دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۸۵
نگاهي به نمايشگاه مشرق خيال در موزه هنرهاي معاصر تهران
خيال هاي روزگار ما
003849.jpg
عليرضا يزداني
مشرق خيال شايد در كل، نام بي عيب و نقصي باشد. اين نام اشاره دارد به اين كه خيال، اصل و پايه هنر است و خاستگاه خيالپردازي در هنر، مشرق زمين است. در اين يادداشت كوتاه بدون وارد شدن به بحث ريشه هاي رشد و حضور پررنگ خيال در هنر مشرق زمين كه منجر به شكل گيري هنري متفاوت از هنر غرب گرديد، به روزگاري برمي گرديم كه بنيان هاي زيبايي شناسي ايران تحت تأثير نگاه طبيعت گرايانه غرب، متزلزل شد و از راه خود دور افتاد.
خود غرب كه قرن هاي متمادي در چنگال پرقدرت واقع گرايي و تقليد از طبيعت گرفتار بود، با روي آوردن به هنرهاي شرقي و آفريقايي توانست خود را از سنتي ديرپا برهاند و دنيايي نو و تازه به روي خود بگشايد. پس از آن بود كه هنر غرب دوباره جان گرفت و مدرنيسم سربرآورد و اين در حالي رخ داد كه نقاش ايراني دلباخته هنر سنتي غرب شده بود و راهي را در پيش گرفته بود كه خود آنها دست از آن كشيده بودند.
غربي ها كه هنر شرق را با هنر خود درآميخته و در جهان خود ذوب كرده بودند، هنري پديد آوردند كه آن را برآمده از دنياي جديد و مدرن خود تلقي كردند. اما هنرمندان ما كه از ريشه هاي خود جدا افتاده بودند در رويكردي تجددطلبانه، شيفته و مسحور هنر مدرن غرب شدند و بدون ارتباط تنگاتنگ با بسترهاي فرهنگي و اجتماعي سرزمين خود، تقليدي كوركورانه را از جنبش هاي هنري غرب در پيش گرفتند.
گرچه اكنون بسياري از مرزها در هنر فرو ريخته و امروزه از هنرهاي جهاني سخن گفته مي شود، اما ضرورت وجود ويژگي هاي فرهنگي در آثار هنري بيش از هميشه مطرح شده و به طور جدي حساسيت هنرمندان هر ملتي را برانگيخته است.
در سالهاي گذشته تلاش هايي در اين راستا به عمل آمده است تا توجه ما را به سوي پاسخگويي به اين پرسش ها معطوف سازد كه در اين شرايط دشوار و سرنوشت ساز چه بايد كرد؟ چگونه بايد در كنار ملت هاي ديگر و در روند پرشتاب جهاني شدن، هويت خود را حفظ كرد و از گم گشتگي و سرگرداني رهايي يافت؟
وقتي بار اول نقاشي ها را تماشا مي كني تا ببيني چه نوع كارهايي به تماشا گذاشته شده است، گيج و مبهوت مي شوي و تازه متوجه مي شوي كه بايد بنشيني و براي خودت روشي براي تماشاي درست آنها پيدا كني. از خود مي پرسي چگونه تماشاي مجدد نقاشي ها را شروع كنم؟ آيا عنوان نمايشگاه براي درك درست آثار، كليدي به من مي دهد؟ چگونه مي توانم اين همه آثار متنوع و متضاد را تماشا كنم و به يك جمع بندي رضايت بخشي دست بيابم؟
نام نمايشگاه خيلي صريح و روشن كليد مشخصي را در اختيار من مي گذارد؛ خيال. اين اولين عنصري است كه بايد در جست وجوي آن باشم. دومين اصلي كه براي خودم تعريف مي كنم به ويژگي هاي زماني كه در آن زندگي مي كنيم و جهاني كه به آن تعلق داريم مربوط مي شود و فكر مي كنم با اين دو رهنمود، از عنوان هدفمندانه نمايشگاه هم چندان دور نشده باشم.
براي جست وجوي خيال هايي كه نشاني از روزگار ما و ردي از فرهنگ دوران ما را داشته باشد، بايد به سراغ چه چيزهايي بروم؟ با دو رويكرد فرماليستي و محتوايي تماشاي مجدد آثار را پي مي گيرم. تابلوهايي كه ساختاري قوي و خيال پردازي درخشاني دارند و مضاميني در خور تأمل را بيان مي كنند و تابلوهايي كه عاري از جادوي خيال، داراي بياني ضعيف و بي روح هستند، دو قطب مختلف را در اين نمايشگاه تشكيل مي دهند.
گرچه دشوار است، اما مي توان شماري از آثار را به لحاظ ويژگي هاي طراحي و تركيب بندي هاي قوي و جسورانه شان نام برد. آثار انتزاعي بهجت صدر، علي وزيري مقدم، مسعود عربشاهي، ايرج اسكندري، محمد احصايي، فائزه شاملو، ناصر آراسته، يعقوب امداديان، سهراب هادي، كاظم چليپا، پويا آريانپور و رضا يحيايي؛ كارهاي طبيعت حسين كاظمي، ايران درّودي، جلال شباهنگي، حبيب الله صادقي، بهروز موسوي امين، فرهاد صادقي و مصطفي گودرزي؛ نقاشي هاي نيمه انتزاعي ميرحسين موسوي، مرتضي مميز، پرويز كلانتري و محمدابراهيم جعفري؛ آثار فيگوراتيو و نيمه فيگوراتيو، آيدين آغداشلو، منوچهر معتبر، محمدعلي ترقي جاه، مهدي حسيني، كاظم چليپا، رضوان صادقزاده،  مهرداد محب علي، نصرت الله مسلميان، بهرام دبيري، علي ذاكري، احمد وكيلي، جمشيد حقيقت شناس، مصطفي دره باغي، علي اكبر صادقي، حبيب توحيدي و رضا هدايت.
اما در ميان آثار نام برده شده چند اثر از چند هنرمند را مي توان نام برد كه به سبب جذابيت هاي مضاعف در رديف آثار برجسته نمايشگاه و در بلنداي هدفي قرار مي گيرند كه در ابتداي اين نوشته اشاره شد.
آيدين آغداشلو نگاره اي با رقم رضا عباسي را با مهارت تمام نقاشي كرده و با مچاله كردن آن، روح جديدي در آن دميده است، گويي كه اين تصوير قديمي دوباره زبان باز كرده و با مخاطب امروزي خود حرف مي زند.
مهدي حسيني كه به هواداري از نگارگري ايراني مشهور است، ابتدا به نظر مي رسد كه خود،  از هر آنچه كه از نگارگري مي شناسيم دور شده است. فقط تماشاي دقيق و عميق آثار او اين امكان را به بيننده مي دهد تا در فضايي غوطه ور شود كه با عناصر و اصول برگرفته از سنت نقاشي ايران بنا شده است. مهدي حسيني با تركيب ويژگي هايي از نگارگري ايران و نقاشي معاصر جهان به زبان تصويري خاص خود دست يافته است. گرچه برخي از مضامين تابلوهاي اين هنرمند، جذابيت زيادي را براي بينندگان در بر ندارد، اما سبك شخصي مهدي حسيني او را در جايگاه رفيعي قرار داده است.
كاظم چليپا با تركيب عناصر واقعي و خيالي در ايجاد فضايي رمزآلود كاملاً موفق عمل كرده است. اين هنرمند همچنين براي القاي حسي معنوي از نشانه هاي تصويري ايراني – اسلامي در قالبي مدرن به خوبي بهره گرفته است.
بهنام كامراني از ديگر نقاشاني است كه در تابلوهاي خود به دنبال خلق معناهايي عرفاني- فلسفي است. كامراني با قرار دادن اشيا و عناصر نامرتبط در كنار هم، بينندگان خود را در لايه هاي پيچيده اي از مفاهيم درگير مي سازد و يا آنان را در همان لحظه هاي واپس مي راند.
نصرت الله مسلميان از جمله هنرمنداني است كه نگاه ويژه اي به دستاوردهاي تصويري نگارگري ايراني و تلفيق آن با نقاشي مدرن غربي دارد. مسلميان اجزاي نگارگري ايراني را آنچنان با زبان تصويري امروز جهان پيوند مي زند كه رد آشكاري به جاي نمي گذارد.
مهرداد محب علي با خيال پردازي بي حد و حصر خود و با به كار بستن شيوه اي منحصر به فرد، در استفاده از عناصر تصويري غيرمتعارف، اما بسيار آشنا در متن زندگي ماشيني، سعي در بيان سرگشتگي و از خود بيگانگي انسان ها دارد. تركيب بندي هاي غريب و غيرمنتظره محب علي به شدت غافلگيركننده است.
جمشيد حقيقت شناس تمام تلاش خود را در استفاده از گنجينه تصاوير ايراني به كار بسته است. اين هنرمند با نگاه ويژه خود در كنار نقاشان خيال پرداز معاصر ايران قرار گرفته است. آدم هاي مفصلي و معلق حقيقت شناس و تركيب بندي هاي آرام و متعادلي كه در اكثر كارهاي وي حاكم است، بيننده را به سوي نوعي ابهام و ترديد هدايت مي كند و برخي از رمزهاي تابلوهايش ناگشوده باقي مي ماند.

نگاه
گزارشي از جشنواره پيام پيامبر در موزه ملي قرآن كريم
يادگارهاي ماندگار آن سيرت رباني
003852.jpg
الهه رحماني خاكي
گشوده شدن درهاي آسمان، مشاهده بهشت، تنها رفتن حضرت محمد(ص) به عرش اعلا، ملاقات حضرت خاتم(ص) با ديگر پيامبران، سوار شدن ايشان بر مركبي با نام براق و... از عناوين تصاويري است كه جلوه متعالي حضرت محمد(ص) را در قالب آثار چاپ سنگي در كنار متون زيباي داستاني به صورت نظم و نشر از گذشته هاي بسيار دور و به دست هنرمنداني با ذوق به يادگار مانده است.
موزه ملي قرآن كريم براي نخستين بار تصاويري از معراج پيامبر(ص) را به صورت چاپ سنگي در جشنواره اي با نام پيام پيامبر در دهه اول شهريور ماه به نمايش گذاشت. اين تصاوير در قالب 140 تابلو از 17 چاپ مختلف معراج نامه و از كتب مختلف جمع آوري شده كه تعداد 22 تابلو متشكل از 60 تصوير از اين مجموعه در جشنواره پيام پيامبر به معرض نمايش درآمدند.
موزه ملي قرآن همزمان به نمايش آثار هنري قرآني در قالب خوشنويسي، نسخ خطي و تابلو و كتب اسلامي و قرآني در طبقات دوم و سوم اين موزه كه در مكاني بسيار معنوي و زيبا قرار دارد، پرداخته بود.
آثار اين نمايشگاه به همت علي بوذري، تصويرگر و پژوهشگر ايراني و با همكاري پروفسور اولريش مازرلف، استاد ايران شناسي دانشگاه گوتينگن آلمان جمع آوري شده است و از منابع موجود در كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران در تهران، كتابخانه آستان قدس رضوي در مشهد و كتابخانه هاي خارج از كشور از جمله: در برلين Staatsbibiothek Preussischer Kulturbesitz ،كتابخانه Ecole Dationale des Langues orientales Vivantes در پاريس، كتابخانه British Library در لندن و كتابخانه دانشگاه كمبريج استفاده شده است.براساس تحقيقات انجام شده از سوي اين پژوهشگر در خصوص چاپ سنگي نخستين تصاوير معراج پيامبر از كتاب جامع التواريخ خواجه رشيدالدين فضل الله به دست آمده است. خلق چنين تصاويري بر اساس رشد گونه اي از نقاشي مذهبي با محوريت شخصيت مقدس از اواخر قرن هفتم هجري آغاز شد.به نظر مي رسد به دليل اعتقاد عميق و علاقه وافري كه ايرانيان از آغاز ورود اسلام به كشور نسبت به پيغمبر خود داشته اند، چنين تصاويري از اين شخصيت والاي مذهبي را در مراحل مختلف زندگي دنيوي و معنوي و براساس سبك نقاشي و كتاب آرايي دوران به صورت چاپ سنگي و در كنار نسخ خطي در آن كتاب ها از خود برجاي گذاشته اند، چنانچه در آثار به نمايش گذاشته شده شاهد هستيم كه در تصاوير مختلف در دوران هاي زماني متفاوت به نحوه طعام خوردن پيامبر و آدابي كه ايشان در آن هنگام رعايت مي كردند، توجه شده است؛ چه در مختصربودن غذايشان و چه در سپاس گفتن ايشان به پروردگار به دليل نعمتي كه در اختيارشان نهاده شده است.
در معراج نامه هاي مختلفي كه به صورت نظم و نثر از سال هاي 1268 ه.ق‎/۱۸۵۱ م الي 1305ه.ق‎/۱۸۸۷م بر جاي مانده اند؛ شاهد هستيم كه در مورد موضوع فوق الذكر در حدود هشت تصوير مختلف با توضيحات و مكتوبات لازم در همان دوران به يادگار مانده اند.معراج نامه اي به تاليف شجاعي مشهدي وجود دارد كه در مورد آن مي توانيم به هشت نگاره از نگاره هاي اين كتاب اشاره كنيم كه به داستان معراج اختصاص دارد. اين بخش از معراج نامه حاوي هفده نگاره به كتابت شخصي با نام نصرالله بوده و ناشر آن نيز ملامحمدعلي صحاف معرفي شده است.
از آثار چاپي مربوط به معراج پيامبر در اين كتاب مي توان به تصويري تحت عنوان حضرت محمد و ملائك اشاره كرد كه تصوير پيغمبر را در ميان فرشتگان نشان مي دهد، همه رو به سوي پيامبر ايستاده و آن حضرت با صورت نوراني بر تختي جلوس كرده است و يا با تصوير ديگري با نام گشوده شدن درهاي آسمان روبه رو مي شويم كه نگارنده در اثر، سعي بر ارجح جلوه دادن مقام روحاني و معنوي پيغمبر داشته است كه چنين عروج ملكوتي را براي ايشان به تصوير كشيده است. در اثري ديگر، ملاقات حضرت محمد(ص) را با ديگر پيامبران شاهد هستيم كه ايشان بالاتر از سايرين ايستاده و مشغول صحبت با آنان است.
با ورود صنعت چاپ به ايران در سده سيزدهم هجري قمري مقارن با نوزدهم ميلادي، نسخه هاي كمتري تدوين شده، ولي داستان معراج پيامبر همچنان جزو موضوعات محبوب كتب چاپ سنگي باقي مانده است. اولين معراج نامه چاپ سنگي، معراج نامه اي به نثر است كه در سال 1263 ه.ق‎/۱۸۸۷ م به چاپ رسيده و تنها يك چاپ از اين متن وجود دارد.ديگر آثار قابل توجه در اين نمايشگاه را آثاري با اين عناوين تشكيل مي دهند: جلوس حضرت محمد بر كرسي نور، ملاقات حضرت با ابوجهل، سرلوح كتاب، سوارشدن حضرت بر براق با سري به شمايل يك زن تاج دار و دمي همانند دم طاووس و پاهايي به شكل شتر كه حضرت سوار بر اين موجود افسانه اي در دنياي خاكي و معنوي مي تازد و به مشاهده شگفتي هاي خلقت مي پردازد و اين آثار كه صرفاً به صورت سياه وسفيد روي بوم هاي بزرگ به چاپ درآمده، در عين سادگي و قدمت در ترسيم افراد و اجسام، با ديدي زيباشناسانه به نگرشي فرازميني به زندگي پيغمبر پرداخته و ذهن مخاطب را نه تنها به شخصيت زميني پيغمبر معطوف مي سازد، بلكه به رويارويي او با حالات و عوالم معنوي و فرازميني پيامبرمان كه كمتر انساني به آن دست يافته متوجه مي سازد و با اين كلام و قلم هنرمندانه ساده چه زيبا مخاطب را تحت تاثير خود قرار مي دهد.

هنر
اقتصاد
انديشه
سياست
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |