دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۵
عراق بعد از زرقاوي
گردآوري و ترجمه: نيلوفر قديري
000444.jpg
همه چيز از يك پست مرزي در منطقه بي آب و علف ميان عراق و اردن شروع شد. عمليات به آرامي آغاز شد بدون آنكه هيچ كس از آن اطلاعي داشته باشد يا توجهي را جلب كند. يك نگهبان مرزي توسط پليس اردن دستگير شد، اما اين خبر آنقدر كم اهميت بود كه حتي ارزش چاپ در مطبوعات محلي را هم نداشت، اما «محمد كاربولي» فقط يك نگهبان مرزي نبود. او را در ۲۲ ماه مه دستگير كرده و همه آثار باقي مانده از وي را نابود كرده بودند و در يكي از ده ها زندان مخفي سرويس اطلاعاتي اردن مدفون شده بودتا درخفا مورد بازجويي قرارگيرد. اما پيامدهاي دستگيري كاربولي به اندازه اصل خبر دستگيري قابل پنهان كاري نبود. چندين گروه از نيروهاي ويژه آمريكا، سيا، سرويس هاي مخفي اردن و سرويس اطلاعات عراق سال هاست كه به دنبال ابو مصعب زرقاوي بودند. حالا كاربولي مي توانست اولين نقطه پيشرفت در اين تلاش چند ساله باشد.
پيش از اين هم پيشرفت هايي صورت گرفته بود كه آمريكا آن را نقطه عطفي در عراق مي خواند. اما اين ماجرا اندكي متفاوت بود. كاربولي در عمليات مهم سرويس هاي اطلاعاتي اردن در جريان تحقيق درباره انفجار اخير چند هتل در امان دستگير شده بود. به نظر مي رسيد كه او به يك بمبگذار در ورود به اردن از خاك عراق كمك كرده و در نقل و انتقال سلاح، پول و تجهيزات مورد نياز عوامل ناآرامي ها در عراق نقش مهمي داشته است. كاربولي چند روز بعد از دستگيري لب به سخن گشود. اطلاعات او به آمريكايي ها داده شد و چند تيم اطلاعاتي اردني هم كه اخيراً و به طور مخفيانه در عراق مستقر شده اند با خبر شدند. اردني ها اخيراً بعد از تلاش بسيار موفق شده اند عواملي را در قبيله الدليمي در فلوجه و رمادي و اطراف اين دو شهر جذب كنند. اين قبيله از شبه نظاميان تندرويي چون زرقاوي و حتي وقتي فرصت مي يافتند بعضي عوامل اين گروه هاي مسلمان را به قتل مي رساندند. همين ارتباطات كمك كرد تا صحت اطلاعات به دست  آمده از كاربولي به تاييد برسد. در همان روزها بود كه موفق الربيعي از سياستمداران بلندپايه عراق اعلام كرد، شبكه زرقاوي مورد نفوذ واقع شده است. در واقع كسي نتوانسته بود به شبكه زرقاوي نفوذ كند اما تاثير اين عمليات و كار اطلاعاتي بانفوذ در شبكه القاعده يكي بود.
نيروهاي اطلاعاتي اردن و همكاران آمريكايي آنها فهرستي ۱۷نفره از افرادي كه بايد در اين عمليات در بغداد و غرب عراق زيرنظر گرفته مي شدند تهيه كردند. در ميان نيروهاي اردني، افسران اطلاعاتي و نيروهاي مخفي واحد مخصوص ملك  عبدالله پادشاه اين كشور هم حضور داشتند كه براي انجام بي نقص اين عمليات و گرفتن انتقام بمب گذاري هاي سال گذشته القاعده در اردن به عراق فرستاده شده  بودند. اين نيروها عراق را به خوبي مي شناختند چون حتي در آخرين روزهاي حكومت صدام هم در اين كشور رفت و آمد داشتند. به همين دليل در مواقعي كه نيروهاي سيا و سرويس اطلاعاتي انگليس به بن بست مي رسيدند، اين نيروها با نزديك شدن به قبايل عراقي كمك زيادي به دست آوردند. اطلاعاتي كه توسط اردني ها جمع آوري شده بود با كمك تكنولوژي اطلاعاتي مخصوص آمريكايي ها كامل شد. چندين ميكروفون در خانه هاي مشخص شده كار گذاشته شد. يكي از اين ميكروفون ها صداي عبدالرحمان را ضبط كرد كه يك روحاني مذهبي به شدت محافظه كار است. شيخ عبدالرحمان مشاور مذهبي و امين زرقاوي بود. بعد از به دست آمدن صداي عبدالرحمان، عمليات يك گام به جلو رفت. آمريكايي ها دو هواپيماي بدون سرنشين به اردن آوردند و هواپيماها شروع به تعقيب عبدالرحمان كردند تا به روستايي در ۱۰كيلومتري شمال شهر بعقوبه رسيد. او مي خواست به ميهماني شامي برود كه در خانه اي روستايي برگزار شده بود. ميهمان ويژه اين شام زرقاوي بود. همراه او سه زن و دو مرد ديگر هم آمده بودند. قرار بود چند نفر از قابل اعتمادترين نزديكان در آن خانه جمع شوند و زرقاوي حتي يك لحظه به خيانت آنها و لو رفتن آن مكان فكر نمي كرد، اما نمي دانست عبدالرحمان تحت تعقيب است. در اطراف آن محل پنج يا شش تن از تيم ويژه پيگيري و تجسس نيروي دلتاي آمريكا در ميان نخل ها پنهان شده بودند و آن خانه را زير نظر داشتند. بعد از سال ها تعقيب و گريز، حالا هدف در چند متري آنها بود.
پيش از اين هر بار كه به هدف نزديك مي شدند در چشم برهم زدني آن را از دست مي دادند. در همان اندك زمان باقي مانده تيم حاضر در محل به اين تصميم رسيد كه نبايد فرصت را از دست داد و نيرويي براي تدارك عمليات زميني آماده كرد تا زرقاوي زنده دستگير شود. كماندوهاي حاضر در محل، نيروي انساني و تجهيزات كافي براي حمله به آن خانه را نداشتند. با نزديك شدن سحر و روشنايي هوا زرقاوي محل را ترك مي كرد و ديگر همه چيز به پايان مي رسيد. گروه دلتا به مركز خبر دادند تا به سرعت حمله هوايي صورت گيرد. دو هواپيماي اف _ ۱۶ كه در چند كيلومتري آن محل مشغول انجام مأموريت ديگري بودند، براي انجام اين بمباران فراخوانده شدند. بقيه عمليات هماني است كه حالا ديگر همه مي دانند. يكي از شاهدان حاضر در محل مي گويد كه پيش از بمباران صداي تبادل آتش را از خانه شنيده است.
بعدها پنتاگون جزئيات دقيق بعد از حمله را اعلام كرد. براساس آنچه پنتاگون منتشر كرده است، زرقاوي بعد از اين بمباران ۵۲ دقيقه در حالت هوشياري و بي هوش زنده بود، اما در اثر شدت جراحات جان داده است. بعضي گزارش هاي خبري در روزهاي نخست حاكي از آن بود كه نظاميان آمريكايي زرقاوي را مورد ضرب و شتم قرار داده و كشته اند. پنتاگون با رد اين گزارش ها و ارائه مدارك مربوط به كالبد شكافي زرقاوي اعلام كرد كه حتي اثري از شليك گلوله هم در بدن او ديده نشده است.
به هر حال با اين بمباران ديگر فرصتي براي فرار و پنهان شدن براي هيچ يك از ساكنان خانه وجود نداشت. همزمان با اين بمباران، ۱۷مكان ديگر در بعقوبه و بغداد مورد هجوم نيروهاي ويژه آمريكايي قرار گرفت. همه اين مكان ها را اردني ها شناسايي كرده بودند. در اين حملات ده ها نفر دستگير شدند و چندين دستگاه كامپيوتر توقيف شد.
۴۸ ساعت بعد از مرگ زرقاوي، ۳۹ مكان ديگر كه محل اختفا يا عمليات نيروهاي القاعده در عراق بود، شناسايي شد و مورد حمله قرار گرفت.
در تمام سال هايي كه نيروهاي آمريكايي به دنبال زرقاوي بودند، او با شگردهاي خاص خود اين نيروها را ناتوان كرده بود. يك روز با برقه زنانه مي گريخت و روز ديگر در لباس پليس عراق. او همواره به همراه گروهي از زنان و كودكان از يك نقطه در عراق به نقطه اي ديگر مي رفت تا در ايست هاي بازرسي با دشواري چنداني روبه رو نشود. در دو سال گذشته بيش از شش بار كماندوهاي آمريكايي در يك قدمي دستگيري زرقاوي بودند اما هر بار با همين شگردها اين كار ناتمام مي ماند.
مقامات نظامي اطلاعاتي آمريكا، عراق و اردن همگي اتفاق نظر دارند كه در هفته هاي اخير اطراف زرقاوي تقريباً خالي شده بود. حتي بعضي اطلاعاتي كه به يافتن زرقاوي منجر شد با همكاري عوامل القاعده به دست آمده بود.
زرقاوي مي دانست كه بالاخره روزي به دام مي افتد. در ژانويه سال ۲۰۰۴ نيروهاي اطلاعاتي آمريكا نامه اي ۱۷ صفحه اي از زرقاوي خطاب به بن لادن را به دست آوردند كه در آن او از موقعيت خود ابراز نگراني كرده بود.
زرقاوي در آن نامه نوشته بود: «عراق نه كوهي دارد كه بتوان در آن پناه گرفت و نه جنگلي كه در آن پنهان شد. پشت ما خالي است و هر لحظه ممكن است مورد خيانت واقع شويم.»
در آن زمان تعقيب و دستگيري زرقاوي و دستياران ارشد او وظيفه نيروي ويژه مخفي موسوم به نيروي ۱۴۵ بود. اين نيرو از عوامل اطلاعاتي ارتش، كماندوهاي ضد تروريستي نيروي دلتا و گروه ۶ نيروي دريايي تشكيل شده بود. اين نيرو به دستگيري صدام در دسامبر ۲۰۰۳ كمك كرد، اما تعقيب و جست وجوي زرقاوي كار دشوار و طاقت فرساتري بود. در اواخر سال ۲۰۰۴ نيروهاي امنيتي عراق زرقاوي را در نزديكي فلوجه دستگير كردند اما او توانست با مذاكره و دادن امتياز بگريزد. چند ماه بعد كماندوهاي نيروي ويژه راه خودروي او را در غرب بغداد و نزديك فرات سد كردند اما او باز هم توانست فرار كند. بعد از هر كدام از اين اتفاقات، زرقاوي زيرزميني تر مي شد و امنيت شخصي اش را تقويت مي كرد.
اما شرايط از ابتداي سال جاري ميلادي روبه تغيير رفت. اطلاعاتي از بعضي عوامل ناآرامي ها در عراق و همچنين وفاداران حزب بعث و نزديكان سابق و صدام بروز كرد كه حاكي از نارضايتي آنها از حملات زرقاوي عليه شيعيان عراق بود. دولت اردن هم بعد از انفجارهاي نوامبر در امان كه القاعده مسئوليت آن را به عهده گرفته بود به طور بي سابقه اي همكاري با سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا را افزايش داد.
به دليل ماهيت شبكه القاعده عراق ارزيابي تأثير مرگ زرقاوي بر روند تحولات آينده در اين كشور دشوار است. اما كسي ترديدي ندارد كه مرگ زرقاوي حداقل در هفته ها و ماه هاي آينده به كاهش خشونت ها و انفجارها و خونريزي هاي عراق منجر نخواهد شد. تأثير مرگ او بر تحولات آينده عراق به دو نكته بستگي دارد، اول ميزان كنترل او بر شبكه القاعده عراق و ديگري اهميت اين سازمان در درگيري ها و حملات عراق. با توجه به هر دوي اين نكات مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه القاعده عراق بعد از مرگ رهبر خود به كار و فعاليتش ادامه مي دهد.
ساختار سازمان زرقاوي روشن و شفاف نيست و كسي نمي تواند به تفصيل بگويد او چقدر بر شبه جنگجويان خارجي در عراق كنترل دارد.
از سال ۲۰۰۳ تاكنون دست كم ۲۰ تن از فرماندهان زرقاوي در عراق دستگير يا كشته شده اند، اما اين سازمان همچنان به كار خود ادامه داده است.
ماهيت رفتارها و عمليات هاي خشونت آميز زرقاوي اعتبار او را به شدت خدشه دار كرده و حتي بن لادن و ايمن الظواهري هم به راحتي نمي توانستند با زرقاوي اعلام نزديكي كنند. سني ها و حتي گروه هاي نظامي آنها كه در سال هاي اخير عليه آمريكا مبارزه مي  كنند به شيوه كار زرقاوي انتقاد داشتند.
اين سخنان و عمليات هاي بدون هماهنگي زرقاوي جامعه مسلمانان را در عراق دچار تفرقه كرده و به تنش ميان سني و شيعه دامن مي زد. در جولاي ۲۰۰۵ ظواهري در نامه اي به زرقاوي حملات او به شيعيان را زير سؤال برده بود. در آن نامه هشدار داده شده بود كه، در ميان مجاهدين درباره درستي اين گونه حملات پرسش هاي جدي به وجود آمده است.
اگرچه القاعده به سرعت جانشين زرقاوي را معرفي كرده اما يافتن فردي با زكاوت و توانايي و البته سنگدلي زرقاوي كار آساني نيست. از سوي ديگر مرگ زرقاوي شروعي تازه براي سني  هاي عراق خواهد بود. حالا ديگر سني ها كنترل اوضاع و رهبري عمليات و حملات ضد آمريكايي را در اختيار دارند و مي توانند در چنين مقامي پشت ميز مذاكره با آمريكايي ها بنشينند و امتياز بگيرند.
مرگ زرقاوي به تنهايي اتفاق مهمي نيست. او يك استراتژيست برجسته نبود و به سرعت جانشين پيدا كرد. القاعده هم تنها سازماني نيست كه عمليات و ناآرامي هاي عراق را اداره مي كند. با مرگ زرقاوي هم همه درگيري هاي خونين يك شبه متوقف نمي شود. اما به دام افتادن و لو رفتن مكان زرقاوي نشانه مهمي است از تغييرات در عراق.
اكنون در كابينه جديد عراق به رهبري نوري مالكي يك وزير سني حضور دارد كه اتفاقاً وزارتخانه اي مهم چون وزارت دفاع را رهبري مي كند. نخست وزير عراق همچنين در اقدامي براي برقراري آشتي ملي در اين كشور شروع به آزاد كردن دو هزار زنداني عراق كرده  است.
همين تغييرات باعث قوت گرفتن زمزمه استراتژي جديد دولت بوش براي عراق در واشنگتن شده است. دو روز بعد از مرگ زرقاوي، بوش ميزبان مقامات ارشد دولت در كمپ ديويد بود تا استراتژي جديد واشنگتن در عراق را تدوين كنند.
يكي از اركان اصلي استراتژي جديد آمريكا در عراق كه با مرگ زرقاوي نمود پيدا كرد اين است كه تلاش و برنامه واشنگتن براي وارد كردن سني ها به روند سياسي عراق نتيجه داده است. بعقوبه جايي كه زرقاوي در آن پناه گرفته بود و همانجا هم كشته شد پناهگاه بعثي هاست.

سياست
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |