پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - شماره ۳۴۹۱
ستون ما
يك وجب موزه ايراني!
بهرام هوشيار يوسفي 
نمي دانم زماني كه ايرانيان طاق كسري را مي ساختند كه با آن عظمتش نماد تمدن و انديشه ايراني باشد، مهندسي از امپراتوري رم بالاي سرشان بود يا نه؟! ولي اين را مي دانم كه ايرانيان متاخر براي ساختن موزه ايران باستان (آندره گدار)، معمار و باستان شناس فرانسوي، را آوردند تا آن را برايشان طراحي كند و بسازد و حتي از اثري چونان ايوان كسري الهام هم بگيرد! و ما ايراني هاي خيلي متاخر ... بگذريم 
صحبت از تعامل و گفتمان و تبادل دانش و تكنولوژي و انديشه و مسايلي اين چنيني وقتي به نهايت درجه ساده انگارانه مي نمايد كه با اندكي واقع بيني اعتراف كنيم ما همواره در اين موارد (منفعل) هستيم... بگذريم...
قصد بر مرثيه سرايي بر گذشته نيست؛ و نيز نمي خواهيم اصل ارتباط رادر جهان قرن بيست و يكمي انكار كنيم، و مي پذيريم كه به لحاظ فن آوري نيز در رده كشورهاي در حال توسعه محسوب مي شويم والبته بايد به دراز كردن پايمان به اندازه گليم خودمان هم قانع باشيم ولي سوال اينجاست كه ابعاد اين (گليم) را چه كسي تعيين مي كند؟! راستي چرا وزارت امور خارجه يا وزارت فرهنگ يا انجمن دوستي (و هزار و يك ارگان و نهاد ديگر!) وقتي يك كشور اروپايي پيشنهاد مرمت موزه هاي ما را مي دهد با استقبال متوليان عزيز امور در كشور مواجه مي شود و البته نهايتا شرط اين سرمايه گذاري را تقاضاي رسمي مسوولا ن ايراني قرار مي دهد و البته از آنها به يك اشاره از ما هم به سر دويدن! آيا درد دوستان ما چند هزار يورو پولي است كه قرار است توسط دست و دل بازان اروپايي هزينه شود؟...! بگذريم 
قول مي دهم كه اين قصه سر دراز داشته باشد؛ فرزندان خلف داوينچي و ميكلآنژ در طرحي كه براي مرمت موزه ايران باستان ترسيم كرده اند و روي رايانه هاي كيفيشان به اين اداره و آن اداره مي برند و به هر كه دستش جايي بند است نشان مي دهند، چيزي كم نگذاشته اند، در اينكه آنها كارشان را بلد هستند مبادا كه شك كنيد.
اينجا اما ديگر دو تمدن نيستند كه گفت و گو مي كنند؛ اينجا تمدن غربي است كه قوانين بازي را خوب بلد است، اينجا يكي مي برد و ديگري مي بازد، اينجا يكي مي سازد و ديگري به نظاره مي نشيند، اينجا... بگذريم 
من درد راهنماي ايراني (موزه ايران باستان) را هنگامي كه در شروع صحبت هايش بايد بگويد كه (اين موزه را چند ده سال پيش يك فرانسوي طراحي كرده است) با تمام وجود درك مي كنم و نيز عمق لذت و غرور بازديد كننده فرانسوي را هم دقيقا در همان لحظه مي توانم تجسم كنم... و اين كلمات هم پيشاپيش در گوشم زنگ مي زند (اين موزه ايران باستان است، آندره گدار فرانسوي آن را ساخت و وقتي كهنه شد ايتاليايي ها آن را دوباره ساختند....)






۲۵۰۰ يورو براي هر متر مربع
رمي ها ايران باستان را مي  سازند
015372.jpg
هر آنچه از 7 هزار سال تاريخ ايران برايمان به جا مانده، زير سقفي لرزان از سوي خشم كوچكي از طبيعت، تهديد مي  شود و شايد تنها تكاني كوچك، كافي است همه آنچه از اين تمدن عظيم مانده، فروپاشد.
اموزه ايران باستان از مجموعه موزه ملي ايران، بيش از 70 سال است كه نشانه هاي تمدن پيش از تاريخ تا قبل از ظهور اسلام در ايران را در خود نگاه داشته و در معرض ديد عموم قرار داده است.
بناي اين موزه با طاق بلندش كه به طاق كسري مي  ماند و آجرهاي سرخ تيره اش كه ياد آور معماري عصر ساساني است، خود از جمله آثار به ثبت رسيده در مجموعه ميراث فرهنگي كشور ماست.
همين قدمت بنا به تنهايي كافي است كه چندان به استحكام آن اطميناني نباشد. سال هاست بسياري )مسوولان، كارشناسان، اربابان جرايد و...( از مقاوم نبودن بناي اين موزه گفته اند و خطري كه لوح ها، سفالينه ها و اشياي به جا مانده از هزارها سال فرهنگ اين كشور را تهديد مي  كند.
حضور هياتي از معماران و مهندسان مجرب در امر مرمت و مقاوم سازي ابنيه تاريخي و طراحي و ساخت موزه، پس ازدو سال مذاكره، نويد بخش پاياني است براي اين دل نگراني ها.
پس از اين مذاكرات، ضمن يك توافق دوسويه بين ايران و ايتاليا، از دي ماه سال گذشته هياتي 5 نفره از كشور ايتاليا با همكاري مهندسان ايراني، مطالعاتشان را روي ساختمان موزه آغاز كردند. اين هيات شاملآنتونيو جان ماروتزي سرپرست گروه و مدير پروژه در ايران) ،كارلولاتوره (مهندس معمار)، آدولفوسانتيني (مهندس عمران)، برونو جنيتو( استاد دانشگاه ناپل در زمينه باستان شناسي) و فابريستيو آگو (رئيس بخش توسعه همكاري هاي فرهنگي بين المللي وزارت امور خارجه) بود كه البته آگو جداي از اين هيات و با سه مهندس ديگر كه به بم رفته اند به ايران آمده است.
اين گروه با همكاري آرش ميلاني نيا (مهندس معمار)، سيد محمد علي عمراني (مهندس معمار)، مرتضي كوثرنشان (مهندس معمار)، مهدي خدامي(مهندس معمار) و كيارش ميلاني (مهندس معمار و مدل سازكامپيوتري) معاينه فني روي مصالح و اجزاي ساختمان موزه ايران باستان را آغاز كردند. نقشه برداري براي تجهيز و مقاوم سازي موزه انجام شد و تا دو ماه ديگر عمليات اجرايي اين پروژه آغاز مي  شود.
فرهنگي چند هزار ساله و يك دوستي ديرينه 
آگو مي گويد:(ايتاليا هميشه كشوري بوده كه به مسايل فرهنگي علاقه نشان داده است. ما به بازسازي بناهاي قديمي، بخصوص در ساخت موزه علاقه داريم و تجربيات ارزشمندي در اين زمينه به دست آورده ايم. هميشه كشورهاي زيادي از ما خواسته اند براي بازسازي يا ساخت موزه جديدي با آنها همكاري كنيم. ايران هم از جمله اين كشورهاست. ما با ايران دوستي ديرينه داريم.)
اين مقام بلند پايه ضمن بيان مطالب فوق متذكر مي  شود، پيش از اين در كشورهايي چون سوريه، بلژيك، مصر، چين و... نيز موزه هايي ساخته اند و در زمينه طراحي و ساخت موزه تجربه و تبحر دارند.
به زودي (تا دو ماه ديگر) اشياي موزه به ساختماني ديگر، احتمالا به سالني در بال غربي موزه اسلامي، يا هر مكان ديگري كه اين هيات آنجا را مناسب بداند منتقل خواهد شد تا به علت تعمير ساختمان، موزه تعطيل نشود وعلاقه مندان از بازديد اين اشياي تاريخي بي  بهره نمانند.
موزه اي كه داريم 
ساختمان موزه ايران باستان، به رغم زيبايي بصري اش، به دليل قدمتش با اصول و استانداردهاي يك بناي مناسب براي موزه هيچ تطابقي ندارد. از همه فضاي آن به صورت اصولي استفاده نشده است، سيستم تهويه آن مطلوب نيست، نوري كه از پنجره ها مي  تابد به كمك پرده هاي ساده اي كنترل مي  شود، فاقد بسياري از امكانات جنبي و رفاهي است، اشياي آن روي پايه هايي ساده يا در ويترين هايي معمولي و بسيار ابتدايي قرار گرفته اند و از همه مهمتر آسيب پذير بودن كل بنا و فضاي دروني و اشياي آن در مقابل زلزله است. با تكاني كوچك كافي است تا ساختمان با تخريبي جدي روبه رو شود يا يكي از لوح ها، مجسمه ها، ظروف ارزشمند و... از روي پايه سقوط كند و...
با موزه چه خواهند كرد؟
آگو و همكارانش قول داشتن موزه اي زيبا و نمونه را مي  دهند و ضمن ارايه نقشه ها و تصاوير طرح هايي كه براي مقاوم سازي و تجهيز موزه دارند، اميدوارند دو هزار شي ء كه در موزه ايران باستان قرار دارد در بهترين شرايط نگهداري و به نمايش گذارده شوند.
از آنجايي كه نماي بيروني ساختمان، كاملا ملهم از معماري دوره ساساني و خود اثري تاريخي محسوب مي  شود، همه تلاش اين گروه و حمايت هاي مسوولان سازمان ميراث فرهنگي بر اين اساس است كه به نماي بيروني لطمه اي وارد نشود و عملياتي كه روي اين بنا صورت مي  گيرد به شكل بيروني اش لطمه اي وارد نكند. اما درون موزه با آنچه در طول اين سال ها ديده ايم كاملا متفاوت خواهد شد.
در ابتدا با جديدترين متد، بخشي از ديوار ساختمان موزه، نمونه برداري مي  شود و مورد مطالعه قرار مي  گيرد. نوع بتون، خاك، آهن استفاده شده در بنا و... به لحاظ مقاومت سازه ها مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
نمودارهاي محاسبه مقاومت سازه ها در مقابل زلزله، رسم شده و بر اساس اين محاسبات ميزان لرزش ساختمان و اشيا در زمان وقوع زلزله مشخص شده است.
مقاوم سازي ساختمان به كمك سازه هاي موجود در كشور انجام مي  شود و به طور مثال به كمك فيبرهاي كامپوزيت كربني يا شيشه اي، آجرهاي ديوارها به هم اتصال پيدا مي  كنند و به كمك سازه هاي موجود پي بنا نيز محكم مي  شود.
مهندس آرش ميلاني نيا در اين باره مي  گويد: (هر آنچه براي مقاوم سازي اين بنا مورد استفاده قرار مي  گيرد در كشور ما موجود است و تا آنجا كه امكان دارد تخريب نخواهيم داشت، بلكه در بيشتر موارد چيزهايي به بنا اضافه مي  شود. اين كار چنان به ظرافت انجام مي  شود كه از فضاي داخلي كاسته نشود).
همزمان با مقاوم سازي بنا، عمليات تغيير فضاي داخلي اجرا مي  شود.
هزينه هاي اجراي طرح هاي اين مهندسان هنوز مشخص نشده است و يكي از اعضاي گروه مي  گويد كه بايد روي آن مطالعه كنند. اما مهندس ماروتزي سرپرست گروه ايتاليايي، پيش بيني مي كند چيزي حدود 2 هزار و 500 يورو براي هر متر مربع مورد نياز باشد.
نه تنها مسوولان سازمان ميراث فرهنگي و مهندسان ايراني فعال در اين پروژه، بلكه اين گروه ايتاليايي نيز معتقد است كه ارزش موزه ايران باستان و لزوم حفظ شكل و ساختار ظاهري آن به عنوان يك اثر فرهنگي- تاريخي، بيش از آن است كه در اين باره بخواهيم به هزينه ها واحتمالا صرفه جويي بينديشيم.
آگو مي  گويد: (تغيير فضاي داخلي موزه، ضمن رعايت همه استانداردها و بدون آنكه نماي ساختمان تغييري پيدا كند كار چندان ساده اي نيست، وقت و هزينه هاي زيادي نياز دارد، حتي در مقايسه با اينكه بخواهيم موزه جديدي بسازيم. اما ارزش اين بنا با ظاهر فعلي اش آنقدر هست كه ديگر جايي براي اين بحث ها نماند. به طور مثال با هزينه اي كه صرف بازسازي موزه لوور شد، مي شد چند موزه ديگر ساخت اما به هر حال لوور، لوور است).
كشور ايتاليا براي كمك به بازسازي موزه ايران با مبلغي معادل 700 هزار يورو در بازسازي اين موزه مشاركت خواهد داشت و پس از آخرين مذاكرات حتي پيش بيني شده آن مبلغ تا سقف دو برابر نيز افزايش پيدا كند.
درخشش مهندسان و معماران و مرمت كاران كشور ايتاليا در زمينه طراحي و ساخت موزه، در بين رقيبانشان در ساير كشورها و بي  شك حضورشان در ايران و كشورهاي ديگر نيز نتيجه همين سال ها تلاش و تجربه اندوزي در اين زمينه است. جنيتو و ماروتزي دانش و توانايي مهندسان ايراني را مي  ستايند اما مهندس ميلاني نيا مي  گويد:(بازسازي فضاي داخلي يك بناي قديمي به تجربه و تبحر زيادي نياز دارد و ما وقتي مي  خواستيم اين كار را شروع كنيم، احساس مي  كرديم به كمك كارشناسان بين المللي در اين زمينه احتياج داريم. اين تجربه اول ما بود و اگرچه همين حالا هم ايده هاي اوليه ما تغيير نكرده اما حضور مهندسان و مشاوران ايتاليايي به ما قوت قلب داده چون اطمينان پيدا كرده ايم اطلاعاتمان بهنگام تر و درست تر است.)
موزه اي كه خواهيم داشت 
با اجراي طرح ها و ايده هاي اين گروه، ضمن مقاوم سازي بناي موزه در مقابل زلزله، فضاي داخلي آن نيز به شدت تغيير خواهد كرد؛ مخزن و كتابخانه موزه همچنان حفظ، اما تجهيز مي شوند، سالن سخنراني ساخته خواهد شد و فضايي براي ارايه تسهيلات سمعي و بصري به كمك ويدئو پروجكشن، فراهم مي     شود. بازديدكنندگان موزه، به كمك راهنماي الكترونيك اطلاعاتي از تاريخ ايران و اشياي موجود در موزه به دست خواهند آورد. واحد اينترنت براي بازديدكنندگان موزه فراهم خواهد شد، اتاقي براي استراحت و ملاقات هاي هنري و كافي شاپي در طبقه سوم ساخته مي   شود.
آگو توضيح مي  دهد: (سقف كافي شاپ از آرك محدبي است كه از بيرون ديده نمي  شود و تنها از نماي بالاي ساختمان قابل رويت خواهد بود.)
مهندس ميلاني نيا در مورد امكانات فني موزه مي  گويد:(از بهترين امكانات روز دنيا براي سيستم تهويه و كنترل دماي سالن استفاده خواهد شد. 3 آسانسور براي ساختمان در نظر گرفته شده كه يكي از آنها مخصوص حمل اشيا خواهد بود. از فيلترهاي مناسب براي پنجره ها و كنترل نور استفاده خواهيم كرد. كف ها و رنگ ها عوض مي  شود. ساخت ويترين ها هم به آقاي (گوپيون) كه ايتاليايي است و قسمت هايي از موزه لوور را بازسازي كرده سفارش داده شده است و نورپردازي موزه هم به يك ايراني ساكن آمريكا پيشنهاد شده و قرار است با هزينه اندكي اين كار انجام شود.)
وي نويد مي  دهد در كنار بازسازي موزه ايران باستان ، به مشكل نورپردازي و ويترين هاي موزه اسلامي نيز رسيدگي خواهد شد.
(آگو) درباره فضاي داخلي موزه ايران باستان ضمن نمايش طرح هاي اين پروژه در كامپيوتر، مي  گويد: (فضاي داخلي كاملا مدرن خواهد شد. ضمن رعايت همه اصولي كه در ساخت موزه بايد مد نظر قرار بگيرد، به لحاظ بصري طوري طراحي شده كه به محض ورود، اولين چيزي كه به چشم مي  آيد لوحي از تخت جمشيد باشد كه در سطحي مرتفع از بقيه اشيا قرار خواهد گرفت. ساختمان موزه به سه طبقه تبديل خواهد شد و زيرزمين آن هم به فضاي موزه اضافه مي  شود.)
در اين طراحي ها علاوه بر مقاوم سازي، ساخت پايه هاي ضد زلزله براي اشيا و... نوع چينش اشيا و شكل حركت بازديدكنندگان در سالن ها هم مد نظر قرار گرفته است.
... آنچه خواهيم ديد؟
پيش بيني شده اجراي اين پروژه، حداقل دو و حداكثر 3 سال به طول بينجامد. حضور اين گروه ايتاليايي، مطالعات و تحقيقاتشان و اقداماتي كه صورت گرفته، همكاري مسوولان و بخصوص مديراني از جمله حسين مرعشي رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور كه به رغم حضورش در مسند تصميم گيري پس از شروع اين پروژه، همچنان اين گروه را مورد حمايت قرار داده حكايت از به نتيجه رسيدن تلاشي بزرگ دارد كه تنها مي  توان اميدوار بود لااقل انجام اين پروژه خاص، به عشقي بزرگ كه بر هر نوع مساله اي حتي بروكراسي حاكم بر نظام اداري كشور ما پيروز شود نيازي نداشته باشد چون با همه علاقه مندي وتمايلي كه اين ايتاليايي ها از خود نشان مي  دهند بعيد به نظر مي  رسد برايمان دايه اي مهربان تر از مادر باشند.
با تشكر از ساسان شمس مستوفي (مسوول ارشدو مدير روابط عمومي ايراني گروه ايتاليايي) كه ما را در تهيه اين گزارش ياري داد.

همه تلاش اين گروه بر اين اساس است كه پس از عملياتي كه روي موزه ايران باستان صورت مي  گيرد به شكل بيروني لطمه اي وارد نكند

يك مهندس ايراني مي گويد:وقتي مي  خواستيم اين كار را شروع كنيم، احساس مي  كرديم به كمك كارشناسان بين المللي در اين زمينه احتياج داريم 





پرسه دردنياي عتيقه ها
دو معمار ايتاليايي و جمعه بازار حافظ 
015374.jpg
محمدمحمدپور- آدولفوسانتيني (Adolfo Santini) و لارولاتونLarw La Tonne) )دو معمار ايتاليايي هستند كه هم اكنون در تهران به سر مي  برند. سانتيني از آن تيپ آدم هايي است كه لباس اسپرت مي  پوشد و به همه چيز توجهي -تقريبا- بيش از اندازه نشان مي  دهد. با يك تي شرت زرد رنگ، يك شلوار جين و يك جفت كفش اسپرت و با خنده  اي بر لب، سانتيني آدم ملموسي است.
لارولاتون اما كمي با سياست تر به نظر مي  رسد. نگاهش كمي بدبينانه است ياحداقل در برخورد اول اين طور نشان مي  دهد. او تي شرت نمي  پوشد، پيراهن بر تن مي  كند با شلوار پارچه اي.
اين دو معمار ايتاليايي به ايران آمده اند تا بخش دوم مرمت وبازسازي موزه ايران باستان را شروع كنند. نقشه برداري تمام شده و فقط مانده عمليات اجرايي. سانتيني و لاتون 6 ماه ميهمان ايران هستند.
به گفته مسوول فرهنگي سفارت ايتاليا، اين دو باحمايت دولت ايتاليا و در چارچوب يك برنامه هفتگي به ايران آمده اند؛ برنامه اي كه دولت ايتاليا صد هزار يورو بودجه براي تحقق آن تخصيص داده است. سانتيني ولاتون به همراه مسوول فرهنگي سفارت ايتاليا روز جمعه را در بازار معروف، حوالي چهارراه اسلامبول گذراندند. بازار جمعه حافظ كه پر است از اشياي عتيقه و آنتيك.
سانتيني و لاتون بعد از اينكه يك ساعتي در بازار چرخيدند بالاخره دست به جيب بردند و پولي درآوردند و چيزي خريدند. (نت موسيقي ايراني براي پسرم.) اين را سانتيني مي  گويد، وقتي كتابچه ها را از لاي نايلون مشكي رنگي نشان مي  دهد: (به موسيقي ايراني علاقه زيادي دارد.) نظرش را در مورد بازار مي پرسم. مي  خندد و مي  گويد: (محيط گرميه اما جايش جالب نيست. من نمي  توانم اطمينان كنم كه اينها عتيقه هاي ايراني هستند.) از او سوال مي  كنم كه بازارهاي مشابهي در ايتاليا داير هست؟ سرش را تكان مي دهد: (جنوب ايتاليا به خصوص در سيسيل از اين جور بازارها زياد هست. به خصوص روزهاي شنبه، يكشنبه كه خيلي شلوغ مي   شود.)
لاتون هنوز چيزي نخريده. از بالاي عينك به اشياي عتيقه با دقت نگاه مي  كند، طوري كه مي  خواهد خوب خوب آنها را وارسي كند. از مسوول فرهنگي سفارت مي  پرسم كه فقط همين دو نفر براي مرمت موزه ايران باستان به تهران آمده اند؟ از جوابش معلوم مي   شود كه اين دو از يك گروه 5 نفره هستند و برنامه بسيار دقيقي براي موزه ريخته اند.
سانتيني يك موزائيك كوچك ايراني هم خريده و موزائيكي كه رويش طرح مينياتوري نقش بسته توجهش را جلب مي كند. 6 هزار تومان قيمت مينياتور است. سانتيني نمي  خرد و در عوض به يك قفل عتيقه نگاه مي        كند. فروشنده برايش توضيح مي        دهد كه اين قفل آلماني است و مربوط به چندين و چند سال پيش مي        شود. سانتيني قفل را مي      خرد. لاتون اما همچنان قصد خريد ندارد. بعد از ساعتي چرخيدن در بازار، آنها آنجا را ترك مي   كنند. مسوول فرهنگي سفارت ايتاليا مي   گويد: (خيلي جاها مانده كه بايد نشانشان بدهم. بايد بهشان ثابت كنم ايران از ايتاليا ديدني تر است.)ستون م
يك وجب موزه ايراني!
بهرام هوشيار يوسفي 
نمي دانم زماني كه ايرانيان طاق كسري را مي ساختند كه با آن عظمتش نماد تمدن و انديشه ايراني باشد، مهندسي از امپراتوري رم بالاي سرشان بود يا نه؟! ولي اين را مي دانم كه ايرانيان متاخر براي ساختن موزه ايران باستان (آندره گدار)، معمار و باستان شناس فرانسوي، را آوردند تا آن را برايشان طراحي كند و بسازد و حتي از اثري چونان ايوان كسري الهام هم بگيرد! و ما ايراني هاي خيلي متاخر ... بگذريم 
صحبت از تعامل و گفتمان و تبادل دانش و تكنولوژي و انديشه و مسايلي اين چنيني وقتي به نهايت درجه ساده انگارانه مي نمايد كه با اندكي واقع بيني اعتراف كنيم ما همواره در اين موارد (منفعل) هستيم... بگذريم...
قصد بر مرثيه سرايي بر گذشته نيست؛ و نيز نمي خواهيم اصل ارتباط رادر جهان قرن بيست و يكمي انكار كنيم، و مي پذيريم كه به لحاظ فن آوري نيز در رده كشورهاي در حال توسعه محسوب مي شويم والبته بايد به دراز كردن پايمان به اندازه گليم خودمان هم قانع باشيم ولي سوال اينجاست كه ابعاد اين (گليم) را چه كسي تعيين مي كند؟! راستي چرا وزارت امور خارجه يا وزارت فرهنگ يا انجمن دوستي (و هزار و يك ارگان و نهاد ديگر!) وقتي يك كشور اروپايي پيشنهاد مرمت موزه هاي ما را مي دهد با استقبال متوليان عزيز امور در كشور مواجه مي شود و البته نهايتا شرط اين سرمايه گذاري را تقاضاي رسمي مسوولا ن ايراني قرار مي دهد و البته از آنها به يك اشاره از ما هم به سر دويدن! آيا درد دوستان ما چند هزار يورو پولي است كه قرار است توسط دست و دل بازان اروپايي هزينه شود؟...! بگذريم 
قول مي دهم كه اين قصه سر دراز داشته باشد؛ فرزندان خلف داوينچي و ميكلآنژ در طرحي كه براي مرمت موزه ايران باستان ترسيم كرده اند و روي رايانه هاي كيفيشان به اين اداره و آن اداره مي برند و به هر كه دستش جايي بند است نشان مي دهند، چيزي كم نگذاشته اند، در اينكه آنها كارشان را بلد هستند مبادا كه شك كنيد.
اينجا اما ديگر دو تمدن نيستند كه گفت و گو مي كنند؛ اينجا تمدن غربي است كه قوانين بازي را خوب بلد است، اينجا يكي مي برد و ديگري مي بازد، اينجا يكي مي سازد و ديگري به نظاره مي نشيند، اينجا... بگذريم 
من درد راهنماي ايراني (موزه ايران باستان) را هنگامي كه در شروع صحبت هايش بايد بگويد كه (اين موزه را چند ده سال پيش يك فرانسوي طراحي كرده است) با تمام وجود درك مي كنم و نيز عمق لذت و غرور بازديد كننده فرانسوي را هم دقيقا در همان لحظه مي توانم تجسم كنم... و اين كلمات هم پيشاپيش در گوشم زنگ مي زند (اين موزه ايران باستان است، آندره گدار فرانسوي آن را ساخت و وقتي كهنه شد ايتاليايي ها آن را دوباره ساختند....)






فرهنگ
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |  فرهنگ  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |