دوشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۶۱ - Apr 17, 2006
تعقيب و گريز براي دستگيري سرنشينان زانتياي مشكي
اتومبيل مهمات سرگردان در پايتخت
011814.jpg
011817.jpg
گروه حوادث - آزاده مختاري: در عمليات تعقيب و گريز ماموران گشت پليس  آگاهي در جنوب تهران براي دستگيري راننده يك خودروي زانتيا، يك مامور اداره آگاهي به شهادت رسيد. با دستگيري متهمان، تحقيق از آنها در دايره يكم اداره آگاهي تهران آغاز شد.
* ساعت ۱۹ و ۱۵ دقيقه شنبه ۲۶ فروردين ماه
بعد از اينكه تلفن همراه بازپرس كشيك ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران به صدا درآمد، بازپرس ولي الله حسيني به آن پاسخ داد. بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي خبر وقوع حادثه اي تلخ را به همشهري داد.
بازپرس حسيني گفت: «ساعت ۴۵:۱۶ يك خودروي زانتياي مشكي با سرعت زياد وارد ميدان نعمت آباد شد. يك خودرو اداره آگاهي، در حين گشت زني در آن حوزه، متوجه سرعت غيرعادي خودرو شده و ماموران پليس براي بررسي بيشتر و جوياشدن از علت سرعت زياد اين خودرو با اتومبيل پليس به اين خودرو نزديك شدند. سرنشينان خودروي زانتيا وقتي متوجه حضور پليس شدند ناگهان با اسلحه هاي كلاشينكفي كه همراه داشتند پليس را به رگبار بستند و همين امر سرآغاز يك عمليات تعقيب و گريز بود كه در نهايت موجب مجروحيت دو عابر رهگذر و شهادت استوار يكم محسن ندا فان، از ماموران زبده گشت آگاهي تهران، شد.
وي در ادامه افزود: رياست دادسراي امور جنايي تهران به طور اتفاقي  در صحنه اين حادثه حضور يافته و خود از نزديك پيگير ماجرا بوده است.
* ساعت ۱۹ و ۵۰ دقيقه
فخرالدين جعفرزاده رياست دادسراي امور جنايي تهران در راه بازگشت از بيمارستان شماره ۲ نيروي انتظامي در خصوص چگونگي وقوع اين حادثه تلخ گفت: من در حال گذر از ضلع شمالي ميدان نعمت آباد بودم كه متوجه درگيري پليس و تيراندازي در ضلع جنوبي همان ميدان شدم. بلافاصله خود را به صحنه رساندم.  سرنشينان خودروي زانتيا با اسلحه هاي كلاشينكف خود و بدون در نظر گرفتن رهگذران، براي فرار از دست پليس بدون وقفه تيراندازي مي كردند. در اين حادثه سه نفر مجروح شدند كه يكي آنان استوار يكم محسن ندا فان از افسران پليس آگاهي بود. متاسفانه او در راه انتقال به بيمارستان لقمان الدوله به شهادت رسيد.
متهمان اين حادثه در حين فرار دو نفر از عابران را نيز مجروح كرده بودند، كه اين مجروحان براي مداوا به بيمارستان شماره ۲ نيروي انتظامي انتقال يافتند. وضعيت جسمي اين دو مجروح نيز مناسب نيست.
جعفرزاده رياست دادسراي امور جنايي تهران در راه عزيمت به سوي بيمارستان لقمان الدوله بود كه تلفن قطع شد.
* ساعت ۱۹ و ۵۵ دقيقه
سرهنگ حسين خوئيني، معاونت اداره آگاهي تهران بزرگ در حين بازجويي از دو متهم بازداشت شده اين حادثه به همشهري گفت: «حادثه ساعت ۱۷ در اتوبان آزادگان رخ داد. ماموران گشت اداره آگاهي به  دليل سرعت زياد راننده خودروي زانتيا به وي دستور ايست دادند ولي سرنشينان خودرو به جاي اجراي دستور پليس با اسلحه هاي كلاشينكف خود به سوي ماموران ما شليك كردند كه منجر به شهادت استوار محسن ندافان شد.»
سرهنگ خوئيني در ادامه افزود: «بعد از چند دقيقه تعقيب و گريز، متهمان خودروي خود را ترك كرده و به داخل يك كوچه فرعي گريختند و در نهايت موفق به ورود به داخل يك منزل مسكوني شده و براي نجات خود پسر بچه اي را به گروگان گرفتند. سپس از پشت بام همان منزل مسكوني به سوي ماموران پليس كه همچنان در تعقيب آنان بودند تيراندازي كردند. اين تيراندازي منجر به مجروحيت سه نفر از اهالي كه در حال گذر از آن محل بودند، شد. مجروحان اين حادثه به بيمارستان فياض بخش و لقمان الدوله انتقال يافتند.»
حسين خوئيني گفت: «ماموران پليس بعد از تلاش بسيار، موفق شدند دو سرنشين خودروي زانتيا را بازداشت كنند. اين متهمان اهل يكي از شهر هاي جنوبي كشور هستند. آنها در تحقيقات اوليه پليس اعتراف كرده اند كه در خريد و فروش مواد مخدر نقش دارند. از خودروي اين متهمان مقادير زيادي گلوله و سلاح گرم كشف شده است. اين متهمان علي رغم بازجويي چند ساعته همچنان سكوت كرده اند. در هر حال تحقيقات در خصوص علت حضورشان در پايتخت و حمل مقدار زيادي اسلحه ادامه دارد.»
* ساعت ۲۰ و ۳۷ دقيقه
بازپرس ولي الله حسيني ضمن اعلام خبر شهادت استوار يكم محسن ندافان خبر از مرگ عابري كه به دست متهمان اين حادثه مجروح شده بود، داد و گفت: «يكي از متهمان اين حادثه نيز در جريان درگيري مجروح شده بود كه مسئولين بيمارستان شماره ۲ نيروي انتظامي خبر مرگ وي را نيز اعلام كرده اند. تا اين لحظه اسامي اين دو فوت شده به بنده اعلام نشده است.»
بازپرس حسيني در آن ساعت شب در پاسخ به اين سئوال كه چرا متهمان با وجود اعتراف به اين كه قاچاقچي مواد مخدر هستند ولي از خودرو آنان تنها مقادير زيادي اسلحه و گلوله كشف شده است و آيا دليل حمل اين تعداد اسلحه به پايتخت مشخص شده است؟ گفت: «بنده فردا ساعت ۸ صبح در دادسراي امور جنايي تهران خواهم بود تا تحقيقات خود را از اين متهمان به طور مستقيم انجام دهم.
در حال حاضر كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران بزرگ در حال تحقيق از اين متهمان هستند.»
* ساعت ۹ صبح روز يكشنبه ۲۷ فروردين ماه
سرهنگ مصطفي مداحي رياست اداره يكم آگاهي تهران بزرگ كه تمام شب گذشته را به بررسي و تحقيق از متهمان پرداخته بود، در حالي كه ناراحتي از شهادت همكارش در چهره اش نمايان بود گفت: «ساعت ۱۷ روز شنبه دو نفر از ماموران گشت آگاهي تهران سوار بر خودرو بنز پليس در حال گشت زني در اتوبان آزادگان متوجه شدند يك خودرو زانتيا دودي به شماره شهرستان رشت با سرعت غيرعادي در اتوبان در حال حركت است. دستور توقف صادر شد، ولي سرنشينان خودرو زانتيا ناگهان با دو اسلحه كلاشينكف به سوي خودرو پليس تيراندازي كردند. اين عمل آنان عكس العمل تيراندازي متقابل از سوي پليس را داشت. تعقيب و گريز تا ميدان نعمت آباد ادامه يافت و در همان حوالي سرنشين كناري راننده زانتيا با استفاده از اسلحه كلاشينكف خود تيري را به سوي استوار يكم محسن ندا فان شليك كرد كه در سينه وي جا گرفت و اين جراحت موجب شهادت وي شد.
سرنشينان خودروي زانتيا كه طبق اعترافات اوليه خود براي يك معامله بزرگ مواد مخدر از يكي از شهرهاي جنوبي كشور به تهران عزيمت كرده بودند وقتي خود را در محاصره پليس ديدند خودرو را ترك كرده و در دو مسير جداگانه وارد كوچه هاي فرعي آن منطقه شدند. عبدالمجيد يكي از متهمان بعد از آنكه تمامي تيرهاي اسلحه كلاشينكف خود را به سوي ماموران آگاهي و نيروهاي كمكي پليس حاضر در صحنه شليك كرد، چاره اي جز تسليم شدن نداشت. ديگر متهم اين پرونده كه محمدرضا نام دارد بعد از ورود به داخل خانه هاي مسكوني و شليك گلوله از پشت بام آن منزل به سوي ماموران، در نهايت منجر به مجروحيت دو عابر آن محل شد. او پس از مقاومت بسيار هدف گلوله پليس قرار گرفت و بازداشت شد.»
سرهنگ مداحي در ادامه افزود: «از اين متهمان ۲ اسلحه كلاشينكف، ۱۵ خشاب پر و۱۸۰ فشنگ اضافه كشف شده است.»
وي در پاسخ به اين سئوال كه آيا احتمال دارد متهمان براي اجراي يك آدم ربايي يا ترور به تهران آمده باشند؟ گفت: «در حال حاضر تحقيقات ما در اداره يكم آگاهي تهران بزرگ در تمام جوانب زير نظر سرهنگ رجبي رياست اداره آگاهي تهران بزرگ و سرهنگ خوئيني معاونت اداره آگاهي ادامه خواهد يافت.»
ساعت ۱۰ و ۳۰ دقيقه روز يكشنبه ۲۷ فروردين ماه سرهنگ رجبي رياست اداره آگاهي و سرهنگ خوئيني  نيز براي بررسي موضوع و تحقيقات دقيق تر در اداره يكم آگاهي تهران بزرگ حاضر شدند.
برپايه اين گزارش، در جريان تعقيب و گريز پليسي دو خودرو پيكان و يك خودرو پژو GLX نيز دچار خسارت شدند و سه عابر نيز با شليك گلوله از سوي متهمان به شدت مجروح شده كه يكي از آنان كه هنوز هويت وي مشخص نيست در حال انتقال به بيمارستان جان سپرد. دو مرد ديگر به نامهاي جلال حسني ۳۱ ساله و زلفعلي قلي زاده ۳۲ ساله به شدت مجروح شدند كه در بيمارستان تحت مداوا قرار دارند.
* ساعت ۱۰ و ۴۵ دقيقه
محمدتورنگ رئيس مركز اطلاع رساني فاتب در تكميل خبر اين حادثه گفت: «شهيد استوار يكم محسن ندا فان بعد از آنكه در جريان تعقيب و گريز پليس از ناحيه سينه به شدت مجروح شد، با همان وضعيت مصدوميت از ادامه تعقيب متهمان بازنايستاد و تا مراحل آخر بازداشت دو متهم همراه همكارانش به تعقيب آنان پرداخت. در نهايت خونريزي ناشي از جراحت شديد، مقاومت وي را بعد از ۲۵ دقيقه شكست و استوار يكم محسن ندافان كه داراي دو فرزند است، به شهادت رسيد.»
تورنگ در ادامه افزود: از خودروي متهمان مقادير زيادي مهمات كشف شد. لازم به ذكر است پليس در اولين مرحله بازرسي از خودروي زانتيا متوجه شد صندلي عقب خودرو از جايش كنده شده و در مكاني ديگر قرار دارد. چون امكان جاسازي مواد مخدر در صندلي هاي مفقود شده وجود داشت، تحقيقات از متهمان كه يكي از آنان مجروح بود آغاز شد. صندلي خودرو در منزل يكي از آشنايان متهمان كشف شد ولي در بازرسي صندلي مواد مخدر كشف نشد. اين در حاليست كه متهمان عنوان كرده اند براي يك معامله مواد مخدر به تهران آمده بودند.
محمد تورنگ ادامه داد: احتمال اينكه اين متهمان در جريان اين معامله همدستاني نيز داشته اند وجود دارد و بررسي در مورد وجود مواد مخدري بيش از مقداري كه متهمان اعتراف كرده اند در جريان اين معامله ادامه دارد.
وي در خاتمه سخنانش ضمن بيان تسليت به خانواده اين شهيد گفت: مراسم تشييع پيكر شهيد محسن ندافان ساعت ۱۰ صبح امروز از مقابل پليس آگاهي تهران بزرگ انجام خواهد گرفت.
تحقيقات پليس آگاهي تهران بزرگ براي دستگيري يك متهم شناسايي شده در جريان اعترافات اين متهمان ادامه دارد.
در حال حاضر محمدرضا يكي از متهمان كه مجروح شده است در بيمارستان تحت مداواست و پليس آگاهي اميد دارد با تحقيق از وي كه زير نظر فخرالدين جعفرزاده رياست دادسراي امور جنايي تهران انجام مي گيرد به سرنخ هاي مهمتري برسد.

از سوي قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان
ناپدري، به قصاص محكوم شد
011772.jpg
گروه حوادث: ناپدري كه متهم به قتل دختر ناتني ۲۲ ساله خود با ضربات چاقو بود، پس از برگزاري جلسه محاكمه، از سوي قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان به قصاص نفس (اعدام) محكوم شد.
به گزارش همشهري، مرد درحالي كه از وضعيت جسمي مناسبي برخوردار نبود در بيرون دادگاه مقابل شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان نشسته بود و به راحتي به سئوالات خبرنگاران پاسخ مي گفت.وي مدعي بود تمام زندگيش را در طول اين ۱۳ سال به پاي طاهره گذاشته است و هرچه مي خواست برايش فراهم مي كرد. او به سختي صحبت مي كرد اما از عمل خود پشيمان نبود.در اين پرونده علي (۵۹ ساله) طبق كيفرخواست صادره كه از سوي خاكي _ نماينده دادستان _ در صحن علني دادگاه قرائت شد، متهم است كه يكي از جنايات فجيع در سال ۸۳ را مرتكب شده است.
برحسب محتويات پرونده، از سوي دادسراي امور جنايي تهران تحقيقات مقدماتي صورت گرفته، وي متهم به مباشرت در قتل عمدي مرحومه طاهره (۲۲ساله) دختر همسرش است. اين حادثه در تاريخ ۲۶ اسفند ماه سال ۸۳ در خيابان مدائن تهران اتفاق افتاده است.
در همان ابتداي حضور مأموران در صحنه حادثه باتوجه به خودزني علي، او به عنوان متهم به قتل تحت بازجويي قرار گرفت و در جريان كليه تحقيقات به ارتكاب قتل اعتراف كرد و بيان داشت: روز حادثه از تهرانپارس چاقويي خريدم و به خانه دختر ناتني ام آمدم. در خانه را زدم. طاهره در را باز كرد و به من محل نگذاشت. او درحالي كه خواب آلود بود طلاهايش را زير بالش گذاشت. من هم با چاقويي كه همراه داشتم، چند ضربه به سينه و شكم او زدم. در متن كيفرخواست كه از سوي خاكي قرائت مي شد، مشخص گرديد كه پزشكي قانوني بريدگي در ناحيه گردن را به عنوان علت تامه مرگ اعلام كرد و در نظريه ديگري پزشكي قانوني عدم جنون در حين ارتكاب جرم را معين كرد.
در ادامه جلسه، ولي دم (مادر مقتول) با حضور در جايگاه درخواست خود را، قصاص متهم اعلام كرد و گفت: علت درگيري دخترم با ناپدري اش، مخالفت هاي بيش از حد او با مسائلي همچون دانشگاه رفتن و ازدواج دخترم بوده است. وي همچنين پذيرفت كه در صورت قصاص متهم، تفاضل ديه وي را پرداخت كند.
علايي، وكيل مدافع اولياي دم مقتوله اين پرونده با حضور در جايگاه با بيان اين كه متهم با كمال شقاوت و بي رحمي مرتكب قتل عمدي مرحومه شده است، گفت: قرائن موجود از جمله خريد چاقو در شب قبل از حادثه دلالت بر قصد قتل از ناحيه متهم دارد و ادعاي وي مبني بر اين كه در راه پله با مقتوله درگير شده، كذب محض است، بلكه متهم با اطمينان از خروج مادر مقتوله از منزل و با استفاده از كليد يدكي، در منزل را گشوده و مستقيم به محل خواب مقتوله مراجعه كرده و با او درگير شده است، لذا تقاضاي كيفر متهم را دارم.
در ادامه اين جلسه «علي - م» ، متهم اين پرونده كه به علت خودزني بعد از ارتكاب جرم توانايي حرف زدن و ايستادن در جايگاه دادگاه را نداشت پس از تفهيم اتهام ارتكاب قتل عمدي دختر ناتني اش با پذيرش اين اتهام در بيان شرح حادثه گفت: من از ۱۳ سال قبل با مادر طاهره ازدواج كرده و به خاطر او به همراه بچه هايم به آلمان نرفته و در ايران ماندم.
همه دارايي ام را نيز به اسم طاهره و مادرش كردم و از خودم چيزي نداشتم. تا قبل از اين كه طاهره دانشگاه قبول شود ، ما رابطه خوبي داشتيم و همه جا با هم مي رفتيم. از چند وقت قبل اخلاق و رفتارش تغيير كرده بود و ديگر طاهره سابق نبود. يك روز با درخواست او به خانه دخترم رفتيم. بعد از آن دخترم گفت طاهره پسري را دوست دارد. اما نتوانسته اين مساله را به تو بگويد و به من گفته است. من گفتم ايرادي ندارد بگو بيايد خواستگاري. شب خواستگاري پسر تنها و بدون پدر و مادرش آمد، سربازي هم نرفته بود، كار درستي هم نداشت براي همين به طاهره گفتم اين پسر به درد تو نمي خورد.
متهم به قتل در اين پرونده در ادامه عنوان كرد: بعد از اين كه طاهره دانشگاه قبول شد گفت مي خواهد سر كار برود. من به او گفتم تو نيازي به كار نداري اما او اصرار كرد و گفت كاري پيدا كرده و مي خواهد به آنجا برود.
بعد از مدتي من به رفت و آمدهايش مشكوك شدم و به او گفتم نبايد طرز لباس پوشيدن و نحوه آرايشت اينگونه باشد. او گفت اگر از اين موضوع ناراحتي از اين خانه برو. من بعد از اين حرف ، وسايلم را برداشتم و به منزل دخترم رفتم. چند شب از عصبانيت خوابم نمي برد چون تمام زندگي ام به اسم همسرم بود، خانه هم به اسم دخترم (طاهره) بود.
به خاطر همين با خودم گفتم چون طاهره زندگي ام را تباه كرد، زندگي اش را تباه مي كنم.شب قبل از حادثه به او زنگ زدم و گفتم ماشيني را كه به نام مادرت كردم به من بده تا دنبال زندگي ام بروم.صبح هم به او زنگ زدم و گفتم مي آيم تا ماشين را ببرم. او گفت بيا.
وي ادامه داد: صبح چاقويي را كه از قبل خريده بودم، برداشتم و به سمت منزل طاهره رفتم، در را زدم كه او خودش در را باز كرد، لباس مناسبي به تن نداشت.
به او سلام كردم اما او به من توجهي نكرد و روي تختش خوابيد.
من به او گفتم به خاطر تو با بچه هايم به آلمان نرفتم، تو را به دانشگاه فرستادم، همه وسايل خانه را برايت خريدم و همه چيزم را از دست دادم، حالا با من اينگونه رفتار مي كني.
در ادامه اين جلسه، متهم كه به بيان لحظه وقوع جرم مي پرداخت، كنترل خود را از دست داده بود، گريه مي كرد. روي زمين نشست و صحنه قتل را عينا براي قضات و حاضران در دادگاه اجرا كرد و گفت: در اين لحظه من عصباني شدم و بدون اين كه بفهمم چه كار مي كنم با چاقو به او ضربه زدم. بعد با خودم گفتم تمام دل خوشي من طاهره بود. حالا كه او نيست بهتر است من هم نباشم براي همين با چاقو به شكم و دست خودم هم ضربه زدم.
وي در بيان آخرين دفاع از خود اظهار داشت: دفاعي ندارم، تا كنون ۳ بار خودكشي كرده ام و اگر اعدامم كنيد خيلي بهتر است من قصاص را قبول دارم.
در ادامه رسيدگي به اين پرونده، وكيل تسخيري متهم پرونده با حضور در جايگاه اظهار داشت: گرچه موكلم در اين جلسه مجال دفاع را از من سلب كرد اما لازم مي دانم مطالبي را درباره موكلم بگويم.
وي افزود: موكلم صادقانه شرح ماجرا و علت و انگيزه قتل را بيان كرد كه از اين حيث دفاعي ندارم، لازم است بگويم موكلم به علت استيصال، مرتكب عمل مجرمانه شده و به زعم اين كه مقدماتي را تهيه و درخصوص موضوع انديشيده است، اما به نظر مي رسد در لحظه ارتكاب جرم تحت تاثير هيجانات آني و نگراني از اين كه پس از از دست دادن توانايي مالي خود در آينده چگونه زندگي كند و همچنين بيم جدايي از همسر و از دست دادن كاشانه به نادرست مرتكب چنين جرمي شد.
برپايه اين گزارش، قضات دادگاه كيفري استان پس از شور درمورد اين پرونده، علي را به اتهام يك فقره قتل عمدي به قصاص نفس (اعدام) محكوم كردند. حكم صادره قابل اعتراض و تجديدنظرخواهي است.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
فرهنگ ماندگار
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
راهنما
ورزش
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   فرهنگ ماندگار   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |  
|  سياسي   |   داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   راهنما   |   ورزش   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |