چهارشنبه ۲۴ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۲
۶سال پس از آتش سوزي سينماي بزرگ تهران
همچنان خفته زير غبار خاكستر
عيني مي گويد: «قصد بر اين است كه پايين، سه سالن سينما احداث شود و طبقات فوقاني شامل واحدهاي تجاري باشد.» آتش سوزي سينما، عمدي بود؟مي خندد و مي گويد: «به هر حال ما كه نمي توانيم جلوي شايعات را بگيريم.»
001521.jpg
حفره بزرگي كه در سمت چپ اين عكس مي بينيد، روزگاري محل ميعاد با روياهاي شورانگيز بود. روياهاي شورانگيزي كه با وجود وعده و وعيدهاي بسيار، شش سال پس از حريق سينما آزادي، همچنان زير غبار خاكستر خفته اند
گزارش اول 
عكس: ساتيار
محمد محمد پور
«سينما آزادي كه سوخت.خوشبختانه اين سينما متعلق به نهادي است كه توانايي بازسازي آن را دارد و هم حوزه و هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، به اهميت بازسازي اين سينما آگاهند. گفته مي شود كه به زودي ساختمان سينما آزادي و شهر قصه به تمامي تخريب و يك مجتمع سينمايي شامل هفت سالن بزرگ و كوچك در آن ساخته خواهد شد. جشنواره شانزدهم فجر كه خيلي زود است، اما اميدواريم سال ديگر، باز هم سينما آزادي همچنان قلب جشنواره باشد.»
اين نوشته اي است در شماره ۲۰۳ فيلم به تاريخ خردادماه سال۷۶ ؛ و اكنون بيش از ۶ سال از اين نوشته و «آن اتفاق» مي گذرد. مرحله تخريب - مثل هميشه- در اسرع وقت انجام شده، اما مرحله بازسازي گويا توقفي ابدي داشته است.
اتفاقاتي كه در طول اين ۶سال در روند بازسازي رخ داد و پوشه مربوطه را قطور و قطورتر ساخت، قطعا به اندازه يك كتاب چندجلدي، نوشتن دارد. شايد قابل توجيه باشد، تمام محافظه كاري هاي مسوولان كنوني حوزه و عدم انتشار هرگونه اطلاعات. در اين بين به مانند هر پروژه بلندمدت ديگري، شايعات پيراموني، افزايش مي يابد و عدم اطلاع رساني شفاف، به آن پروبال بيشتري مي بخشد.
سينما آزادي سوخت، و از روي ويرانه آن سينماي ديگري پانگرفت، حداقل تا امسال پانگرفت. در اين گزارش سعي فراوان شده است كه از روند بازسازي و اينكه مسوولان مربوطه بالاخره چه زمان دست به كار خواهند شد و «سينما آزادي» ديگري بنا خواهند كرد كه همچون گذشته پايه سينماي ايران باشد، اطلاعاتي در اختيار شما قرار گيرد، اما...
يك تلاش نافرجام 
«نورافزا» يك پيشگوي خارق العاده نيست، او تنها مسوول ستاد خبري حوزه هنري است، اما هنگامي كه در پايان صحبت هايش مي گويد: «بعيد مي دانم بتواني اطلاعاتي به دست بياوري» و من پس از سپري شدن چند روز به اين حرف او مي رسم، مي توان نتيجه گرفت با روند حاكم، پيشگويي نبايد كار چندان دشواري باشد. هميشه رسيدن به بعد منفي ماجرا، محتمل تر از رسيدن به بعد مثبت آن است.
بهتر است ابتدا به شايعات و پيش فرض ها، نگاهي بيندازيم. شايعاتي كه بر سر زبان ها بود، همچون آتش سوزي تعمدي سينما و عدم صدور مجوز از جانب وزارت ارشاد براي بازسازي آن به دليل آنكه مالكان قصد احداث يك مجموعه تجاري را داشتند كه طبقه همكف آن چند سالن سينما «هم» داشته باشد، طبعا - كم و بيش- به گوش شما نيز رسيده است.
اما آتش سوزي تعمدي يك شايعه بود، بي اساس و بي پايه، كه هيچ مقامي آن را تاييد نكرد و حتي حميد فضيلتي، مديرعامل وقت سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني تهران، بر اساس اعلام گروه كارشناسي پنج نفره اي كه مامور بررسي علل وقوع حادثه بوده اند، آتش سوزي را بر اثر اتصال سيم هاي برق دانست كه حاصل ۴۲ساعت بررسي دقيق محل و مصاحبه با كاركنان سينما و تعدادي از تماشاگران بود. اين مي توانست شايعه آتش سوزي تعمدي را كه آن روزها بر سر زبان ها بود، به طور قاطع رد كند. شايعات مربوط به تخريب، هرچه بود، نمي تواند ۶سال وقفه در كار بازسازي را تحت الشعاع خويش قرار دهد، زمين مخروبه با حصارهاي اطرافش همچنان بي مصرف افتاده است.
نورافزا مي گويد: «گويا اقداماتي در حال صورت گرفتن است، اما حتي به ستاد خبري هم اطلاعي داده نشده. از نشريات مختلفي براي تهيه گزارش درباره سينما آزادي مي آيند، ولي اطلاعاتي در اختيار آنها قرار نمي گيرد. ما خود نيز خواستار گزارشي از معاونت سينمايي شده ايم تا در جريان قرار بگيريم، اما تاكنون پاسخي به اين درخواست ما داده نشده است.»
از او مي پرسم:  از ميان آن سه طرح برگزيده در مسابقه طرح احداث سينما آزادي، روي كدام طرح كار مي شود؟ جواب مي دهد: «فكر مي كنم هيچ كدام، به گمانم روي طرح ديگري دارند كار مي كنند.»
غربي ترين نقطه خيابان سميه را بايد حوزه استحفاظي «حوزه هنري» دانست. بخش وسيعي در اين نقطه از شهر متعلق به حوزه هنري است، اما معاونت سينمايي حوزه كه سازمان توسعه سينمايي سوره را در خود جاي داده است، ساختمان جداافتاده اي دارد، كمي دورتر از ساختمان هاي متمركز حوزه. عيني، جوان خوشرويي است كه مسووليت روابط عمومي سازمان توسعه سينمايي سوره را برعهده دارد، تا مي شنود «سينما آزادي» مي خندد. حرف هايي مي زند كه «رسمي» نيست و آنها را «دوستانه» به زبان مي آورد: «من در جريان ريز دعواها بوده ام. اما نمي خواهم در اين باره حرفي بزنم. احساس مي كنم قضيه لوث شده است، قرار بود يك مكان فرهنگي بازسازي  شود اما طرح، آنقدر در دست انداز افتاد كه ديگر از حالت طبيعي خارج شده.»
از اومي پرسم كه حوزه آيا قصد بازسازي را دارد و در اين تصميم، جدي است؟ مي گويد: «صددرصد. از جانب ما كه هيچ مشكلي وجود ندارد. مشكل در جاي ديگري است ما حتي صندلي هاي سينما را از اسپانيا خريداري كرده ايم و در انبار موجود است. البته اين صندلي ها در دوره مديريت كنوني خريداري شده و نه در دوره مديريت قبلي.»
اين مساله را كه آيا احداث يك مجموعه سينمايي - تجاري مدنظر است را مطرح مي كنم. عيني پاسخ مثبت مي دهد: «به هر حال در چنين مكاني براي احداث يك مجموعه، فقط نمي توان احداث سينما را در نظر داشت. قصد بر اين است كه پايين، سه سالن سينما احداث شود و طبقات فوقاني شامل واحدهاي تجاري باشد.» مي پرسم، اينكه آتش سوزي سينما، عمدي بود فقط يك شايعه است نه؟ مي خندد و مي گويد: «به هر حال ما كه نمي توانيم جلوي شايعات را بگيريم.»
از من مي  خواهد سري به طبقه بالا بزنيم تا از سايت «سوره سينما» بازديد كنيم!
محمدي، بازوي راست سيد زاده- فردي كه مي گويند به زودي حكم قائم مقامي سازمان توسعه سينمايي سوره را خواهد گرفت- محافظه كاري كمتري نشان مي دهد. كنار او يكي از كارمندان حوزه به نام فتوحي نشسته كه آدم مطلعي درباره سينما آزادي به نظر مي رسد.
محمدي مي گويد: «سازمان اقداماتي را آغاز كرده و در اين زمينه مصر است. اما معاونت مالي حوزه و آقاي مهندس سعادت مجري طرح هستند.» مي پرسم كه چرا بازسازي آغاز نمي شود و آيا مشكل از سوي نهادهاي خاصي است؟ مي گويد:«البته يك سري مشكلات كه وجود دارد ولي در كل مساله حل شده است» فتوحي وارد بحث مي شود و مي گويد:« البته قطعه زميني هم كنار همان زمين هست كه به صورت مشاركتي دراختيار ما و بنياد قرار دارد.» و با لبخندي ادامه مي دهد: «نه زمين را به ما مي فروشند و نه حاضر به خريد هستند.»
سرنوشت مسابقه اي را كه با انتخاب سه طرح برگزيده به مراحل پاياني نزديك شده بود، مي پرسم.
محمدي مي گويد:« يكي از آن سه طرح مورد پسند قرار گرفت.»
تصوير آن سه طرح را به او نشان مي دهم و او انگشت روي يكي از آنها مي گذارد:«فكر كنم اين باشد.»
او ما را به شركت سامان گستر حوزه، راهنمايي مي كند، ظاهرا مجري طرح!
شركت سامان گستر حوزه، ساختمان چندان شيكي ندارد، درست عكس ساختمان هاي لوكس احاطه كننده اش در خيابان بخارست. مهندس سعادت براي انجام كاري به بيرون رفته و تكفلي- يكي از همكارانش- در شركت حضور دارد. او خوش برخورد است: « من اطلاعات زيادي دارم اما اطلاعات مهندس سعادت كامل تر و جامع تر است. ايشان كه بيايد، شما را در جريان قرار مي دهد.» از او زمان آغاز پروژه را مي خواهم كه جواب روشن نمي دهد، در عوض تصوير طرح را كه قاب شده روي ديوار اتاقي نصب است، به من نشان مي دهد.طرح فوق العاده زيبايي است. «اين پايين سالن هاي سينماست و بالا هم واحدهاي تجاري .» قرار مي شود با هماهنگي، مهندس سعادت پاسخگوي سوالات ما باشد؛ اما به فاصله چندين ساعت، همه چيز برمي گردد.
«من با آقاي سعادت صحبت كردم. ايشان حاضر به گفت و گو نيستند، شما مي توانيد از روابط عمومي و يا معاونت سينمايي اطلاعات بگيريد.» يعني بازگشت به نقطه اول!
بعد از كمي كلنجار، شخصي به نام شهرياري كه خود را از اعضاي هيات مديره معرفي مي كند، حاضر به گفت و گو مي شود:« ما هنوز قراردادي با حوزه هنري نداريم. هنوز نمي  دانيم مجري طرح هستيم يا خير. به صورت شفاهي به ما گفته شده ولي خب شركت، قراردادي امضا نكرده.
اگر اطلاعاتي در اختيار شما قرار دهيم، ما خودمان زير سوال مي رويم. به ما مي گويند كه شما با چه مسووليتي درباره سينما آزادي گفت  و گو كرديد؟ اگر قراردادي امضا كرده بوديم، اين وظيفه مان بود كه همه جور همكاري را با شما انجام دهيم اما در وضعيت فعلي عذر ما را بپذيريد.»
او مي گويد كه تازه همكاري اش را با حوزه هنري آغاز كرده و از فعاليت هاي پيشين و صورت گرفته در بازسازي سينما آزادي اطلاعي ندارد و درباره طرح نصب شده روي ديوار مي گويد:« آن طرحي كه شما ديديد قبل از ما هم روي ديوار نصب بوده، شايد اگر روزي ما هم برويم و گروه بعدي بيايد، همچنان روي ديوار باقي بماند. »
مي خواهد كه بين سه هفته تا يكماه صبركنيم، «چون اتفاقاتي مي افتد و خبرهايي مي شود.»
اما از دادن اطلاعات بيشتر خودداري مي كند:« اگر بگويم اطلاعاتي نداريم دروغ گفته ام. ما در جلساتي هم شركت كرديم ولي تا زماني كه ابلاغيه اي به دست ما نرسد، چيزي رسمي وحقوقي نيست.»
بله... شركت سامان گستر حوزه با احتمال بسيار زياد، آن طرح زيباي نصب شده روي ديوار را پياده خواهد كرد،براي داشتن سينمايي مدرن.
روز واقعه 
جمعه ۲۹ فروردين سال ۱۳۷۶ روز ويژه اي بود. برپايي نمازجمعه مصادف شده بود با روز ارتش و اين دو مصادف شده بودند با عيد سعيد قربان. بنابراين جاي تعجب نداشت كه وضعيت خاصي در سطح شهر حاكم باشد. سينما  آزادي يك روز كاري ديگر را با اكران فيلم «تعطيلات تابستاني» آغاز مي كرد. سانس اول نمايش فيلم ساعت ۱ و ۱۵ دقيقه بعدازظهر، زماني كه چيزي از شروع فيلم نگذشته بود،  حادثه آغاز شد. اتصال سيم هاي برق به خودي خود كافي بود تا كمتر از دو ساعت،  سوگلي سينماهاي تهران و شايد ايران به ويرانه اي بدل شود. كاركنان سينما با ديدن اولين شعله هاي آتش،  دست به كار شدند. البته نه براي اطفاي حريق و مقابله با آتشي كه لحظه به لحظه گسترش مي يافت كه براي نجات جان تماشاگران كه تعداد آنها به ۱۵۰ نفر مي رسيد. آنها با بازكردن تمام درهاي سالن براي خروج تماشاگران، درواقع به شلعه ورترشدن آتش كمك شايان توجه اي كردند: بازكردن درها همان و ايجاد كوران نيز همان! درحالي كه كاركنان سينما زمان را براي خروج تماشاگران از سالن مي كشتند، آتش درحال بلعيدن طعمه خود بود، بالكن داشت از بين مي رفت.
حالا نوبت مواد قابل اشتعال داخل سينما بود تا نقش خود را براي گسترش حريق ايفا كنند. مروري بر اين مواد قابل اشتعال به خودي خود نشاندهنده راه هموار آتش براي پيشروي است: ديوارهاي كاذب كه اكثر ديوارهاي اين سينما را تشكيل داده روكشي مخمل و ابري داشت.
صندلي ها از چوب ساخته شده بودند با رويه اي از اسفنج و مشمع. پرده بزرگ مخملي و سقف آكوستيك سالن نيز به اين مجموعه اضافه  شدند تا هيزم آتش كافي باشد. تلاش نيم ساعته كاركنان در اطفاي حريق موثر واقع نمي افتد و دقيقاً در ساعت ۱ و ۴۲ دقيقه، يكي از شهروندان حاضر در محل كه شاهد اين تلاش بيهوده بود، در تماسي با سازمان آتش نشاني، آنها را در جريان ماجرا قرار مي دهد.
دود سياه و غليظي كه از بام سينما آزادي به هوا مي رفت،  در كنار شعله هاي آتش كه از لابه لاي منافذ به بيرون زبانه مي كشيد و خردشدن شيشه هاي طبقه بالا و بالكن سينما براثر حرارت كافي بود تا چهارراه عباس آباد كاملاً مسدود شود. با ورود نيروي انتظامي به صحنه راه براي استقرار ماشين هاي آتش نشاني باز مي شود، ماشين هايي كه از ۸ ايستگاه (۲۳، ۲۶، ۱۰، ۳۱، ۱، ۳، ۱۸ و ۲) به محل اعزام شده بودند، با دراختيارگرفتن دو نردبان ۳۲ متري و دو بالابر ۵۲ متري، ماموران آتش نشاني كار اطفاي حريق را آغاز مي كنند اما نه از بالكن سينما آزادي، بلكه از درون سينما شهرقصه. اين كار كه براي جلوگيري از سرايت آتش به سينما شهرقصه به خاطر همجواري با خوابگاه دانشجويان، بانك و مركز اداري - تجاري، صورت گرفته بود نتيجه مي دهد و تنها مقداري دودگرفتگي در سينما به وجود مي آيد. پس از فعاليت ۷۰ آتش نشان به مدت يك ساعت و نيم، آتش خاموش مي شود.
پس از اطفاي حريق مشخص مي شود كه سالن نمايش سينما آزادي، بالكن ها و سن اين سينما به طور كاملا از بين رفته و ديوارها، تيرآهن ها و ميلگردها غيرقابل استفاده شده است. فرمانده عمليات اطفاي آتش بعداز اين واقعه مي گويد: «اين آتش سوزي در بيست سال اخير بي سابقه بوده است.»
مصاحبه پر نكته 
در همان روزها مصاحبه اي با سعيد وزيري، مسوول مجتمع خدمات سينمايي حوزه هنري كه اكنون ديگر نشاني از اين بخش در حوزه هنري نيست، در يكي از نشريات منتشر شد كه حاوي نكات مهم و قابل توجه اي بود. ابتدا بهتر است فرازهايي از اين مصاحبه را مرور كنيم:
به عنوان مسوول امور سينماهاي حوزه هنري در تهران، وضعيت سينما آزادي و شهرقصه پس از حادثه آتش سوزي چگونه خواهد شد و احتمالاً چه تغييراتي در مرحله بازسازي مجدد آن صورت خواهد گرفت؟
شايد الان صحبت دراين باره زود باشد، چون هنوز سينما كاملاً تخريب نشده. ولي مسلماً تغييراتي در ساختمان و تزيينات داخلي آن داده خواهد شد. پس از تخريب كامل، مسوولان تصميم نهايي را خواهند گرفت. سياست حوزه هنري در زمينه تجهيز سينماهايش اين است كه اكثر درآمدهايش را صرف بازسازي و تجهيز آنها  كند. بنابراين بديهي است كه بازسازي سينماهاي آزادي و شهرقصه در فهرست كارهاي دردست اقدام حوزه قرار گيرد. ضمن اينكه اين سينما بيمه هم بوده است. به هرحال وقتي امروز قرار باشد سينمايي كه حدود سي سال پيش ساخته شده بازسازي شود، حتما تغييراتي مي كند.
پس از وقوع حادثه، شايعه شد كه سينما آزادي و شهرقصه باتوجه به موقعيت مناسب جغرافيايي شان به پاساژ تبديل خواهند شد...
همانطور كه گفتيد اين يك شايعه است و اصلاً صحت ندارد. ما علاقه منديم كه سينماهاي آزادي و شهرقصه بازسازي شوند،  ضمن اينكه تغيير كاربري سينماها به اين سادگي نيست و وزارت ارشاد در اين مورد ضوابطي دارد و مجوز تغيير نمي دهد.
دليل تاخير در مهار آتش سوزي، آن گونه كه در روزنامه ها اعلام شد، خرابي كپسول هاي آتش نشاني سينما و ديراطلاع دادن به سازمان آتش نشاني بوده است...
در آن لحظه كاركنان سينما آزادي آن قدر كه نگران جان تماشاگران بودند، به خسارت ناشي از آتش سوزي توجهي نداشتند. قضيه خرابي كپسول ها درست نيست. سيستم هاي مهار حريق در سينما آزادي و ديگر سينماهاي مربوط به حوزه، هر سال كنترل مي شود و ما در مجموعه سينماهايمان مشاور آتش نشاني داريم كه به اين امر نظارت مي كند. به علاوه به همه كاركنان آموزش هاي لازم داده مي شود. در آن لحظه به دليل مشكلي كه در سيستم يكي از هواكش هاي سينما به وجود آمد، جرقه زده شد، بعد آتش سوزي پيش آمد. در واقع ارتفاع آتش چنان بود كه كاركنان سينما نتوانستند به خوبي از اين كپسول ها استفاده كنند.
دقيقا چه قدر خسارت به سينما آزادي وارد شد؟
خسارت با توجه به تجهيزات سينما بسيار است. حدس مي زنم به جز بهاي لوازم و تجهيزات داخل سينما، حدود ۵۰۰ميليون تومان خسارت وارد شده اما برآورد قطعي خسارت ها را كارشناسان انجام خواهند داد.
هزينه بازسازي سينماهاي آزادي و شهرقصه بر عهده چه نهادي است و آيا امسال بازسازي به پايان خواهد رسيد يا خير؟
بخشي از هزينه را بيمه مي دهد و بخشي را نيز حوزه هنري تقبل مي كند. ولي در مورد كمك هاي ديگر بايد تا تعيين ميزان خسارت صبر كنيم. البته مسوولان ارشاد با پرداخت وام مي توانند كمك كنند چون وزارت ارشاد به هر حال متولي سينماهاي كشور است و نمي تواند نسبت به قضيه بي تفاوت باشد. دليلش هم حضور مسوولان وزارت ارشاد پس از وقوع آتش سوزي و اظهار همدردي با حوزه هنري است. در اين حادثه متاسفانه همه سيستم هاي جديد صوتي كه خريده بوديم، سوخت. حتي آپارات ها نيز خسارت كلي ديد. بخشي از اين تجهيزات را حوزه از خارج مي خرد و بخش ديگر را ارشاد مي دهد. تاريخ بازگشايي مجدد سينما آزادي و شهرقصه، بستگي به سرعت تخريب و بازسازي دارد. در اين مصاحبه تبديل سينما به پاساژ به عنوان يك شايعه مطرح شده و مسوول وقت مجتمع خدمات سينمايي حوزه هنري آن را رد كرده است، در حالي كه طرح جديد، يك مجتمع سينمايي- تجاري است كه تنها ۳سالن سينما دارد و ساير طبقات به واحدهاي تجاري اختصاص دارد، گويا تغيير كاربري هم آنقدرها مشكل نبوده، هرچند به طور شفاف مشخص نيست علت عدم آغاز كار بازسازي به دليل همين تغيير كاربري است يا خير. البته عيني، مسوول روابط عمومي معاونت سينمايي حوزه هنري مي گويد: «حدود ۲سال پيش قانوني تصويب شد كه در صورت احداث مكان ها و فضاي فرهنگي، مجوز قضايي نيز به عنوان تجاري داده خواهد شد.» تاريخ بازگشايي مجدد سينما آزادي و شهر قصه نيز «بسته به سرعت تخريب و بازسازي» عنوان شده كه ظاهرا از سرعتي معادل «سرعت لاك پشت» برخوردار بوده است! در مورد خريد تجهيزات از خارج بايد حق را به آقاي وزيري داد، چون تفكر مسوولان جديد حوزه در اين باره عوض شده است، به طور مثال صندلي هاي سينما آزادي از كشور اسپانيا خريداري شده است.
تاريخچه 
سينما آزادي كه تا سال ۵۹ شهرفرنگ نام داشت، روز چهارشنبه سوم ارديبهشت ۱۳۴۸ با فيلم مايرلينگ (ترنس يانگ) در خيابان سي متري نظامي (كه بعدها عباس آباد ناميده شد) افتتاح شد. بر سمت راست سردر سينما عنوان بزرگ و لاتينBROAD WAY نيز خودنمايي مي كرد. از مدتي پيش قرار بود اين سينما با عنوان برادوي افتتاح شود و حتي با اين نام، آگهي هايش هم در مطبوعات چاپ شد. صاحبان سينما دو برادر به نام هاي مهندس عزيزالله و عطاالله روحاني بودند كه پس از انقلاب به خارج از كشور مهاجرت كردند. مالكان اين سينما، دو سال بعد پروانه بهره برداري از سينما شهرقصه را در طبقه زيرزمين شهرفرنگ دريافت كردند كه اين سينما از دوازدهم ارديبهشت ۱۳۵۰ شروع به كار كرد. نخستين بار، عزيزالله روحاني در سال۴۵ از اداره كل شهرسازي شهرداري تهران تقاضاي صدور مجوز براي احداث ساختمان سينما كرد. در ۲۳شهريور همان سال پروانه ساختماني صادر شد. يك سال بعد، انجمن سينماداران ايران كه در آن زمان، عنوان «سنديكاي سينماها» را داشت طي نامه اي به اداره كل شهرسازي - به تاريخ هجدهم خرداد ۴۶- نسبت به شروع مراحل ساختمان سازي در محدوده اي كه به گفته  آنها «محدوده صنفي» بود، اعتراض كردند. طبق قانون محدوده صنفي، مجوز ساختمان براي هر شغلي مستلزم رعايت حداكثر فاصله مكاني براي شغل مشابه است به احتمال زياد، نزديك بودن سينما آتلانتيك (آفريقا) به شهرفرنگ موجب اين اعتراض شده بود. به رغم مخالفت سنديكا، سينما شهرفرنگ با گنجايش ۴۱۰ صندلي در سالن همكف و ۵۳۰صندلي در بالكن افتتاح شد و عنوان نخستين سينماي ممتاز (چهارستاره) را به خود گرفت. پروانه تاسيس سينما در ۲۴تير ۴۸، به شماره ۴۰۳۳/۴ صادر شد. سينما شهرفرنگ در ابتدا داراي چهارده كپسول آتش نشاني بود و شير آتش نشاني هم مدتي بعد در سينما نصب شد. به گفته عباس كتاني قاجار (يكي از مديران سابق اين سينما كه اكنون از بازيگران سينماي ايران است) نخستين مدير سينما، موريس عسگرزاده بود. پس از آن به ترتيب نوذر كاوه - گوينده اخبار تلويزيون ايران- و نقي حاتمي مديريت اين سينما را به عهده گرفتند. از سال۵۴، قاجار به عنوان مدير داخلي سينما مشغول كار شد كه تا سال۶۲ در اين سمت بود.
فيلم افتتاحيه سينما شهرفرنگ به طريقه هفتاد ميليمتري با صداي استريوفونيك شش باندي به نمايش درآمد و به دليل كيفيت خوب صدا و تصوير و نيز حضور بازيگران محبوب آن روز در فيلم - عمرشريف و كاترين دونو- استقبال تماشاگران بسيار خوب بود و به همين دليل، نمايش آن تا اوايل تير ادامه يافت. اين سينما از معدود سينماهاي مجهز به امكانات نمايش فيلم هاي هفتاد ميليمتري با صداي استريوفونيك شش باند بود. بيشتر فيلم هايي كه در اين سينما نمايش داده مي شد، جزو فيلم هاي پرفروش بود؛ فيلم هايي مانند پدرخوانده، ديوانه  از قفس پريد، شكار در شهر، جنگ ستارگان و... . در سال۵۲ به هنگام نمايش پدرخوانده به اين سينما اجازه داده شد بهاي بليت را پنج و سپس شش تومان افزايش مي دهد. بهاي بليت دوسينماي ديگر، گلدن سيتي (فلسطين) و شهر تماشا كه هم زمان اين فيلم را نمايش مي دادند، چهار تومان بود و از سال ۵۶ با نمايش فيلم ديوانه از قفس پريد، بليت سينما به هشت تومان افزايش يافت. به سينما شهر فرنگ در طول آتش سوزي هاي سينما در طول انقلاب صدمه اي نرسيد و پس از پيروزي انقلاب، مصادره شد ودر اختيار بنياد مستضعفان و جانبازان قرار گرفت ولي درمديريت آن تغييري داده نشد و عباس قاجار تا سال ۶۲ مدير سينما بود و پس از او سعيد وزيري مديريت سينما را بر عهده گرفت. در حالي كه در سال ۵۹، نام آزادي براي اين سينما انتخاب شده بود ( هر چند كه شهر فرنگ نام يك وسيله سنتي نمايش تصوير در ايران بوده و اين عنوان ربطي به فرنگ ندارد). در ۳۰ شهريور ۶۹، اين سينما در پي حكمي از سوي رهبر انقلاب اسلامي، در اختيار حوزه هنري قرار گرفت ومديريت آن به اصغر نقي زاده سپرده شد و سعيد وزيري سرپرستي موسسه خدمات سينمايي حوزه هنري را كه تمام سينماهاي وابسته زير نظر آن اداره مي شود، بر عهده گرفت. دوره جديدي در تاريخچه اين سينما آغاز شده و در پي تعميرات اساسي، تغييراتي در دكوراسيون داخلي و نيز خريد تجهيزات فني صدا و تصوير، تبديل به گل سر سبد سينما هاي ايران شد. پس از نقي زاده، امين زاده، حميد لولايي و حسن رنجبر، مدير اين سينما بودند.
موخره
در پايان يكي از يادداشت هاي مجله فيلم پس از آتش سوزي سينما آزادي آمده است:« صبح روز پس از فاجعه كه به سينما آزادي رفتم، يكي از مسوولان محترم موسسه امور سينمايي حوزه هنري، اظهار اميدواري كرد كه تا دو سه روز ديگر، عمليات تخريب و پس از آن بازسازي اين مجموعه آغاز مي شود كه باتوجه به حساسيت موضوع و توان اجرايي حوزه هنري، همين توقع نيز مي رفت. اينك حدود يك ماه از آن روز گذشته و هنوز پيكر آسيب ديده، ديوارهاي سوخته و آهن هاي كج و معوج بر سر در سينماي سابق خودنمايي مي كنند. مجموعه آينده به جشنواره چندم وصال خواهد داد؟» و حالا دوباره بايد سوال آخر را با صدايي رساتر پرسيد: مجموعه آينده به جشنواره چندم وصال خواهدداد؟

ستون ما
غيبت هفت ساله
مازيار اسلامي 
هر يادداشتي درباره سينما آزادي و شهرقصه، كه ديگر وجود ندارند، با آه و افسوس و شفقت همراه است. آه و افسوس به حال بهترين سينماهاي شهر، كه مهم ترين و فرحبخش ترين خاطرات سينمايي بسياري از مردم تهران در آن رقم خورده است. (من لذت تماشاي بارنخست «قاعده بازي» را در سال۱۳۷۰ در شهرقصه چشيدم) و شفقت البته به حال خودمان كه لذت سينما رفتن مان با سوختن اين دو سينما، اين قدر زود جوانمرگ شد....
بسياري با سوختن اين دو سينما، عادات سينما رفتن شان نيز به تدريج سوخت. اگرچه حالا همه براي فقدان سينما آزادي، مرثيه سرايي مي كنند، اما خود من شخصا فقدان شهرقصه را تحمل ناپذيرتر مي دانم. جلسات نقدفيلم صبح هاي جمعه، در اين سينما در سال هاي نخست دهه۱۹۷۰، صف هاي طولاني در ايام جشنواره (نمايش «آشوب كوروساوا» در جشنواره سال۱۳۷۰) و البته به گذشته هاي بسيار دورتر و تماشاي «بورژواي كوچك كوچك» در اين سالن. خب اينها حسرت هاي شخصي هستند كه پشيزي ارزش هم براي حال و آينده مان ندارند و تنها شش سال و نيم از مرگ اين دو سينما مي گذرد و من كه هر روز اجبارا از جلوي آنها مي گذرم و به غياب آنها خو كرده ام، حصارهاي چوبي اي را مي بينم كه «غيابي» را محاط كرده اند كه خاطرات سوخته ماست و البته «حضور»ي را به ياد مي آورند در قامت انواع وعده ها، مسابقات طراحي، بحث هاي كارشناسي اندر باب كمبود سالن سينما، اوقات فراغت جوانان، سينماي ملي، چندين معاونت سينمايي، طرح چشم انداز سينماي ايران، چندين كارگردان سينماي سياست گزار و سياست گذار شده و از همه مهم تر حك اين نوشته آن هم به قلم خودنمايانه نستعليق بر روي اين حصارها كه «نصب هرگونه آگهي تجاري پيگرد قانوني دارد» تا حضور هنر را حتي در غيابي به اين عظمت نيز به ما متذكر شود.
واپسين وعده ها در باب سينماآزادي- شهرقصه، ساخت مجموعه اي سينمايي- تجاري است. اين مجموعه ظاهرا تحت پوشش حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي است و به نوعي آينده آن به تصميمات اين مجموعه وابسته است. با قوانين جديدي كه در باب وظايف مديريت شهري در حال تدوين است و شهردار به نوعي مسووليت اداره مراكز فرهنگي را نيز عهده دار خواهد شد، مي توان انتظار داشت كه مديريت شهري، روند ساخت اين دو سالن را تسريع بخشد. شايد اگر مديريت شهري تهران در سال هاي گذشته از همان مبادي قانوني برخوردار بود كه تمامي كلانشهرهاي جهان برخوردارند، شاهد هفت سال غيبت آزاردهنده سينماي محبوب شهر نبوديم و احياي اين مركز سوخته به اندازه ساخت يك پل هوايي عملي و واقعي به نظر مي رسيد.

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |