سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۰۱- Oct. 21, 2003
بررسي نقش آسيايي آمريكا و چين
رقيبي براي آمريكا
013230.jpg
با روي آوردن كشورهاي آسيايي به چين به عنوان يك قدرت رو به  رشد منطقه اي، بيش از ۵۰ سال سلطه آمريكا در آسيا به آرامي رو به پايان مي رود.
رهبران سياسي و تجاري منطقه مي گويند موتور اقتصادي چين به همراه توافقنامه هاي تجاري و ديپلماسي دوستانه چين را از كشوري كه ديگران را مي ترساند به كشوري تبديل كرده كه ديگران را با اشاره اي با خود همراه مي كند.
اين ديدگاه جديد همسايگان چين به آن، سال گذشته ظهور كرد و اكنون كه بوش براي متقاعد كردن كشورهاي آسيا در حكايت از مبارزه آمريكا با ترور در اين منطقه به سر مي برد، بار ديگر اهميت پيدا مي كند.
اقدامات اخير دولت بوش براي متقاعد كردن چين به تغيير ارزش پول خود از نظر بسياري در منطقه هزينه بيهوده و بي ثمر از سرمايه سياسي آمريكاست.
شايد در اقدامي نمادين هوجنيتائو رئيس جمهور چين يك روز زودتر از بوش به تايلند رسيد (براي شركت در نشست سران اپك). چين هنوز سرگرم اخبار نخستين مأموريت فضايي خود است. «بوميبول» شاه تايلند در كاخ طلايي خود در بانكوك در يك ميهماني شام از رئيس جمهور چين استقبال كرد.
رؤساي جمهور چين و آمريكا هر دو پيش از نشست سران اپك ديداري رسمي از تايلند داشتند. سپس هر دو به سوي جنوب و به استراليا مي روند كه در آن كشور بوش روز پنجشنبه يك روز پيش از «هو» در پارلمان سخنراني مي كند. ژاپن و كره جنوبي دو كشور از مهمترين متحدان استراتژيك آسيايي آمريكا به طور ويژه اي از رشد چين سود مي برند. سال گذشته براي اولين بار واردات ژاپن از چين از آمريكا پيشي گرفت. در همان حال صادرات ژاپن به چين ۳/۳۹ درصد رشد داشت. چين اكنون بزرگترين شريك تجاري كره جنوبي است.
برخي تحليلگران تغيير ديدگاه آسيا نسبت به چين را با يك سال پيش مقايسه مي كنند و مي گويند، آسيايي ها چين را «يك ليوان نيمه پر مي بينند، نه يك ليوان نيمه خالي». آنها مي گويند، چين با سروصداي خود اقتصادهاي ضعيف و جمعيت كمتر آموزش ديده و تحصيلكرده جنوب و شرق آسيا را از نظرها دور مي كند. اكنون چنين برداشت مي شود كه چين همه تلاش خود را براي خرسندي همسايگان و كمك به آنها به كار مي گيرد اما آمريكا كشوري است كه بيش از هر چيز درگير برنامه هاي سياست خارجي خود است.
چين در حال پيشروي است، تكنولوژي خود را توسعه مي دهد آموزش و علوم خود را پيش مي برد و روند تحقيقات و پژوهش ها سرعتي فوق العاده دارد؛ كشورهاي آسيايي اين را يك فرصت مي دانند. آنها چين را تهديدي براي حيات اقتصادي و سياسي خود نمي بينند.
آمريكا همچنان بزرگترين شريك تجاري منطقه است اما تجارت ميان چين و بقيه آسيا در حال رشد است. چين جاذبه هاي ديگري هم دارد: «سرمايه گذاري جديد و ديپلماسي بدون تهديد.»
ون جيابائو نخست وزير چين در اقدامي كه مستقيماً آمريكا را به چالش مي خواند، از كشورهاي جنوب شرق آسيا خواست تا دو سال آينده ارزش تجارت خود را با چين دو برابر كنند و آن را از ۵۵ ميليارد دلار به ۱۰۰ ميليارد برسانند.
ميزان تجارت آمريكا با ۱۰ كشور عضو آ.سه.آن در سال ۲۰۰۱، به ۱۲۰ ميليارد دلار رسيده بود.
چين در جنوب و از استراليا در پي مواد خامي است كه براي نوسازي سريع خود به آن نياز دارد. گاز مايع طبيعي از اندونزي و استراليا و آهن از استراليا و لاستيك و روغن نخل از مالزي. «هو» در استراليا توافقنامه اي را امضا مي كند كه چين را به يك مشتري و بلكه سرمايه گذار در حوزه گازي «نورت وست شلف» تبديل مي كند.
چين يك سال و نيم پيش با پيشنهاد امضاي توافقنامه تجارت آزاد با اعضاي آ.سه.آن تا سال ۲۰۱۵، رسماً نزديكي با كشورهاي جنوب شرق آسيا را آغاز كرد.
آمريكا نيز با ارائه طرح تجارت براي آسيا كه شامل پيشنهاد توافقنامه هاي تجارت آزاد دو جانبه با كشورهايي از جنوب شرق آسيا بود كه اكنون عضو سازمان تجارت جهاني هستند، دست به مقابله به مثل زد. واشنگتن نخستين قرارداد از اين نوع را تابستان امسال با سنگاپور امضا كرد و در سفر به تايلند شروع توافقنامه اي مشابه با اين كشور را نيز اعلام كرد. رابرت زوليك نماينده تجاري آمريكا هفته گذشته در مصاحبه اي گفت، پيشنهاد چين براي امضاي موافقتنامه تجارت آزاد با آسياي جنوب شرقي اقدامي متفكرانه بود كه آنچه اين كشورها اكنون در نظر دارند را نهادينه مي كند: رشد چين براي آنها مفيد است.
او گفت كه قراردادهاي جداگانه آمريكا با اين كشورها بهتر از قراردادهاي آنها با چين است، زيرا قراردادهاي آمريكا پيچيده تر و جامع تر است و آمريكا هنوز ۲۵ درصد از اقتصاد جهان به حساب مي آيد.
نخست  وزير سنگاپور يكي از نزديك ترين دوستان آسيايي آمريكا، اخيراً نوع جديد توزيع قدرت در آسيا را به صريحترين شكل توضيح داد و گفت، در شرايط جديد نقش ژاپن و كره جنوبي محو مي شود و نقش و جايگاه چين افزايش مي يابد. او گفت كه آمريكا مهمترين قدرت منطقه باقي مي ماند اما رابطه رقابتي ميان واشنگتن و پكن پيامدهايي دارد. به هر حال همه رهبران آسيايي به رشد اقتصادي چين چشم اميد دارند.
آمريكا و چين از نظر ديپلماتيك در مرحله دوست شدن هستند، مرحله اي كه كالين پاول وزير خارجه آمريكا آن را بهترين دوران از سال ۱۹۷۲ توصيف كرده است. اين همان سالي بود كه نيكسون از پكن ديدار كرد. روابط ديپلماتيك ميان دو كشور به طور رسمي در سال ۱۹۷۹ آغاز شد.
اين نزديكي روابط به ديگر كشورهاي آسيايي نيز كمك مي كند تا بدون آنكه ناگزير باشند ميان واشنگتن و پكن يكي را انتخاب كنند، با هر دو كشور روابط خوبي داشته باشند.
برخي اقدامات ديپلماتيك چين در چند ماه گذشته به ويژه تلاش آن براي نزديك كردن واشنگتن و كره شمالي در سراسر آسيا با تحسين همراه شده است. هوجنيتائو چندي پيش در سنت پترزبورگ روسيه با جونشيروكوايزومي نخست وزير ژاپن ديدار كرد. اين اقدام رئيس جمهور چين تلاش براي از سرگيري روابط تيره چين و ژاپن بود.
اين ديپلماسي چين با تعريف بوش از آسيايي ها و شرايط منطقه متفاوت است. او پيش از ترك واشنگتن و سفر به آسيا در پاسخ به سؤال خبرنگاري گفت، استراليا كه اكثر مردم آن را سفيد پوست ها تشكيل مي دهند آن طور كه خبرنگار گفت معاون كلانتر آسيا نيستند بلكه خود كلانتر هستند.
اين اظهارات در سراسر آسيا باعث ناخشنودي و بروز واكنش هايي شد. رابرت هيل وزير دفاع استراليا با عجله اين تعبير را رد كرد. «ديويد شامبو» استاد روابط بين الملل دانشگاه جورج واشنگتن و متخصص در امور نظامي چين مي گويد: هنوز زود است كه بگوييم آسيا «چين محور» شده است. اما همه چيز در آن جهت پيش مي رود. اين به آن معني است كه آمريكا به عنوان قدرت اصلي در آسيا جاي خود را واگذار مي كند، اما اين دورنما اندكي ساده انگارانه است. واقعيت اين است كه آمريكا و چين با هم بر منطقه مسلط هستند.
نيويورك تايمز
ترجمه: اردلان متين

معماي پاپ
013232.jpg
وضعيت نامناسب سلامتي پاپ ژان پل دوم براي بسياري اين پرسش را مطرح كرده است كه آيا او مي تواند بيست و پنجمين سال مسئوليتش را به پايان ببرد يا نه.
اين اولين بار نيست كه وضعيت پاپ همه را سرگردان كرده است. مراسم بيست و پنجمين سالگرد مسئوليت پاپ به اين وضعيت دامن زد. پاپ از بيماري پاركينسون و آرتروز رنج مي برد و اكنون در هيچ ملاقاتي سرپا نمي ايستد.
بر اساس قوانين كليسا او مي تواند استعفا كند، اما طي قرن ها اكثر پاپ ها هنگامي كه در قدرت بوده اند در گذشته اند اما استعفا نكرده اند. پدر «توماس ريس» نويسنده كتاب درون واتيكان بر اين باور است كه اين سنت ممكن است در دنياي مدرن، كليسا را با وضعيت دشواري روبه رو كند. او مي گويد: فرض كنيد كه پاپ به حالت اغما برود يا اين كه از نظر ذهني تعادل خود را از دست بدهد يا به آلزايمر (فراموشي) مبتلا شود. اگر چنين وضعيتي پيش آيد كه پاپ به شدت بيمار شود يا نتواند كار كند اما استعفا هم نكرده باشد، آن وقت معلوم نيست چه بايد كرد. در كليساي كاتوليك هيچ راهكاري براي چگونگي رفتار با پاپي كه توانايي خود را از دست داده وجود ندارد. شايد يك بحران اساسي و قانوني در كليسا پيش آيد چون تكنولوژي پزشكي امروز مي تواند يك نفر را تا مدت ها بعد از آن كه كارايي خود را از دست داده زنده نگاه دارد.
پدر «ريس» معتقد است كه اگر وضعيت سلامتي پاپ مانع از انجام كار او شود، او حاضر است كه كناره گيري كند. اما برخي كارشناسان مي گويند استعفاي پاپ مشكلات ديگري براي كليسا به همراه خواهد داشت.
ماركو پوليتي يكي از نويسندگان پيشرو ايتاليا درباره پاپ مي گويد: واتيكان درباره اين موضوع بحث كرده است. بسياري گفته اند كه از نظر انساني دادن اجازه ادامه كار به پاپ در واقع تحميل نوعي شكنجه بر او و كاري غيرمنصفانه است. پاپ اين موضوع را با گروهي از مشاوران خود در خفا مطرح كرده و آنها اين موضوع را بررسي و مطالعه كرده اند. آنها گفته اند كه كاتوليك هاي مؤمن نمي توانند حضور همزمان دو پاپ را قبول كنند: يك پاپ بازنشسته و يك پاپ مشغول به كار.
تا به حال پاپ ها اين سمت را ترك مي كردند از اين دنيا مي رفتند، در اين صورت امكان همه كاري بود و مي توانستند فرد ديگر را براي اين عنوان انتخاب كنند كه نظرات كاملاً متفاوتي داشت و كار خود را به شيوه ديگري انجام مي داد. اما وقتي يك پاپ مستعفي وجود داشته باشد كه از نظر بسياري يك قديس زنده است، انتخاب كسي كه ممكن است خط فكري متفاوتي داشته باشد غيرممكن خواهد شد.
در آينده شايد كليسا بپذيرد كه پاپ ها بايد در سن خاصي استعفا كنند، اما در حال حاضر اگر پاپ فعلي آنقدر بيمار شود كه نتواند وظايفش را انجام دهد چه اتفاقي مي افتد؟
از نظر برخي، پاپ ژان پل دوم اين احتمال را پيش بيني كرده است. گفته مي شود كه پاپ نامه اي نوشته و آن را به دستيار لهستاني اش سپرده است. در آن نامه آمده است: «اگر در مرحله اي خاص نتوانم كارهاي خودم را انجام دهم، پاپ بودن من پايان يافته تلقي مي شود.» وجود چنين نامه اي محتمل است.
در شرايطي كه راهكاري براي جايگزيني پاپ هاي بيمار وجود ندارد. اداره كليسا به دست دستياران پاپ مي افتد.
در رم درباره اين موضوع زياد صحبت نمي كنند. ۲۵ سال پيش پاپ ژان پل دوم وقتي چندان شناخته شده نبود به عنوان رهبر يك ميليارد كاتوليك در سراسر دنيا انتخاب شد. روزي كه همه در ميدان سنت پيتر شهر رم جمع شده بودند تا نام پاپ جديد را بدانند، وقتي يكي از مقامات واتيكان پشت ميكروفن قرار گرفت و نام پاپ جديد را گفت: «ووجيتلا»! همه مي پرسيدند كه او كيست. براي برخي اين اسم آفريقايي به نظر مي رسيد و براي عده اي ديگر ژاپني. اما يك نفر در ميان جمع گفت: او لهستاني است. چهره اي ناشناس از ميان روحانيون روي بالكن ديده شد.
او خطاب به جمع حاضر سخناني را به زبان ايتاليايي به زبان آورد. همهمه جمع آرام شد. پاپ جديد كه سراسقف جديد رم هم بود نشان داد كه مي تواند با مردم ارتباط برقرار كند.
انتخاب پاپ از يك كشور كمونيست كه كليسا با دولت آن روابط چندان خوبي نداشته، كاري صبورانه بود. به ويژه اين كه اين انتخاب مدت ها قبل از فروپاشي ديوار برلين انجام شد. اسقف «ووجيتلا» فقط ۵۸ سال داشت و براي اين عنوان بسيار جوان بود. اما وضعيت مناسب سلامتي اش موجب شد كه به اين سمت انتخاب شود. ژان پل اول تنها ۳۳ روز بعد از انتخاب به اين سمت بر اثر حمله قبلي در گذشته بود.
نخستين كار پاپ جديد اين بود كه با خبرنگاران، عكاسان و تصويربرداراني كه مراسم انتخاب او را پوشش خبري مي دادند نشستي برگزار كرد و با تك تك آنها دست داد و به سؤالاتشان پاسخ داد. اين كار نشان داد كه پاپ جديد مناسب دوران خود و مردي براي عصر رسانه است. تشكيلات واتيكان از اين حالت غيررسمي حيرت زده شد. وقتي او در حال ترك اتاق بود، يكي از دستيارانش با نگراني در گوشش زمزمه اي كرد. پاپ جديد و تازه كار در حالي كه خنده اي بر لب داشت به عقب برگشت و به نشانه عذرخواهي دست خود را براي خبرنگاران بالا برد و گفت: «فراموش كردم براي شما آرزوي سلامت كنم.»
اكنون ۲۵ سال از آن روز مي گذرد و امروز وضعيت سلامتي پاپ به شدت نگران كننده است.
بي.بي.سي

آمريكاي لاتين؛ سرنگوني پياپي رؤساي جمهوري
013234.jpg
«گونزالو سانچز دلوزادا» رئيس جمهور بوليوي روز شنبه از سمت خود استعفا داد. او ششمين رئيس جمهور منتخب آمريكاي لاتين بود كه درپي شورش هاي مردمي و اعتراض هاي عمومي در شش سال گذشته از قدرت بركنار مي شود.
او دچار همان سرنوشتي شد كه فرناندز دلاروا رئيس جمهور آرژانتين، آلبر توفوجيموري در پرو، «جميل مهواد» در اكوادور، رائول كوباس در پاراگوئه و عبدالله بوكارام در اكوادور دچار آن شده بودند.
سانچز دلوزادا جمعه شب بعد از يك ماه اعتصاب و درگيري هاي خياباني كه بيش از ۸۰ كشته به جا گذاشت، از سمت خود استعفا كرد. فدراسيون كارگران حمل و نقل، كشاورزان كاكائوو معدن كاران بوليوي به مردم عادي و روشنفكران بوليوي پيوستند و به تصميم رئيس جمهور براي صادرات گاز اين كشور از طريق شيلي و همچنين سياست هاي بازار آزاد تحميل شده از سوي صندوق بين المللي پول به شدت اعتراض كردند.
دلاروا در ۲۰ دسامبر سال ۲۰۰۱ از رياست جمهوري آرژانتين استعفا كرد.
اين استعفا در نتيجه فشارهاي داخلي و خارجي ناشي از بحران اقتصادي و ركود چهار ساله صورت گرفت. تظاهر كنندگان در اعتراض به فقر اقتصادي بر بشقاب ها و قابلمه هاي خالي مي كوبيدند. تظاهرات گاه به غارت و آشوب انجاميد. يك هفته اعتراض و تظاهرات ۲۷ كشته و صدها مجروح به جاي گذاشت و سرانجام به استعفاي رئيس جمهوري انجاميد.
استعفاي فوجيموري رئيس جمهوري پيشين پرو از قدرت هم بر سر پول بود، اما به دليل كمبود پول.
در ۱۹ نوامبر سال ۲۰۰۰، فوجيموري اعتراف كرد كه ولاديمير مونتسينوس رئيس سرويس اطلاعاتي پرو با استفاده از قدرت او ميليون ها دلار اختلاس كرده و رشوه داده كه نوار ويدئويي آن هم موجود بوده است.
سه ماه بعد از فرار مونتسينوس، اين نوار ويدئويي تكثير شده و در تلويزيون ها پخش شد. فوجيموري كه يك سال پيش از اين واقعه براي سومين دوره پياپي سوگند رياست جمهوري خورده بود از كشور گريخت و به توكيو رفت.
او از هتلي در توكيو از طريق فكس متن استعفاء خود را به ليما فرستاد.
بوكارام فقط شش ماه در سمت رياست جمهوري اكوادور دوام آورد: از اوت ۱۹۹۶ تا فوريه ۱۹۹۷. او حكم افزايش ماليات براي تامين هزينه خدمات ضروري را لغو كرد كه اين كار واكنش هاي بسياري به همراه داشت وبالاخره كنگره اعلام كرد كه او ازنظر ذهني براي حكومت مناسب نيست.
«كوباس» در مارس ۱۹۹۹ در ميانه شورش هايي كه بعد از ترور معاون رئيس جمهور پاراگوئه روي داد استعفا كرد. كوباس به دست داشتن در اين ترور متهم شده بود. رئيس سنا به جاي رئيس جمهور قدرت را بدست گرفت.
مهواد بعد از كودتاي سال ۲۰۰۰ به رهبري ده هزار نفر از بوميان كه مخالف طرح او براي جايگزيني دلار به جاي پول اكوادور بودند سرنگون شد.
خبرگزاري فرانسه

گزارش
فراموش نكن،  من عرفاتم
ماجراي ديدار خبرنگار بي بي سي با ياسر عرفات
013236.jpg

اين يكي از قوانين عجيب و نااميدكننده ژورناليسم است كه سالها همه حرف ها و اقدامات يك نفر را گزارش مي دهي و با اطمينان تفكرات نهفته در پس اعمال او را توضيح مي دهي و تحليل مي كني،  اما ممكن است هيچگاه او را ملاقات نكني. گفتن اين موضوع به مردم خجالت آور است. اكثر مردم انتظار دارند كه خبرنگاران مسائل خارجي آدم هاي مطمئن و مشاوران سياست خارجي باشند كه به همه رهبران در حوزه هاي تخصصي خود مشورت مي دهند. ممكن است برخي خبرنگاران اين چنين باشند،  اما من اين طور نيستم. حداكثر كاري كه كرده ام اين بوده كه زماني به آلبرتو فوجيموري رئيس جمهور سابق پرو در زبان انگليسي كمك كرده ام. يك بار هم همراه معاون رئيس جمهور بوليوي بودم و آن وقتي بود كه به عنوان تنها خبرنگار در كنفرانس خبري او شركت كردم.
دو سال است كه درگيري ميان اسرائيل و فلسطيني ها را پوشش خبري مي دهم. اما تا همين هفته گذشته هرگز با ياسرعرفات ديدار نكرده بودم. اين فرصت چهارشنبه شب دست داد. در حمله به چند خودروي ديپلماتيك آمريكا در غزه سه مأمور امنيتي آمريكايي كشته شده بودند. اين از نظر سياسي براي فلسطيني ها خبر بدي بود. به نظر مي رسيد كه آنها جنگ با كشوري را شروع كرده اند كه قرار بوده در اين درگيري ميانجي باشد.
اكنون آمريكايي ها ديگر با عرفات گفتگو نمي كنند. اما او مي خواهد پيام خود را بدهد. به همين دليل نيمه شب ما را براي يك مصاحبه به دفترش در رام الله فراخواند.
دفتر او به دفاتر سلطنتي شباهت ندارد. اكثر اتاق ها را بولدوزرهاي ارتش اسرائيل ويران كرده اند. رهبر فلسطينيان بيش از يك سال است كه در ميان اين ويرانه محبوس شده است. اسرائيل تهديد كرده كه او را اخراج مي كند،  اما با وجود اين شرايط تدابير امنيتي در دفتر نيمه ويران عرفات كاملاً منفعل است. پنج شش محافظ روي صندلي هاي پلاستيكي و در خارج از در ورودي اتاق نشسته اند. گربه اي سفيد كه هوشيارتر از اين محافظان به نظر مي رسد روبروي آنها نشسته و نگاهشان مي كند. ما را به اتاق كوچكي در طبقه اول راهنمايي كردند، مقابل آن اتاقي بود كه به نظر اتاق خواب مي رسيد. ما دوربين ها و نورهايمان را روشن كرديم. يكي از مردان عرفات نگاهي به داخل اتاق انداخت و نورپردازي را رومانتيك خواند. بعد خود عرفات آرام آرام وارد شد. او نحيف شده بود. با تك تك ما دست داد، نشست و گفت كه نورپردازي رمانتيك را دوست ندارد. به همين خاطر ما لامپ هاي فلورسنت را روشن كرديم و همه چيز شروع شد.
من با موضوعي شروع كردم كه به نظر به عنوان نقطه آغاز تكان دهنده بود.
با اظهارات اخير جورج بوش شروع كردم كه عرفات را مسئول اخلال در مسير صلح دانسته بود. اما به نظر رسيد كه اين موضوع اصلاً او را ناراحت نكرد. گفت:  «خوب اين هم يك نقطه نظر است.»
بنابراين او را بيشتر تحت فشار قرار دادم. خشمگين شد و با فرياد پرسيد: شما از جانب آمريكايي ها صحبت مي كنيد؟ فراموش نكنيد كه با ياسرعرفات حرف مي زنيد.
013238.jpg

اين وضعيت ۲۰ دقيقه بعدي بود. من سؤالي مي پرسيدم و او عصباني مي شد و مرا به فراموش كردن نكته مهمي متهم مي كرد و سپس شروع به صحبت مي كرد كه من هرگز نمي توانستم آن را كوتاه كنم. او از شروع سؤالات خوشش نمي آمد. يك بار گفتم: «شما رهبر قبول شده فلسطيني ها هستيد...» حرفم را قطع كرد و گفت: «اين مشكل شماست،  شما مخالف نهاد ما هستيد؟» از او پرسيدم: «چرا ميان او و ابومازن اولين نخست وزير فلسطين اين همه بحث و جدل بود.» عرفات گفت: «اين حرف دقيقي نيست. شما يك اشتباه بزرگ ديگر مرتكب شديد.» موضوع را عوض كردم و گفتم:  «اگر اسرائيل براي دستگيري شما بيايد چه مي كنيد؟» با لبخندي گفت: «از اسرائيل استقبال مي كنم.» اين پاسخ هميشگي اوست و معمولاً باعث خشنودي جمعيتي مي شود كه گرد او را گرفته اند.
مصاحبه را با پرسشي درباره وضعيت سلامتي اش به پايان بردم؛ چون اين روزها شايعات زيادي درباره حمله قلبي، سرطان شكم يا حتي مسموميت مرموز او وجود دارد. اما او جوابي نداد، دستانش را بوسيد و به آسمان نگاه كرد. همه گروه با او عكس گرفتند و بعد عرفات گفت:  «حالا عكس تك به تك»ما هم به اين خواسته عمل كرديم.
اين براي من فرصتي بود تا همه سؤالاتي را كه دو سال در ذهنم جمع كرده بودم بپرسم. اما به غير از گفتگويي كوتاه اتفاق ديگري نيفتاد.
از عرفات پرسيدم:  «آيا هيچ وقت دلتان براي بيرون رفتن از اينجا تنگ مي شود؟» او به سوي پنجره رفت و پرده ها را كشيد و گفت: «آنجا تنها جايي است كه من مي توانم از هواي بيرون استفاده كنم.» پنجره را باز كرد و نفس كشيد و بعد به من نگاه كرد.
مي خواستم پرسش ديگري بپرسم اما دستيارانش او را صدا زدند و او بالا مي رفت. اكنون حداقل مي توانم بگويم كه با كسي كه حرف هاي روزانه و اقدامات و حتي مريضي اش را گزارش داده ام، ديدار كرده ام. اما فكر نمي كنم به اطلاعاتم اضافه شده باشد چون نمي توانم بگويم كدام شخصيت عرفات حقيقي تر است، پيرمردي كه مشتاق استنشاق هواي تازه است يا رهبر خشمگيني كه به من هشدار داد فراموش نكنم با چه كسي صحبت مي كنم.
بي بي سي - جيمز رينولدز

سايه روشن سياست
رفتار مبهم
مجله آمريكايي تايم در تازه ترين شماره اينترنتي خود كه پريروز منتشر شد، آخرين تحولات در روابط ايران و آمريكا را تحليل كرده است. در گزارش تحليلي كوتاه تايم كه تحت عنوان «چه كسي با ايران سخن مي گويد؟» منتشر شده آمده است: ايران كه ايالات متحده آن را جزئي از محور شرارت ناميده است، شايد براي همكاري با آمريكا تمايل داشته باشد. اگر تندروهاي ايران اين كار را بپذيرند تحولي بزرگ به شمار مي رود. دو كشور برسر برنامه هسته اي ايران در ستيز هستند و آمريكا ايران را به پناه دادن به اعضاي ارشد القاعده متهم كرده است. آمريكا ماه مه گذشته پس از انفجارهاي عربستان سعودي القاعده را عامل آن معرفي كرد و با ادعاي اينكه آنها در ايران مستقرند، مذاكره با تهران را خاتمه داد. اما عبدالله رمضان زاده سخنگوي دولت ايران به مجله تايم گفت: ايران اطلاعات لازم را درباره ۵۰۰ عضو القاعده كه در ايران زنداني اند در اختيار كشورهاي دوست در اروپا و منطقه قرارداده است.
وي افزوده است: آمريكا اگر به اطلاعاتي در اين زمينه نياز دارد مي تواند ازطريق كشورهاي دوست،  از ايران بپرسد. سخنگوي دولت ايران همچنين گفته است اعضاي ارشد القاعده كه آمريكا در جستجوي آنهاست (سعد پسر
بن لادن، ايمن الظواهري دستيار بن لادن و سليمان ابوغيث سخنگوي القاعده) در ايران نيستند.
تايم در ادامه مي افزايد: باوجود همه اينها ايران و آمريكا بار ديگر گفت وگوها را از سر گرفته اند. برخي منابع آمريكايي به تايم گفتند: شماري از مقام هاي سابق ايالات متحده به همراه «برنت اسلوكرافت» رئيس شوراي مشاوران سياست خارجي بوش، با ايران به صورت غيررسمي مذاكره كرده اند.
مذاكره كنندگان دو طرف گفته اند محور اين مذاكرات برنامه هسته اي ايران، تروريسم و پاره اي مسائل ديگر بوده اما درباره هيچيك از مسائل نتيجه اي به دست نيامده است. اما در اين ميان ايران به آمريكا پيشنهاد كرده است كه شماري از اعضاي القاعده را با اعضاي منافقين مبادله كند. (ايران پيش تر شايعات درباره چنين معامله اي را تكذيب كرده است.)
013240.jpg

آمريكا در ماه اوت گذشته و درپي گلايه هاي ايران درباره فعاليت سياسي منافقين در خاك آمريكا،  فعاليت اين گروه را كه از زمان بيل كلينتون در فهرست تروريسم آمريكا قرار دارد، محدود كرد اما ايران به اين راضي نيست و مي گويد همانطوري كه بوش گفته است بايد اين گروه كاملا خلع سلاح شود.
تايم در پايان مطلب خود نتيجه گيري مي كند: يك مقام بلندپايه ايران گفته است كه لازم نيست روابط ايران و آمريكا هميشه بحراني بماند؛ اما شاخه تندرو دولت بوش كه مخالف ذوب شدن يخ هاي روابط تهران - واشنگتن است، فقط طرفدار اين است كه به سوي ايران پيام «تغيير رژيم» فرستاده شود.
آشتي بر سر سفره ايران
اروپايي ها كه در جريان بحران عراق دچار شكاف داخلي (آلمان و فرانسه در برابر انگليس) و تنش با آمريكا شدند، ظاهرا در صددند اين خسران را در «مسأله ايران» جبران كنند.
روزنامه انگليسي ديلي تلگراف شنبه گذشته در مطلبي پيرامون سفر وزيران خارجه آلمان، فرانسه و انگليس با بيان اين مطلب افزود: مأموريت ديپلماتيك مشترك انگليس، آلمان و فرانسه نشانه اي از سياست خارجي متحدتر اروپا پس از كشمكش تلخ آنها بر سر جنگ عراق است كه انگليس را از متحدان اروپايي اش جدا كرد.
اين روزنامه انگليسي افزود: يك سخنگوي وزارت خارجه انگليس گفت: قرار نيست وزيران خارجه سه كشور با يك هواپيما به ايران پرواز كنند اما اين سفر سه گانه نشانه اي است از اينكه اروپايي ها برسر برنامه هسته اي ايران اختلاف نظر ندارند.
ديلي تلگراف افزود: اروپايي ها به صورت غيررسمي به ايران تضمين داده اند كه اگر غني سازي اورانيوم را متوقف كند، آنها حاضرند تجهيزات هسته اي در اختيار اين كشور قرار دهند.ايران بارها گفته است از حق خود براي پيگيري برنامه هسته اي صلح آميز ازجمله غني سازي اورانيوم منطبق با مفاد معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي دست نخواهد كشيد. محمد البرادعي مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي هفته گذشته دوبار اين حق ايران را به رسميت شناخت.
اسراييل حمله به ايران را تكذيب كرد
يك مسئول عالي رتبه اسراييل، شايعه طرح حمله نظامي به تأسيسات هسته اي ايران را تكذيب كرد.
به گزارش سايت بازتاب به نقل از روزنامه اسرائيلي هاآرتص، يكي از نزديكان و مشاوران ارشد شارون (نخست وزير اسراييل) كه نخواست نامش فاش شود، با اعلام اين خبر گفت: حمله نظامي به ايران بي فايده و دور از انتظار است، بنابراين رژيم اسراييل به هيچ وجه به دنبال اين برنامه نيست.وي گفت: اسراييل به جاي حمله نظامي به تهران، با همياري آمريكا، به تهديدات تبليغاتي و فشار به تهران ادامه مي دهد و تل آويو در اين ميدان، مشوق آمريكا خواهد بود.
اين مقام اسراييلي همچنين پيگرد دو خلبان اسراييلي را كه از حمله به شش پايگاه هسته اي ايران تمرد كرده بودند، كاري عبث و بي نتيجه خواند.
مقام اسرائيلي افزود: هرچند شارون و اركان رژيم، بي نهايت از برنامه هاي هسته اي ايران ابراز نگراني مي كنند،  اما دولت شارون درصدد جلوگيري از برخورد بين دو طرف در اين خصوص است.
مشاور شارون گفت: ايران خطر بزرگي براي جهان به ويژه اسراييل است و تمام برنامه هاي اسراييل در قبال ايران به همكاري پنهان و دقيق با آمريكا بستگي دارد و تل آويو تلاش مي كند تا با تشكيل هيأتي سري از «موساد» درباره تلاش ايران براي دستيابي به سلاح هاي كشتارجمعي، در رسانه هاي غربي به خصوص منابع اطلاعاتي آمريكا،  جنگ تبليغاتي راه بيندازد تا در اين نبرد سهمي داشته باشد.
وي تأكيد كرد: يكي از اعضاي اين هيأت، به تازگي به خاطر ارايه گزارشي درباره ايران در يكي از روزنامه هاي آمريكا به مدرك افتخاري عالي دست يافته است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
مدارا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  مدارا  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |