پنجشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۳۳ - Jul 13, 2006
تلويزيون محاكمه اورسن ولز را روي آنتن مي برد
نمايش كابوس هاي كافكا
كيكاووس زياري
006123.jpg
محاكمه محصول سال 1962 دو نام سرشناس عالم ادبيات و هنر را در كنار خود دارد. اورسن ولز فيلم ساز مؤلف سينما، اين اثر معتبر خود را بر اساس قصه كتاب پرسروصداي فرانتس كافكا ساخته است. فيلمنامه اين درام دلهره آور فانتزي را خود ولز نوشته است. آنتوني پركينز- كه با بيمار رواني آلفرد هيچكاك به صورت بازيگري مطرح درآمد، ولي نتوانست در تعداد زيادي فيلم خوب و مطرح بازي كند- نقش اصلي محاكمه را بر عهده دارد. هم بازي هاي او در فيلم، ژان مورو، رومي اشنايدر و خود ولز هستند.
محاكمه با طول زماني صدوهجده دقيقه، در سال 1948 به صورت يك مجموعه چهار قسمتي تلويزيوني هم روي آنتن رفت. فيلم، قصه زندگي جواني به نام جوزف كي را به تصوير مي كشد كه يك روز صبح زماني كه از خواب بيدار مي شود، خود را در محاصره پليس ها مي بيند. آنها به جوزف مي گويند كه بايد محاكمه شود اما هيچ كس نمي گويد اتهام او چيست و چرا بايد محاكمه شود. جوزف كه در پي اثبات بي گناهي خود است، همه تلاش خود را مي كند تا بفهمد اصل ماجرا چيست. در اين رابطه او با سيستم قضاوت درگير مي شود اما از شواهد امر چنين استنباط مي شود كه وي شانسي براي فرار از اين كابوس ماليخوليايي- كه به كابوس كافكايي معروف شد- ندارد.
فيلم كه محصول مشترك فرانسه، ايتاليا و آلمان است، به عنوان يك اثر اكسپرسيونيستي مطرح شده كه مايه هايي سوررئال دارد. نام ولز هم به اندازه نام كافكا بحث انگيز است. برخي از منتقدان سينمايي عقيده دارند هيچ كس بهتر از اورسن ولز نمي توانست فضاي خاص، تيره و كابوس گونه قصه كافكا را تبديل به يك فيلم سينمايي كند. به اعتقاد بسياري از تحليل گران ادبي و هنري، برگردان سينمايي آثار اديباني مثل كافكا، كار چندان ساده اي نيست اما ولز هم استادي است كه كارش را خيلي خوب بلد است. او در محاكمه اقتباسي باشكوه از قصه كافكا مي كند. او به شكلي مقبول احساس خاصي را كه در نوشته كافكاست، روي پرده سينما منتقل مي كند. منتقد سايت سينمايي دي وي دي بيور عقيده دارد اگر قرار باشد محاكمه از فيلم خاصي تأثير گرفته باشد، آن فيلم، حتماً كابينه دكتر كاليگاري بوده است. در نقطه مقابل اگر قرار باشد از تأثير محاكمه بر فيلم خاصي اسم برده شود، بايد از درام دلهره آور برزيل اسم برد.
اورسن ولز پايان قصه فيلم را تغيير داد(در قصه كتاب كافكا جوزف كي كه خوابيده است با ضربه چاقو كشته مي شود). علت تغيير، اين بود كه فيلم بعد از دوران جنگ جهاني دوم ساخته مي شد و ولز نمي خواست بعد از افشاي ماجراي قتل عام هاي دوران جنگ، كاراكتر اصلي فيلمش به اين شكل كشته شود. خود ولز نمي خواست در فيلم بازي كند و نقش مورد نظر را براي جكي گليس در نظر گرفته بود. ولز براي خودش نقش كشيش را مي خواست اما گليس نتوانست در فيلم بازي كند و برنامه هاي ولز به هم ريخت.
ولز محاكمه را بهترين فيلم سينمايي خويش مي داند و اين نكته را در يك گفت وگو، اعلام كرد.
اما منتقدان سينمايي فيلم همشهري كين او را ترجيح مي دهند و در نظرخواهي هاي متعدد، اين فيلم را به عنوان يكي از بهترين آثار تاريخ سينما معرفي و انتخاب مي كنند. نكته جالب اينكه در هيچ يك از نظرخواهي ها اسمي از محاكمه نيست و كمتر كسي هنگام صحبت از مجموعه آثار اورسن ولز اشاره اي به اين فيلم او مي كند.
بر اساس گفته نزديكان اورسن ولز، وي چند خط از ديالوگ آنتوني پركينز را قبل از اكران عمومي آن دوبله كرد. بعدها وقتي اين مسئله از پركينز پرسيده شد، وي گفت كه به ياد نمي آورد كدام يك از ديالوگ هايش دوبله شده است. يك نكته جالب فيلم اين است كه صحنه دفتر جوزف كي در ايستگاه قطار پاريس فيلم برداري شد. در زمان فيلم برداري اين صحنه، ايستگاه فوق بسته شده بود و كمي بعد از اكران عمومي فيلم، به صورت يك موزه هنري درآمد.
محاكمه ، هم شباهت هايي به ديگر آثار ولز دارد و هم با آنها تفاوت دارد. ولز در فيلم هاي خود از شيوه هاي سينمايي و مضمون هايي خاص بهره  گرفته است كه بعد از گذشت مدت زماني به صورت علامت مشخصه كارهايش درآمده اند. نوع استفاده از سايه روشن ها، نحوه تركيب بندي صحنه ها، ميزانسن  ها و زاويه هاي خاص دوربين  در فيلم هاي ولز كاملاً قابل تشخيص هستند و اگر كسي فيلمي از وي را از همان ابتدا تماشا نكند، در ميانه فيلم هم با عنايت به اين علائم، مي  تواند بگويد كه در حال تماشاي اثري از ولز است. هنر ولز نه فقط جلوي دوربين و تصاوير، كه خودش را در افه هاي صوتي هم به نمايش مي گذارد. وي هميشه توجه ويژه اي به صداهاي زمينه دارد.
مهم ترين چالش ولز هنگام ساخت محاكمه اين بود كه آيا مي تواند حس و حال نوشته كافكا را تبديل به يك اثر خوب سينمايي كند يا خير؟ لحن روايتي درام قصه كافكا خاص و غير متعارف بود و ولز مي خواست ضمن حفظ اين لحن روايتي، ترجمه اي سينمايي از آن به دست بدهد. قصه كتاب در يك دوران آبستره اتفاق مي افتد. چنين فضايي را در قصه يك كتاب و با كمك كلمات به راحتي مي توان توصيف كرد اما توصيف سينمايي آن- كه طبيعتاً بايد تصويري باشد و نه گفتاري- كاري سخت بود. ساختار فيلم، خاص بود و تماشاچي بايد همراه جوزف كي حركت كند. نكته مهم اين است كه آيا تماشاچي مي تواند احساس خاص جوزف كي از كشف يك واقعيت تازه در مورد پرونده اش را كشف كند يا خير؟
ولز براي تعريف روايت خود، به تراژدي كهن يوناني متوسل مي شود. در تراژدي يوناني يك تك خوان، قصه را به زباني ساده روايت مي كند و سكانس افتتاحيه محاكمه هم به نوعي از همين شيوه پيروي مي كند. البته مي توان گفت ولز در فيلم هاي همشهري كين ، آمبرسون هاي باشكوه و مكبث هم تا حدودي به همين شيوه عمل مي كند. قصه كتاب كافكا به صورت همزمان، در دو سطح حركت مي كند اما فيلم ولز بيشتر تلاش دارد تا نگاهي سمبوليك  به ماجراها داشته باشد و هر دو سطح قصه اصلي را تبديل به يك جريان مشترك كند.

چشم انداز
ليبرتي والانس
به روايت جان فورد
006108.jpg
پيتر باگداناويچ از معدود منتقداني است كه با پيگيري هاي بسيار موفق شد، جان فورد گريزان از مصاحبه را راضي به انجام گفت  وگويي بلند كند؛ گفت وگويي كه در آن فورد تقريباً درباره تمام فيلم هايي كه ساخته بود حرف زد. اين گفت وگوي بلند با عنوان سينماي جان فورد منتشر شد كه در ايران هم توسط انتشارات سروش و با ترجمه اميد روشن ضمير به بازار آمد.آنچه مي خوانيد بخش هايي از اين گفت وگو است كه در آن فورد درباره مردي كه ليبرتي والانس را كشت صحبت كرده است؛ فيلمي كه به تازگي در برنامه سينما چهار روي آنتن رفت.
* در ابتداي فيلم ليبرتي والانس را كشت هنگامي كه ورامايلز به خانه سوخته وين مي آيد، آيا موسيقي همان تم آن راتلج از فيلم آقاي لينكلن جوان نيست؟
- چرا، همان است. ما از آلفرد نيومن آن را خريديم، خيلي اين آهنگ را دوست دارم، يكي از آهنگ هاي مورد علاقه ام است كه مي توانم آن را زمزمه كنم. به طور كلي از موسيقي در سينما نفرت دارم. بايد كمي موسيقي در ابتدا و انتهاي فيلم باشد، ولي چيزي مثل آهنگ آن راتلج خيلي مورد استفاده دارد. دوست ندارم مردي را تنها در بيابان ببينم كه دارد از تشنگي مي ميرد و اركستر فيلادلفيا ، هم پشت سرش مي نوازد.
* آدم احساس مي كند كه همدردي شما در ليبرتي والانس با جان وين و غرب قديمي است.
- خب وين، عملاً نقش اول را داشت. جيمز استوارت در بيشتر صحنه ها بازي داشت، ولي وين، شخصيت اصلي و انگيزه حركت نهايي داستان بود. نمي دانم، از هر دو خوشم مي آمد.
فكر مي كنم هر دو شخصيت هاي خوبي بودند و از داستان خوشم مي آمد، همين. من يك كارگردان سرسخت هستم. فيلمنامه اي به دستم مي رسد، اگر خوشم آمد آن را مي سازم. يا اگر بگويم خب، اين بد هم نيست . آن را كارگرداني مي كنم. اگر هم خوشم نيايد، آن را رد مي كنم.
* در پايان فيلم، كاملاً آشكار بود كه ورا مايلز هنوز عاشق وين است.
- خب، مخصوصاً آن را به آن صورت نشان داديم.
* تصويري كه شما از غرب ارائه مي دهيد، در طول سال ها غم انگيز شده است. مانند تفاوتي كه در حالت كلي كاروانسالار و ليبرتي والانس مشاهده مي شود.
- ممكن است، نمي دانم، من روانشناس نيستم. شايد دارم پيرتر مي شوم.

پرسوناژ
تيپ آشناي هميشه
006117.jpg
ياسمن هجري- مجيد صالحي بازيگري است كه كارش را با مجموعه هاي طنز و كودكان آغاز كرد. چهره اي كه با حضور در مجموعه هاي مفرح و سرگرم كننده تلويزيون به شهرت رسيد و پس از آن وارد سينما شد. ورود او و بازيگراني مثل جواد رضويان و مهران غفوريان به سينما به دنبال تولد جرياني بود كه از حضور چهره هاي محبوب تلويزيون در سينما حكايت مي كرد. اين بازيگران با حضور در فيلم هاي كمدي همان كاري را كه در تلويزيون مي كردند، تكرار كردند و مردمي را كه سال ها با علاقه آن ها را در مجموعه هاي مختلف ديده بودند به سالن هاي سينما آوردند. فروش خوب فيلم هاي مجردها ، شاخه گلي براي عروس ، بله برون و... باعث شد حضور بازيگران تلويزيون در سينما پررنگ تر شود. تهيه كننده ها اميدوار هستند با استفاده از اعتبار تلويزيوني اين بازيگران، به فروش بيشتري برسند.
مجيد صالحي در چنين شرايطي به سينما آمده و طبيعي است كه در فيلم هاي كمدي بازي كند. فيلم هاي مجردها و شاخه گلي براي عروس و سوغات فرنگ از اوكران شده كه هر سه فروش خوبي داشته اند. صالحي در اين سال ها چند كار مشترك با علي شاه حاتمي داشته است. در خوش ركاب نقش شاگرد راننده اي لمپن را بازي كرد. نقشي تيپيكال كه صالحي از عهده اجرايش خوب برآمد. هر چند در بعضي سكانس هاي مجموعه به نظر مي رسد كه نقش با اغراق و تصنع اجرا مي شود اما در مجموع، حضور او در خوش ركاب و در مجموعه اي كه حال و هواي جنگي داشت نمره قبولي مي گيرد. خوش ركاب با وجود ضعف ها و كاستي هايش محبوبيت زيادي بين مخاطبان تلويزيون پيدا كرد و اين مسأله باعث شهرت صالحي هم شد. صالحي در سينما موفق بوده، فيلم هايش فروش خوبي داشته و جايگاه او را به عنوان بازيگر مكمل محبوب تثبيت كرده.
در مجردها او يك سروگردن از بازي هاي تلويزيوني اش بهتر است. حضور در كنار بازيگراني مثل محمدرضا فروتن و مريلا زارعي به بازي صالحي هم كمك كرده. تجربه مجردها نشان مي دهد او در فضاي حرفه اي و در كنار بازيگران مستعد عملكرد پخته تر و بهتري دارد. تهيه كننده ها و اغلب كارگردان ها از صالحي تصوير ثابتي در ذهن دارند و مايلند او در آثارشان هميشه همان جوان بذله گو و تا حدي ساده لوح و دست و پا چلفتي باشد. فري در سوغات فرنگ چيزي فراتر از تيپ محبوب و هميشگي صالحي نيست. اما اگر اين فيلم هم در گيشه فروش خوبي داشته باشد، مي توان به اين نتيجه رسيد كه مجيد صالحي يك وردست محبوب در سينما است و انتخابش به عنوان بازيگر نقش مكمل مي تواند به فروش يك فيلم كمك كند.

به بهانه نمايش فيلم باج از شبكه دو سيما
مسابقه ضد استعماري
006120.jpg
باج (با نام هندي لگان ) محصول سال 2001 صنعت سينماي هند است. فيلم كه توسط آشوتوش گواريكار كارگرداني شده به سينماي بدنه سينماي هند تعلق دارد. فيلم در عين حال هم حال و هواي روشنفكرانه و مردمي سينماي جنوب كشور هند را دارد و هم از سنت هاي قصه گويي باليوودي بهره گرفته است. عامرخان سوپراستار مسلمان سينماي هند به جز بازي در نقش اصلي فيلم تهيه كننده آن نيز هست. باج درزمان نمايش عمومي خود در هند فروش بسيار بالايي كرد و در مراسم جوايز مختلف سينمايي اين كشور جوايز زيادي به دست آورد. هيأت داوران جشنواره لوكارنو پلنگ نقره اي خود- جايزه دوم جشنواره- را به اين فيلم هديه كردند. (عامرخان در دوره بعدي اين جشنواره يكي از اعضاي هيأت داوران همين جشنواره شد) آخرين موفقيت فيلم اين بود كه يكي از پنج فيلم اصلي نامزد شده در رشته اسكار بهترين فيلم خارجي شد.
باج با حال و هواي موزيكال و درام خود هم يك اثر ورزشي و سياسي است و هم يك كار رمانتيك. طول زماني زياد فيلم- كه حدود 224 دقيقه طول مي كشد- اين امكان را براي كارگردانش گواريكار فراهم مي كند تا بتواند تمام اين ژانرهاي سينمايي را در هم ادغام كند و فيلمي تماشايي و جذاب ارايه دهد. بازي كريكت- كه محبوب مردم هند است و هنگام مسابقات داخلي و بين المللي آن، سالن هاي سينماها از تماشاچي خالي مي شود- و استعمار انگليس- كه براي ساليان متمادي بر مردم هند حكومت كرد- بهانه هاي خوبي براي سازندگان فيلم هستند تا اثري خيالي
درباره تاريخ گذشته سرزمين هند خلق كنند.
قصه خيالي باج در پس زمينه يك تاريخ واقعي رخ مي دهد. زمان قصه مربوط به سال هايي است كه كشور هند تحت سيطره دولت انگلستان بود. دهقانان يك دهكده كاراكترهاي اصلي فيلم هستند. چشم اهالي دهكده به آسمان دوخته شده است. در آسمان هيچ لكه ابري وجود ندارد و مدت هاست كه خبري از باران نيست. خشكسالي منطقه را تهديد مي كند و كشاورزان تهيدست محصولي ندارند كه باج و ماليات ساليانه را به حكمران انگليسي منطقه پرداخت كنند. در چنين شرايطي است كه آنها از پيشنهاد عجيب و غريب يكي از مسئولان استقبال مي كنند. پيشنهاد مربوط به يك بازي كريكت بين دهقانان محلي و سربازان بريتانيايي است. اگر دهقانان مسابقه را برنده شوند، از پرداخت باج سالانه معاف مي شوند. از آنجا كه دهقانان مسابقه كريكت را بلد نيستند، انگليسي ها مطمئن هستند كه برنده بازي مي شوند. اما يك زن جوان انگليسي كه طرفدار اهالي دهكده است، مسابقه را به آنها ياد مي دهد. بعد از برپايي يك مسابقه سخت، دهقانان از زمين بازي برنده بيرون مي آيند.
باج نه تنها چشم تماشاچي را به روي زيبايي هاي هند باز مي كند، بلكه او را به قلب اين كشور مي برد. فيلم خيلي سريع تماشاچي را با خود درگير مي كند. دليل اصلي امر اين است كه هم قصه فيلم حال و هوايي ساده و صميمي دارد و هم كاراكترهاي ريز و درشت آن دوست داشتني هستند و بيننده خيلي زود با آنها احساس همراهي و همدردي مي كند. كارگردان  فيلم فرهنگ خاص مردم هند را در دل قصه و ماجراهاي آن جا داده است و اتفاقات درون قصه تحميلي و غيرقابل باور نيستند. نگاه فيلم به استعمار و نيروهاي انگليسي يك طرفه و شعاري نيست به همين دليل به احتمال خيلي زياد حتي انگليسي ها هم از ديدن آن احساس ناراحتي نمي كنند!
آشوتوش گواريكار كارگردان و نويسنده فيلمنامه فيلم بعد از يك مبارزه طولاني و شديد توانست براي ساخت فيلم يك تهيه كننده پيدا كنند. اما خودش بيشتر ترجيح مي دهد در اين رابطه حرف كمتري بزند.
* مشكلات ساخت باج چه بود؟ همه مي دانيم كه اين فيلم يك فيلم تيپيكال هندي نيست. در آن نه از خشونت رايج فيلم هاي هاليوودي خبري است و نه از رومانس هاي قابل پيش بيني اين سينما. حتي نوع استفاده از بازي كريكت هم در آن متفاوت است.
- گفتيد مشكلات؟ ساخت اين فيلم تقريباً يك كار غيرممكن بود. با طرح كلي قصه فيلم به ديدار عامر(خان) رفتم و او كار در آن را قبول نكرد. نه فقط از بازي در فيلم امتناع كرد، بلكه تلاش داشت تا در بحث با من مرا متقاعد كند كه از ساخت آن صرف نظر كنم. او متقاعد شده بود كه فيلم موفقيت مالي به همراه نخواهد داشت. اما من مقاومت كردم و اصرار داشتم كه بايد اين فيلم ساخته شود. پس دوباره به ديدن او رفتم - البته بعد از يك وقفه طولاني- اين بار فيلمنامه كامل را به همراه داشتم و كل قصه فيلم را برايش تعريف كردم، صحنه به صحنه. ديدم كه اين بار جذب قصه شد و قبول كرد كه در آن بازي كند. احساس مي كردم كه هنوز نسبت به همكاري با پروژه مطمئن نيست. من همچنان مقاومت كردم. حتي بعد از آن كه عامر بازي در فيلم را پذيرفت، ما هنوز مشكل سرمايه گذار داشتيم. در اين شرايط هم پيدا كردن تهيه كننده خيلي مشكل بود. هيچ تهيه كننده اي نسبت به قصه اطمينان نداشت و براي همين حاضر به سرمايه گذاري براي فيلم نبود. برخي از تهيه كنندگان مي گفتند بايد هزينه توليد آن را كاهش داد، بعضي ديگر مي گفتند پايانش را تغيير بده. يكي از تهيه كنندگان بسيار سرشناس آمادگي خود براي توليد فيلم را به شرطي اعلام كرد كه در پايان مسابقه كريكت كاراكتر بهووان (با بازي عامرخان) كاپيتان انگليسي را بكشد. او پايان فعلي فيلم را خيلي سرد و سطحي مي دانست.
* آيا موافقت كرديد كه هيچ تغييري در فيلمنامه ايجاد كنيد؟
- حرف ها را شنيدم و لبخند زدم. به آنها مي گفتم كه دوباره برمي گردم و به سراغ تهيه كنندگان ديگر مي رفتم. سرانجام زماني كه از همه نااميد شدم به عامرخان گفتم چرا خودت روي فيلم سرمايه گذاري نمي كني؟ مثل اين كه خودش هم به فكر اين مسأله نبود. خوشبختانه، او موافقت كرد و فيلم امكان توليد پيدا كرد.
* چرا خودتان كه اين همه به فيلمنامه اطمينان داشتيد، فيلم را تهيه نكرديد؟
- صادقانه بگويم تجربه و مهارت مربوط به اين كار را نداشتم. از طرف ديگر، مي خواستم كه تماماً بر روي كارگرداني متمركز شوم. هدف اصلي ام كارگرداني فيلم بود.
* آيا پيش بيني چنين موفقيت عظيمي را براي فيلم مي كرديد؟
- مي دانستم كه فيلم احتمالاً توجه عموم را به خودش جلب خواهد كرد. اما اگر بخواهيد صادقانه جواب پرسش شما را بدهم، بايد بگويم منتظر چنين موفقيت عظيمي بودم. در غير اين صورت، اين همه اصرار برروي ساخت آن نمي كردم. وسوسه هاي خيلي زيادي وجود داشت كه ايده اصلي فيلم را رها كنم و به سراغ ساخت فيلم ديگري بروم؛ فيلمي كه قصه اش قابل پيش بيني باشد و از كليشه هاي رايج بهره گرفته باشد. اما من به باج اعتقاد داشتم و در تمام شرايط مي دانستم كه فيلم كار موفقي خواهد شد. با گذشت زمان، اعتقاد عامر هم به فيلم افزايش يافت. پيدا كردن آن همه سياهي لشكر يك مشكل بود. طراحي صحنه و لباس خيلي وقت و كار بسياري برد. حساب كنيد ما به بيش از ده هزار نفر روستايي احتياج داشتيم كه لباس آن دوران را به تن كرده باشند.
* گريسي سينگ در نقش گوري يك انتخاب عالي بود. او را چگونه پيدا كرديد؟
- براي پيدا كردن بازيگر مناسب نقش گوري مدتي در جست وجو بودم. دقيقاً مي دانستم كه براي اين نقش به دنبال چه نوع آدمي هستم، اما كمي طول كشيد تا او را پيدا كنم. گريسي سينگ كاملاً قالب نقش گوري بود. او در خودش همان توانايي را داشت كه كاراكتر گوري مي طلبيد و همكاري خيلي خوبي در طول فيلمبرداري داشت.
* فكر مي كنيد در پشت موفقيت عظيم باج چه دليلي نهفته است؟
- فكر مي كنم ساده ترين دليلش اين بود كه باج فيلمي است براي همه به مفهوم مطلق كلمه.
* منظورتان اين است كه فيلم هاي قبلي تان فاقد اين مشخصه بودند؟
- خير. اما شايد آن زمان هنوز نمي دانستم- و مطمئن نبودم- كه به كجا مي خواهم بروم. با توجه به فيلم هايي كه قبل از اين ساخته بودم و موفقيت زيادي در گيشه فروش كسب نكرده بودند، مصمم بودم كه اين بار فيلمي بسازم كه بتواند مورد توجه همگان قرار گيرد.
* فيلم بعدي تان در باره چيست؟ يك درام تاريخي ديگر مثل باج ؟
- هيچ تمايلي ندارم كه خودم را تكرار كنم. ديگر يك فيلم تاريخي نمي سازم. اين نكته اي است كه مطمئن هستم. اما در پاسخ به پرسش تان بايد بگويم هنوز نمي دانم چه كاري خواهم كرد. فعلاً مشغول استراحت هستم. وقتي هيجانات مربوط به اين فيلم تمام شد، آن وقت به كار تازه ام فكر مي كنم. صادقانه بگويم چند فيلمنامه دارم كه داخل قفسه كتابخانه ام هستند، ولي فعلاً قصد ندارم به سراغشان بروم. ولي مي دانم كه كار بعدي ام هم مضموني اجتماعي خواهد داشت.
* در باره نسخه باج كه در سطح بين المللي اكران شد، چه نظري داريد؟
- خب، اين نسخه براي تماشاگران غير هندي است. طبيعي است كه آنها با ديدي متفاوت از ما به تماشاي فيلم مي نشينند. به همين دليل تبليغات بين المللي فيلم متفاوت از تبليغات داخلي آن بوده است.

بازي
Gallop Racer
سيستم:PS2
سبك: اسب سواري
006111.jpg
مسابقات اسب سواري در كشور ژاپن معادل فوتبال آمريكايي (راگبي) در كشور آمريكاست. اين ورزش در كشور ژاپن از طرفداران زيادي برخوردار است. شركت Tecmo سرانجام نسخه انگليسي مسابقات اسب دواني را روانه بازار كرد. اين بازي يكي از حرفه اي ترين بازي ها است.
كنترل بازي مثل بازي Eran turismo بسيار حرفه اي و دقيق است. شما مي توانيد بهترين و گران ترين اسب را براي هر مسابقه خريداري كنيد ولي اين امر تضميني براي برد مسابقه توسط شما نيست. شما بايد در انتخاب هر اسب براي مراحل مختلف نهايت دقت را داشته باشيد ضمن اين كه كنترل حرفه اي بازي مي تواند شما را با يك اسب معمولي يا حتي ضعيف در برابر بهترين اسب ها و سواركارهايشان پيروز ميدان كند.
گرافيك بازي در حد قابل قبولي كار شده و فيزيك اسب ها و سواركار جالب توجه است. اين بازي تجربه بسيار جالبي در ميان انواع مسابقات دنياي بازيهاي كامپيوتر و ويديويي است.

: wheels of Steel Across the America
سيستم:PC
سبك: اكشن
006129.jpg
اگر از علاقه مندان رانندگي هستيد، اين بازي را به شما توصيه مي كنيم. در اين بازي شما رانندگي يك تريلي عظيم را در اختيار داريد. هدف، نقل و انتقال بار از ايستگاه هاي باربري به مناطق مختلف در آمريكاست. در راه مي توانيد با بي سيم با رانندگان ديگر ارتباط برقرار كرده و از وضعيت آب و هواي بين راه اطلاع پيدا كنيد.
با پيشروي در بازي مي توانيد ماشين خود را تجهيز كرده و وسايل تزئيني براي آن خريداري كنيد، يا حتي فرم چراغها، سپر و ساير قسمت ها را تعويض كنيد. چند دوربين از زواياي مختلف براي بازي در نظر گرفته شده و برخي از آنها در بازي هاي معمول رانندگي وجود ندارند؛ مثل نماي اتومبيل از بالا. در اين بازي رعايت كامل قوانين راهنمايي و رانندگي از اجزاي اصلي بازي است؛ در صورت خلاف بلافاصله شما جريمه خواهيد شد. 18 چرخ بازي مورد علاقه دوستداران رانندگي خواهد بود.

:Road Rush 2
Jail break
سيستم :PS2
سبك: موتورسواري
006126.jpg
يكي از زيباترين و جالب ترين بازي هاي سبك موتورسواري همين سري Road Rush است. در اين بازي شما دو گروه موتورسوار را مي توانيد كنترل كنيد. گروه اول موتورسواران  هارلي ديويدسون سوار و گروه دوم سواران موتورهاي مسابقه اي.
در هر صورت شما بايد در طول مرحله علاوه بر راندن صحيح در مسير و تلاش براي كسب مقام اول، ساير رقبا را به هر ترتيب از دور مسابقه خارج كنيد. نبردهاي تن به تن روي موتور با دست خالي و چوب و يا حتي زنجير قابل اجرا هستند. مي توانيد سلاح موتورهاي حريف را از آنان بدزديد.
در اين بين بايد مراقب نيروهاي موتورسوار پليس هم باشيد چون آنها هم در مبارزه شما شركت خواهند كرد. بازي در حالت دو نفره بسيار عالي است؛ مي توانيد با همراهي يكي از دوستان خود دو نفري يك موتورسيكلت را هدايت كنيد. يك نفر راننده و نفر ديگر در يك بخش چرخدار كنار موتور شما را در پيچ ها و همچنين در مبارزات با ساير رقبا كمك مي كند. يكي از بهترين عنوان هاي دنياي بازيها در سبك موتورسواري است.

Max Payne 2
سيستم:
PS2/ PC/ Xbox
سبك: اكشن
006156.jpg
دومين قسمت داستان پليس تحت تعقيب با حال و هوايي مشابه نسخه اول همراه است. جلوه هاي بصري در بازي نسبت به نسخه قبل بهتر شده اند و كيفيت بافتها بسيار دقيق تر كار شده اند، اما خود شخصيت مكس پين علي رغم چهره طبيعي تر، حركات چندان طبيعي و زيبايي ندارد.
داستان، ادامه ماجراي مكس پين است و باز هم روايت داستان از طريق تكه عكس هاي زيرنويس دار با سبك و سياق كارهاي كميك است. داستان در ابتدا چندان عامل جذابي در بازي نيست اما با گذشت چند مرحله شما را در جاي خود ميخكوب خواهد كرد.
قابليت Time-bullet همچنان در اين نسخه به قوت خود باقي است ضمن اين كه تنوع سلاح ها در بازي كمي بيشتر از نسخه قبل شده است.
علي رغم تمام پيشرفتهاي گرافيكي و جلوه هاي بصري، نسخه دوم به اندازه نسخه اول بازي نتوانست امتياز جمع كند.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |