سه شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۳
وقوع فاجعه اي ديگر
سيلي به وسعت نوار شمالي كشور
با كاهش سطح پوشش گياهي، در آينده اي نزديك كوچكترين بارندگي، تمام آب بارش را به صورت سيلاب هاي كثيف روانه رودخانه ها كرده و سيل هاي بزرگ و غيرقابل كنترلي را به وجود مي آورد
001005.jpg
عكس :آرش يداللهي
معصومه صفايي
سالانه در حدود يك ميليون متر مكعب از جنگل هاي شمال كشور به طور رسمي و قانوني برداشت مي شود كه البته معادل همين ميزان نيز برداشت غيرقانوني يا همان قاچاق چوب از جنگل هاي هيركاني صورت مي گيرد
بازهم سيل ديگري در راه است. اين بار همه پيش بيني كرده اند، ولي آيا ترفندي براي جلوگيري از تكرار فجايع قبلي انديشيده شده است؟
سازمان هواشناسي با صدور اخطاريه اي نسبت به افزايش بارندگي به شكل رگبار و رعد و برق و كاهش 5 تا 8 درجه اي دما در حاشيه شمالي كشور، بخصوص منطقه خراسان شمالي و گلستان هشدار داده است. باز هم حركت توده پرفشار در سواحل جنوبي درياي خزر، باز هم رگبار و بازهم حركت سيلاب و تكرار مكررات.
تحليل آخرين نقشه هاي هواشناسي بيانگر عبور شارش هاي ناپايداري است كه از يكشنبه آغاز شده و به طور متناوب تا روز چهارشنبه از روي نواحي شمال كشور عبور خواهد كرد.
مهندس باقرزاده كريمي در اين باره مي گويد: اعتقاد ما بر اين است كه حتي اگر ميزان اين بارندگي اين بار از 20 ميليمتر هم تجاور كند، ما در مناطق سيل خيز استان گلستان و خراسان شمالي، بخصوص در روستاهاي دشت و كلاله، سيل ديگري در پيش خواهيم داشت .
اين يك واقعيت است كه سيل هاي معروف گلستان تنها 4 سال است كه شكل جدي به خود گرفته؛ درست بعد از اوج گرفتن پاكتراشي جنگل هاي شمال. سيل گلستان زماني با 200 ميليمتر بارندگي به وجود مي آمد و حالا فقط با 20 ميليمتر فاجعه مي آفريند. سال 80 سيل گلستان با 150 ميليمتر بارندگي، 500 كشته برجاي گذاشت و سال 81 با 80 ميليمتر و حالا هم با 20 ميليمتر.
كريمي مي گويد: بعد از سيل سال 80، وزارت جهاد كشاورزي و وزارت نيرو، كلي اعتبار گرفتند براي حل مشكل سيل گلستان، اما تمام اين اعتبار صرف مشاوره و بررسي و مطالعه شد و هيچ كار عملي صورت نگرفت،  در صورتي كه تنها با يك دهم اين ميزان پول مي شد حداقل سيستم هشدار دهنده اي توسط يك خط تلفن و فرستنده هاي الكترونيكي براي نجات جان مردم به راه انداخت. البته دكل هايي به اين منظور مدتي است كه كار گذاشته شده، اما هيچ كدام درست كار نمي كند .
از محل شكل گيري سيل در بالادست تا محل اوج سيل و ايجاد خسارت، يعني تنگه راه بيش از 2 الي 3 ساعت راه است، يعني زمان لازم براي آگاه سازي مردم محلي و نجات آنها تنها به وسيله چند آژير وجود دارد، اما اينكه چرا اقدامي در اين زمينه صورت نمي گيرد؟ مثل هميشه سئوالي است بي جواب. دقيقا جايي كه مسير سيل به شكل قيف درمي آيد، در دره گلستان، جاده تهران- مشهد واقع شده است و روستاهايي كه هر سال ويران شده و دوباره در همان محل بازسازي مي شوند.
يكي از كارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست مي گويد: ما بارها در ارتباط با خروج ساخت و سازها چه به صورت جاده و چه به صورت روستا و شهرك از مسير سيل صحبت كرده ايم و به ارگان هاي مسئول، نامه زده ايم، اما هيچ اقدامي صورت نمي گيرد. اين مسائل بايد بررسي شود كه چرا بعضي از مسئولان اصرار دارند كه جاده از همين مسير عبور كند. اصلا مسئولاني كه مسئوليت حفظ منابع طبيعي كشور را بر عهده دارند، انگار مسئله را شوخي گرفته اند. ما با كسي تعارف نداريم. اگر مديري از پس وظيفه اش برنمي آيد، بايد با شهامت به عدم توانايي اش اقرار كند. كارگر و كارمند و كشاورزي كه در پايين دست نشسته، دلش خوش است به سيستم مديريتي كه در بالا در حال اجراست، غافل از اينكه مشغله هاي شغلي مديران ما هيچ گاه به آنها اجازه رسيدگي به اين قبيل مسائل پيچيده را نمي دهد .
واقعيت اين است كه شكل گيري سيل در مجموع، دو عامل دارد، يكي شدت و مدت رگبار است و ديگري عوامل اثرگذار زميني، يعني عامل اقليمي و جغرافيايي.
متاسفانه منطقه خراسان شمالي و گلستان به دليل واقع شدن در بين دو اقليم مرطوب و خشك، دقيقا محل برخورد جبهه هاي گرم و سردي است كه از دو سو اين محدوده را دربرگرفته و باعث بارش رگبارهاي كوتاه و شديد مي شود كه البته اين نوع رگبارها هم به دليل سيل سازي بسيار خطرناك است، چرا كه شدت برخورد اين ضربات باعث بلند شدن ذرات خاك از سطح زمين و پخش شدن آنها مي شود و لايه اي نفوذناپذير در سطح زمين تشكيل شده و قطرات به جاي فرورفتن، بر سطح زمين جاري مي شوند. به شكلي كه اگر بيل را در خاك فرو كنيد، فقط چند سانتيمتر سطحي خيس است و بقيه خاك، خشك است.
در مجموع دو نوع سيل وجود دارد، سيل تميز و سيل كثيف. سيل خسارت زننده، سيل كثيف است. سيل تميز معمولا بر خاك هاي تثبيت شده روان مي شود و در واقع حجم آب زلالي است كه به سمت منابع سطحي آب جاري مي شود و تنها افزايش حجم آب رودخانه ها را در پي دارد، اما در سيل كثيف كه در همان آغاز بارندگي قطرات باران با خاك درآميخته، آب گل آلود با وزن مخصوص بالايي را ايجاد مي كند، تمام اجسام بر سر راه از تنه درخت تا سنگ هاي بزرگ و حتي ماشين را در مسير شسته و با خود همراه مي كند. يك سيل شفاف هيچ وقت نمي تواند مثلا سنگ 2تني را از جايش بلند كند، اما سيل كثيف براحتي اين سنگ را از جا كنده و با خود به راه مي اندازد. بنابراين خسارات ناشي از سيل به دليل شكل گرفتن سيل كثيف است كه اتفاقا سيل گلستان هم به دليل حساسيت خاك منطقه، از اين نوع بوده و به محض برخورد با قطرات باران به دليل عدم وجود عوامل تثبيت كننده خاك مثل بوته ها و درختان، در آب حل شده و به راه مي افتد. مهندس باقرزاده در اين باره مي گويد: سيلي كه در گلستان شكل مي گيرد سيل گل آلود است. متاسفانه خاك اين منطقه از جمله خاك هاي لوسي (LC) است كه منشا يخچالي دارند و بسيار حساسند.
اين خاك ها هيچ گونه ثباتي ندارند؛ در زمان خشكي، مثل سنگ خشكند و وقتي كوچكترين باراني مي زند، مثل چسب مي شوند. از طرف ديگر پوشش گياهي منطقه هم كه كاملا از بين رفته است و تمام زمينه ها براي به راه افتادن سيل چه به لحاظ شرايط طبيعي منطقه و چه به لحاظ دخل و تصرف هاي انساني از جمله پاكتراشي جنگل هاي بالا دست، كاملا مهياست . سالانه در حدود يك ميليون متر مكعب از جنگل هاي شمال كشور به طور رسمي و قانوني برداشت مي شود كه البته معادل همين ميزان نيز برداشت غيرقانوني يا همان قاچاق چوب از جنگل هاي هيركاني صورت مي گيرد كه با توجه به اين روند رو به رشد، قاچاق چوب در جنگل هاي شمال بايد تا جايي كه امكان دارد از برداشت هاي رسمي كاسته شود، چرا كه ظاهرا مافياي قاچاق چوب آنقدر قوي و گسترده است كه هيچ ارگاني جلودارش نيست، بنابراين حداقل بايد از برداشت هاي قانوني كه ادعا مي شود به صورت تك گزيني انجام مي شود، كاست.
كريمي با تاكيد بر لزوم قطع بهره برداري از جنگل هاي هيركاني مي گويد: قرار بر اين است كه برداشت هاي قانوني به صورت تك گزيني علمي انجام شود؛ يعني قطع و جمع آوري درختان كهن و در حال زوال، اما مسئله اينجاست كه در عمل چنين اقدامي صورت نمي گيرد و بهره برداري ها از بهترين و سرحال ترين گونه هاي درختي اين منطقه صورت مي گيرد. اگر بهره برداري هاي اينچنيني كه در كنار قاچاق وسيع چوب هر روز اوضاع اين اكوسيستم زيبا را بيشتر رو به وخامت مي برد، قطع نشود، فاجعه اي بسيار گسترده تر از آنچه پيش آمده در حال وقوع است كه اين فاجعه در صورت به وقوع پيوستن، اين بار سراسر شمال كشور را در برخواهد گرفت.
شيب شديد كوه ها در منطقه شمالي به دليل ارتفاعات 2، 3 هزار متري كه تنها در فاصله
۲۰ 10كيلومتر به ارتفاع صفر دريا مي رسد، شيب تندي را ايجاد كرده كه تنها مهار كننده آن پوشش انبوه جنگلي است، اما اگر روند آسيب به اين جنگل ها ادامه پيدا كند، با كاهش سطح پوشش گياهي در آينده اي نزديك، كوچكترين بارندگي تمام آب بارش را به صورت سيلاب هاي كثيف روانه رودخانه ها كرده و سيل هاي بزرگ و غيرقابل كنترلي را به وجود مي آورد. چند سال ديگر حتي چند روز ديگر هم دير است، سازمان جنگل ها و مراتع بايد زودتر از اينها درصدد جبران كم كاري هايش بربيايد، وگرنه فاجعه اي بسيار عظيم تر از آنچه تاكنون به وقوع پيوسته به وقوع خواهد پيوست؛ سيلي به وسعت تمام نوار شمالي كشور.

بيست و سه و  نيم ميليون تن كلش با قابليت تبديل
001035.jpg
سعيد مهدوي‎/ مسعودرضا حبيبي- نگراني هاي جدي درباره سلامت و نحوه استفاده از جنگل ها، بروز حوادث طبيعي نظير سيل و نيز كمبود شديد مواد اوليه ليگنوسلولزي، چالش هاي جدي را در ارائه راهبردهاي مناسب طلب مي كند. افزايش روزافزون مصرف سرانه كاغذ و فرآورده هاي مركب چوبي مانند نئوپان، تخته فيبر نيمه سنگين (MDF) و ... در كشور كه با رشد جمعيت، تغيير الگوي مصرف و گسترش تقاضا همراه است، مديريتي نوين با نگرشي چندسويه را به منظور چگونگي تامين مواد اوليه طلب مي كند تا از يك سو ضمن كاهش فشار به جنگل هاي كشور، با حداقل بهره برداري از اين منابع محدود، حفظ آن را براي نسل كنوني و آينده ميسر كرده و از سوي ديگر با توليد محصولاتي باارزش افزوده بيشتر و با كيفيت، علاوه بر تامين نياز داخلي و اشتغال، بتوان با صادرات اين محصولات سبب ارزآوري شد.
ميزان توليد نئوپان كشور در سال 82 بالغ بر 520 هزار متر مكعب بوده است كه با راه اندازي چند واحد ديگر در سال 83 ، پيش بيني ميزان توليد در سال فوق حدود 670 هزار متر مكعب بود. در سالهاي آتي نيز شاهد راه اندازي تعدادي ديگر از واحدهاي مربوطه خواهيم بود. باتوجه به نياز كشور به محصول فوق، پيش بيني توليد در سال 85 بالغ بر 800هزار متر مكعب خواهد بود. همچنين ميزان توليد تخته فيبر در كشور در سال 82 ، 21 هزار و 500 متر مكعب بوده است و اين ميزان توليد در سال 83 در حدود 24 هزار متر مكعب پيش بيني مي شد. همچنين يك واحد جديد در زمينه توليد MDF شروع به فعاليت كرده كه ظرفيت اسمي آن 30 هزار متر مكعب است. تعداد واحدهاي جديد در زمينه مذكور طي سالهاي آينده با ظرفيتي در حدود 400 هزار متر مكعب در سال راه اندازي خواهد شد. با توجه به ارقام ذكر شده براي اين صنايع، مي توان گفت كه در سال 85 مقدار چوب موردنياز براي آنها در حدود يك ميليون و 650 هزار مترمكعب خواهد بود. براساس آمار و ارقام ارائه شده در سال 82 ، صنايع چوب كشور در صورت امكان توليد با حداكثر ظرفيت، با كمبود چوب در حدود يك ميليون متر مكعب مواجه بوده  است. طي چند سال گذشته به علت رشد در توليد و تعداد صنايع چوب و كاغذ كشور و نيز كاهش برداشت چوب از جنگل ها، شاهد روند صعودي مصرف چوب در كشور بوده ايم و در سالهاي آينده نيز شاهد كاهش برداشت بيش از پيش از جنگل ها خواهيم بود. طبق برآوردهاي انجام شده در سال 85 ، صنايع چوب كشور با كمبود بيش از 48 درصد نيازشان روبه رو خواهند بود، لذا اين مهم سبب مي شود تا به دنبال معرفي ساير مواد ليگنوسلولزي از جمله پسماند محصولات كشاورزي براي استفاده در اينگونه صنايع باشيم.
استفاده از گياهان غير چوبي و خصوصا پسماندهاي كشاورزي به عنوان منبع بالقوه و عظيم براي تامين مواد اوليه سلولزي جايگزين چوب، مطرح است. بروز عوارض ناشي از سوزاندن پسماند مزارع نظير تخريب بافت خاك، از بين رفتن ميكروارگانيسم هاي مفيد و جلبك ها و آلودگي هوا (از سوزاندن يك ميليون تن پسماند مزارع، حدود 560 هزار تن دي اكسيدكربن آزاد مي شود) از يك طرف و اجراي قانون منع سوزاندن مزارع كشور از طرف ديگر، لزوم فوري اعمال مديريت استفاده از اين پسماندها كه در حال حاضر به عنوان معضلي مهم براي كشاورزان مطرح است، را ايجاب مي كند.
در كشورهاي فقير از لحاظ منابع چوبي مانند ايران، متاسفانه گياهان غير چوبي در مقياس مناسبي به جاي چوب به كار نمي روند. گياهان غير چوبي و پسماند محصولات كشاورزي، هرچند به لحاظ خواص فيزيكي و شيميايي تفاوت هاي زيادي با چوب دارند، ليكن براي تامين بخشي از ماده اوليه صنايع چوب و كاغذ دنيا مطرح هستند. در حال حاضر بيش از 8 درصد توليد خمير و كاغذ جهان از گياهان غير چوبي است. متداول ترين الياف سلولزي مورد استفاده در صنايع خمير و كاغذ دنيا از كاه غلات، باگاس، بامبو، شاهدانه، كنف، جوت، سيزال، آباكا، لينتر و ني تهيه مي شود. از اين نظر، چين و نيز ساير كشورهاي آسيايي به عنوان عمده ترين توليدكنندگان، مطرح هستند. از مجموع توليد خمير كاغذ تهيه شده از گياهان غير چوبي، 46 درصد از كاه، 14 درصد از باگاس و 6 درصد از بامبو بوده است. كاه از نظر فراواني و اقتصاد توليد محصولات صنعتي، همواره بيش از ساير منابع، مورد توجه جهانيان بوده است.
در كشور طي سال 83 ، حدود 17 ميليون تن كاه گندم، 2 ميليون و 400 هزار تن كاه و كلش برنج، 640 هزار تن ساقه كلزا و 2 ميليون و 400 هزار تن ساقه ذرت توليد شده است. همچنين در حال حاضر بيش از يك ميليون تن باگاس كه حاصل كار سه كارخانه شكر امام خميني (ره)، اميركبير و دعبل خزاعي است در هر سال توليد مي شود كه تنها بخش ناچيزي از آن در كارخانه هاي توليد دام و MDF به مصرف خواهد رسيد و بقيه با هزينه اي گزاف جمع آوري و به عنوان پسماند در بيابان هاي مجاور كارخانه پراكنده مي شود. رقم كل اين پسماندها به 5/23 ميليون تن بالغ مي شود. در صورتي كه صرفا 10 درصد از پسماندهاي مذكور (2 ميليون و 350 هزار تن) براي استفاده در صنايع چوب و كاغذ كشور به مصرف برسد، ضمن جبران كمبود فعلي اين واحدها، مي توان خوراك كارخانه هاي جديد الاحداث كشور را در آينده نيز تامين كرد. لازم به ذكر است كه رقم فوق معادل 5/2 برابر برداشت چوب از جنگل هاي كشور در سال 83 است. موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع با بهره گيري از متخصصان خود و نيز نتايج اجراي طرح هاي تحقيقاتي مرتبط، آمادگي خود را به منظور ارائه راهبردهاي كوتاه مدت و بلندمدت در اين خصوص به بخش ها و سازمان هاي اجرايي اعلام مي كند.

باغ وحش
دام افكن هاي زيرك
بوتيمار كنجكاوانه به بچه هايي كه كنار رودخانه بازي مي كردند، نگاه مي كرد. بچه ها با شور و هيجان، لب رود براي اردك هايي كه جمع شده بودند، نان مي ريختند. اردك ها سر و صداكنان به اين طرف و آن طرف رفته و با ولع تمام از نان ها مي خوردند. چشمان بوتيمار يكباره برقي زد. ماهي هايي كه به هواي نان هاي در آب ريخته لابه لاي اردك ها به چشم مي خوردند، توجه بوتيمار را به خود جلب كرده، بوتيمار يكدفعه پرواز مي كند، خرده ناني را كه كودكي در آب انداخته به منقار مي گيرد و كمي آن طرف تر، عالم وحش شگفتي را بر ما ارزاني مي كند. بوتيمار با دقتي فراوان، تكه نان را در آب رها كرده و عقب تر در كمين ماهي مي نشيند، پس از گذشت چند دقيقه، ماهي پيدا مي شود، اما سرعت ماهي بالاتر از بوتيمار بود و او مي گريزد. بوتيمار دوباره سعي مي كند و اين بار با طعمه قرار دادن نان، موفق به صيد ماهي مي شود؛ اين رفتار در ساير بوتيمارها و حتي در ميان ساير پرندگان ديده نشده است و رفتاري اكتسابي است كه با مرگ اين پرنده با او به زير خاك خواهد رفت.
اما چرخه حيات و پيچيدگي خارق العاده آن به جايي مي رسد كه شاهد شكار پرنده هاي دريايي توسط نهنگ هاي قاتل خواهيم بود. حيرت آور است كه رفتاري مانند بوتيمار در يك نهنگ قاتل نمودي تازه يافته است. نيكول نونان، استاد برجسته رفتارشناسي حيوانات در نيويورك در تحقيقات خود به طور اتفاقي شكار اين نهنگ را ديده و مي گويد: به نظر مي رسد كه اين نهنگ قاتل در ابتدا ماهي هاي اطراف خود را تحريك به حركت در سطح آب كرده تا با جلب توجه پرندگان دريايي، آنها را به سطح آب نزديك كند و سپس با يك حركت برق آسا از عمق آب به سطح آن شنا كرده و پرنده را شكار مي كند .
بروز رفتارهاي دروني جديد در ميان حيوانات در جهان وحش، نشان از پيچيدگي و سخت شدن روابط در زنجيره غذايي داشته و رقابت در اين خصوص، عامل تعيين كننده است.
001008.jpg
جاندار عجيب و ناشناخته در اقيانوس
در پي بروز توفان بزرگ آمريكا موسوم به كاترينا دانشمندان و اقيانوس شناسان از مشاهده جانداران عجيب و ناشناخته خبر دادند.
دانشمندان و اقيانوس شناسان اعلام كردند كه با مشاهده اخير خود از تصاوير گرفته شده در آبهاي نواحي خليج مكزيك، موجودات ناشناخته اي را ديده اند كه در نوع خود خار ق العاده هستند.
در همين خصوص تامارا فرانك از موسسه تصويربرداري اقيانوس، موسوم به انستيتو هاربر گفت: ما با مشاهده چنين موجوداتي كه در ميان آنها يك جاندار ناشناخته 6 فوتي است، بسيار حيرت زده شديم و به همين منظور به دنبال آن هستيم تا بررسي دقيق و جديدي از كف اقيانوس داشته باشيم.
اين دانشمندان، طي ساعات گذشته گروهي از ماهي هاي ناشناخته نوراني را كشف كردند كه داراي قابليت تشخيص نور ماوراء بنفش هستند.
دانشمندان افزودند كه اين ماهي هاي عجيب به دوربين  فيلمبرداري كار گذاشته شده در كف اقيانوس حمله كرده اند كه تصاوير اين حملات بخوبي قابل مشاهده است.
يكي ديگر از دانشمندان موسسه، در كمال حيرت گفت: جدا تصور وجود چنين موجودات عجيب و غريبي كه تاكنون ناشناخته بودند، بسيار حيرت آور است. اين دوربين فيلمبرداري ويژه با وزن 200 پوند در كف اقيانوس و در منطقه خليج مكزيك كار گذاشته شده است. با اين حال دانشمندان در كمال حيرت اعلام كردند كه به هنگام بررسي دوباره موقعيت عمومي، آن را واژگون شده مشاهده كردند و از آنجا كه شدت جريان هاي آبي در اين منطقه از اقيانوس بسيار ناچيز است، شك و ترديد دانشمندان درباره حملات چنين موجودات ناشناخته اي به آن، به يقين نزديكتر شده است.
اين دوربين ويژه در عمق يكهزار و 800 فوتي اقيانوس كار گذاشته شده است.
پيش از اين نيز اين دوربين فيلمبرداري ويژه، تصاويري از كوسه ماهي هاي حمله كننده به آن را ثبت كرده بود.

زيست بوم
لاله تالاب در حراج
محمدرضا محمدي- تابستان كه مي شد به عشق قايق سواري روي مرداب انزلي به شمال مي رفتيم. قايق ها مدام در خط ساحلي اين طرف و آن طرف مي رفتند تا مسافران را سوار بر قايق موتوري به دل دريا ببرند يا گشتي در تالاب انزلي بزنند. ما هميشه تالاب انزلي را به شوق تماشاي بوتيمارها، حواصيل ها و پرستوهاي دريايي كه آشيانه خود را روي برگ هاي پهن و شناور لاله هاي مردابي مي ساختند، انتخاب مي كرديم. پرستوها دائما در بالاي لاله هاي مردابي پرواز مي كردند، گل هاي صورتي رنگي كه تندي و تميزي رنگشان آدم را در طبيعي بودنشان به شك مي انداخت و غوزه هاي لاله هاي مردابي كه در پارك اسكله اي ميرزاكوچك خان به اسم پسته دريايي به عنوان سوغات، دست مسافران و گردشگران سپرده مي شد.
حالا چند سالي هست كه ديگر طرف تالاب انزلي آفتابي نشده ام، دلم مي گيرد، چون قايق ها تالاب را از برنامه شان حذف كرده اند و مي گويند: علف زياد است، قايق جلو نمي رود، ديگر هم چيزي ندارد، بوي خيلي بدي هم مي دهد.
ساحلي زيبا، تالابي مملو از پرندگان رنگ و وارنگ، اما حالا چه؟ گسترش شهر و آلودگي هاي ناشي از آن يك طرف، حالا چند وقتي هم هست كه تصميم به كشيدن جاده از ميان تالاب را دارند. آخر بي اعتنايي به طبيعت، حيات وحش و محيط زيست تا كجا؟ حتي ارتقاي حفاظتي تالاب از جمله منطقه سرخانكل كه مملو از لاله هاي تالابي بي نظير است، به پناهگاه حيات وحش، دردي را دوا نكرد. گل هاي لاله تالابي، گياه شاخص مرداب انزلي بوده، پناهگاه زادآوري ماهيان و جلب كننده پرندگان تالابي بومي و مهاجر است.چند روز پيش در يكي از گلفروشي هاي تهران بعد از چند سال چشمم به جمال غنچه هاي باز نشده لاله تالابي انزلي روشن شد. اميدوار بودم كه حداقل مصنوعي باشند، اما طبيعي بودند؛ كاملا طبيعي. دلداري پرورشي بودنش هم كاملا بي فايده بود. قطعا تالابي مصنوعي براي پرورش گل هاي لاله مردابي هم نمي تواند ساخته شده باشد. بنابراين لاله هاي مردابي به قولي اصل اصلند؛ كاملا محلي. اينطور كه معلوم است به آخرين بازمانده هاي ونيز ايران هم چوب حراج زده اند.
افزايش آتش سوزي جنگل ها در آسيا و پيامدهاي آن
تحقيقات نشان مي دهد كه از بين رفتن زمين هاي تورب دار (زغال سنگ خام) استوايي، به گرم تر شدن هواي كره زمين كمك كرده است.زمين هاي تورب دار جنوب شرق آسيا را براي پاك كردن جنگل ها به طور عمدي آتش مي زنند، ولي برخي مواقع، كنترل آن از دست خارج مي شود. اين كار مي تواند موجب نشت مقدار قابل توجهي گاز كربنيك در هوا شود.دكتر سوزان پيج از دانشگاه لستر در بريتانيا، مي گويد: اراضي تورب دار كه حاوي 21 درصد كربن ذخيره شده در خاك زمين در سراسر جهان است، مي تواند تا سال 2040 كاملا از بين برود.مطابق محاسبه دكتر پيج در سال 1997، حدود 2 ميليارد و 67 ميليون تن گاز كربنيك از طريق سوزاندن زمين هاي تورب دار وارد هوا شد. اين مقدار معادل 40 درصد گاز كربنيكي است كه سالانه از سوختن نفت توليد مي شود.
منبع فراموش شده :زمين هاي تورب دار در جزاير متعدد جنوب شرق آسيا از جمله برنئو، سوماترا و پاپوآ وجود دارد. تورب در زمين هاي پست ديده مي شود و ضخامت آن ممكن است از 10 متر نيز تجاوز كند. يك چنين لايه ضخيم تورب مي تواند تا 60 درصد، كربن داشته باشد.دكتر پيج مي گويد كه دانشمندان، سياستمداران و برنامه ريزان، خصوصيات و اهميت اين زمين ها را فراموش كرده اند.دلايل اصلي از بين بردن زمين هاي تورب دار، پاك و خشك كردن يك منطقه وسيع، به منظور كاشتن درخت جهت تهيه الوار يا نخل هاي روغني يا مزارع برنج است. ايجاد مزارع و مناطق مسكوني در مقياس كوچك، از دلايل ديگر است. دكتر پيج مي گويد: هنگامي كه بخشي از زمين هاي جنگل را تميز و خشك مي كنيد، تورب موجود در زمين قابليت اشتعال بيشتري پيدا مي كند. آتش سوزي چنين زمين هايي سريع تر به مناطق مجاور آن كشيده مي شود .
منبع: B.B.C

حيات وحش ايران
آخرين پستاندار ايران با نام خفاش گوش پيكاني را هم معرفي كرديم. حالا نوبت پرندگان است؛ پرندگاني با تنوعي باورنكردني. ايران به اندازه تمام قاره اروپا، گونه هاي مختلف پرنده را در خود جاي داده است.
001029.jpg
كبك معمولي
گونه: Alectoris chucar
جنس: كبك ALECTORIS
راسته: ماكيان ها GALLIFORMES
رده: پرندگان AVES
كبك معمولي به خاطر فراواني و قابل شكار بودنش بسيار محبوب ايراني هاست. بيشتر در مناطق كوهستاني و مرتفع زندگي مي كند، اما در دشت ها و حتي گاهي در بيابان هم ديده مي شود. در اين گونه، نر و ماده كاملا شبيه يكديگرند. در ارديبهشت ماه، جوجه آوري مي كنند. لانه شان را معمولا در زير بوته ها يا در پناه صخره ها مي سازند و از 14 تا 18 تخم مي گذارند. جوجه ها از همان آغاز تولد قادر به راه رفتن و برچيدن دانه از زمين هستند و بدنشان پوشيده از پر است و اصطلاحا به آنها precosial مي گويند. كبك معمولي در تمامي مناطق ايران پراكندگي دارد و از دانه گياهان و حشرات تغذيه مي كند. بدني گرد و دوكي شكل دارد و خاكي رنگ است. زير شكم تقريبا راه راه بوده و خط چشمي اش از چشم ها تا زيرگلو كشيده شده است.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |