سه شنبه ۹ آبان ۱۳۸۵
عليرضا قرباني، خواننده:
شعر مرا با خود مي برد
حميدرضا عاطفي
006048.jpg
درآمد
عليرضا قرباني- خواننده موسيقي ايراني- كه بيشتر، او را به عنوان خواننده اركستر موسيقي ملي مي شناسند، مدتي است كه فعاليتش را با اين اركستر كم كرده است. او شايعات مربوط به قطع همكاري اش با اركستر ملي را به شدت رد كرد و گفت كه در آينده نزديك، كارهاي جديد و برنامه متفاوتي با اين اركستر خواهد داشت. همچنين در اين گفت وگو، قرباني از كيفيت اجرايي كار با اركستر هاي سنتي و اركستر ملي صحبت و ويژگي هاي هر يك را برشمرد. او از برنامه و كنسرت جديدش با گروه ايراني كه از 10تا 12آبان ماه در تالار وحدت برگزار مي شود، به عنوان كارهايي نو ياد كرد...

*آقاي قرباني، نقش آهنگساز در كيفيت اجرايي آواز شما چيست؟ به عنوان مثال اگر كار آهنگسازي را دوست نداشته باشيد، آيا كيفيت اجراي آواز شما پايين نمي آيد و اساسا چنين كارهايي را اجرا مي كنيد يا نه؟
ـ معمولاً اجرا نمي كنم ولي اگر آن كار را به دلايلي بخوانم، قطعاً كار ضعيفي مي شود و هيچ گاه كيفيت كاري را كه دوست دارم، پيدا نمي كند .البته اين موضوع بارها در اركستر موسيقي ملي اتفاق افتاده است.
*يعني كارهايي را كه دوست نداشته ايد اجرا كرده ايد؟
- بله و جالب اينكه از سوي ديگر، كارهاي مورد علاقه ام را بسيار بهتر از آنچه فكر مي كردم، اجرا كرده ام. به عنوان مثال، بعضي از كارهاي آقاي فخرالديني كه با حس و حال و تنظيم خودش ساخته شده، حتي قبل از اينكه به من بگويد چگونه بخوان يا تمريني داشته باشيم، آنقدر آن ملودي روي من اثر گذاشته كه خود آقاي فخرالديني و حتي اعضاي اركستر، متوجه مي شدند كه نحوه خواندن من متفاوت شده و با حس و حال بهتري اجرا مي شود. اين مسأله در مورد كارهاي ايشان و زنده ياد تجويدي، بارها رخ داده است. مثلاً سنگ خارا را كه با اركستر ملي اجرا شد، صددرصد بهتر از ديگر كارها خواندم. يا مثال ديگر، كار ابوعطاي چه بد كردم اثر آقاي فخرالديني است كه براي اولين بار هم اجرا مي شد؛ آن كار، آنقدر زيبا بود كه از اولين روزي كه شنيدم، برايم جذاب بود و روي من اثر گذاشت.
*آيا اين مسأله مي تواند محدوديتي در كار شما به عنوان يك خواننده به وجود بياورد؟
ـ به آن صورت نمي توان گفت. خيلي مواقع ممكن است شما يك آهنگساز را نشناسيد ولي كار آن، شما را جذب كند.
*منظور از شناخت آهنگساز، كار و شخصيت هنري آنهاست؛ يعني شما اول كار را مي شنويد، بعد انتخاب مي كنيد؟
ـ شكي نيست كه من ابتدا بايد آهنگ را بپسندم و بايد آن اثر، مرا ارضاء كند. حتي گاهي اوقات نتوانسته ام با كار بعضي آهنگسازان معروف ارتباط برقرار كنم، هرچند ممكن است آواز من بتواند او را راضي كند ولي آن اثر، هيچ وقت نمي تواند خودم را راضي كند.
*هيچ وقت تا به حال به اين فكر افتاده ايد كه مثل بعضي از خوانندگان ديگر آهنگسازي بكنيد؟
ـ بحث ملودي پردازي، بارها برايم پيش آمده و من هم بارها اين كار را كرده ام و قطعاتي را هم ساخته ام.
* ولي اجرا نشده است؟
ـ اجرا هم شده ولي به نام خودم نبوده است.
* چرا به نام شما نبوده؟ دوست نداشتيد به عنوان ملودي پرداز هم شناخته شويد؟
ـ اصراري نداشتم كه ملودي به نام من معرفي شود چون اگر قرار است روي من به عنوان فردي كه در عرصه هنر موسيقي فعاليت دارد حساب شود، بهتر است در حيطه موسيقي آوازي و خواندن باشد و قضاوت ها در اين بخش باشد كه اين خواننده مثلا چقدر به رديف آوازي تسلط دارد، چقدر تكنيك و ظرافت اجرايي اثرش بالاست، درك شعري و ادبيات و همين طور تلفيق شعر و موسيقي اش چگونه است و... . اينها براي ارزيابي يك خواننده برايم كافي است و اگر بتوانم در اين موارد نمره خوبي بگيرم، راضي ام.
*البته انتقاداتي به برخي خوانندگان مي شود كه چرا وارد عرصه آهنگسازي مي شوند.
ـ به اعتقاد من، در بعضي موارد، ملودي اي كه خواننده مي سازد، مي تواند خيلي ملودي خوبي باشد چرا كه خواننده، كلام را مي شناسد، حس وحال خواندن خودش را مي داند و با توانايي هاي حنجره و صدا بهتر از يك آهنگساز  آشناست... مثلا من بارها شده كه با آهنگسازي در مواردي بحث داشته ام و گفته ام شما مثلاً اينجا را چنين نوشته اي و با ساز، چنين مي زني ولي آيا خواننده مي توانند چنين تحريري داشته باشد؟
*از اين دست تعاملات با آهنگسازان داشته ايد؟ مثلاً باعث شده ايد كه تغييراتي در كار آهنگساز بدهيد؟
ـ خيلي زياد نبوده است.
* پس كارها از نظر شما ايرادي نداشته است؟
- بله همين طور است؛ مجموع كارهايي كه بوده، خيلي با ذهن و جهت فكري من مغاير نبوده است. به عنوان مثال در اثر از خشت و خاك من به آقاي چراغي(آهنگساز اثر) پيشنهادها يي مي دادم كه ايشان خيلي با روي باز مي پذيرفت؛ البته بماند كه بعضي آهنگسازها به هيچ عنوان اين منش را ندارند و پيشنهادهاي اصلاحي را به هر دليل، نمي پذيرند و غالباً اين روحيه به كار خودشان ضررمي زند.
* نقش شعر در كار شما به عنوان يك خواننده چيست؟
- خيلي زياد؛ من خيلي اوقات به دنبال حال وهواي شعر مي روم و غرق در آن مي شوم. مثلاً من سال ها با اين غزل حافظ كه ما شبي دست بر آريم و دعايي بكنيم زندگي كرده ام و هميشه هم آن را در بيات ترك خوانده ام؛ بارها شده از شعري آنقدر خوشم آمده كه حس خواندن پيدا كرده ام(دقيقاً بر عكس حالتي كه حالا مي خواهيم آواز بخوانيم پس به دنبال شعر مي رويم) يا اينكه اكثر مواقعي كه خواستم آواز بخوانم، به دنبال شعري رفته ام كه خيلي دوست داشتم آن را بخوانم.
*شما مدتي است كه در كنار كار با اركستر ملي، فعاليت با اركسترهاي سنتي را بيشتر كرده ايد. آيا علت خاصي دارد؟
- من اعتقاد دارم افرادي كه آواز مي خوانند، همگي علقه و علاقه خاصي به آواز ايراني دارند چرا كه در اينجا آنها خيلي سوليست و مستقل هستند. اين درست كه در اركستر بزرگ هم خوانندگان، سوليست هستند اما در اركستر سنتي، بحث تكنيك، خلاقيت و عرصه فعاليت براي نشان دادن توانايي هاي حسي، روحي، تكنيكي و رديفي بازتر است. در كارهاي اركستري، خوانندگان اين قدر آزاد نيستند. البته در همان قالب هم مي توان اين موارد را داشت اما خب، محدودتر است.
* با اين وصف، مي توان به اين نتيجه رسيد كه كار يك خواننده با اركستر سنتي سخت تر است؟
- بله دقيقاً؛ به دليل آن آوازهايي كه مي خواند و مواردي كه  اشاره كردم، سخت تر است.
* قبلاً بحثي شده بود و آقاي فخرالديني گفته بودند كه كار خوانندگي در اركستر ملي، تخصصي است و كار هر خواننده اي نيست و از اين گفته چنين برداشت مي شد كه خوانندگي در اركستر، كاري فراتر از كار يك خواننده معمولي است.
- من اين سخن جناب فخرالديني را در بخش خواندن تصانيف قبول دارم چون خيلي از خواننده ها هستند كه ممكن است با يكي دو ساز هم صدا، خوب بخوانند ولي به محض اينكه در اركستر بزرگ قرار مي گيرند، به دليل اينكه خطوط مختلفي از صداها را مي شنوند و چون گوش شان عادت ندارد، تمركزشان را از دست مي دهند و از اين به بعد، كار آنها مشكل مي شود و صحبت آقاي فخرالديني صددرصد درست است.
* از كارهاي جديد و كنسرت اخيرتان بگوييد؛ گويي اين اولين همكاري تان با آقاي طاهري است؟
ـ بله! من با آقاي طاهري از سال 77  آشنا هستم؛ فرصتي براي همكاري پيش نيامده بود و سال گذشته بعد از اينكه مدت ها بحث همكاري داشتيم، بالاخره موقعيتي براي آغاز همكاري پيش آمد. چند ماهي با همفكري هم كارهايي را انتخاب كرديم و اعضاي گروه را با توجه به معيارها و ملاك هاي تكنيكي، اخلاقي و روحي گرد هم آورديم كه ماحصل آن، اجراي تور كنسرتي بود كه اوايل سال جاري در شهرهاي مختلف اروپا(اسلووني، سوئيس و اتريش) برگزار شد. بعد از آن، قرار گذاشتيم كنسرت را به صورت منسجم تر و در يك بخش(همايون) در تهران برگزار كنيم كه تعداد نوازنده ها و همين طور تعداد قطعات، بيشتر شد و تاكنون تمرين ها ادامه داشته و آماده شده ايم كه در همين هفته در تالار وحدت، كنسرتي را برگزار كنيم.
* ارزيابي شما از اين كار؟
ـ من فكر مي كنم در مجموع، كارهاي خوبي است. يكي بحث آهنگسازي و تنظيم كارها و انتخاب  اشعار است كه خيلي خوب بوده و بخش ديگر كه كار نوازندگان است. نوازندگان، همگي جوان هستند و كارشان را خيلي خوب بلدند و از حرفه اي هاي اين عرصه به شمار مي روند.
* سبك و سياق كار شما در اين كنسرت چگونه است؛ آيا تفاوتي با اجراهاي قبلي شما دارد؟
ـ شايد خيلي مشهود نباشد اما به جهت اينكه تصانيف، تصانيف نويي است و از آنجا كه كار آقاي طاهري كار متفاوتي است، خواه ناخواه بر نحوه اجراي من هم تأثير گذاشته است.
* در مورد قطعات اين كار توضيح دهيد.
- علاوه بر آوازها، اين كنسرت، پنج تصنيف با  اشعاري از اخوان ثالث، شفيعي كدكني، ابتهاج(سايه)، فريدون مشيري و محمدحسين شهريار دارد كه فكر مي كنم تصانيف جذابي از كار درآمده و مي تواند مخاطبان را جذب كند.
* اگر قرار باشد يكي از اين تصنيف ها را برگزينيد، كدام يك را انتخاب مي كنيد؟
ـ من شخصاً آواز كرك را (با شعر اخوان) به نوعي از بقيه تصنيف ها بيشتر دوست دارم. در مرحله بعد، كبوتر و سوگواران خموش (شعر شفيعي) را در يك سطح مي پسندم. تصنيف آوازكرك بسيار لطيف است چون شعرش هم نسبت به بقيه  اشعار، لطيف تر است.
* از آخرين كارهاي تان بگوييد و برنامه هاي بعد از كنسرت تهران؟
ـ قرار است يك سري كارهاي جديد با اركستر موسيقي ملي داشته باشم. به چند فستيوال اروپايي دعوت شده ام. آلبوم بيات ترك با آهنگسازي مجيد درخشاني و مجموعه اي هم به مناسبت سال جهاني مولانا با صادق چراغي دارم و همين كار جديدمان سوگواران خموش يا آيين دگر با پژمان طاهري است كه بلافاصله بعد از كنسرت، آلبومش را ضبط و ارائه مي كنيم.

سايه روشن
اپرايي براي موسيقي سنتي
گروه ادب و هنر- در يكي، دو دهه اخير برخي كارهاي مشترك ميان تئاتر و موسيقي صورت گرفته است كه شباهتي هم به گونه مخصوص اين نوع كارها، يعني اپرا، داشته است، كنسرتي كه يكشنبه و دوشنبه اين هفته از سوي گروه مستان در تالار وحدت برگزار شد، نمونه ديگر از اين كارها است كه با عنوان جدال عقل و عشق به صحنه رفت. منتهي اين اثر يك تفاوت اساسي با كارهاي مشابه دارد و آن اين كه  از سازها و امكانات موسيقي سنتي براي اين كار استفاده شده است.
سعيد جعفرزاده (خواننده گروه) كه با نام هنري هماي مي خواند معتقد است كه براي نخستين بار است كه اپراي موسيقي سنتي را در صحنه اجرا مي كند، اما به نظر مي رسد كارهايي كه در چند سال اخير از سوي خانم پري صابري به صورت نمايش هاي موزيكال اجرا شده است را بتوان در همين رده جاي داد، اگرچه صبغه و طعم نمايشي آن آثار بيش از رنگ و جلوه موسيقايي آن بوده است.
جعفرزاده درباره ويژگيهاي اين كنسرت مي گويد: جدال عقل و عشق مفهومي عرفاني است كه در ادبيات كهن ما سابقه اي طولاني دارد و در اين كار خواننده شخصيت عشق و گروه شخصيت عقل را براي حاضران اجرا مي كنند.
وي كه فارغ التحصيل كنسرواتور موسيقي تهران است و آواز را ابتدا نزد استاد فريدون پوررضا و سپس نزد مدرساني چون استاد كريم صالح عظيمي و كمال الدين عباسي و خانم هنگامه اخوان فرا گرفته است به سابقه گروه مستان اشاره مي كند و مي گويد: اين گروه پنج سالي است كه فعاليت موسيقي مي كند و در اين مدت اجراهايي در مكانهاي دانشگاهي ونيز فستيوال موسيقي نواحي دنيا در مسكو داشته است.
جعفرزاده اضافه مي كند: عمده كارهاي گروه در دو بخش موسيقي پارسي و موسيقي محلي (غرب گيلان) اجرا مي شود.
قطعات هم عمدتاً به همدلي گروه ساخته شده و با بحث و صحبت در خود گروه و اعمال نظرات اصلاحي نهايي و براي اجرا آماده مي شود.
ضمن آن كه تم اصلي بسياري از قطعات با مبني قرار دادن موسيقي محلي و نواحي ايران، ساخت و پرداخت مي شود.
جعفرزاده كه دستي هم در شعر دارد و برخي از كارهاي شعري گروه را سروده است از ديگر ويژگيهاي گروه مستان را احياي جريان تصنيف سازي قدما مي داند. به اعتقاد وي پس از تلاشهاي گروههاي عارف و شيدا جريان تصنيف سازي از ياد رفته است؛ تصانيفي كه بزرگاني چون عارف، شيدا، امير جاهد و... سروده و ساخته بودند.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
سياست
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |