چهارشنبه ۱۰ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۳
در حاشيه يك انهدام
كار دشوار پليس بودن
مشغول محاسبه ارزش ريالي اين تپه ۵۰ تني هستيم كه ناگهان با فشار يك دكمه كوچك تپه ۵۰ تني هوا مي رود و ... آن همه موادمخدر دود هوا مي شود
درصد زيادي از اين مواد به علت داشتن ناخالصي بسيار زياد، استفاده دارويي ندارد، اما آن دسته از موادي كه قابل برگشت به سيستم دارويي كشور است، به دادستاني انقلاب تحويل داده مي شود
010683.jpg
ايمان ميريان- عليرضا جلاليان 
لابد خبرها را همه تا حالا نوشته اند و شما هم خوانده ايد. اما برايتان از حواشي اين ماجرا مي نويسيم.
فراموشتان نشود ما فقط راوي هستيم نه چيز ديگر.
۱-هنوز به كوه هاي طلائيه لشگرك نرسيده ايم و خلوت بودن آزاد راه پس ازعذاب ترافيك بعدازظهري تهران لذتي ديگر دارد. عليرضا از پسري مي گويد كه با خوردن قرص اكستازي تا چند قدمي مرگ رفته و حالا معلق ميان برزخ و بيمارستان است. «طرف با دوستانش بر سر خوردن قرص هاي روانگردان شرط بندي كرده بود و حالا روي تخت بيمارستان دراز به دراز منتظر سرنوشت است.»
پنجره را پايين مي كشي تا هواي تازه لواسانات حالت را جا بياورد. حرف هاي عليرضا ادامه دارد. «وقتي به بيمارستان رسيدم مادرش ضجه زنان بر بالين او ايستاده بود و عاجزانه سلامت پسرش را از خدا مي خواست.»فكر مي كني مادر جوانك در لحظه شنيدن خبر چه احساسي داشته است و اينكه چقدر مادر بودن سخت است.
۲-كم كم به مجتمع طلائيه نزديك مي شويم. قرار است ۵۰ تن مواد مخدر را به آتش بكشند و نمي دانم چرا ذهنم مشغول خبرهايي مي شود كه خبرگزاري ها ساعت به ساعت درباره كشف مواد مخدر مي نويسند. استاندار كرمان اعلام كرد: «با تلاش و هوشياري نيروهاي ستاد مبارزه با مواد مخدر و دستگاه هاي ذي ربط استان طي ۲۴ سال گذشته تاكنون بيش از ۴۰۰ تن انواع مواد مخدر در كرمان و مسيرهاي ترانزيتي اين استان كشف و ضبط شده است.» هر چه فكر مي كنم نمي توانم ۴۰۰ تن را تصور كنم. سبزي كاج ها و گرماي بيرون خودرو مرا به كرمان مي برد و مسيرهاي ترانزيتي اش. ياد حرف هاي راننده اي مي افتم كه ما را به بم بر مي گرداند و جايي در ميان كوير را نشان مي داد و مي گفت: «اينجا مسير قاچاقچيان است. آنها آنقدر مجهزند كه باوركردني نيست.» و من به جايي خيره مي شوم كه چيزي جز شن و آفتاب نيست.
۳-به ورودي مجتمع طلائيه مي رسيم و پياده مي شويم. بالاي سرمان پارچه اي آويزان را باد به بازي گرفته است. تصوير ۳ شهيد نيروي انتظامي است كه به ما مي خندند و روي تصوير نوشته شده «اولين يادواره سرداران و شهداي مبارزه بامواد مخدر نيروي انتظامي» و بي اختيار ياد فرزندان آنها مي افتي. حالا كجا هستند؟ چه مي كنند؟ اگر از آنها بپرسي پدرت كجاست، چه مي گويند؟ و باد همچنان كار خودش را مي كند و پارچه نوشته را به بازي گرفته است و ما را با خودرويي مخصوص به محل سخنراني مي رسانند.
۴-وارد سالن مي شويم و با انبوهي از آدم ها روبه رو مي شويم. سالن مملو از افرادي است كه سبزپوشند و لباس نيروي انتظامي به تن دارند. دنبال جاي مناسبي مي گرديم و از سر اتفاق كنار سرهنگي مي نشينيم. او يكي از اعضاي ستاد مركزي مبارزه بامواد مخدر است. سر صحبت كه باز مي شود از هزينه هاي كشف و انهدام شبكه هاي قاچاق مي پرسيم و مي گويد: «مواد مخدر مملكت را فلج مي كند و ما هر چه مي كشيم از افغانستان است و كشت گسترده خشخاش در اين كشور.» او معتقد است ميزان عرضه مواد مخدر سال به سال افزايش پيدا مي كند و عامل اصلي ماجرا هم كشت مكانيزه خشخاش در افغانستان است و طبق قانون عرضه و تقاضا، هر چه عرضه بيشتر مي شود قيمت ها به شدت پايين مي آيد. او مي گويد:نيروي انتظامي تا پاي جان تك تك نيروهايش هم كه شده اجازه نمي دهد كه ميزان مصرف موادمخدر در كشور افزايش پيدا كند.
۵- در حال خروج از سالن هستيم. كنارمان سردار «علي قلي فودازي» جانشين ستاد مبارزه با موادمخدر كشور را مي بينيم و طبق معمول سوال از ما و جواب از او. با اين همه، خنده از لب هايش نمي افتد. «امروز بيش از ۵۰ تن موادمخدر را به آتش مي كشيم. ما در سال گذشته بيش از ۲۰۰ تن انواع موادمخدر كشف كرده ايم كه حدود يك چهارم از آن را در تهران و طي دو روز به آتش مي كشيم و اين برنامه در چند استان ديگر به طور همزمان اجرا مي شود.»
او از كشفيات سال ۸۲ مي گويد و ميزان آن را ۲۰۱ هزار و ۴۸۹ كيلو مي داند و ميزان كشفيات ۳ ماهه اول سال ۸۳ را هم بيش از ۶۶ هزار و ۹۰۴ كيلو برآورد مي كند. سردار «علي قلي فودازي» درباره اهميت كشور ايران در مبارزه با موادمخدر مي گويد: «به علت قرار داشتن كشور در همسايگي بزرگترين توليد كننده موادمخدر دنيا و انتقال آن از طريق ايران، بايد با بسيج كردن كليه نيروهاي نظامي و انتظامي به مبارزه با اين دشمن پنهان ادامه دهيم.»
از او مي پرسيم: «چند درصد از اين كشفيات نياز دارويي ما را برطرف مي كند؟» و او در پاسخ مي گويد: «درصد زيادي از اين مواد به علت داشتن ناخالصي بسيار زياد، استفاده دارويي ندارد، اما آن دسته از موادي كه قابل برگشت به سيستم دارويي كشور است را ما برطبق وظيفه و قانون به دادستاني انقلاب تحويل مي دهيم.»
۶- به سراغ سردار «ايوبي» فرمانده ستاد مبارزه با موادمخدر كشور مي رويم و از او قول مصاحبه پس از اتمام مراسم را مي گيريم و بالاخره موفق مي شويم. او درباره عكس العمل و كمك هاي كشورهاي اروپايي مي گويد: «متاسفانه برخورد جوامع بين المللي در اين رابطه تاكنون فقط درحد حرف و شعار بوده و در عمل، ما هيچ نتيجه اي نگرفته ايم. كشورهاي اروپايي هم از مبارزه ما با موادمخدر نفع مي برند، اما هيچ كمك قابل توجهي به ما نكرده اند. اما به هر حال جمهوري اسلامي همچنان به مبارزه خود با اين مواد افيوني ادامه خواهد داد.»
۷- سخنراني حجت السلام نمازي، دادستان كل كشور با تشكر و قدرداني از تلاش هاي نيروي انتظامي و اهداي جوايز به آنها به پايان مي رسد. به اين فكر مي كنيم كه چقدر اين جوايز مي تواند زحمات آنها را جبران كرده باشد. عليرضا مي گويد: «فقر چقدر بد است. كاش پليس ما به قدر زحمتي كه مي كشيد، ثروتمند بود.» و به حقوق كم ماموران اين نيرو فكر مي كني و زحماتي كه براي عدم شيوع گسترده موادمخدر در كشور مي كشند.
۸- حالا از سالن خارج شده ايم و سرگردان در محوطه بزرگ طلائيه قدم مي زنيم و سرهنگ احمدي رئيس اطلاع رساني ناجا را مي بينيم كه حسابي سرش شلوغ است و خبرنگار ها را به جايگاه اصلي هدايت مي كند. نكته جالب توجه در مراسم امروز نبودن آن غولي است كه هر ساله با آن چهره كريه اش به آتش كشيده مي شد.
۹- نگاهمان بي اختيار به تپه اي دوخته مي شود كه روي آن۰ ۵ تن موادمخدر يكجا جمع شده اند. با عليرضا مشغول محاسبه ارزش ريالي اين تپه ۵۰ تني هستيم كه ناگهان با فشار يك دكمه كوچك توسط حجت السلام نمازي تپه ۵۰ تني هوا مي رود و ... آن همه موادمخدر دود هوا مي شود.

بازتاب يك گزارش
آمده بودند روزنامه، نه بخاطر خودشان، به خاطر ساكنان ساختمان پلاك ۲۸ كوچه صالح زاده منطقه ۱۱. نگراني ما فرو ريختن ساختمان بود و عصبانيتشان از سرهمين بود.
آنها از تلاش و سعي شان براي حل اين معضل گفتند و ما هم براي كمك به آنها نوشتيم و شما هم اگر مسووليتي داريد و مقامي و مي توانيد كمك شان كنيد، بعد از خواندن حرف هايشان دريغ نكنيد. خانواده سالاري صاحبان قبلي ساختمان شماره ۲۸ كوچه صالح زاده منطقه ۱۱ هستند و حرف هاي آنها را در خصوص گزارش «ساكنان سرگردان» صاحبان فراري كه روز يكشنبه ۷ تير چاپ شد، مي خوانيد: تمام ساكنان قديمي اين محله مي گويند، زيرزمين هاي اين محل قنات است و اكبر سالاري صاحب زمين ساختمان مي گويد: «منزل سمت راست ساختمان، پيش از اين حمام عمومي بوده و كسي اين نكته را عنوان نكرده بود كه اينجا قبلا حمام بوده است و در خصوص سستي خاك هم اين مساله به مهندس محاسب بر مي گردد و او بايد مي رفته و خاك را آزمايش مي كرده است.»
همسر صاحب زمين مي گويد: «پس از نشست ساختمان ما به اداره آب و فاضلاب منطقه ۱۱ مراجعه كرديم و از آنها خواستيم تا گل زمين را بررسي كنند و مهندس اين اداره عنوان كرد كه اين گل امري طبيعي است، بعد كه ما اصرار كرديم در جواب گفت: اين گل شايد به خاطر تركيدگي لوله آب يا فاضلاب در چند خانه يا خيابان در اطراف خانه باشند. او مي گويد: ما تلاش فراواني براي حل اين مساله كرده ايم. تلاش هاي ما براي ديدن مسوولان شهرداري و آتش نشاني به نتيجه رسيد ولي آنها مي گفتند اين مساله به ما مربوط نيست. من همين جا بايد از مهندس عامري و مهندس طاقيان تشكر   كنم كه به ما كمك كردند و سازه نگهبان فولادي رادرساختمان نصب كردند. الان هم مسوولان شهرداري منطقه ۱۱ مي گويند: بايد زير سازه ها را حفر كنيد تا با تزريق بتون، مشكل ساختمان را حل كنيم. ما از كجا پول بياوريم كه اين كار را انجام بدهيم. آنها به ما مي گويند اگر تخليه نكنيد، ما از شما شكايت مي كنيم و حكم تخريب ساختمان را مي گيريم.
او مي گويد: ما به آنها گفتيم شما بياييد اين كار را بكنيد، اگر مقصر ما بوديم ما حتما هزينه آن را تقبل مي كنيم و غير از ما مهندس ناظر و مهندس محاسب و صاحبان جديد هم هستند. ما حتي به ساكنان جديد هم گفتيم، خودتان شراكتي پول بگذاريد تا مشكل ساختمان حل شود و آنها حاضر به انجام چنين كاري نشدند. سالا ري درباره نحوه خريد ساختمان مي گويد: من سال ۱۳۷۷ ساختمان را از صاحب قبلي اش خريدم و او اصلا راجع به اين زمين و مساله قناتش چيزي به ما نگفت و شايد خودش هم نمي دانسته. از طرف ديگر پس از اعلام نظر كارشناس دادگستري در خصوص عدم وجود مشكل در ساخت و ساز وعملكرد مهندس ناظر، پرونده اين ساختمان در قوه قضائيه مختومه اعلام شده است. خانواده سالاري از مسوولان شهرداري تقاضا دارند لااقل به آنها در حل اين مشكل كمك كنند تا خداي نكرده اتفاقي نيفتد. خانم سالاري مي گويد: ما مساله را به برنامه سازان «در شهر» اطلاع داديم و از آنها خواستيم اين مساله را انعكاس بدهند و آنها گفتند شما برو. هر وقت ساختمان فرو ريخت چند نفر كشته داد ما براي فيلمبرداري مي آييم.

آدم ربايان را گرفتند
چند جوان كه قصد آدم ربايي داشتند، توسط ماموران گشت نيروي انتظامي خيابان پيروزي در حين اجراي نقشه خود دستگير شدند.
ساعت ۲ نيمه شب يكي از روزهاي هفته گذشته، با تماس زني با مركز ۱۱۰، ماموران باخبر مي شوند كه ۵ نفر در حالي كه مسلح به اسلحه سرد هستند، قصد ورود به خانه اي را دارند، به دنبال اين تلفن ماموران نيروي انتظامي پس از مراجعه به خانه مورد نظر متوجه مي شوند كه سارقان از محل متواري شده اند و طي يك عمليات پليسي تمامي خيابان هاي اطراف آن خانه را مسدود مي كنند و سارقان را كه ۲ نفر از آنها سوار بر موتور بودند تعقيب كرده و در اين تعقيب و گريز سرنشين هاي موتور، موفق به دستگيري آنها مي شوند.ماموران در تحقيقات خود متوجه شدند كه اين ۵ جوان قصد ربودن فرزند صاحبخانه و اخاذي از او را داشته اند. جالب اينجاست كه فرزند صاحب اين خانه بارها مورد تهديد قرار گرفته است. اين دختر كه به تنهايي به همراه مادرش زندگي مي كند با طرح شكايتي از سارقان در مراجع قضائي خواهان پيگيري ماجرا شد.

نجات غريق ها
در سال گذشته ۶۰۰ نفر توسط ناجيان غريق انزلي در داخل و خارج از طرح هاي سالم سازي دريا از خطر غرق شدن نجات پيدا كردند. امسال هم در شهرستان بندر انزلي، بيش از ۱۷۶ ناجي غريق مرد و زن براي نجات مردم آماده هستند.
اين در حالي است كه هنوز حقوق و دستمزد سال گذشته ناجيان غريق از سوي متوليان برخي از طرح هاي سالم سازي پرداخت نشده است.
از مشكلات موجود ديگر اين ناجيان، نامناسب بودن امكانات استقرارناجيان، فقدان ديده باني داخل آب، نبود قايق، طناب، حمايل با سوت و لباس مخصوص براي ناجيان است.
از طرف ديگر امدادگران هلال احمر كه بايد با امكانات لازم، همراه نجات غريقان باشند تا پس ازنجات مغروق كمك هاي اوليه را به آنها عرضه كنند هم در موارد بسياري كنار دست آنها نيستند و اين در حالي است كه در دنيا ناجيان غريق از وسايل بسيار پيشرفته اي نظير جت اسكي و هلي كوپتر، سيستم هاي پيشرفته مخابراتي، لباس و ادوات غواصي براي نجات جان افراد استفاده مي كنند.
گرچه در شرايط موجود امكان استفاده از اين ابزار پيشرفته مهيا نيست، اما لااقل مي توان با نصب دكل هاي ديده باني، برقراري گشت ساحلي و گشت دريايي با استفاده از قايق هاي پارويي و موتوري خطر غرق شدن شناگران را كاهش داد.
بد نيست بدانيد كه متوليان طرح هاي سالم سازي، هزينه هاي بالاي نگهداري طرح را از علل ناتواني در تامين امكانات مناسب براي نجات غريق عنوان مي كنند. آنها بايد براي نگهداري اين طرح در زمستان مبلغي در حدود ۳۰ ميليون ريال هزينه كنند. كه با توجه به كاهش مسافران در اين فصل اين رقم هزينه سنگيني براي آنها است و اين در حالي است كه براي پرداخت حق الزحمه ماموران نيروي انتظامي وناجيان در سال گذشته ۳۵ ميليون ريال هزينه شده است.
البته براي حفظ جان شناگران و خدمات رساني بهتر، به مردم هر سال كمك هايي از اعتبارات استانداري به طرح هاي سالم سازي اختصاص داده مي شود كه ميزان اين كمك ها در سال گذشته ۴۰۰ ميليون ريال بوده است.
هر سال در فصل تابستان بيش از ۲ ميليون نفر مسافر براي استفاده از مواهب طبيعي و دريا به شهر ساحلي انزلي سفر مي كنند و هر روز تابستان را با خبرهاي زيادي در خصوص غرق شدگان آغاز مي كنيم.

عواقب ازدواج مصلحتي
مردي پس از گذشت يك هفته از ازدواج دومش به دادگاه خانواده رفت تا براي همسر جديدش به خاطرتهديدهاي همسر قبلي اش و برادر او، درخواست طلاق كند.
« رضا» ۳۵ ساله چند هفته پيش، پس از آشنايي با دختر جواني (بدون در ميان گذاشتن اين موضوع با همسر اولش) با او ازدواج كرد.او پس از ازدواج به منزل همسر جديدش رفت و هميشه عدم حضور خود را براي همسر اولش رفتن به ماموريت ذكر مي كرد.چند روز پيش «مينا» همسر اول رضا، وقتي شوهرش به او گفت كه مي خواهد به ماموريت برود، به اتفاق، برادرش او را تعقيب كردند و بعد از معلوم شدن واقعيت برادر مينا با شوهرخواهرش درگير مي شود و با چاقو او را زخمي مي كند. معصومه همسر دوم رضا هم توسط مينا كتك مي خورد و راهي بيمارستان مي شود.
همسايه ها وقتي صداي سروصدا را مي شنوند به خانه معصومه رفته و زخمي ها را به سرعت به بيمارستان مي رسانند.
بد نيست بدانيد كه كتف رضا به خاطر اين درگيري بيش از ۵۰ بخيه خورده است. او پس از اينكه كمي بهبود پيدا كرد، به دادگاه خانواده رفت تا از همسر دومش جدا شود. او در دادگاه گفت: «ازدواج من و همسر اولم يك ازدواج مصلحتي بود. پدرهاي ما با هم شريك بودند و من و همسرم به خاطر اينكه شراكت آنها در خطر بود مجبور شديم با هم ازدواج كنيم.
وقتي با معصومه آشنا شدم، احساس كردم مي توانم در كنار او احساس خوشبختي كنم براي همين به او پيشنهاد ازدواج دادم. او مي دانست كه من زن دارم و مخالفت كرد، اما پس از اصرار من بالاخره پذيرفت و ما با هم ازدواج كرديم.
مينا وقتي متوجه موضوع شد با برادرش، من و معصومه را به شدت كتك زدند و تهديد كردند كه اگر از او جدا نشوم مرا خواهند كشت.»

آنجا
تصادف دزدان با پليس 
۲ سارق مسلح به بانكي در «مونت گومري» آمريكا دستبرد زدند و موفق شدند از محل فرار كنند.
اين دزدان پس از اينكه بانك را ترك كردند به سرعت در مسيرشان در حال حركت بودند كه ناگهان ماشين پليسي به طور تصادفي از يك فرعي به خيابان مي پيچد و به شدت با اتومبيل دزدان برخورد مي كند.
ماموران پليس از آنجايي كه از قضيه اطلاعي نداشتند به سمت آنها مي آيند تا ببينند كه آيا آسيبي ديده اند يا خير كه متوجه مي شوند، اين ۲ مرد مسلح اند. چند ثانيه بعد چندين ماشين پليس آژيركشان به سمت محل حادثه مي آيند و دزدان را محاصره مي كنند و دزدان بدشانس را به دام مي اندازند.
سرقت از بيمارستان 
۲ مرد نقابدار به يك مركز جراحي پلاستيك در توكيو دستبرد زدند. اين ۲ نقابدار حوالي  ساعت ۷ بعدازظهر به اين محل رفتند و ۵ پرستار را كه در آن محل مشغول به كار بودند با چاقو تهديد به قتل كردند. اين سارقان كه ژاپني را دست و پا شكسته صحبت مي كردند از پرستاران درخواست كردند، صندوق بيمارستان را باز كرده و تمامي وجه آن را به آنها تحويل دهند. پرستاران هم مبلغ ۳۲ هزار ين موجود در صندوق را به ۲ سارق تحويل دادند و سارقان پس از بستن دست و پا و همين طور دهان پرستاران از محل متواري شدند. مشخصات اين افراد با وجود اينكه چهره آنها مشخص نبوده، براساس گفته هاي پرستاران در اختيار پليس توكيو قرار گرفته ولي به نظر مي رسد كه اين ۲ سارق از شهر و يا از كشور خارج شده اند.
دوربين مخفي و سيگاري ها
مديران در كارخانه «ووركستر» انگليس تصميم گرفتند كه دوربين هاي مخفي در كارخانه مستقر كنند تا افرادي را كه مخفيانه سيگار مي كشند، شناسايي كنند. اين تصميم براي اين منظور صورت مي گيرد كه چندي قبل يكي ازكارمندان در داخل دستشويي مشغول استعمال دخانيات بود و به علت دود سيگار سيستم هوشمند اعلام حريق به كار افتاد و تمامي كاركنان به علت ترس محل كارشان را ترك كردند.
مديران نيز تصميم گرفتند براي اينكه ديگر از اين حوادث در كارخانه اتفاق نيفتد، تعدادي دوربين مخفي نصب كنند.
يكي از كارمندان اين كارخانه مي گويد: «اين نوعي تهاجم به حريم خصوصي افراد است.» اما در پاسخ به اين فرد يكي از مسوولان ارشد مي گويد: «ما هيچ كاري با حريم خصوصي افراد نداريم.»
دزديدن ماشين شيرفروش 
دو جوان بازيگوش در جنوب ويلز يك اتومبيل حامل شير را دزديدند. اين جوانان اتومبيل شيرفروش را تعقيب مي كردند و سرانجام پس از اينكه راننده،چند دقيقه اتومبيلش را ترك مي كند، جوانان از فرصت استفاده مي كنند و سوار اتومبيل مي شوند.
راننده نيز كه طبق عادت سوئيچش را روي ماشين مي گذاشته اين امكان را براي اين دو جوان مي گذارد كه بتوانند به راحتي ماشين را روشن و فرار كنند.
راننده ماشين ۳ كيلومتر را پياده مي آيد و ماموران پليس را در جريان اين واقعه قرار مي دهد. ماموران نيز دو جوان را در حالي كه چندان هم دور نشده بودند دستگير كردند. اين دو جوان تنها علت كارشان را ايجاد تفريحي متفاوت براي خود اعلام كرده اند.
به قيمت ۱۵ هزار پوند
خبري جالب بخوانيد از فروش يك پاركينگ ۵/۲*۴ متري كه در دهكده ساحلي «كدن» در اسكاتلند به فروش رسيد. اين دهكده يك محل تفريحي است و در اين فصل كه تعداد زيادي براي گردش به آن مي آيند ، اغلب با مشكل پاركينگ روبه رو مي شوند.
اما اين پاركينگ در ابعاد بالا كه مطمئن باشيد درست نوشته شده است به قيمت ۱۵ هزار پوند به فروش رفت. يكي از مسوولان اين دهكده مي گويد: « مشكل اصلي در اين مكان پاركينگ است به طوري كه مسافران در سال گذشته حاضر بودند براي يك هفته مبلغ ۲۰ پوند پرداخت كنند». اين مقام همچنين مي گويد: «اين قيمت در ۷ سال گذشته تقريبا دو برابر شده و براي يك چنين فضايي مناسب است».

اينجا
برادري اين چنين 
جواني كه براي ترك اعتياد برادرش، با موادفروشان درگير شده بود، توسط ماموران ۱۱۰ دستگير شد.آرش براي ترك اعتياد برادرش چندين بار او را پيش پزشك برد، اما موفق به ترك اعتياد او نشد. براي همين تصميم گرفت مانع رسيدن موادمخدر به او شود. او كساني را كه برادرش از آنها مواد مخدر تهيه مي كرد، شناسايي كرده و از آنها خواست كه ديگر موادمخدر در اختيار برادرش قرار ندهند.اما وقتي ديد كه مواد فروشان بعد از تذكر او همچنان به برادرش مواد مي فروشند دوباره پيش آنها رفت. آنها با هم درگير شدند. مواد فروشان با قمه آرش را مجروح كردند. دو هفته بعد او براي گرفتن انتقام، پرايد يكي از آنها را سرقت كرد و به در و ديوار كوبيد. بعد با در دست داشتن قمه به سراغ آنها رفت، اما قبل از درگيري، ماموران پليس ۱۱۰ او را دستگير كردند.
وداع با اسلحه 
ماموران نيروي انتظامي دهلران موفق به كشف و ضبط ۴۰قبضه اسلحه شكاري و جنگي غيرمجاز در اين شهرستان شدند.اين سلاح ها با تلاش شبانه روزي ماموران و اجراي طرح «امين يك و دو» در بهار امسال به همراه ۲ هزار و ۵۰۰ تير فشنگ كشف و ضبط شده است. همچنين به تازگي ۳۰ قبضه سلاح جنگي ديگر نيز از يك باند قاچاق اسلحه كه از طريق مرز عراق در منطقه «دشت عباس» قصد ورود به خاك كشور را داشتند، كشف شد. همچنين ۲۴ دستگاه ماهواره، ۸ دستگاه موتورسيكلت مسروقه به همراه راكبان آنها كه قصد خروج از كشور را داشتند، توسط ماموران كشف و دستگير شدند. يك دستگاه «گريدر»، ۷ تن برنج عراقي، ۱۳ هزار و ۶۳۲ قالب صابون عراقي و ۴۰۰ كارتن سيگار خارجي نيز از مرز دهلران كشف شد. در اين رابطه ۱۲۰ قاچاقچي دستگير شدند.
كارنامه زير چادر
با صدور حكم تخليه و تخريب مدرسه راهنمايي شهداي مخملبافي شهرستان كاشان، كارنامه هاي دانش آموزان اين مدرسه زير چادر توزيع مي شود.ساختمان اين مدرسه حدود ۲۰ سال پيش توسط افراد خير اين شهر ساخته شده و اكنون ۴۲۰ دانش آموز دارد.
شكايت وكيل زمين اين مدرسه به چند سال پيش باز مي گردد. در سال ۸۱ قرار شد آموزش و پرورش يك ميليارد و ۳۰۰ ميليون ريال بابت آن بپردازد كه به دليل كمبود اعتبار موفق به اين كار نشد. با هماهنگي هاي به عمل آمده با مسوولان اجرايي اين شهرستان، اكنون اين آمادگي وجود دارد كه در مقابل زمين اين مدرسه، زمين معوض داده شود و در صورت نارضايتي صاحب ملك، رقم تعيين شده نيز پرداخت شود.
مايع ظرفشويي تعطيل شد
ماموران اداره محيط زيست شهرستان آستارا يك گارگاه توليد غيرقانوني مواد شوينده را در اين شهرستان شناسايي و تعطيل كردند.
با استفاده از مواد خطرناك و غيرمجاز در اين كارگاه، اقدام به تهيه مايع ظرفشويي مي شد.
توليدات غيرمجاز اين كارگاه با نام «مهوش پاك» به بازار عرضه شده است و مصرف كنندگان مواد شوينده بايد از مصرف آن خودداري كنند.
اين واحد توليد شوينده هاي غيرمجاز در محوطه محصور يك منزل مسكوني و با استخدام چند زن در شهرك مهدي آستارا فعاليت داشت.
دو قتل و يك قاتل
اروميه رفته ايد؟ شهري مملو از باغ هاي گسترده سيب و گلابي و گيلاس.اين باغ ها با تمام زيبايي شان مي توانند محل خوفناكي براي قتل هم باشند. باور نمي كنيد، اين خبر را بخوانيد. مرد جواني كه در يكي از باغ هاي شهرستان اروميه دو نفر را به قتل رسانده بود با تلاش ماموران نيروي انتظامي در مدت كمتر از ۲ روز دستگير شد.
اين ۲ نفر چند شب پيش، در يكي از باغ هاي شهرستان اروميه به قتل رسيدند و پليس آذربايجان غربي پس از كسب سرنخ هاي اوليه و با انجام عمليات هاي گسترده به شناسايي عاملان اين جنايت برآمد.
كاراگاهان جنايي پليس موفق شدند در كمتر از ۲ روز، قاتل را كه جواني ۳۰ ساله به نام «معصوم.ب» و از اهالي روستاي «مياوق» شهرستان اروميه است شناسايي و دستگير كنند.

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |