين نمودهاي ظاهري در ذاتشان مي تواند زيبا تلقي شود. تمايل به جراحي هاي پلاستيك نشانه اي از اين جلوه هاي زيبايي جسماني است كه افراد دوست دارند خودشان را با آنها تطبيق دهند.
اگر واقعاً بپذيريم كه اين معيارهاي صوري، عمومي هستند، پس داوري درباره زيبايي جسماني ذهني نيست، بلكه آن را در چشمان تمام مشاهده كنندگان
مي توان ديد؛ يعني آن چه در گذشته زيبا خوانده مي شد، امروز نيز زيباست. البته ممكن است افراد يك جامعه، ديدگاه هاي خاصي داشته باشند، اما ديدگاه اكثر مردم در يك جهت است؛ مثلاً اگر از صد نفر بخواهيم ده نفر را به عنوان فرد زيباتر انتخاب كنند، اجماعي كلّي بين آنها وجود نخواهد داشت. در اكثر مطالعات چنين چيزي تأييد شده است. مارويك اعتقاد دارد چنين چيزي تعجب برانگيز نيست، بلكه به دليل وجود معيارهاي مشخصِ كلي درباره زيبايي جسماني است. درست است كه مفهوم زيبايي جسماني از گذشته تا امروز تغيير نكرده است، اما ارزشي كه براي آن قائليم نسبت به قبل تغيير پيدا كرده است. زيبايي جسماني، جدا از خصوصيات ديگرانسان، امروزه خود يك ارزش است؛ مثلاً در شغل فروشندگي، ازدواج، بازيگري سينما و...، زيبايي بدني و چهره  هاي زيبا ارزش خاصي دارند و يكي از معيارهاي انتخاب است و وسيله اي براي خودنمايان گري و فرصتي براي كسب امتيازاتي در زندگي است. اما اگر جايگاه و نقش زيبايي جسماني را نسبت به قبل تغيير يافته بدانيم، آيا زيبايي جسماني در گذشته همان است كه امروز مدّ نظر است؟ آيا ما درباره يك چيز يكسان صحبت مي كنيم؟
كانت معتقد است اصطلاح زيبايي را مي توان هم براي موجودات زنده و هم براي آثار هنري به كار برد، اما او ويژگي هاي داوري درباره زيبايي در هر دومورد را يكسان مي داند.
عقيده محوري كانت در باب زيبايي، احساسِ خوشايندي بي غرضانه (disinterested) است. در واقع كانت با واژه disinterested اين نكته را يادآوري مي كند كه زيبايي، قطع نظر از فوايد و منافعش، خوشايند است و در انسان حالتي خوش به دور از نفع و سود را برمي انگيزد. كانت زيبايي را از چهار لحاظ مورد مطالعه قرار داده است. او معتقد است زيبا از لحاظ كيفيت چيزي است كه موجب خرسندي همگان گردد؛ بدين معني كه وقتي كسي، چيزي را زيبا دانست، انتظار دارد تا ديگران نيز آن را زيبا بدانند. از لحاظ نسبت (Relation) زيبا چيزي است كه در اجزاي آن تناسب و هماهنگي وجود داشته باشد و از لحاظ جهت (modality) زيبا آن است كه موجب خرسندي ضروري شود.
بر طبق نظر كانت، داوري هاي زيباشناختي عيني نيستند، اما در عين حال همگاني اند. از منظر او تنها داوري هاي شناختي (مانند داوري درباره يك رنگ) و داوري هاي اخلاقي عيني هستند؛ يعني وابسته به شخص نيستند، بلكه في نفسه درست يا نادرستند.
اين سخن كه داوري هاي زيباشناختي عيني نيستند بلكه همگاني اند، بدين معناست كه قواي شناختي ما (تصوير سازي و فهم)، كه مستلزم اين داوري ها هستند، در تمام انسان ها وجود دارد و همگان آن را دارا هستند. به عبارت ديگر، داوري هاي زيباشناختي، اعتبار هنجاري دارند و برخلاف داوري درباره غذاها هستند كه ناشي از ذائقه ما است.
پس، از ديدگاه كانت ، اين زيبا است فقط ارجاع به عينيت يك موضوع مثلا شكل، ساختار، تناسب و هماهنگي آن نيست، بلكه از ذهنيت و خوشايندي خود ما به عنوان مشاهده كننده نيز ناشي مي شود. مشخصه اين نوع داوري، هماهنگي و تناسب بين موضوع زيبايي و احساسات شخصي ما است. اين زيبا است يعني اين است همان طور كه بايد باشد . اين ديدگاه اشاره بر اين دارد كه اولا چيز زيبا براساس غائيت خودش، يعني به دور از نفع و سودش، زيباست (purposiveness)، چه زيبايي ذاتي باشد و چه اكتسابي. دوم اين كه زيبايي نمي تواند مستقل از شخص و قائم بالذات فهميده شود. ديگر اين كه زيبايي راستين نبايد با دلبستگي هاي يك شخص به يك موضوع اشتباه شود. وقتي ما از زيبايي در يك زمينه جنسي يا يك شغل صحبت مي  كنيم، معمولا شهوت، موفقيت هاي شخصي و مالي را مدنظر قرار مي دهيم و خود زيبايي را به عنوان يك ارزش در نظر نمي گيريم.
از ديدگاه كانت زيبايي ارزش ذاتي دارد، اما برخي نگاه ابزاري به زيبايي دارند؛ بدين معنا كه زيبايي به خودي خود ارزش ندارد، بلكه وسيله وصول به امور با ارزش ديگر است. در اين حالت، زيبايي ارزش ابزاري يا خارجي (extrinsic) دارد؛ مثلا خوشايند گشتن ارزش بالذات دارد و زيبايي وسيله اي براي رسيدن به اين ارزش است. ديدگاه ميانه ديگري نيز وجود دارد مبني براين كه زيبايي به خودي خود ارزش دارد، اما در عين حال مي  تواند در خدمت ارزش هاي ديگر قرار بگيرد. اما پرسش اين است كه زيبايي جسماني، به عنوان ابزار، چه وقت و در چه معنايي نوع متفاوتي از زيبايي را بيان مي  كند؟ البته ترسيم خط واضحي در تعيين حد و مرز زيبايي جسماني حقيقي و غير حقيقي بسيار سخت است، اما تفاوت نگاه ها و منظرها واضح و روشن است. مثلا مرد ثروتمندي را در نظر آوريد كه با يك خانم زيبا ازدواج كرده است. انگيزه او ارزش قائل شدن و لذت بردن از زيبايي زن نيست، بلكه مي خواهد دوستان و همكارانش را با موقعيت قدرتمندش تحت تاثير قرار دهد. از منظر بي غرضانه، آن زن زيباست و بدون وابستگي به همسرش ارزش بالذات دارد.
بنابراين از ديد كانت، چون زيبايي براساس غائيت آن قابل تعريف است، در مورد انسان نيز غائيت او را پيش فرض مي  گيرد، يعني زيبايي انسان به غايت او مربوط است. اما احساسات، علايق و انگيزه ها نيز در داوري زيباشناختي اهميت دارند. زيبايي جسماني در ذات خود ارزشمند است و ارزشي است كه بايد براي كسب آن كوشيد، جراحي هاي زيبايي اگر در صدد تنظيم تناسب، اصلاح ناهنجاري، تصحيح عدم قرينگي و.... باشند، نه تنها مذموم نيست، بلكه ارزشمند است. اما اگر جراحي هاي زيبايي، در خدمت مد و سليقه افراد باشد، آن گاه نفس زيبايي جسماني و ارزشمندي آن با زيبايي هنري و شخصي اشتباه مي  شود، كه نتيجه اي جز چهره هاي نامتعارف نخواهدداشت. زيبايي جسماني در ذات خود اصالت دارد و كسب آن به طريق جراحي پسنديده است.
متن كامل را در همشهري آنلاين بخوانيد
www.hamshahrionlaine.ir

نگاه
فروغ ابديت
009810.jpg
محمود فاضلي
يكي از پرتيراژترين كتاب هايي كه در دهه هاي اخير تاكنون در ايران انتشار يافته است و بيست و سه بار چاپ شده است
فروغ ابديت نوشته آيت الله جعفر سبحاني از مدرسين حوزه علميه قم ، پژوهشگر علوم ديني و از اعضاي تدوين دانشنامه جهان اسلام است. فروغ ابديت تاكنون به زبان هاي مختلف نيز ترجمه شده است و طبق آمار موجود تاكنون بيش از 160 هزار نسخه از اين كتاب به چاپ رسيده است.
كتاب شامل 35 بخش است كه در 1047 صفحه انتشار يافته است . از جمله آثار آيت الله سبحاني مي توان از المحاضرات في الالهيات
(4 جلد ) بحوث في الملل و النحل(7 جلد )، التوسل، منشور جاويد(2 جلد)، مفاهيم القرآن(7 جلد) و مرزهاي اعجاز و تاريخ حديث نام برد.
كتاب فروغ ابديت تاريخ زندگي پيامبر اسلام از ولادت و اوضاع شبه جزيره عربستان در زمان كودكي ايشان و سپس بعثت و هجرت و سرانجام رحلت را به صورتي كامل و تحليلي بيان مي كند. از مزاياي مهم اين كتاب مي توان به دو نكته اشاره كرد: نخست آن كه در اين كتاب به تبيين وقايع مهم و حوادثي پرداخته شده كه آموزندگي بيشتري دارند و از تفصيل و بيان رويدادهاي جزئي مانند بسياري از سريه ها خودداري شده است. همچنين تمام رويدادهاي تاريخي از منابع اصيل و دست اول كه در سده هاي درخشان اسلامي نوشته شده اند، اخذ و نقل شده است. مزيت دوم اين است كه به اعتراض و اشكال ها و برخي غرض ورزي هاي خاورشناسان اشاره شده و به انتقادهاي آنان پاسخ داده شده است. از ديدگاه نويسنده، نهضت هاي پيامبران آسماني كه براي نجات انسان ها از چنگال اوهام و خرافات و زورگويي زورمندان، پي ريزي مي گردد، بسان موج دريا است كه در آغاز پيدايش، به صورت دايره كوچكي پديد مي آيد، ولي هرچه از مركز دايره دورتر شويم شعاع آن را وسيع تر و گسترده تر و قدرتش را شديدتر و نيرومندتر مي يابيم.
فروغ ابديت در زمانه و زمينه اي نگاشته شدكه كمبود آثار به زبان فارسي در باب سيره بيش از امروز مشهود بود. از اين جهت تيراژ بالاي كتاب استاد سبحاني ، ضمن اين كه به فرياد خوانندگان عام رسيده است، همچنين نمايانگر كم كاري پژوهشگران در اين عرصه است.

انديشه
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
سياست
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |