يكشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۸۵
بي نظمي تابلوهاي راهنما در خيابان هاي شهر افراد را سرگردان مي كند
ساكنان گمشده پايتخت
هانيه ورشوچي منفرد
004131.jpg
شهر يك سيستم فضايي است كه عناصر آن نسبت به همديگر در ارتباط هستند و به دليل ماهيت سيستمي آن روابط متقابل و پيچيده اي در سيستم حمل و نقل شهري وجود دارد. گستردگي شهر و نياز به ارتباط نيازمند يك سيستم گويا و توجيه كننده جغرافيايي در شبكه ارتباطي است. اين سيستم گويا به منظور تسهيل در امر تردد وسائط نقليه به توسعه شبكه معابر شهري و بين شهري مي پردازد و با نياز روز افزون افراد به استفاده از اين مسيرها، راههاي صحيح و مطمئن براي استفاده كنندگان از مسير در جهت هدايت به مقصد را نشان مي دهد. در واقع با رشد روزافزون وسائط نقليه و فواصل طولاني مسيرها و افزايش تقاضاي سفر به نوعي به گستردگي و پيچيدگي مسيرهاي ارتباطي منجر شده است كه ناآشنايي تعدادي از استفاده كنندگان از مسير همچنين به علت فقدان يا كمبود تابلوهاي راهنماي مسير، ازدياد طول سفر، عدم قرار گرفتن در جاي مناسب، ناراحتي و نارضايتي استفاده كنندگان از مسير، بروز تصادفات و ديگر عوارض گرديده است.
در بررسي هايي كه توسط سازمان حمل و نقل ترافيك شهر تهران از تابلوهاي راهنماي ميسر منصوبه در مسير بزرگراه چمران به عمل آمد مشخص گرديد كه اين گونه تابلوها به تعداد كافي نصب نگرديده، ضمن اين كه فاصله نصب آنها از تقاطع مناسب انتخاب نگرديده به طوري كه استفاده كنندگان از مسير مي بايستي در فاصله كوتاهي تصميم بگيرند و مسير خود را انتخاب نمايند كه اين امر در رانندگي خالي از اشكال نيست.
مثال بالا جزء كوچكي از اشكالات تابلوها و هدايت مسير است در واقع گاهي به مواردي برمي خوريم كه در آن تابلو در جاي مناسبي نصب نشده است و به طور مثال پشت درخت تعبيه شده است. اين موارد علاوه بر اين كه شهروند را سردرگم مي نمايد همچنين به نوعي حقوق شهروندي او پايمال مي شود، چرا كه علاوه بر افراد نا آشنا به شهر در بسياري موارد خود ما نيز در شهرمان به نوعي گم مي شويم، يك فرد كه با ماشين شخصي به تركيه سفر كرده است مي گويد: من در اين سفر 6000 كيلومتر راه را طي كردم.
از مرز بازرگان به جنوب تركيه، از مرسين به آنتاليا و بعد از گذشتن از جاده هاي كوهستاني به ازمير و از ازمير به استانبول رفتم و كمتر احتياج شد كه در مورد مسير پرس و جو كنم چرا كه تابلوهاي راهنماي مسير به قدري گويا بود كه كفايت مي كرد. شهرام جبارزادگان كارشناس برنامه ريزي شهري در اين خصوص مي گويد: امروزه خيابان ها و بزرگراه ها از حداكثر تراكم انسان و خودرو برخوردار است و افزايش تردد و سرعت خودروها، گسترش شبكه معابر و ازدياد تعداد رانندگان در سنين مختلف و آلودگي روز افزون هوا، رانندگي را براي رانندگان، پرخطر و حركت را براي عابران پياده پرمخاطره كرده است.
وي مي افزايد: تابلوهاي ترافيكي تنها راه عملي رساندن اطلاعات در معابر است و طراحي آنها بايد به نحوي باشد كه بالاترين يا بيشترين بازدهي و كارآيي را داشته باشند. اين كارشناس مي گويد: اين تابلوها زماني مؤثر واقع مي شوند كه پاسخگوي نياز مشخصي باشند، توجه راننده را جلب نمايند و پيام ساده و قابل فهم را ارائه دهند و در موقعيتي باشد كه وقت كافي براي عكس العمل مناسب به راننده را بدهد.
وي مي گويد: نوع اطلاعات، مكان و نحوه نصب، ابعاد و اندازه حروف تابلوها، نحوه آدرس دهي و روش اعلام مقاصد در تأمين اهداف نصب تابلوهاي راهنماي مسير نقش اساسي دارد.
شهرام جبارزادگان اضافه  مي  كند: در واقع آدرس دهي و ارائه اطلاعات طوري بايد انجام شود كه براي يك راننده تازه وارد به مسير همانند راننده اي كه مسير را در اثر تجربه آموخته، به راحتي ميسر شود تا آشفتگي يا اختلال در جريان ترافيك را به دنبال نداشته باشد. تابلوي راهنماي مسير بايد در مسافتي قابل درك و رويت باشد كه راننده در فرصت مناسب متوجه آن شده و باحفظ ايمني لازم نسبت به انتخاب مسير تصميم گيري نمايد. همچنين تابلوهاي راهنماي مسير بايد شرايط يكساني را در وضعيت هاي جوي مختلف و روز و شب فراهم نمايند.
همان طور كه در مطالعات شركت عرف ايران آمده، ابعاد نوشتار فارسي و لاتين براي تابلوهاي جانبي- معلق و پرچمي در مسيرهاي آزادراهي- بزرگراهي و شرياني در تبعيت از سرعت مجاز حركت وسائط نقليه در مسير متفاوت مي باشند ولي با عنايت به اين كه وسائط نقليه براي خروج از مسير بايستي سرعت خود را كاهش دهند، بنابراين ابعاد نوشتار و رنگ زمينه در تابلوهاي انشعابي مي تواند در تبعيت از مسير منشعب ملاك عمل قرار گيرد.
نظر به اين كه از طريق يك مسير، مقاصد زيادي قابل دسترسي خواهند بود و از سويي سعي در اين است كه ابعاد و تابلو با توجه به اين كه به دو زبان نوشته مي شود و حاوي سمبل نيز مي باشد در حد متعارف طراحي گردد. ارجح است كه در هر جهت حركتي بيش از دو مقصد اعلام نگردد و مقاصد نسبت به اهميتشان از اولويت برخوردار باشند. در موارد ضروري مي توان سه مقصد را دو سطر نشان داد.
رنگهاي زمينه و نوشتار درتابلوهاي راهنماي مسير در تبعيت از درجه عملكرد معابر در نظر گرفته شده كه با استانداردهاي بين المللي تطابق داشته و به ترتيب عبارتند از:
- رنگ زمينه آبي با نوشتار سفيد براي تابلوهاي راهنماي مسير در معابر آزاد راهي.
- رنگ زمينه سبز با نوشتار سفيد براي تابلوهاي راهنماي مسير در معابر بزرگراهي.
- رنگ زمينه سفيد با نوشتار سياه براي تابلوهاي راهنماي مسير در معابر شرياني.
با عنايت به دستورالعمل هاي سازمان ملل متحد در ارتباط با نوشتار تابلوهاي راهنماي مسير كه توصيه نموده به دو زبان محلي و انگليسي نوشته شود، طراحي تابلوها با دو خط فارسي وانگليسي به فرمي انجام مي گيرد كه مجموعه نوشتارهاي فارسي در بالا و مجموعه نوشتارهايانگليسي در زير آن آورده مي شود.
شهرام جبارزادگان مي گويد: با توجه به حس بينايي راننده كه عبارت از: كشف، شناسايي، تفسير، فهميدن و تصميم بايد تابلو را در محلي نصب نمود كه به موقع كشف شود و البته استفاده از شبرنگ به اين منظور مؤثر است. پس از كشف تابلو، شناسايي و تعبير آن انجام مي گيرد كه به اين منظور شكل و رنگ تابلوها به نحوي طراحي مي شود كه مرحله شناسايي و تعبير توسط راننده به صورت اتوماتيك انجام شود.
اين كارشناساس مي افزايد: پس از كشف و تعبير تابلو، مرحله بعد يعني فهميدن مستلزم خواندن تابلو است كه در اين جا اندازه و فونت حروف يا اندازه تصاوير روي تابلو حائز اهميت است. همچنين تابلو بايد به موقع كشف شده و بعد تشخيص داده شود و سپس پيام آن به آساني و با سرعت خوانده و فهميده شود تا راننده بتواند عكس العمل بدون خطر تصادف انجام دهد.
با تمام اين تفاسير شركتهاي مربوطه در زمينه نصب علائم راهنمايي و فني ايران بايد با بالا بردن كيفيت عملكردي در قالب ابعاد تابلو، استقرار سمبل، محل نصب و... كه در درك مفاهيم، طراحي، تهيه و اجرا مي تواند موثر باشد اصلاحاتي را انجام دهد.

صداي شهروند
كابوس هاي روزانه
ليلا حدادي
هميشه خسته بود، هميشه عصبي، با دست و صورتي آفتاب سوخته و خطوط عميق روي پيشاني، بوي تند سيگار و درد زانو و كمر و اعصاب خرد. اينها غصه هايي است كه هميشه در دل من بوده و هست. وقتي كوچكتر بودم كمتر به اين چيزها توجه مي كردم، غرق در دنياي كودكانه خود، انگار هيچ غمي در اين دنياي به اين بزرگي وجود ندارد. وقتي مي ديدم كه شب ها مادرم شربت خاكشير و عرق بيدمشك خنك را مي داد دست بابا كه آتش آفتاب را از تن خسته و رنجور پدرم بيرون كند و تندتند سفره كمرنگ شام را پهن مي كند بدون وقت تلف كردن و تمام اين كارها را به سرعت انجام مي دهد با خودم مي گفتم، چرا مامان اينقدر عجله دارد؟
آن موقع واقعاً دليل اين كارها را نمي فهميدم و الان به خاطر ندانستن هاي كودكي ناراحتم. اي كاش از كودكي مي فهميدم، كه چرا پدرم نمي تواند از خستگي با فرزند كوچكش بازي كند، چرا حوصله ديكته گفتن ندارد، چرا وقتي پيشنهاد مي دهيم كه بريم بيرون مي گويد بگذار براي چند ساعت هم كه شده از اين ماشين لعنتي و خيابان ها به دور باشم.
حالا بعد از گذشت 15 سال تازه مي فهمم كه چرا آن عشق و توجهي كه من نياز دارم نيست، چرا آن پناهگاه امني كه اول مادرم و بعد هم من به آن نياز داريم روز به روز ناامن تر مي شود. فكرش را هم نمي شود كرد كه از ساعت 5 صبح وقتي كه من خوابم، از خونه بيرون مي آمد تا شب، توي اين هواي آلوده، توي اين شهر بي قانون، هر روز با هزار اميد و آرزو صبح را شروع به كار مي كند تا بتواند از پس خرج و مخارج سنگين زندگي بر بيايد.اما ماشين هاي شخصي، برگه هاي جريمه و...... كابوس هاي روزانه اش هستند، دلخوشي بابا شده يك روز كاري بدون دعوا و برگ جريمه. من هم ديگه دوست ندارم سوار ماشينش شوم، اينقدر مستهلك شده كه خجالت مي كشم سوار آن شوم، نه پولي براي تعويض خودرو يا ارتقاي آن، نه حتي انگيزه اي براي ادامه زندگي. تازه مي فهمم كه چرا از خبر قبولي من توي دانشگاه خوشحال نشد. بهش حق مي دهم وقتي با خودش فكر مي كندكه از ساعت 5 تا ساعت 12 شب كار مي كنم، از ساعت يك تا 30/4 مي خوابم، به راستي ديگه زماني براي كار بيشتر مي مونه؟ من بايد كجا برم؟ از كي كمك بخواهم؟ به كي بگم كه اينقدر ناراحت بابام هستم؟ براي زحمات شبانه روزي پدرم، براي تلاش بي وقفه و از همه مهمتر براي سلامتي اون؟
چه كسي از پدر من حمايت مي كند؟ چه كسي به دستان خسته و آفتاب سوخته پدرم نگاه مي اندازد؟ چه كسي به اون آرامش و امنيت شغلي مي دهد؟ خدايا در اين آلودگي هوا و ترافيك هاي سرسام آور خودت مراقب باباي من باش.

ترافيك
گره كور، گشوده مي شود
آزاده بهشتي
بلند شد، دوباره در رختخواب دراز كشيد و پيش خودش فكر كرد، مي تواند كمي بيشتر بخوابد. هنوز چشم هايش با خواب، خوش و بشي مي كرد كه دوباره صدايي از اتاق كناري او را به برخاستن تشويق مي كرد. ساعت را نگاه كرد، ده دقيقه بيشتر از زماني كه پيش بيني كرده بود، چشم هايش گرم شده بود، نخواست اصطلاح خواب ماندن را روي كارش بگذارد، تند تند لباس پوشيد، از اتاق پريد بيرون، بي اعتنا به چشم غره هاي مادر، نگاه ملتمسانه اي به پدر انداخت و دو سه لقمه را جويده نجويده در دهان گذاشته و ساعت مچي را نگاه كرد. سوار ماشين كه شدند، نفس راحتي كشيد، اما نمي دانست غول بي شاخ و دم ترافيك، روز اول مهر را برايش زهرمار خواهد كرد و اولين بي انضباطي در دير رسيدن به مدرسه همين امروز در دفتر مدير برايش ثبت خواهد شد.
* * *
سال هاست كه با آغاز سال تحصيلي مدارس و دانشگاه ها، خواسته و ناخواسته حجم ترافيك در خيابان هاي تهران چند برابر مي شود و تمايل والدين براي رساندن دانش آموزان به مدارس با ماشين، گره سنگيني را در خيابان ها ايجاد مي كند و آشفتگي در خيابان هاي اصلي و فرعي شهر خودنمايي مي كند.
در واقع تعداد بسياري از والدين خواسته و ناخواسته بر گره زدن به اين آشفتگي ها دامن مي زنند. اين در شرايطي است كه گره گشودن از اين نابساماني نيازمند تلاش چند برابري دستگاه هاي وابسته به حمل و نقل عمومي است و مجموعه هاي ذكر شده در تداخل مهر و خودروهاي قارچ گونه موجود در خيابان ها، وامي مانند.
هر چند به گفته مسئولان حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران بايد حداقل از يك هفته آخر شهريور براي حل اين مشكل پيشقدم شد، اما به نظر مي رسد باز كردن اين گره نيازمند صرف زمان بيشتري است.
براي جلوگيري از انبوه ترافيك كاذب، خانواده ها بايد رانندگاني كه به عنوان سرويس مدارس دانش آموزان مي گيرند را قبل از آغاز سال تحصيلي جديد با آدرس منازل دانش آموزان آشنا كنند و ضمن معرفي به دانش  آموزان و گفتن آدرس منازل آنان، براي سرويس دهي در طول سال تحصيلي ارتباط خود را با والدين برقرار كنند.
از سوي ديگر بنا به پيشنهاد هاي مطرح شده قرار بر آن است تا در صورت موافقت هاي رسمي، كارتي صادر شود كه بر اساس آن، دانش آموزان، معلمان و كاركنان آموزش و پرورش بتوانند از آن استفاده كنند كه به وسيله اين كارت بتوانند هزينه سرويس هاي اياب و ذهاب را به طور يكجا و يا اقساطي پرداخت كنند.

شهرآرا
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |