جمعه ۱۸مهر۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۹۱
مديريت حيات وحش،
چالش ها و اميد ها
004454.jpg
بر اساس تخمين اتحاديه بين المللي حفاظت طبيعت (IUCN) از سال ۱۶۰۰ ميلادي به بعد ۷۵ درصد از انقراض هاي پرندگان و پستانداران را انسان سبب شده است و ۴۲ درصد از انقراض هاي پرندگان و ۳۳ درصد از پستانداران نيز بر اثر شكار بوده است. بنابراين آگاهي انسان از برخي اصول و فنون درباره مديريت حيات وحش مي  تواند در اين امر بسيار مفيد واقع گردد.
براي مديريت حيات وحش بايد حداقل، اطلاعاتي در موارد زير داشت:
۱) تخمين هاي نسبتاً دقيق از اندازه جمعيت
۲) ميزان رشد
۳) عوامل مرگ ومير علاوه بر شكار
۴) ظرفيت قابل تحمل
۵) آگاهي از چگونگي تغييرات طبيعي جمعيت مورد نظر
با توجه به اين موارد، اتحاديه بين المللي حفاظت از طبيعت برخي اصول پيرامون حفاظت از حيات وحش را به صورت زير جمع بندي كرده است:
۱- در نظر گرفتن ضريب اطمينان بر اساس اندازه جمعيت با توجه به محدوديت هاي زماني و مكاني تا بر اثر بهره برداري از حيات وحش، جمعيت گونه ها از حداقل نظري كاستي نگيرد.
۲- توجه همه جانبه به جوامع زيستي و منابع تجديد شونده به گونه اي كه سياست هاي تدوين شده براي يك گونه سبب تباهي و اتلاف ساير منابع نگردد.
۳- حفظ و نگهداري اكوسيستمي كه حيات وحش بخشي از آن است و همچنين به حداقل رساندن مخاطره تغييرات برگشت ناپذير و آثار سوء دراز مدت ناشي از مصرف، مورد نظر قرار گيرد.
۴- رديابي، تجزيه تحليل و ارزيابي مداوم پيرامون حيات وحش انجام شود و نتايج مربوط با آمار و رقم در اختيار مردم قرار گيرد. سال ۸۱ در كشور ما سال بدون شكار يا به عبارتي آتش بس با حيات وحش اعلام شد. هر چند بنا به نظر محققين علوم حيات وحش كشور، اين هشدار بسيار دير اعلام شد و حتي يك سال هم حداقل و بسيار ناچيز است اما جاي اميدواري جدا از جنبه هاي تبليغاتي هنگامي است كه اين هشدار ها به عمل منجر گردد. اگر همين اندك تبليغات نيز پيرامون حيات وحش كشور انجام نگيرد، در سال هاي نه چندان دور شاهد نابودي گونه هاي بيشتري خواهيم بود. با توجه به اين موارد، برخي محدوديت ها و موانعي وجود دارند كه كشور، پيرامون مديريت حيات وحش با آن روبه روست:
يكي از مشكلات مديريت حيات وحش در كشور ما، سرمايه هاي اختصاص يافته به اين امر است. همان گونه كه مي دانيم، حيات وحش همچون ديگر منابع طبيعي مشكل ارزش سرمايه اي دارد يعني پي بردن به ارزش هاي ريالي آنها براي همگان مسير نيست و به معني واقعي به آنها بها داده نشده و خيلي ساده و ابتدايي مورد توجه قرار مي گيرند. اما كشورهاي زيادي توانسته اند با در نظر گرفتن سرمايه هاي لازم در زمينه مديريت حيات وحش به موفقيت هايي نايل آيند كه برخي آنها را از نظر مي گذرانيم:
در بسياري از كشورها مجوز شكار گونه هاي حيات وحش پس از بررسي هاي اوليه مشخص مي گردد و پول حاصل از اين مجوز ها براي اعمال مديريت بهتر حيات وحش آن كشور صرف مي گردد، اما در كشور  ما اين سرمايه با ديگر سرمايه هاي سازمان تلفيق شده و بودجه نهايي اختصاص يافته به امر مديريت حيات وحش با توجه به تناقضات ارزشي موجود ميان دست اندركاران بسيار ناچيز است، اما اگر سود حاصل از هر بخشي در همان بخش سرمايه گذاري شود بسياري از مشكلات سرمايه اي تا حدودي قابل حل خواهد بود. اگر فردي به طور غير قانوني به شكار گونه اي مي پردازد جريمه حاصل از آن بايد در همان زمينه حيات وحش صرف گردد نه در بخش هاي ديگر. در برخي از كشورها، بسياري از تبليغات پيرامون حيات وحش از طريق تهيه و توليد كارت  پستال ها، فيلم هاي ويديويي، پوستر هاي تبليغاتي، تبليغات حيات وحش و كالاهاي مورد نياز مردم مثل لباس و پوشاك، مواد خوراكي، كبريت و ... صورت  مي گيرد و هر يك از اين شركت ها سهم خاصي از تبليغات خود را به عنوان ماليات به سازمان مسئول حيات وحش مي پردازند و سازمان مربوطه اين سرمايه را به مديريت حيات وحش اختصاص مي دهد. سرمايه هاي حاصل از اكوتوريسم و درآمدهاي باغ وحش نيز در اين زمينه به مصرف مي رسد.
يكي ديگر از مشكلات كشور ما پيرامون مديريت حيات وحش آن است كه اين مديريت به صورت علمي اعمال نمي شود.
اكوسيستم ها از پيچيده ترين و ظريف ترين مناسبات برخوردارند كه با به كار گرفتن روش هاي مناسب و استفاده از نظرات محققين علوم حيات وحش مي توان از آنها مراقبت كرد. به عبارت ديگر مديريت حيات وحش تلفيقي از علم و هنر است. متاسفانه در كشور ما به اين مقوله مهم بهاي كافي داده نمي شود و در نتيجه بسياري از محققين علوم حيات وحش كشور ميدان هاي مديريتي را رها كرده و بيشتر به تحقيقات شخصي مي پردازند زيرا بر اين باورند كه نتايج تحقيقات آنها به درستي مورد استفاده قرار نمي گيرد. اين ادعا چندان دور از واقعيت نيست، زيرا اختلافات زيادي بين دست اندركاران و متخصصين حيات وحش در مورد تعداد سهميه هاي شكار وجود دارد يعني مجوز شكار فلان جانور ۳ عدد در سال از لحاظ علمي بيان مي گردد ولي در ميدان عمل اين سهميه به ۷ عدد افزايش مي يابد، اگر دليل علمي بخواهيم، در جواب برخورد علمي نمي بينيم.
اگر وضعيت مديريت حيات وحش كشورمان را در گذشته، حال و آينده بررسي كنيم،مي بينيم كه اين مديريت داراي سامانه موفق و قابل اطميناني نبوده است.
حال دو راه بيشتر نداريم يا با حفظ ساختار سنتي مديريت در سال هاي آينده، نابودي گونه هاي خود را شاهد باشيم يا با تغيير و تحول لازم بتوانيم حداقل، تلاش را در اين زمينه انجام دهيم هر چند تاكنون پيشگيري هاي لازم را انجام نداده ايم و بسياري از ساختارهاي ما در اين زمينه دچار مشكلات ريشه اي است.
پيرامون بهبود موفقيت در زمينه مديريت حيات وحش برخي راهكارهاي پيشنهادي عبارتند  از:
۱- فراهم كردن زمينه هاي لازم براي حفظ و احياي زيستگاه هاي حيات وحش، زمينه هاي تحقيقاتي به صورت علمي و كاربردي با در نظر گرفتن شرايط لازم و كسب تجربه از كشورهايي كه تحت شرايط جدي روش ها را فرا گرفته اند، فراهم گردد. همچنين مي بايست آموزش علمي زيست محيطي در زمينه حيات وحش توسط كارشناسان برجسته به مرحله اجرا درآيد.
۲- زيست شناسان مي بايد تلاش ورزند تا آمار مربوط به جمعيت هاي حيات وحش را با استناد به تحقيقات مستمر از گذشته و حال بپردازند و با توجه به آن، روند مديريت آينده را پايه گذاري مي كنند و روابط ميان فعاليت هاي كنوني توسعه را در ارتباط با مديريت حيات وحش، نابودي گونه ها و ... مورد بررسي كامل قرار دهند.
۳- معرفي گونه هاي غير بومي  بايد به شيوه كنترل شده و آگاهانه صورت گيرد.
۴- مديريت حيات وحش در صورت امكان در مورد گونه هاي غير شكاري نيز اعمال گردد و اين فعاليت ها از استاندارد كافي برخوردار شوند.
۵- سازمان هاي ذي ربط بايد از حد نظارت برصيد و شكار فراتر روند و ديدي جامع نسبت به منابع حيات وحش داشته باشند.
۶- درآمدهاي لازم به منظور مديريت حيات وحش در كشور، ما كمتر از طريق پروانه هاي شكار كسب مي گردد كه مي بايست اين عمل  شدت بيشتري يابد.
۷- تفكرات و نظريات جامع پيرامون كاربري زمين بايستي به حد مطلوب و معقول جوانب را نيز در نظر بگيرد و مديريت حيات وحش در كل زمين و شبكه حيات  با آموزش و آگاهي عمومي اعمال گردد.
۸- با تحقيقات محققين حيات وحش، جمعيت جانوران هر ساله برآورد شده و تعداد سهميه هاي شكار به صورت علمي تعيين شود و اگر لازم باشد با استناد به آمارها، برخي سال  ها به عنوان سال بدون شكار در نظر گرفته شود.
۹- مديريت حيات وحش مي بايست از حالت سنتي و خودگردان خارج شده و به صورت علمي و معقولانه با دانش روز پيش رود و ...
هر چند كشورمان ايران با آن همه تنوع زيستي جايگاه خاصي در محيط زيست دنيا دارد و در سال هاي اخير هم توجهات ويژه اي از سوي مسئولين ذي ربط پيرامون آن صورت گرفته و از همه مهم تر كشورمان جزو يكي از كشور هاي پيشگام در اغلب كنوانسيون ها و مذاكرات زيست محيطي است، شايسته است تا با تغيير و تحولات لازم به صورت علمي با مسايل حيات وحش كشور برخورد كنيم تا ايران عزيز براي نسل هاي آينده نيز از لحاظ تنوع زيستي در سطح دنيا بدرخشد.
سيد مهدي اميني نسب

از ميان نامه ها
بوق  و فرهنگ  شهرنشيني
بسياري از ابزار و آلات بنا به نوع استفاده اي كه از آنها مي شود و يا كاربردشان نام گرفته  اند، در فرهنگ هاي لغت در تعريف بوق اين گونه آمده است: وسيله اي تو خالي از جنس فلز يا شاخ حيوانات و استخوان كه براي رساندن پيام به نقاط دور و يا ترساندن حيوانات از آن استفاده مي شود يا به قولي در آن دميده مي شود. اما اين وسيله در خيابان هاي شهرهاي ما معاني بيشماري يافته است. بوق اتومبيل يا موتور كه وسيله اي مغناطيسي و هشداردهنده است و براي رفع خطر بايد از آن استفاده شود خود به كانون بحران و خطر تبديل شده است. در ذيل به پاره اي از مفاهيم بوق در تكنولوژي ايراني اشاره مي شود:
بوق: دوست عزيز كجا بودي، چكار مي كني ـ مقصد كجا است ـ  در را باز كن ـ بيا پشت پنجره ـ اينجا حق با من است ـ چرا راه ندادي ـ چرا چراغ سبز نمي شود ـ چرا راه بسته است ـ داريم عروس مي بريم ـ داريم مريض مي بريم ـ  برنده شدم ـ  خيلي ممنون و بالاخره وسيله اي براي بازي كودكان!
نتايج يك تحقيق كارشناسي در تهران نشان مي دهد كه آلودگي صوتي ناشي از صداي بوق بسياري از كودكان و رانندگان تاكسي را در معرض نقص عضو دايم يعني ناشنوايي قرار داده است. در كدام فرهنگ اجتماعي و يا حقوقي مي توان چنين تعريفي از بوق ارايه كرد.خيابان هاي پايتخت ما جلوه گاه تخطي از قوانين و مقررات انسان ساز و اخلاقي است. فرهنگ استفاده از خودرو بايد نهادينه شود تا اين همه با مشكلات ناشي از آلودگي صوتي روبه رو نباشيم. مه لقا كاشفي

نگاه
خزان دود آلود تهران
004458.jpg
جعفر آسيابان
صبح هاي تهران در پاييز بايد با جلوه هاي زيبا و مطبوعي از طبيعت اين فصل همراه باشد. رهگذران بايد عطر برگ هاي باران خورده را با اعماق جانشان حس كنند و پهناي لاجوردي آسمان را به تماشا بنشينند. اما صبحدمان تهران در پاييز با حجم بزرگي از دود يا دودمه كه از غرب به سوي شرق در حركت است،آغاز مي شود و رهگذران به ناچار بيني خود را با دست مي پوشانند تا از هجوم دود به ريه هايشان جلوگيري كنند. اين دگرگوني آزاردهنده در اقليم شهري كه در گذشته اي نه چندان دور، آواز جويبارهايش تا دورها مي رفت و زيبايي باغ هايش شهره بود، چگونه پديد آمده است. اصولاً وقتي صحبت از آلودگي هواي تهران به ميان مي آيد همه نگاه ها متوجه خودروها مي شود. خودروهايي كه در آلودگي هواي شهر سهم عمده اي دارند. بحث اصلي اين است كه رفت و آمد در يك شهر لاجرم بايد متكي بر شبكه اي از خودروهاي گوناگون و وسايل نقليه عمومي ديگر از قبيل مترو و يا تراموا باشد، اما مسئله وقتي به وجود مي آيد كه از خودرو درست بهره برداري نكنيم و بدون در نظر گرفتن ظرفيت شهر تهران، خيابان ها را از اتومبيل انباشته سازيم. تمامي شهرهاي بزرگ جهان در دوران توسعه، توسعه حمل و نقل عمومي را به عنوان يكي از مهم ترين راهبردها مورد توجه قرار مي دهند و در نتيجه پيش از آن كه گستردگي و افزوني جمعيت سامانه شهر را با بحران روبه رو سازد شبكه هاي حمل و نقل عمومي پيشاپيش امكان يك توسعه پايدار را مهيا مي سازند. در تهران، توجه اساسي به حمل و نقل عمومي نشده است و در حالي كه شهر از هر سو دامن مي كشد، رشد شبكه هاي حمل و نقل عمومي حركتي لاك پشتي دارند، اما شمار خودروهاي شخصي فراتر از ظرفيت گذرگاه ها و معابر شهر،رو به تزايد است. در اين ميان تبليغات بسيار گسترده اي كه شهروندان را به خريد خودروهاي شخصي ترغيب مي كند، به طور يكسويه در جامعه شهري عطش مالكيت خودرو شخصي را دامن مي زند. در نتيجه مسئله اي به نام ترافيك سنگين و آلودگي هوا، به عنوان مهم ترين معضلات شهري در پايتخت سر برمي آورند. در اين بين كمبود اساسي را بايد در تصميم هاي كلان جست و جو كرد. به راستي هزينه هايي كه بابت تلف شدن وقت مردم در راهبندان ها به و ترافيك سنگين خيابان ها و بيماري و مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا پرداخت مي شود به مراتب بيشتر از سود مجموعه صنايع سازنده خودروهاي شخصي نيست؟! در مديريت هاي كارآمد و تصميم گيري هاي صحيح در سطح كلان معمولاً توجه و سرمايه گذاري و تبليغات بيشتر براي ايجاد و گسترش شبكه هاي حمل و نقل عمومي بر تبليغ براي فروش خودروهاي شخصي برتري دارد تا شهروندان در شهري كه بيش از بيش از ترافيك سنگين و آلودگي هوا رنج مي برد به استفاده بيشتر از حمل و نقل عمومي و اجتناب از آوردن خودروهاي شخصي به خيابان ها ترغيب شوند. بديهي است وقتي برنامه هاي كلان با اين اهداف همخواني ندارد تنها فرصت باقي مانده براي تشويق مردم به استفاده از خودروهاي شخصي در روز «هواي پاك» يعني يك روز در سال انجام مي شود و آن هم توسط مردم رعايت نمي گردد. اما در ديگر روزهاي سال، شهروندان تحت تاثير فراخوان هاي مكرر به خريد خودروهاي شخصي و آوردن آن به خيابان ها تشويق مي شوند و افزايش سرسام آور خودروهاي به اصطلاح تك سرنشين، از يك طرف بر سنگيني ترافيك شهر مي افزايد و از سوي ديگر آسمان آبي تهران را زير پرده ضخيمي از دود و گازهاي آلاينده مي پوشاند. وقت آن فرارسيده است كه با در نظر گرفتن عوامل پيش گفته كه نقش مهمي در معضلات حمل و نقل شهري و آلودگي هواي تهران دارند، در چارچوب راهبردهاي كلان، براي نجات تهران چاره انديشي شود.

از هفت گوشه جهان
نخستين نشانه هاي آسيب
004456.jpg

تازه ترين پژوهش دانشمندان نشان مي دهد كه درختان تغيير ژنتيك يافته از لحاظ رشد و تكثير در مقايسه با درختان طبيعي روند كندي دارند. اين آشكارترين نارسايي محصولات مهندسي ژنتيك در عرصه هاي طبيعي و به ويژه گياهي است. پيش از اين اعلام شده بود كه با تغيير ژن مي توان گياهاني با قدرت باروري بيشتر و مقاومت بهتر در برابر آفات و آسيب ها توليد كرد. هرچند اين محصولات در مراحل آزمايش قرار دارند، اما هواداران حفظ محيط زيست از عواقب اين قبيل تغييرات هراس دارند. يك كارشناس برجسته مي گويد: درختان بازماندگاني از محيط زيست طبيعي ما هستند و ممكن است براثر مداخلات ژنتيكي دستخوش آسيب هاي جدي و غيرقابل بازگشت شوند. اما هواداران بيوتكنولوژي اين نگراني ها را بي اساس مي دانند و به آينده دانش بيوتكنولوژي خوش بين اند.
ببر هندي قرباني خرافات
004464.jpg

هند مقررات ويژه اي را براي حفظ آخرين ببرهاي بازمانده از جمعيت انبوه ببرهاي هندي به اجرا گذاشته است. براين اساس متخلفان و كساني كه مبادرت به شكار ببر كنند به پرداخت جرايم بسيار سنگين و حبس محكوم مي شوند. ببرهاي هندي و ديگرگونه هاي اين جانور زيبا و رو به انقراض بيشتر به اين دليل شكار مي شوند كه دندان ها و استخوان آنها در بازارهاي جهاني به ويژه آسياي جنوب شرقي با قيمت هاي بسيار گران به فروش مي رسد. برپايه برخي باورها در اين مناطق كه بيشتر آميخته به خرافات است، پودر استخوان ببر در درمان بسياري از بيماري هاي لاعلاج اثر فوق العاده اي دارد. اين ادعا هنوز توسط هيچ يك از پزشكان و يا محافل پزشكي جهان تاييد نشده است. نبرد طولاني ميان ارتش هند و چريك هاي جدايي طلب تاميل يكي ديگر از علل به خطر افتادن زندگي ببرها در مناطق جنگزده است.
004462.jpg

اروپا بعد از تابستان داغ
گرماي شديد تابستان اروپا، بر فعاليت تشكل هاي زيست محيطي اين قاره نيز تاثيرگذار بوده است. در فرانسه كه بر اثر گرماي تابستان امسال تلفات و خسارات سنگيني را متحمل شد، بسياري از تشكل هاي زيست محيطي، بر اين اساس كه تغييرات آب و هواي جهان تحت تاثير گازهاي گلخانه اي عامل اصلي گرماي طاقت فرساي تابستان اروپا بوده است، مواضع تندي عليه كشورهاي ايالات متحده آمريكا و روسيه اتخاذ كرده اند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه اين تشكل ها مي كوشند تا با تبليغات دامنه دار خود كشورهاي فوق الذكر را به پذيرش پيمان كيوتو وادارند.تيرگي مناسبات آمريكا و فرانسه در بهار سال جاري بر اثر حمله آمريكا به عراق، بستر مناسبي براي فعاليت ضدآمريكايي  تشكل هاي غيردولتي فرانسه فراهم كرده است.
تلاش براي حفظ آمازون
اعضاي يك خانواده برزيلي كه در شهر سانتياگو اقامت دارند، تصميم گرفته اند در يك حركت نمادين و با هدف مراقبت از جنگل هاي آمازون در اين منطقه سكونت گزينند. سرپرست اين خانواده كه يك مهندس زيست شناس است، در گفت وگو با خبرنگاران تاكيد كرده است كه جنگل هاي آمازون همچنان در معرض تخريب و تاراج قرار دارند. اما طرفداران حفظ اين جنگل ها تنها به دادن شعار و تبليغات اكتفا مي كنند.
004460.jpg

وي با ارايه نقشه اي از روند نابودي جنگل هاي آمازون توسط شركت هاي چوب بري، هشدار داده است كه اين بزرگ ترين ذخيره گاه طبيعي جهان با ويژگي هاي منحصربه فردش در معرض نابودي قرار دارد. تاكنون هشت خانواده ديگر براي پيوستن به اين خانواده معترض اعلام آمادگي كرده اند. دولت برزيل اعلام كرده است كه كوشش هاي لازم را براي مراقبت از حوزه پراهميت آمازون به كار مي گيرد.

نقش لايه ازن از نظر زيست محيطي:
نقش لايه ازن در حفظ حيات كره زمين
004452.jpg
جمشيد ثابتيان فدايي
جامعه بين المللي در حفاظت لايه ازن نقش مهمي بر عهده دارد. اگر چه كشورهاي اسكانديناوي و ايالات متحده آمريكا از اواسط دهه هفتاد كاربرد كلروفلوئور كربن (CFC) را كه از عوامل نابودي لايه ازن است، تا حدي محدود كردند ولي اين در دهه هشتاد بود كه تلاش براي مطرح كردن اين معضل به طور جدي آغاز شد. با افزايش مدارك علمي در مورد اين مسئله، برنامه محيط زيست سازمان ملل به تلاشي براي تهيه كنوانسيون وين در مورد حمايت از لايه ازن دست زد و اين كنوانسيون در ۱۹۸۵ به عنوان مكانيسمي براي كنترل CFC تصويب شد. ايالات متحده آمريكا تحت تاثير كاهش شديد سالانه لايه ازن در قطب جنوب براي نظارت بر انتشار CFC فشار آورد در حالي كه انگلستان و ژاپن به علت «ملاحظات اقتصادي» از قبول آن امتناع كردند. در اين ميان موضع ميانه كه از آن آلمان و هلند بود، مورد توافق قرار گرفت. در سال ۱۹۸۷ پروتكل مونترال تصويب شد و ۳۵ كشور آن را امضا كردند. طبق اين پروتكل توليد،CFC در كشورهاي صنعتي مي بايست در سطح سال ۱۹۸۶ متوقف گردد و تا سال ۱۹۹۸ ، ۵۰ درصد از مقدار آن كاسته شود، اما در جهان در حال توسعه مقدار كمي افزايش آن مجاز است. از همان زمان مشخص بود كه اين مقدار كاهش كافي نيست ولي اين قرارداد، مذاكره براي محدود كردن هر چه بيشتر اين گاز را مجاز مي دانست و مقدمات آن در حال فراهم شدن بود،تغيير آب و هوا به سرعت به عرصه ديگري براي توافق هاي بين المللي زيست محيطي تبديل شد و راه حل هايي كه براي آن پيشنهاد شده ممكن است به ايجاد نهادهاي جديدي بينجامد. در واقع اگر قرار باشد كه تغيير آب و هوا به حداقل ممكن كاهش يابد،مي بايست اقداماتي كه در اين زمينه در سطح بين المللي صورت مي گيرند بر اقدامات ملي تك تك كشورها مقدم باشند. در آن زمان رهبران سياسي و اقتصادي مخالف اقدامات شديد ملي بودند و معتقد بودند كه اين اقدامات به تنهايي نمي توانند تغييري در اوضاع به وجود آورد. اين به خصوص در مورد كشورهاي كوچكي صادق است كه در مقابل تغييرات كره زمين كه خود فقط تاثير بسيار كمي بر آن دارند، احساس ناتواني مي كنند. اولين گامي كه در اين زمينه بايد برداشته شود همكاري علمي است. در حال حاضر شوراي بين المللي اتحاديه هاي علمي و سازمان جهاني جوشناسي مشغول هماهنگ كردن تحقيقات بين المللي مربوط به تغيير آب و هوا هستند. در اجلاس اين سازمان ها كه در نوامبر ۱۹۸۷ در بلاجيو ايتاليا تشكيل شد،همه شركت كنندگان به اين نتيجه رسيدند كه بايد دست به اقدامي علمي زد. در يك كنفرانس جهاني كه در ژوئن ۱۹۸۸ تحت عنوان «نگاهي به امنيت كره زمين» درباره جو در حال تغيير كره زمين در تورنتو كانادا تشكيل شد بحث جدي در مورد اين مسئله آغاز شد. در اين جلسه كه به ابتكار دولت كانادا تشكيل شده بود، نخست وزيران كانادا و نروژ و تني چند از مقامات عالي رتبه زيست محيطي ساير كشورها شركت داشتند. نظر نهايي آنها اين بود كه ميزان انتشار كربن دنيا بايد تا سال ۲۰۰۵ حداقل ۲۰ درصد كاهش يابد. براي رسيدن به چنين اهدافي احتمالاً يك قرارداد بين المللي ضروري خواهد بود. در اين مورد قرارداد مونترال و كنوانسيون «آلودگي فرا - مرزي پردامنه هوا» نمونه هاي خوبي هستند. اما براي آن كه قرارداد مربوط به گرم شدن كره زمين موثر باشد، بايد حوزه عمل بسيار وسيع تري داشته باشد و كشورهاي بيشتري را در برگيرد. حتي برخي پيشنهاد كرده اند كه در اين زمينه يك قانون بين المللي تحت عنوان «قانون جو زمين» مشابه قانون درياها، وضع شود. چنين قانوني بايد هم كشورهاي صنعتي را كه تا به حال قسمت اعظم مشكل از جانب آنها ايجاد شده - و هم كشورهاي در حال توسعه را - كه مصرف انرژيشان به سرعت در حال رشد است و بر گرماي زمين مي افزايد، در برگيرد. كشورهاي در حال توسعه به درستي مدعي اند كه اگر قرار است آنها كارايي خود را در سطح وسيعي بالا برند و ميليون ها هكتار را دوباره به جنگل تبديل كنند، كشورهاي ثروتمند بايد از نظر مالي آنها را كمك كنند. در پاييز سال ۱۹۸۸ در مجمع عمومي سازمان ملل گروهي از وزيران و نمايندگان كشورها به مسئله گرم شدن كره زمين و لزوم پرداختن جامعه جهاني به اين موضوع اشاره كردند. نماينده مالت خواستار آن شد كه مطالعه اي درباره آب و هوا از طرف سازمان ملل انجام شود و در اين زمينه برنامه اي جهاني تدوين گردد. قبرس خواستار تشكيل اجلاس ويژه  براي بحث درباره مسايل محيط زيست شد و شوروي خواستار آن شد كه برنامه محيط زيست سازمان ملل به يك شوراي زيست محيطي تبديل شود كه بتواند براي تضمين امنيت زيست  بومي جهان اقدامات موثري انجام دهد. مانند ساير مسايل ذكر شده در اين جا هم ممكن است تعهدات يك جانبه برخي كشورها مانند جرقه اوليه لازم براي افروختن شعله توافق هاي بين المللي عمل كند. حكومت هاي كانادا، هلند و نروژ از زمره حكومت هايي هستند كه مذاكرات بين المللي در مورد گرم شدن كره زمين را كاملاً واجب مي دانند. حكومت شوروي علاقه خود را به اين موضوع اظهار كرد و مقاومت حكومت آمريكا نيز به تدريج كاهش يافت. برخي چشم انداز چنين مذاكراتي را با مذاكرات مربوط به سلاح هاي استراتژيك مقايسه كرده اند. در واقع شايد كشورها مجبور شوند با اين مسئله هم مانند مسئله سلاح هاي استراتژيك برخورد كنند. مثلاً بي فايده نخواهد بود اگر يك گروه دايمي در ژنو تشكيل شود و پيوسته پيشنهادهايي را كه كشورهاي مختلف براي برخورد با اين موضوع دارند، مطرح كند و به بحث در مورد آن بپردازند.
قدم بعدي اين است كه از مرز توافق هاي انجام شده در مورد CFC و اقيانوس ها و تغيير آب و هوا فراتر رويم و به نقشه اي جامع براي نجات محيط زيست كره زمين برسيم. در ميان موضوع هايي كه اكنون به آن حد پرورده شده اند كه بتوان بر سر توافق ها يا قراردادهاي بين المللي جديد مربوط به آنها به بحث نشست مي توان از موضوعاتي مانند حفاظت از گونه هاي متنوع جانداران، كند كردن روند جنگل زدايي و حتي شايد تنظيم خانواده نام برد.
اين امر مستلزم آن است كه نهادهاي بين المللي تقويت شوند و كشورهاي مختلف مصمم شوند تا از اقتدار يك جانبه اي كه در بعضي مناطق دارند، دست بردارند. امروزه اين نهادها اغلب پراكنده و در برخورد با مسايل كره زمين غير موثر هستند. اما همان طور كه دولت هاي ملي خود اول  بار به صورت تلاش هايي ضعيف و آزمايشي براي متحد كردن قبايل گوناگون يا دولت شهرها ظاهر شدند، به همان نحو امكان دارد كه نهادهاي بين المللي هم روزي بسيار نيرومند تر و متمركزتر از امروز شوند.
موريس استرانگ، اولين مدير برنامه محيط زيست سازمان ملل، خاطر نشان كرده است كه وظيفه اي كه امروز در مقابل جهان قرار دارد اين است كه براي اعمال حاكميت و يا اداره جهان در سطح بين المللي مكانيسم موثري را تكامل بخشد. او مي گويد: در طول تاريخ مردم آموخته اند كه حوزه پيوند و وفاداري خود و نيز نهادهايي را كه از طريق آنها حاكميت بر مردم اعمال مي شود پيوسته گسترش دهند. آنها از خانواده به قبيله و از آنجا به دهكده و سپس به شهرك و بعد به شهر و در نهايت به دولت ملي رسيده اند. آن چه اكنون از ما انتظار مي رود اين است كه قدم بعدي و نهايي را - حداقل در اين سياره - برداريم و به سطح جهاني برسيم. اين امر به معناي پايان كار دولت هاي ملي نيست. همان طور كه وقتي دولت هاي ملي به وجود آمدند مردم پيوندهاي خود با خانواده و شهر را همچنان حفظ كردند، دولت هاي ملي مي توانند در چارچوب يك جامعه جهاني تقويت شوند و وجود داشته باشند. بسياري از مسايل هستند كه خانگي اند و اغلب از طريق حكومت هاي محلي يا حتي سازمان هاي مردمي خود جوش حل و فصل مي شوند. وقتي همكاري بين المللي توسعه يابد همه اين سازمان هاي گوناگون بشري مي توانند به حيات خود ادامه دهند و حتي رشد كنند. خطرات شديدي كه امروز آب و هواي جهان را تهديد مي كند و تباهي ساير مشتركات كره زمين، ممكن است به زودي باعث شود كه انتقال قدرت به نهادهاي بين المللي قوي تر، اجتناب ناپذير شود. همان طور كه برونت لند نخست وزير نروژ در كنفرانس سال ۱۹۸۸ تورنتو اظهار داشت:اكنون زمان آن فرا رسيده كه براي اعتلاي تمدن جهشي عظيم به جلو داشته باشيم.

زمين
ادبيات
اقتصاد
ايران
جامعه
رسانه
شهر
عكس
علم
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |
|  علم  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |