يكشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۸۱
گل و بلبل و سانحه
جان چه ارزان است
000411.jpg
عكس : محمد خيرخواه/فارس
تصاوير حادثه به تمام جهان مخابره شده است. آنچه آنها از خود مي پرسند لا بد اين است كه ايران؟ باز هم ايران؟
پژمان راهبر
دردناك  اين بود كه آخرين حادثه هوايي ، هيچ كدام از ما را متعجب نكرد؛ چه، همه ما خاطراتي ترسناك از سفرهاي هوايي داريم. از لرزيدن هاي بي پايان كه لبخندهاي اوليه و پر از شوق ميهمانداران را تبديل به سكوتي آزاردهنده مي كرد تا جرقه اي كه هنگام ورود از پشت چرغ عقب با صداي مهيب برخاست...
شايد شما هم از آن دسته مسافران باشيد كه جمله طعنه آميز يك ميهماندار كه مي گفت: براي شما كه بخير گذشت ، اما ما بايد با همين هواپيما برگرديم را شنيده باشيد ، آنان كه مثل ما ، بيگناه جان خود را كف دست مي گذارند تا هيچ مسافري خم به ابرو نياورد... هدفي كه بيش از سرويس قهوه وچاي و غذاي لذيذ ، با آرامش خاطر مسافري كه سوار هواپيما شده است به دست مي آيد. مسافري كه حق شهروندي او حكم مي كند در آسمان، آب در دلش تكان نخورد ، اما اگر از روي ناچاري نباشد ، به دشواري مسافرت با هواپيما را انتخاب خواهد كرد.
خطوط هواپيمايي دولتي و خصوصي ايران از اين به بعد ، خدمات دهندگان ويژه اي هستند. در شرايطي كه مسافر ايراني كه در درجه اول، شهروندي است كه از حقوق شهروندي خود چندان آگاه نيست و به دلا يل بسيار به حداقل ها قانع است. آنها غير عمدي به او مخاطره هديه مي كنند. اين واقعيت حتي بدون در نظر گرفتن تعداد سوانح هوايي مرگبار و با توجه به نقل قول هاي متفاوت مسافران شهرهاي مختلف به سادگي قابل تماشاست. آنجا كه كمتر مسافري است كه در ايران از شهري به شهر ديگر رفته باشد و از ترشح بي رويه هورمون آدرنالين ، به دليل هيجان بيش از حد در امان مانده باشد.
حوادث هوايي بخشي مهم از يك حقيقت تاسف برانگيزند؛ حقيقتي كه در بهاي نازل جان ايراني جلوه مي كند. نبود ايمني لا زم در راه ها ، هواپيماهاي مستعمل ، شمار غول آساي حوادث رانندگي و ... همه و همه صحه اي بر آسانگيري عجيب ايرانيان هستند؛ ايرانياني كه گرچه همچون همه انسان ها جان عزيز اند، اما چنان و با سادگي از دست مي روند كه باوركردني نيست. اگر زلزله  ، به عنوان يك بلا ي طبيعي و خسارت هاي عجيب آن در ايران به اين فهرست اضافه شود ، در خواهيم يافت كه ما ، جملگي چوب بي توجهي ، بي تدبيري و طبع ساده گير و گل و بلبلي خود و ديگران را مي خوريم. اينكه نوشتيم خود به اين دليل بود كه يقينا همه ما در مرگ و ميرهاي غير طبيعي و بيش از اندازه ناشي از سوانح مقصريم ، گرچه سهم ها متفاوت است؛ بساز و بفروشي كه خانه لرزان مي سازد، مهندسي كه بي توجه امضا مي فروشد، راننده اي كه پا روي پدال مي فشارد ، مديري كه هيچ حادثه اي قلب او را نمي فسرد، تعميركاري كه به استفاده از قطعه غيراستاندارد در تعمير هواپيما رضايت مي دهد، رئيسي كه محموله قطارش فرمول بمب است، روزنامه نگاري كه ... همه جزو همين مردمند، گرچه تاوان آسانگيري و بي تعهدي را هميشه كساني مي دهند كه دخلي به اين مسايل ندارند. راستي از آن كودك گمشده در سانحه اخير چه خبر؟ از حال مادرش خبر داريد؟ مي دانيد آخرين بار كه با هم حرف زديم، چه گفت؟
و باز دردناك تر اينجاست كه اشك و آه اين مادر درست مثل سقوط آن هواپيما به سرعت از ذهن ايراني به در مي شود... تا - خداي ناكرده - سانحه بعدي!
حضرت حافظ مي فرمايد: گفت آسان گير بر خود كار ها كز روي طبع/سخت مي گيرد جهان بر مردمان سختكوش.
به نظر مي رسد بايد به ضرس قاطع نظريه قديمي خواجه شيراز را رد كنيم. جز اين چاره اي نيست.

ستون ما و شما
يك بار ديگر
حادثه خبر نمي كند. چهارشنبه شب گذشته برخي مشغول تماشاي فوتبال بودند و خيلي هاي ديگر سرگرم كاري ديگر، شايد هم خواب. هيچ كس دوست نداشت اولين سانحه ناراحت كننده امسال را به اين زودي ها بشنود؛ درست در آخرين روز فروردين ماه. متاسفانه حادثه بوئينگ 707 در فرودگاه مهر آباد منجر به كشته شدن يك نفر از هموطنان شد. حضرت حافظ مي فرمايد: گفت آسان گير بر خود كار ها كز روي طبع‎/ سخت مي گيرد جهان بر مردمان سختكوش
به نظر مي رسد بايد به ضرس قاطع نظريه قديمي خواجه شيراز را رد كنيم. جز اين چاره اي نيست.
شهرآرا
كمربندي از جنگل

تهران يكي از چند شهر آلوده دنياست. وضعيت توپوگرافي تهران، ولي اميدواركننده است. دامنه هاي جنوبي البرز مفرح و شاد است. كوه ها، رودها و آبشارهاي البرز به شمال و شمال غرب تهران چهره ديگري مي بخشد. پارك كوهسار به زودي بهره برداري مي شود. اين پارك به شكل كمربند جنگلي از روستاي كن تا فرحزاد را دربرمي گيرد. در اين پارك مي توانيد به سواركاري و ورزش هاي هوايي بپردازيد و ضمن لذت از تماشاي سيرك، از بالا ي شهر نشسته در تله كابين، تهران آلوده را ببينيد. پارك كوهسار، قطب گردشگري تهران خواهد شد.
محيط زيست
زمين پاك

زمان گذشت و زمين پاك همچنان پر از آشغال، روي دستمان مانده است. دوم ارديبهشت يا همان 22 آوريل را روز زمين پاك ناميده اند، روزي كه قرار است كره خاكي از دست انسان نفسي تازه كند. در ايران چندان بويي از سلا مت زمين به مشام نمي رسد، ولي خيلي ها معتقدند حال زمين بهتر خواهد شد!
شايد اين يك خيالپردازي باشد، ولي دانشمندان خيلي تلا ش مي كنند مردم را وادارند به دفع و امحاي زباله هاي صنعتي و بيمارستاني. حجم اين زباله ها در سال گذشته ميلا دي، رقم نگران كننده 400 تن را بر پيشاني داشت، ولي ما اميدواريم زمين پاك شود؛ و اين پاكي فقط خيال نباشد .
يك شهروند
داستان تهران

عبدالعلي دستغيب را با لهجه مهربان شيرازي اش ميان پيشكسوتان نقد مي شناسند؛ نويسنده اي كه تهران را در گفت وگوهاي غير رسمي قفسي تنگ توصيف مي كند و آدم هايش را خسته و كلا فه. با اين وجود وقتي از سال 1327 و اولين ديدارش از تهران مي گويد آن شب دوردست را و شهر چراغاني و خيابان ناصرخسرو و سينماهايش را به روشني تصوير مي كند. يعني تهران را داستاني مي بيند.
خبرسازان
با نوذري

منوچهر نوذري را خيلي ها مي شناسند. وقتي شب هاي پنج شنبه نوبت مسابقه هفته مي رسيد، همه گوش تا گوش نشسته بودند و به تلويزيون نگاه مي كردند؛ شايد نه به خاطر مسابقه، بلكه براي كارها و اجراي خوب نوذري. نوذري اين روزها در تئاتر گلريز مشغول است. گپ كوتاه خبرنگار ايرانشهر با او در صفحه خبر سازان جاي گرفته است.
دخل و خرج
خانه اي براي همه ما

تا به حال ما يا چيزي را داشته ايم يا نداشته ايم. مالكيت براي عامه مردم يك تلقي مطلق است، اما گزارش امروز كاظمي در مورد نوع جديدي از مالكيت است كه به تازگي رايج شده. مالكيت زماني يا Time sharing را امروز مي توانيد بهتر بشناسيد، البته اگر گزارش اين صفحه را بخوانيد.

ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
محيط زيست
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |