پنجشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۵
ماجراي پايان نيافته جمع آوري زباله هاي بيمارستاني
دادگاهي براي طلاي كثيف
003069.jpg
گيتي عابدي
سازمان بازيافت، شهرداري و مجلس شوراي اسلامي عقيده دارند كه وزارت بهداشت در جمع آوري صحيح زباله هاي بيمارستاني كوتاهي مي كند امحاي زباله هاي بيمارستاني در تهران همچنان به بدترين وضع ممكن و بدون در نظر گرفتن اصول بهداشتي و زيست محيطي انجام مي شود.
مركز سلامت محيط و كار اين وزارتخانه هم با اين موضوع موافق است كه براساس قانون مديريت پسماندها، تعيين ضوابط اجرايي دفع زباله هاي بيمارستاني بر عهده وزارت بهداشت و همچنين سازمان محيط زيست است و به همين دليل آنها اجازه نمي دهند براي دفع زباله بيمارستاني از دستگاه زباله سوز استفاده كرد كه باعث آلودگي هوا مي شود.
دادگاه غير رسمي است. مكان و زمان مشخصي هم ندارد. براي حضور در دادگاه و آگاهي از چند و چون كار فقط كافي است ۵۰ تا ۱۰۰ تومان به روزنامه فروش دهي. حتي با يك كليك بر روي صفحه اينترنت، هم مي توان حرف هاي دو طرف را شنيد. موضوع جديدي در كار نيست اما كاملا حياتي است و به سلامت شهروندان بستگي دارد. بحث بر سر دفع زباله هاي بيمارستاني است و با وجود اينكه هدف دو طرف چيزي جز حفظ سلامتي ايرانيان نيست اما اختلاف عقيده بسياري وجود دارد. در يك طرف ماجرا، سازمان بازيافت، شهرداري و مجلس شوراي اسلامي عقيده دارند كه وزارت بهداشت در جمع آوري صحيح زباله هاي بيمارستاني كوتاهي مي كند. محمد عيديان، قائم مقام معاونت خدمات شهري شهرداري تهران، در اين مورد گفت: «امحاي زباله هاي بيمارستاني در تهران همچنان به بدترين وضع ممكن و بدون در نظر گرفتن اصول بهداشتي و زيست محيطي انجام مي شود.»
به اعتقاد اين گروه، جمع آوري و امحاي زباله بيمارستاني به عهده وزارت بهداشت است اما از آنجايي كه واحدهاي توليد كننده زباله هاي بيمارستاني توان تبديل پسماندهاي ويژه به عادي را نداشتند ، سال گذشته طي توافقي مقرر شد تا در شرايط فعلي شهرداري فراتر از قانون به بيمارستان ها در ارتباط با تفكيك پسماندهاي ويژه و عادي كمك و نسبت به جمع آوري مجزاي اين زباله ها اقدام كند و حتي جلسه هايي هم در اين زمينه برگزار شد. ابراهيمي، مدير عامل سازمان بازيافت، در اين مورد بيشتر توضيح داد: «شهرداري تهران، طرح جامعي با امضاي دكتر قاليباف جهت ساماندهي و جمع آوري صحيح زباله هاي بيمارستاني با همكاري  شهرداري به وزارت بهداشت ارائه كرده، اما هنوز پاسخي دريافت نكرده ايم.»
با توجه به گفته ابراهيمي، طرح شامل جداسازي زباله ها در داخل بيمارستان ها و نگهداريشان در اتاقي به نام «cold room » است تا اينكه ماشين هاي بدون سيستم فشرده سازي از طرف شهرداري براي جمع آوري شان فرستاده و منتقل به زباله سوز مركزي شوند و آنطور كه گفته شد مسئولين وزارت بهداشت به نوعي اين طرح را قبول كردند و حتي قرار بود كه به بيمارستان هاي دولتي سوبسيد داده شود اما هنوز اقدامي در اين مورد صورت نگرفته است.
جالب است بدانيد كه دادستاني به عنوان مدعي العموم و رئيس جمهور وارد اين جريان شده اند. رسول خادم، رييس كميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي اسلامي شهر تهران، اطلاعات لازم را در اين مورد داد: «به دنبال پيگيريهاي مستمر تعيين تكليف زباله هاي بيمارستاني در دولت خاتمي، اين موضوع در دولت احمدي نژاد نيز با تقاضاي شوراي شهر و شهرداري پيگيري و پيشنهاد شد تا با استفاده از سيستم هاي تبديلي متمركز،پسماندهاي ويژه بيمارستاني به عادي تبديل شود و شهرداري نيز در اين زمينه همكاري كند. به همين منظور با توجه به اعلام آمادگي بخش خصوصي پيرو جلسه اي كه با حضور شخص رييس جمهور و نمايندگان شوراي شهر و شهرداري و وزارت بهداشت برگزار شد، رييس جمهور دستور داد كه به منظور جذب همكاري بخش خصوصي و مهيا كردن امكانات لازم، از فاينانس استفاده شود.»
او در پايان گفت: متاسفانه هم اكنون با گذشت ۵ ماه از آخرين جلسه ساماندهي زباله هاي بيمارستاني و عليرغم دستور رييس جمهور، نسبت به تعيين تكليف زباله هاي بيمارستاني اقدامي نشده و اين موضوع توسط دستگاههاي مسئول رها شده است.
وزارت بهداشت يا بهتر است بگوييم مركز سلامت محيط و كار اين وزارتخانه هم با اين موضوع موافق است كه براساس قانون مديريت پسماندها، تعيين ضوابط اجرايي دفع زباله هاي بيمارستاني بر عهده وزارت بهداشت و همچنين سازمان محيط زيست است و به همين دليل آنها اجازه نمي دهند براي دفع زباله بيمارستاني از دستگاه زباله سوز استفاده كرد كه باعث آلودگي هوا مي شود. جنيدي، مدير كل مركز سلامت و محيط كار وزارت بهداشت در اين مورد گفت: «ما عضو كنوانسيون استكهلم هستيم و نمي توانيم با استفاده از زباله سوز كه باعث آلودگي هوا مي شود،  موافقت كنيم. در مقام وزارت بهداشت هم، سلامت از همه جنبه هايش براي ما مهم است. آلودگي هوا هم مانند زباله، اهميت زيادي براي ما دارد. به دنبال اين هستيم با استفاده از روش هاي غير سوز مانند اتوكلاو، زباله ها را بي خطرسازي كنيم و سپس تحويل شهرداري بدهيم.» به گفته جنيدي، براي بي خطرسازي زباله بيمارستاني مبلغي حدود ۷۵ ميليارد تومان برآورد شده است كه تا كنون سازمان مديريت و برنامه ريزي، قول ۲ ميليارد تومان را به آنها داده است.
با اين وجود، سيستم اتوكلاو در بيمارستان ساري مستقر شده و به نوعي وزارت بهداشت گام اول را براي استفاده از روش هاي غير سوز برداشته است . در ضمن، جنيدي معتقد است كه زباله هاي بيمارستاني روي زمين نمانده است و بيمارستان ها با استفاده از روش قديمي زباله سوز، زباله هايشان را دفع مي كنند. به نقل از روابط عمومي وزارت بهداشت، از سال ۱۳۷۶ برنامه تفكيك زباله هاي عفوني و خطرناك از زباله عادي را پيگيري نموده و در اين خصوص به منظور آموزش پرسنل ذي ربط، اجراي برنامه تفكيك زباله در مبدا و حمل و نقل آن هزينه هاي بسياري را متحمل شده است.
طرف اول ماجرا، حرف از جلسات حضوري و توافق وزارت بهداشت با طرح شان به ميان آورد اما جنيدي كه حدود ۵ ماه در سمت مدير كل مركز سلامت محيط و كار وزارت مشغول به كار است، ادعا مي كند هيچ گونه تماس چه حضوري و چه غير حضوري با ابراهيمي و خادم نداشته است و به آخرين نامه خادم كه در بهمن  ماه سال ۱۳۸۳ به دست وزارت بهداشت رسيده است، اشاره كرد و گفت: «از ۸ سال پيش به كاهش زباله سوز روي آورديم و نه من و نه دو مدير كل قبل از من، با طرح استفاده از زباله سوز موافق نبوديم و نيستيم و نخواهيم بود.»
در اين دادگاه، بر خلاف دادگاه هاي ديگر شايد پيدا كردن مقصر چندان مهم نباشد و كمك چنداني هم به وضع موجود نكند اما چيزي كه روشن است، اين است كه هيچ مسئله اي مهمتر از حفظ سلامت شهروندان نيست و هر چه زودتر بايد براي اين موضوع كه كم كم دارد تبديل به معضل مي شود فكر اساسي كرد و اين مقوله را سروسامان داد.

طهرانشهر
در آداب استخوان سبك كردن
علي اكبر قاضي زاده
هاجر خانوم هميشه در زيارت پا بود. مي گفت:«استخون آدم رو سبك مي كنه.» با مادرم قرار را مي گذاشتند و لابد بودجه را هم برآورد مي كردند. تا وقتي كوچك بودم و تنها رها كردن من در خانه به قول خودشان اعتبار نداشت من را هم مي بردند.
سفر دور، مشهد بود كه خيلي كم ممكن مي شد و قم كه سه چهار شبانه روز طول مي كشيد. امامزاده داوود هم بود كه غير از برنامه ريزي مالي احتياج به آمادگي بدني هم داشت.
خود من كشته مرده مسگرآباد بودم؛ در حاشيه شرقي شهر. مادرم، هاجرخانوم و دوسه خانم ديگر اول صبح از ميدان سرآسياب درشگه مي گرفتند. بايد كلي مي رفتيم تا به زيارتگاه هاي اين منطقه برسيم: امامزاده اهل علي، چهل تن، سيد ملك خاتون و...از اين زيارتگاه ها چيز زيادي يادم نمانده.
شاه عبدالعظيم را دوست داشتيم با پدرم برويم. عزيز مادرم مي خواست دستگاه آشپزخانه را با همان غذاهاي معمول به سفر انتقال دهد. پدرم مي گفت من اهل «فبل منقل» نيستم. زيارت را طول مي داد . بخصوص علاقه داشت فاتحه اي براي همه اسيران خاك بخواند و مي خواند. من بخصوص ابن بابويه را دوست داشتم و قبرهايي كه روي آن ملخ هواپيما داشت؛ يعني صاحب قبر خلبان بوده است. صاحب عكس ها همه جوان بودند با سبيل تاب داده و لبخندي ماندگار. نمي توانستم ميان آن لبخند ها و وضع الآن صاحب قبرها رابطه اي بيابم.عاقبت وارد كبابي سيد تقي مي شديم كه در عالم بچگي هدف و نهايت لذت اين سفر به حساب مي آمد. جان ما بالا مي آمد تا سيني كباب روي جاجيم تخت هاي چوبي نازل شود. ماست را در كوزه هاي كوچك سفالي مي آوردند و ريحان ها چنان سبز، چنان تازه و چنان خوردني كه نگو. نان خيس از چربي كباب و رنگ گرفته از سماق را با هيچ چيز نمي شد تاخت زد. دست ها را پاي حوض مي شستيم . ما بچه ها هميشه برگشتنا خواب بوديم.امامزاده داوود حال ديگري داشت. همراه بردن من و برادرم كه تازه دبيرستاني شده بوديم، بي حكمت هم نبود: بالاخره بارو بنه را بايد كسي باشد كه بياورد. مادرم عقيده داشت ثواب اين زيارت به پاي پياده رفتن است. هرچه اصرار مي كرديم كمي در حجم اين ثواب صرفه جويي كند، بلكه ماهم نفسي چاق كنيم اثر نكرد. جلوي قهوه خانه هاي فرحزاد رديف قاطرها و الاغ ها منتظر زائران بودند . از دره امامزاده عبدالله كه رد مي شديم و به كتل و صخره كه مي رسيديم صداي فرياد و فغان خانم هاي سوار بلند مي شد. زائران به شوخي و جدي مي گفتند اين قاطرهاي بي مروت همه راه را ول مي كنند و درست از لبه پرتگاه ها تلوتلو خوران مي گذرند.قاطرهاي كيگايي به اين صفت معروف بودند؛ راه باز را گذاشتن و از لبه دره رفتن. ضرب المثلي هم ساخته بودند: اين قاطرها به مرگ خودشون راضي مي شن كه ضرر به صاحبشون بزنن. مي گفتند شاه و پدرش چند بار خواسته اند اين راه را آسفالت كنند. اما تو خواب منع شدند.
قهوه خانه يونجه زار به حدودي نيمه راه بود و تپه سلام ( جايي كه دره كيگا و بقعه امامزاده را مي شد از بالا ديد) آخر راه سخت. اينجا هرجا كه سر مي گرداندي سنگ چين هاي كوچكي را مي ديدي كه به خانه سازي بچه ها شبيه بود. مي گفتند اينجا هر كس با سنگ ريزه ها خانه اي بسازد، خانه آخرت خود را ساخته است. از امامزاده داوود نان عالي صبح، شير نذري، گوسفندهاي قرباني كه همه جا بود، شبيه خواني هاي مفصل و صحن و ضريح خودماني در ياد روشن من مانده است.

زاويه ديد
پياده راه ضامن دوام زندگي شهري
شبنم مهرنامي
يادش بخير؛ شنبه بازارها، جمعه بازارها، كهنه بازارها، صبح زود علي الطلوع به همراه خانم هاي فاميل كه اكثراً فقط براي رفتن به فلان بازار از شب قبل ميهمان ما مي شدند، همراه مي شديم. نگاه كردن هم حتي لذت خاصي داشت، چه رسد به قصد خريد و دقيقه ها چانه زدن.اما امروزه در دوره شهرنشيني معاصر هم حالت و تكنيك خاصي براي احياي مراكز خريد شهري ابداع شده است مانند باغ سپهسالار يا ميدان حسن آباد خودمان و حتي نام اين تكنيك را پياده راه گذاشته اند، اما نه به طور كامل. حال مي خواهم نظري اجمالي داشته باشم بر اين كه پياده راه چيست و چگونه بايد باشد.
اين روش در حال حاضر در نقشه هاي عبور و مرور شهري قديمي و پرجمعيت، جزئي از انواع تجهيزات شهري به حساب مي آيد كه بسيار هم مورد توجه شهرداران و مردم قرار گرفته است. حتي كساني كه به طور كامل هم از روش پياده راه و چگونگي آن اطلاع ندارند، آنها را به خاطر آرامش، امنيت، فضاي سبز و عدم وجود اتومبيل و آلودگي هوا، براي گذراندن زمان و كسب و كار ترجيح مي دهند. صدها شهر در دنيا صاحب چنين پياده راه هايي هستند كه هركدام حتي يك يا دو خيابان مركزي را در بر مي گيرند و خيابان را به طور كامل در اختيار عابران پياده قرار مي دهند. اين مناطق بايد از تجهيزات كامل تر شهري اعم از هر چيزي كه براي تفريح عابران لازم باشد، بهره مند شوند چرا كه از علل موفقيت اين نوع روش ها در راه سازي، رفت وآمد مختص عابرين و كاربرد تجاري- اداري آن است و تجهيزات آن هم بر اساس رفع اين نوع نيازها تعيين شده است. با افزودن مغازه هاي بزرگ، استراحتگاه ها، كافه ها و رستوران ها، محل مناسبي براي خريد و كسب درآمد همچنين پررفت وآمد را ايجاد مي شود.
براي مثال اگر در مناطق فاقد سكنه، سينما، تئاتر و ديگر مكان هاي سرگرم كننده باشد، رفت و آمد تابعه از تعطيلي مغازه ها ادامه دارد.
به هر حال تبديل يك خيابان به محل مختص عابران پياده به طور خاص افزايش كسب و درآمدزايي و اشتغال زايي را به همراه خواهد داشت. حتي حضور سكنه در اينگونه مناطق، مانع پيشرفت اين نوع از مراكز است.
در گذشته نه چندان دور، پس از احداث پياده روها، مدرن كردن مغازه ها فقط دو سال طول كشيد اما با تغيير ماهيت خيابان ها به پياده راه، مغازه داران از پيش تر صاحب ويترين ها و اجناس بهتر و مدرن تر خواهند شد كه اين تغييرات، باعث افزايش دادوستد و ارزش مغازه ها خواهد شد.
اين پيشرفت هاي تجاري وقتي امكان پذير است كه سيستم خيابان(پياده راه) يعني ابزارآلات، عمده فروشي، اجناس تخصصي و مواد غذايي با عابر پياده هماهنگ باشند. به دنبال اين تغييرات كيفي در خيابان ها تغييرات جالبي صورت خواهد گرفت. افراد زيادي به همراه خانواده هاي خود وارد اين مناطق مي شوند و براساس آمار به دست آمده باعث افزايش كسب درآمد بين ۱۵ تا ۶۶درصد خواهند شد.

شهرآرا
انديشه
سخنگاه
سياست
كتاب
موسيقي
ورزش
|  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |