پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۴
نگاهي به شيوه هاي جديد آموزشي در اروپا
طرحي نو دراندازيم
004293.jpg
همه ما براي آن كه ديگري سخنمان را بشنود، باور كند، بپذيرد و يا رد كرده و به بحث و گفت وگو با ما بنشيند نيازمند كلامي شيوا و روشي مناسب براي بيان احساسات، عقايد و تفكرات مان هستيم؛ شيوه و كلامي كه نه تنها ويژه ما است بلكه با احساسات، عواطف و عقايد طرف مقابل نيز همخواني دارد، كه اگر جز اين باشد، برقراري ارتباط ناممكن است...
آموزش نيز نوعي برقراري ارتباط ميان آموزگار و دانش آموز است و تا زماني كه ارتباطي منطقي چه از جهت كلامي و چه از جهت منطقي بين آموزگار و دانش آموز برقرار نشود، فرايند آموزش و آموختن محال و غيرممكن بوده و بي ترديد به شكست مي انجامد.آن چه در پي مي  آيد، شيوه هاي جديد آموزشي به منظور برقراري ارتباط بيشتر و بهتر ميان آموزگار و دانش آموز است؛ اين شيوه ها اكنون يكي از رايج ترين شيوه هاي آموزشي در كشورهاي اروپايي و آمريكا است.

روانشناسان معتقدند آن چه كودك را به فراگيري بيشتر و بهتر تشويق مي كند، اشتياق او براي حضور در كلاس درس و اطمينان از آزادي عمل در حين فراگيري است، به اين معني كه دانش آموز حضور فعال در كلاس را نوعي آزادي تلقي كرده و اين آزادي او را براي حضور در كلاس مشتاق مي كند.
پژوهشگران مركز مطالعات آموزشي يونيسف (Unicef) با مطالعه برروي شيوه هاي مختلف آموزشي دريافتند بهترين شيوه هاي آموزشي كه مي تواند به نحو مؤثري ارتباط بين آموزگار، دانش آموز و مباحث درسي را تداوم بخشد عبارت است از: آموزش گروهي، آموزش مستقيم، آموزش مستقل يا غيروابسته و آموزش تركيبي يا مختلط.
انتخاب هريك از اين شيوه ها بسته به استقبال دانش آموزان و توانايي اجراي صحيح برنامه آموزشي توسط آموزگاران داشته و بهترين ملاك براي تشخيص شكست يا پيروزي طرح، راندمان كاري و فراگيري دانش آموزان است.
الف: آموزش گروهي
با گروه بندي فراگيران به گروه هاي كوچك، برقراري ارتباط بين افراد يك گروه و ارتباط آنها با آموزگار بهتر و دقيق بوده و امكان فراگيري دقيق آموزه ها ميسر مي شود.
تشريك مساعي و كنترل دقيق عملكرد هر دانش آموز توسط اعضاي هر گروه، تسريع فعاليت ها را به دنبال داشته و از سردرگمي و كلافگي دانش آموزان و آموزگار به طرز چشمگيري مي كاهد.
در آموزش به شيوه گروهي نتايج مطلوبي به اين شرح حاصل مي شد:
- فراگيران با توانايي هاي متفاوت آموزشي در يك گروه قرار مي گيرند كه به اين ترتيب مشاركت، فعاليت و دستيابي به هدف با تبادل اطلاعات و سرپرستي يك نفر در هر گروه انجام مي گيرد. به جهت تفاوت در استعدادها و توانايي هاي دانش آموزان در هر گروه، هر شخص مي تواند از استعداد و توانايي خود در جهت پيشبرد اهداف گروه استفاده كند. به طور مثال فردي كه از جهت نوشتن يا خواندن سرامد افراد گروه است مي تواند در اين زمينه، گروه را به موفقيت رسانده و فعاليت گروه را هدفمند سازد.
- فراگيران با توانايي هاي مشابه مي توانند در يك گروه جاي بگيرند؛ به اين ترتيب هر گروه با تمركز بر فعاليتي كه آموزگار به عهده آنها گذاشته، توانايي هاي خود را نشان داده و مي توانند با تبادل نظر با ساير گروه ها به نتيجه مطلوب دست يابند. به طور مثال هر گروه مي تواند با مطالعه يك داستان در زنگ انشاء به مفاهيم جديدي دست يافته و نكات تازه را در اختيار كلاس قرار دهد. به تازگي در كشورهاي اروپايي از شيوه اختلاط دانش آموزان پايه هاي مختلف آموزشي بهره مي برند؛ در اين شيوه دانش آموزان مقاطع بالاتر كه در يك گروه قرار مي گيرند، نكات تازه اي را به دانش آموزان مقاطع پايين تر كه در گروه ديگري جاي مي گيرند، مي آموزند.
- دانش آموزان با علايق مشابه مي توانند در يك گروه قرار گرفته و با يكديگر فعاليت كنند. اين شيوه گروه بندي به ويژه در دروس عملي بسيار مفيد است. به طور مثال در درس جغرافي علاقه مندان به پژوهش در زمينه آفريقاي جنوبي مي توانند در يك گروه جاي گرفته و فعاليت عملي درس جغرافي را انجام بدهند.
- با گروه بندي دانش آموزان رهبري و هدايت دانش آموزان براي آموزش آسان تر و دقيق تر صورت مي گيرد. با اين شيوه هر دانش آموز فرصت ابراز وجود، ارائه نظر و... داشته و دانش آموز به صورت مؤثر و كارا مفاهيم درسي را مي آموزد. از سوي ديگر دانش آموز مي تواند در حين فعاليت گروهي به تجربه هاي جديدي نيز دست يابد.
روانشناسان معتقدند فعاليت گروهي قدرت تجزيه و تحليل دانش آموز را نيز تقويت مي كند.
ب: آموزش مستقيم
آموزش مستقيم نيز يكي ديگر از شيوه هاي آموزشي مفيد و كارا است. در اين شيوه آموزگار به عملكرد دانش آموزان در گروه هاي بزرگ تر نظارت دارد. براي اجراي بهتر اين شيوه آموزشي به اين نكات توجه كنيد:
- آموزگار با ارائه مطلبي جديد در كلاس به صورت كلي، ذهن دانش آموز را به سوي موضوع جديد سوق داده و بحث را به صورت گروهي در كلاس مطرح و دنبال مي كند. به دنبال طرح مسأله دانش آموزان نظرات خود را بيان مي كنند و بحث آغاز مي شود؛ مي توان براي نتيجه گيري بهتر دانش آموزان را گروه بندي كرد تا پس از شروع بحث با تمركز بيشتر موضوع دنبال شود.
- آموزگار با طرح پرسش با گره افكني و به چالش كشاندن ذهن دانش آموزان، آنها را براي ورود به بحث آماده مي كند. به طور مثال براي درگير كردن ذهن دانش آموزان با مبحث جديد درس علوم پرسشي را مطرح كرده و مسأله را با دانش آموزان به بحث مي كشاند. طرح معما نيز روش مناسبي براي شروع بحث است.
- بحث و تبادل نظر درباره موضوع ها، شيوه اي براي ارزيابي آموزه هاي قبلي و غناي اطلاعاتي دانش آموزان است. به عبارتي دانش آموزان با بحث و گفت وگو به آموزه هاي پيشين خود مراجعه كرده و آنها را بار ديگر مرور مي كنند.
- آموزش مستقيم شيوه اي براي حضور فعال دانش آموزان و جلوگيري از خود محوري آموزگار است.
پژوهشگران معتقدند شيوه آموزشي خنثي يا خود محوري آموزگار در كلاس، ناكارآمدترين شيوه آموزشي است؛ چرا كه ذهن دانش آموز به هيچ وجه فعال نشده و فرصتي براي شكوفايي ذهن و تصحيح اشتباهات احتمالي جاي گرفته در ذهن ندارد. دانش آموز زماني به خوبي مطالب درسي را فرا مي گيرد كه در فعاليت گروهي و يا بحث و گفت وگو شركت كرده و ذهن خود را فعال كند.
004296.jpg
ج: آموزش مستقل يا غيروابسته
فراگيري مستقل و غيروابسته يكي از نشانه هاي بلوغ فكري دانش آموزان و نشان دهنده انگيزه آنها براي آموزش به شيوه اي نو، با تمركز بر شيوه هاي آموزشي جديد و استفاده از منابع اطلاعاتي جديد در آموزش و فراگيري مفاهيم درسي است.
آموزش مستقل به معناي فراگيري مطالب جديد از كتاب هاي غيردرسي، نوشتن مطالب جديد و يادداشت برداري از آموزه ها و عكس برداري و يا نقاشي كردن از مفاهيم آموخته شده است.
دانش آموز ممكن است با تمركز بر يكي از دروسي كه به آنها علاقه بيشتري دارد، شيوه هايي چون: تمرين هاي فوق برنامه، پژوهش، جمع آوري اطلاعات، تهيه گزارش و... را خود به خود انتخاب كرده و با راهنمايي آموزگار، اطلاعات خود را در باره موضوع مورد علاقه اش تكميل كند.
در بسياري از مدارس ابتدايي اروپا، آموزگار با انتخاب زمان مناسبي موسوم به «زمان انتخاب» در برنامه هفتگي دانش آموز، فرصت مطالعه آزاد را براي او فراهم مي كند تا دانش آموز در اين فرصت مشخص، علايق خود را با طراحي ماكت (مدل)، نقاشي، فعاليت هاي پژوهشي، بازديدهاي علمي و... دنبال كرده و تكميل كند و در پايان هر ماه دانش آموز شرح كاملي از فعاليت ها، پيشرفت ها، مشكلات و... خود را به صورت كتبي به آموزگار ارائه مي كند تا آموزگار به نقاط ضعف و قوت دانش آموز دست يافته و دانش آموز را براي دستيابي به هدف ياري كند.
براي دستيابي به نتايج بهتر در شيوه آموزش مستقل به اين نكات توجه كنيد:
- محيطي را براي آموزش فراهم كنيد كه به برانگيخته شدن حس كنجكاوي دانش آموزان كمك كند.
- با جمع آوري منابع اطلاعاتي و يا تجهيزات كمك آموزشي در دسترس ترين مكان ممكن چون كلاس درس، كتابخانه مدرسه، آزمايشگاه و... دانش آموزان را به پژوهش تشويق كنيد. در دسترس بودن منابع اطلاعاتي چون انواع دايره المعارف ها، بازي ها و سرگرمي هاي علمي، كتب كمك آموزشي و... راهي براي تحريك ذهن كنجكاو كودك به سوي تحقيق و پژوهش است.
- راهي براي برقراري ارتباط بين آموزه هاي قبلي و جديد دانش آموزان فراهم كنيد.
- فعاليت ها و پژوهش هاي فوق برنامه را همسو با مباحث درسي انتخاب كنيد.
- كليه مهارت هايي كه فراگيران را براي آموزش مستقل و انفرادي آماده و آزموده مي كند زمينه ساز حضور آنها در جمع و فعاليت هاي گروهي است.
د: آموزش تركيبي يا مختلط
شيوه  آموزشي تركيبي، شيوه  اي شامل مجموع شيوه هاي  آموزشي پيشين با تمركز با نياز فراگيران به نوع آموزش است. به اين معني كه گاه نياز است تا براي آموزش بهتر دو يا سه شيوه آموزشي اتخاذ شود تا آموزش به بهترين شيوه صورت گيرد.
براي آن كه از اين شيوه به نحو احسن استفاده كنيد، ابتدا به اين پرسش ها در ذهن خود پاسخ دهيد؛
- كدام يك از شيوه هاي  آموزشي براي شروع، ادامه و خاتمه كلاس درس كارآمد است؟
- سطح فراگيري دانش آموزان در چه سطحي بوده و براي آموزش به كدام شيوه نياز دارند؟
- استفاده از چه نوع وسايل و تجهيزات كمك آموزشي براي آموزش مفاهيم درسي مورد نياز بوده و پاسخگوي نياز دانش آموزان است؟
- فراگيران با چه شيوه اي درگير نكات درسي شده و به فراگيري مباحث درسي علاقه مند مي شوند؟
- چه شيوه اي مي تواند شيريني و لذت ابتداي بحث را تداوم بخشيده و ذهن فراگيران را به كنكاش وادارد؟ پس از پاسخ به اين پرسش ها، طرح آموزشي يا طرح هاي آموزشي را در ذهن خود انتخاب كرده و به مرحله اجرا گذاريد. گاه لازم است ابتداي بحث را به يك شيوه آغاز كرده و براي تداوم بحث از شيوه هاي ديگر استفاده كنيد.
و كلام پاياني؛ پژوهشگران معتقدند انتخاب شيوه صحيح و مطابق با نيازهاي ذهني- آموزشي دانش آموزان مهم ترين نكته در آموزش صحيح و علاقه مند كردن دانش آموزان به فراگيري و تداوم فراگيري آموزه ها است.
ترجمه: مهتاب صفرزاده خسروشاهي
منبعhttp: // www. Unicef.org :

چه كسي سئوال بيشتري طرح مي كند؟
آن روز قرار بود معلم جديد تاريخ به سر كلاس ما بيايد، راستي از هر چه تاريخ بود، حالم به هم مي خورد. هر چه تلاش مي كردم، محل ها، تاريخ ها و اسامي افراد يادم نمي آمد و هميشه كمتر از آنچه تلاش مي كردم، نتيجه عايدم مي شد. به خاطر همين ته دلم ناراحت بودم، اما فكر نمي كردم روزي برسد كه نقطه عطف زندگي ام شود. آن  روز او آمد و نقطه عطف زندگيم شد. خانمي نسبتاً درشت با چهره اي دوستانه كه حدوداً چهل ساله بود. وقتي وارد شد شاد و سر حال بود. پس از معرفي خودش، نظر بچه ها را نسبت به درس تاريخ پرسيد. هر كس چيزي مي گفت؛ اما او خوب گوش مي كرد. سپس به بچه ها گفت: فكر مي كنيد اين كتاب چقدر طول مي كشد تا تمام شود. باز بچه ها به فكر رفتند، سنگيني درس تاريخ عين يك غول بود. يكي از بچه ها گفت: خانم با وقت كمي كه درس تاريخ دارد، تمام طول زمان ما را اشغال خواهد كرد. آن ديگري گفت: خانم تا پايان سال هم براي تمام كردن كتاب وقت كم مي آوريم و خلاصه هر كدام از بچه ها چيزي گفتند.
پس از صحبت بچه ها خانم معلم تاريخ با خونسردي و در كمال آرامش گفت: بچه ها من قول مي دهم به نصف سال نرسيده، تمام مطالب كتاب را خوانده باشيم.
باز بچه ها هر كدام چيزي گفتند؛ گاهي با متلك، گاهي ناباورانه و گاهي هم...
سپس خانم تاريخ گفت: خوب بچه ها كتاب را باز كنيد، مي خواهم بدانم به نظر شما از درس اول چند تا سؤال مي شود درآورد. راستش درس اول را شروع كرديم به ورق زدن. تقريباً ۳ يا ۴ صفحه مي شد. يكي گفت: خانم تقريباً ۱۰ سئوال. ديگري گفت: من فكر مي كنم ۱۲ تا سئوال بتوانم طرح كنم و خلاصه مثل بازار حراجي ها هر كدام تعداد سئوالات خود را بالاتر مي بردند تا سرانجام يكي از بچه ها گفت: من مي توانم ۲۰ سئوال درآورم. همه بچه ها خنديدند و بعضي ها نيز مسخره كردند و گفتند امكان ندارد، محال است او بتواند ۲۰ سئوال در بياورد. اما او مصمم و قاطعانه سر حرف خود ايستاده بود و مي گفت مي شود از متن كتاب هم سئوالات را استخراج كرد و اين جا بود كه خانم تاريخ رو به همه بچه ها كرد و گفت: باشد براي جلسه آينده، هر كس چند تا سئوال كه بتواند با جواب از متن دربياورد، به ازاي هر سئوال، يك نمره كسب مي كند، اما كسي كه ۲۰سئوال طرح كند، نمره ۱۸ مي گيرد و هر كس كه نمره ۲۰ بخواهد بايد بيش از ۲۰ سئوال بتواند طرح كند.تعداد سئوال درآوردن شد يك رقابت و يك ميدان مسابقه. بچه ها هيجان زده شده بودند و اصلاً متوجه گذشت زمان و خوردن زنگ تفريح نشده بودند كه معاون به در كلاس زد و گفت: زنگ خورده و كلاس تعطيل است. خانم تاريخ پس از خداحافظي از ما، درحالي كه شور جديدي آفريده بود، كلاس را ترك كرد.
تمام هفته، بچه ها راجع به مسابقه حرف مي زدند. هر كدام چندين بار درس اول را خوانده بودند تا بتوانند از متن آن سئوال هايي را در بياورند. بعضي ها مي گفتند ما ۱۰ سئوال بيشتر نتوانستيم در بياوريم. ديگري مي گفت: من ۱۳ سئوال درآوردم و سومي مي گفت بيشتر و بعضي ها هم اصلاً صدايش را درنمي آوردند. سرانجام روز موعود فرا رسيد. خانم تاريخ در حالي كه مانتوي خوش رنگي به تن كرده و روسري همرنگ مانتويش را به سر كرده بود، با چهره اي گرم و مهربان كه نشاط و تحرك از چشم هايش برق مي زد، وارد كلاس شد. نمي دانم چرا انگار سالها بود او را مي شناختم و اصلاً احساس غريبي نمي كردم. او دفتر خود را درآورد و از بچه ها در مورد تعداد سئوالاتشان پرسيد و به هر كدام، به تعداد سئوال هايي كه درآورده بودند، نمره مي داد. بعضي ها مي گفتند ما هر چه سعي كرديم، بيشتر از اين نتوانستيم سئوال دربياوريم، اما يكي از دانش آموزان گفت: خانم من ۲۵ سئوال درآوردم. همه بچه ها يك صدا گفتند: محال است. اما او دفترچه خود را جهت رؤيت خانم تاريخ به ايشان تحويل داد و در كمال ناباوري ديديم كه آنچه ما فكر مي كرديم كه محال است، حالا به واقعيت پيوسته است. او نگاهي به سئوالات انداخت و گفت: درست است ۲۵ سئوال درآورده و شايد بعضي از آنها تقريباً شبيه هم باشد، اما به هر حال به شكل هاي گوناگون مي توان طرح سئوال كرد. سپس خيلي از او تشكر كرد و رو كرد به بچه ها و گفت: دختران گلم، من مي خواستم با اين كار به شما ياد بدهم كه هميشه چيزهايي كه براي ما امكانش محال به نظر مي رسد، محال نيست. ولي بايد انسان شهامت خود را بالا ببرد و تلاش كند. خيلي از چيزهايي كه امروز در دسترس ما است، روزي براي عده اي محال بوده است. پس باور داشته باشيم كه توانمندي هاي ما بيش از اين است كه مي بينيم. آنگاه نمره ۲۰ او را در دفتر خود وارد كرد. در آن روز معلم ما هيچ درسي نداد، اما ما همه، درس را ياد گرفته بوديم و فرآيند يادگيري اتفاق افتاده بود. در حالي كه خانم معلم قبلي را به خاطر مي آوردم كه بنده خدا گوشه لبانش هميشه از بس توضيح مي داد، كف مي كرد، حرص مي خورد و كمتر نتيجه مي گرفت. شايد ايشان هم اگر روششان را تغيير داده بودند و كمتر انرژي مصرف مي كردند و از انرژي سرشار بچه ها استفاده مناسب به عمل مي آوردند، هم خودشان راحت تر بودند و هم ما آن قدر از درس  تاريخ بدمان نمي آمد.
پري كاشاني- مدير مدرسه

با خوانندگان
همه روزه مقاله ها، نوشته ها، ترجمه ها و يادداشت هايي را از خوانندگان خود دريافت مي كنيم كه هر يك در جاي خود، داراي نكات خواندني و آموزنده اي است. برخي از اين مطالب، پس از طي مراحل كارشناسي و آماده سازي، براي چاپ در صفحات همشهري گزينش مي شوند و از آنها بهره برده مي شود. اما برخي از اين مقالات، به دليل حجم محدود صفحات همشهري، امكان انتشار در روزنامه نمي يابند و برخي از نوشته ها هم، در اختيار سازمان ها، نهادها و افراد ذيربط قرار داده مي شود تا مورد رسيدگي يا استفاده قرار گيرد.
در هر صورت همشهري همچون هر رسانه ديگري به خوانندگان فهيم و فرهيخته خود مي بالد. نام هايي را كه در پي مي آوريم، اسامي نويسندگان و مشخصات برخي از نوشته ها و مقالاتي است كه متأسفانه نتوانسته ايم از آنها در صفحات روزنامه استفاده كنيم:
خليل اله بابالو (از تهران مقاله اي با عنوان رويدادي بزرگ، در ارتباط با بازگشايي مدرسه ها)، دكتر مهران سپهري (از تهران، عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي شريف، مقاله اي با عنوان مهرگان، جشن پيروزي قيام ملت ايران)، مينا نادري( از تهران، ترجمه مقاله اي با عنوان چه زماني فرزند شما از مدرسه متنفر مي شود؟)، ژيلا غفاري(از تهران، ترجمه مقاله اي با عنوان مديريت اقتصادي مراقبت هاي بهداشتي)،  سهيلا عزيززاده (دانشجوي كارشناسي ارشد رشته مشاوره شغلي، مقاله اي در مورد چگونگي استفاده از اينترنت براي دانشجويان دوره كارشناسي ارشد و دكتري)، آزيتا برج خاني(ترجمه هايي درباره عالم هستي)، دكتر محمدمهدي باقرزاده (از تهران، مطلبي درباره دفاع مقدس)، مهندس محمد فريد حنيفي(مدير عامل شركت مهندسين مشاور و روشنايي نورگستر، مقاله اي با عنوان نورهاي آلوده كننده آسمان تاريك شهر)، آرش خراط(از تهران، داستانكي براي صفحه آخر)، صفي اله ملكي(فوق ليسانس امور فرهنگي و از كارشناسان حوزه ستادي وزارت آموزش و پرورش، مقاله اي درباره اهميت و نقش شهردار مدرسه)، سيدمهدي حسيني (از تهران، مقاله اي با عنوان نقش آموزش و پرورش در توسعه اقتصادي)، علي اصغر كره چي(از تهران، داستانكي با عنوان قهرمان)، محمد علي كرباسي(از تهران، داستانكي با عنوان كلاغ و كبوتر)، سيمين دخت شريفي (از تهران، داستانكي با عنوان نماز)، سعيد همايون(از مرودشت فارس، مطلبي با عنوان نقدي بر عملكرد سازمان دارالقرآن)، خانم ملك محمودي (از تهران، مطلبي درباره دكتر حسين شكويي)، ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر كشور (از تهران، مطلبي با عنوان نوجوان و بحران هويت)، منصوره فرهادپور(از تهران، مطلبي با عنوان نگاهي به نقش و جايگاه سلامت رواني و ايجاد زمينه هاي كسب مهارت هاي زندگي در طي تحصيلات)، سيد احمد كيايي طالقاني (از تهران، تاييد محتواي داستانك هاي خروس قندي و دعاي مادربزرگ)، حسينعلي لطفي (از تهران، طرحي در ارتباط باپيوند دانش و صنعت با عنوان گامي اساسي در جهت حفظ و ارتقاي منزلت فارغ التحصيلان آموزش عالي)، جمشيد كرمي(از تهران، ارسال دو قطعه شعر با عنوان درس عبرت و فاتح دل ها)، فائزه سادات مدرسي(از تهران، مقاله اي با عنوان هوميو باتي در جهان) ، حسن پرسا (از تهران، داستانكي با عنوان راز پرواز) و علي اصغر رضايي (كارشناس ارشد رياضي از تهران، مطلبي درباره كتابخانه قريه اكنلو از توابع شهرستان كبودرآهنگ همدان مربوط به حجت الاسلام والمسلمين عماد الدين رضايي همداني).

نكته ها
دستور پخت قورمه سبزي!
پروين قائمي
اشتباه بزرگي كرده بودم!  اشتباهي غيرقابل جبران! به پسرم قول داده بودم كه اگر معدلش بالاي ۵/۱۹ بشود، برايش قورمه سبزي بپزم. لحظه اي كه براي فرار از «مصيبت قول دادن» چنين قولي دادم، تصورش را هم نمي كردم كه موضوع را جدي بگيرد، ولي وقتي كه كارنامه آخر سالش را جلوي من گذاشت، چشمتان روز بد نبيند! معدلش شده بود ۹۹/۱۹ آن هم براي اين كه معلم انشا گفته بود، «اگه انشاء بهت بدم بيست، به بيهقي بدم چند؟» پسر من هم قانع شده بود، چون با هر كسي كه بشود شوخي كرد با هفت هشت ده نفري در تاريخ ادبيات نمي شود، يكي از آنها هم بيهقي!
لابد هر مادر ديگري بود، دلش باغ باغ باز مي شد و تشويق و تمجيد و صد آفرين، ولي من كه انگار يك سطل آب جوش روي سرم ريخته بودند، چنان به كارنامه او زل زدم كه انگار برگه خروجي از دروازه حيات به ممات را به دستم داده بودند. پسرم، خوشحال از اين فتح الفتوح و نگران و متعجب از قيافه مصيب زده من گفت، «مادر! يك صدم، كه چيزي نيست، ان شاءالله سال بعد!» آه از نهادم بلند شد كه، «نه!» او متحير نگاهم كرد و پرسيد، «چي نه؟» دست و پايم را جمع كردم و گفتم، «منظورم اينه كه نمره نوزده هم اشكالي نداره... يعني...»
و نتوانستم ادامه بدهم. يادم افتاد موقعي كه كلاس ششم دبستان، معدلم شده بود ۲۵/،۱۹ چقدر مادر خدا بيامرزم ذوق زد ه شدو چه جعبه شيريني بزرگي خريديم و برديم مدرسه چون خانم مديرمان، مديره خدا بيامرز مدرسه وقار ابداً  راضي نمي شد بدون شيريني، آن هم از قنادي درجه يك تهران، كارنامه مرا بدهد و خواهرم هولكي دويد و يك پنجم حقوق معلمي اش را داد و يك جفت گوشواره طلا، كه دائماً چشمم دنبالش بود، برايم خريد كه نكند بخورد توي ذوقم. تشويق و اين حرفها آن روزها مد بود!
و حالا پسرم مقابلم ايستاده بود و براي سال اول دبيرستان معدل ۹۹/۱۹ آورده بود (آن هم به خاطر تبعيضي كه براي گل روي بيهقي تحمل مي كرد!) و از من كه ايضاً  معلم بودم؛ يك قورمه سبزي ناقابل مي خواست و من عزا گرفته بودم!
جداً كه دنيا چقدر پيشرفت كرده است!  به فاصله يك نسل از قنادي درجه يك تهران و گوشواره طلا، به سطح يك قورمه سبزي ارتقا  پيدا كرده بوديم!  جلوي چشم هاي حيرت زده پسرم تكه كاغذي را برداشتم و به سرعت شروع به محاسبه كردم. البته او به اين كاغذها و محاسبات عادت داشت و مي دانست اگر روزي دست كم پانزده شانزده بار از اين فهرست ها تهيه نكنم و دور نريزم، امورم نمي گذرد. داشتم حساب مي كردم يك قورمه سبزي ساده چقدر خرج برمي دارد. ارقام را زير هم نوشتم و جمع زدم. سرم سوت كشيد! با حقوقي كه من مي گرفتم، اجاره هم تأمين نمي شد، چه رسد به تهيه قورمه سبزي!  جايي و كسي هم نمانده بود كه از او قرض نگرفته باشم. فقط يك جراحي ساده دست پسرم باعث شده بود كه من درست تا يك روز مانده به صبح قيامت، قسط بدهم چون عمل جراحي دست او، جزو آنهايي بود كه بيمه، پولش را نپرداخت!  چرا فكر امروز را نكرده بودم؟ چرا اصلاً  فكر نكرده بودم؟ اگر فكرش را كرده بودم، بايد مي فهميدم كه همين طور كه دنيا به سرعت نور پيشرفت مي كند، ما هم پيشرفت مي كنيم و ممكن است روزي برسد كه ديگر تو را به عنوان طبقه محترم جامعه، يعني آدمي فرهنگي، به جلسات خواستگاري و پا در مياني كه نمي برند هيچ، از تهيه يك پرس قورمه سبزي ساده هم براي فرزند عاجز خواهي شد!
هر ماه كه با هزاران خون دل، اجاره را تهيه مي كردم و قرض از دوست و رفيق كه اجاره و كمي از خرج خانه را به آخر برج بكشانم، پسرم مي گفت: «اين آقاي مهاجري كه دو تا ماشين و چهار تا خونه و هشت تا موبايل داره، واسه چي از ما ۲۰۰ تومن اجاره مي گيره؟» و من كه در عمرم از هيچ كتك و تهديد و گلوله اي نترسيده بودم و گمان كرده بودم كه، «علم بهتر است از ثروت» ، چنان محكم توي صورت خودم مي زدم كه جاي پنج انگشتم تا دو روز باقي مي ماند (براي همين هم هميشه پنج شنبه ها اجاره را مي دادم كه تا شنبه، رد انگشتانم پاك شود و شاگردانم خيال نكنند كتك خورده ام!) و در حالي كه صدايم از ته چاه در مي آمد، مي گفتم، «مجيد جان!  تورو خدا يواش تر. اين بنده خدا حتي از ما پول پيش هم نگرفته. مي دوني بخواهيم اين اتاق و آشپزخانه رو جاي ديگه اي اجاره كنيم، بايد ماهي پونصد تومن بديم؟»
مجيد قانع نمي شد، ولي سكوت مي كرد، چون مي ديد كه انگار ملك الموت را ديده ام و همه سلول هايم دارند از شدت ترس، مي لرزند.
مجيد كه ديد من بدجوري در محاسبه هزينه قورمه سبزي در مانده ام، پيشنهاد جالبي را مطرح كرد، «مادر!  از اين جاهايي كه غذاي آماده دارند، بخريم!» كمي ترسيدم، ولي به امتحانش مي ارزيد. روزنامه را آوردم و زنگ زدم. قيمتها نجومي بودند!  پولي بود كه مي شد براي دو هفته مجيد سيب زميني و تخم مرغ خريد: غذايي كه سالها بود به خوردنش عادت كرده و تا حالا هم اعتراضي نكرده بود. البته ترديد نداشتم كه همين كه پشت لبش سبز شود و ببيند كه بچه هاي از ما بهتران «چه فست  فودهايي مي خورند» ، انتقام اين روزهاي «صبر و سكوت» را از من مي گيرد، مخصوصاً  حالا كه معدلش شده بود ۹۹/۱۹!
در تمام سالهايي كه در مدرسه و دانشگاه تند و تند معدلم ۱۹ به بالا مي شد، تصورش را هم نمي كردم كه روزي در حل مسأله قورمه سبزي بمانم!  ذهنم به سرعت شروع به فعاليت كرد، اما فايده نداشت. بالاخره پسرم كه از كلافگي من دچار افسردگي حاد شده بود، پرسيد، «مادر! كجاش سخته؟» گفتم، «كجاي چي؟» پاسخ داد، «كجاي قورمه سبزي سخته؟» گفتم، «هيچ جاش!» پرسيد، «پس موضوع چيه؟ شما توي حل مسأله هاي رياضي من اين جوري در نمي موني كه دو ساعته توي قورمه سبزي درموندي، بابا!  نمي خواد گوشت بخري، بدون گوشت بپز!»
بي خود نبود كه دوستم سهيلا، هميشه مي گفت، «اين بچه تو بالاخره يه چيزي مي شه. چرا نمي ذاريش مدرسه تيزهوشان؟» و من هميشه طفره رفته بودم. چطور خودم به فكرم نرسيده بود؟ اما پس از كمي فكر، از خودم پرسيدم، «مگه قورمه سبزي بدون گوشت هم مي شه؟»
پسرم كه انگار فكرم را خوانده بود، گفت، «چرا نشه؟ چطور هزار چيز ديگر مي شه،  اين هم روش!» از اين حاضر جوابي كه تناسبي با سن او نداشت، به هراس افتادم. اصلاً  قرار نبود يك پرس قورمه سبزي ساده، بچه  مرا در عنفوان جواني ببرد زير اخيه! زود موضوع را جمع كردم و گفتم، «خدا بزرگه! يك كاريش مي كنيم.»
مجيد دست بردار نبود: «بر منكرش لعنت! مسأله اينه كه ظرفهاي قورمه سبزي، درست تقسيم نشده اند!» چه جوابي داشتم بدهم؟ نگاهش كردم. فهميد كه به شدت اندوهگينم. سرش را زير انداخت و پرسيد:
«مادر!  مادر بزرگ راست مي گفت كه وقتي مأموراي شاه، بابا بزرگ  رو مي بردن زندون، شما دست يكي شونو گاز گرفتين؟ من كه باورم نمي شه.»
اشكي را كه داشت به پشت پلكهايم هجوم مي آورد، قورت دادم و گفتم:
«خودمم باورم نمي شه!»

بازار فرهنگ
دنياي رامونا
مؤلف: بورلي كلي ِيري/ ترجمه: پروين  علي پور/ نشر افق/ ۱۹۲ صفحه، مصور/ ۳۰۰۰ نسخه/ ۱۷۰۰ تومان.
طي كردن روزهاي بي دغدغه كودكي به سوي روزهاي پرمسئوليت بزرگسالي موضوعي است كه اين بار راموناي كوچك بورلي كلي يري نويسنده كتاب «دنياي رامونا» با آن دست به گريبان است. رامونايي كه حالا مي خواهد به ده سالگي پا بگذارد و ديگر بزرگ شود. اما او مجبور است براي ورود به دنياي بزرگ ترها دست به كارهايي بزند تا ديگران متقاعد شوند كه او بزرگ شده است. از نگه داشتن سگ خانگي بهترين دوستش گرفته تا مواظبت از خواهر كوچك ترش. اينها همه آزمون هايي است كه راموناي قصه ما از آنها سربلند بيرون مي آيد تا به دنياي بزرگترها وارد شود.كلي يري سعي كرده است در اين كتاب با روايت ساده بخشي از زندگي رامونا، قهرمان هميشگي داستان هايش پروسه طولاني مدت و نامحسوس آشنايي كودك با مفاهيمي چون گذشت، مسئوليت، همدلي، بردباري، عشق و... را مجسم كند. او توانسته است با قرار دادن رامونا در موقعيت هايي ترديدآميز و دوگانه به اين مهم دست يابد و به ياد مخاطب كم سن و سال خود بياورد كه فقط او نيست كه در چنين موقعيت هايي گرفتار مي شود بلكه اين شرايط براي همه كساني كه سن و سال رامونا را دارند، هست و آنها اگر مي خواهند با موفقيت به جرگه آدم بزرگ ها بپيوندند بايد با شجاعت از پس اين شرايط بر بيايند.
004287.jpg
جشن ها و آيين هاي ايراني نوروز باستاني
تاليف: ابوعثمان جاحظ / ترجمه و تاليف: دكتر محمودرضا افتخارزاده / ناشر: مدبر / چاپ اول ۱۳۸۴ / شمارگان: ۵۰۰۰ نسخه / رقعي، ۲۴۸ صفحه / قيمت ۲۳۰۰ تومان.
«لوزور» خجسته عيد يادگار اجداد ما، نه تنها در ايران و كشورهاي فارسي زبان جهان، بلكه در كشورهاي جمهوري آذربايجان، ازبكستان، پاكستان، تركمنستان، تركمنستان چين، تركيه، عراق، لبنان، مراكش و هندوستان نيز گرامي داشته شده و جشن گرفته مي شود.در اين كتاب درباره جشن ها و آيين هاي مشترك اقوام ايراني براي آگاهي نسل جوان توضيحاتي ارايه شده و به وجوه مشترك اقوام ايراني پرداخته شده است.نوروز ساساني، چهارشنبه سوري و يلدا عناوين بخش هاي فرعي اين كتاب هستند.
004290.jpg
نان سبوس دار
مولف: دكتر محمد دريايي / ناشر:انتشارات مدبر / چاپ اول ۱۳۸۴ / شمارگان: ۵۰۰۰ نسخه / رقعي، ۲۰۸ صفحه / ۲۰۰۰ تومان.
استفاده از نان سبوس دار در رژيم غذايي اهميت ويژه اي دارد، زيرا «مواد فيبري» يا سلولزي موجود در پوسته گندم داراي ۱۲ نوع اسيد آمينه موردنياز بدن است كه در كارخانه هاي تهيه آرد گندم اين ماده مهم از گندم جداشده و تنها نشاسته گندم براي طبخ به نانوايي ها سپرده مي شود. از عوارض مصرف نان تهيه  شده از گندم بدون سبوس مي توان به ترشي و نفخ معده و روده، افزايش قند خون و كاهش انسولين و يبوست اشاره كرد.برخي از عناوين بخش هاي اين كتاب عبارتند از نان سبوس دار بدون جوش شيرين، الگوي كامل در تغذيه و سلامت دستگاه گوارش، جو بهترين دوست دستگاه گوارش، تحليل علمي دقيق درمورد گندم و مشتقات آن و خواص گندم.
هيچ وقت گفته بودم چه قدر خوشبختي؟
تأليف: دكتر زيوس/ ترجمه رضي هيرمندي/ زير نظر شوراي ادبي/ چاپ اول، ۱۳۸۴/ ۳۶ صفحه، رنگي و مصور/ دو زبانه/ شمارگان: ۳۰۰۰ نسخه/ قيمت: ۱۲۰۰ تومان.
دكتر زيوس يك نويسنده و شاعر و كاريكاتوريست انقلابي است كه با چاپ اولين قصه اش، انقلابي در ادبيات كودكان به پا كرد.
خلاصه اي از داستان اين كتاب به شرح زير است: پيرمرد يك جاي خاردار و تيغ تيغي نشسته بود. با اين حال با لبخندي شاد و شيرين آواز مي خواند، آوازي به ياد ماندني. راستي پيرمرد درباره خوشبختي چه فكر مي كند و چرا گفته هايش فراموش شدني است؟
004284.jpg
جاده هاي مه گرفته بي نام
مولف: سيف الله اصلان پور / ناشر:مدبر / چاپ اول ۱۳۸۴ / شمارگان ۲۰۰۰ نسخه / رقعي، ۱۶۰ صفحه / ۱۶۰۰ تومان.
... دلم مي خواست
اتاقم دريچه اي داشت به نور
و
به هواي تازه
و صداي صميمي دوستي
كه به شتاب مرا مي خواند
افسوس...
دريچه اي نيست
و كلوني از آنسوي
به در نشسته است.
كتاب، مجموعه شعرهاي سيف الله اصلان پور است كه در قالب شعر نو (سپيد و نيمايي) سروده شده است.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |