يكشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۴
خزر ،    الگوي تعريف نشده
سيد نصرت الله موسوي
001218.jpg
001215.jpg
001212.jpg
حوزه خزر با جغرافياي خاص منطقه اي است كه در شمال فلات قاره ايران واقع شده است. درياي خزر در آسياي باختري كه محدوده آن از شرق به تركمنستان، از شمال به قزاقستان، از غرب به روسيه و جمهوري آذربايجان و از جنوب به ايران محصور است، شناخته مي شود.
در طول قرون اقتدار حاكميت ايران بر سرتاسر اين ديار، پادشاهان ايران تنها حاكمان بلامنازع درياي خزر بوده اند. درياي خزر- كاسپين- در طول تاريخ نام هاي مختلفي را به خود ديده است، قديمي ترين نام آن «هيركانا» بود كه بعداً به اسامي ديگري چون «آبسكون» ، «درياي طبرستان» ، «درياي قزوين» ، «درياي ديلم» ، «درياي گرگان» ، «درياي ساري» و «درياي مازندران» تغيير نام داده است.


تا آنجا كه حافظه تاريخي اين سرزمين- ايران- به ياد دارد، در ابتدا روسيه و سپس شوروي همواره به عنوان اصلي ترين تهديد به تماميت ارضي و استقلال ايران در يكي دو قرن اخير شناخته شده است. اين امپراتوري پهناور چه در شكل تزاري و چه به صورت بلشويكي آن اشتهاي سيري ناپذيري براي توسعه از خود نشان مي داد. (چه در قالب طرح توسعه طلبي استعمارگونه و چه در شكل سياست مرزهاي امن و دنبال كردن سياست ايجاد مناطق مياني يا حائل) به هرحال با فروپاشي شوروي و ظهور كشورهاي جديد از بطن ابرقدرت سابق در آسياي مركزي و قفقاز به يكباره محيط استراتژيك ايران در شمال، دچار دگرگوني عظيم و تغيير بنيادين شد.
در دهه هاي پاياني قرن بيستم پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي ۴ كشور با درياي خزر هم مرز شدند. اما امروزه با ورود به قرن بيست و يكم بازيگران متفاوتي را بيش از گذشته در اين منطقه شاهد هستيم كه برخي به دلايل خاص سياسي- از جمله فروپاشي شوروي- و برخي دولت ها با اغراض خاص سياسي و اقتصادي همانند دولت هاي چين، تركيه و كشورهاي اروپايي در منطقه خزر حضور يافته اند.
اما مهمترين مسأله در رابطه با حوزه خزر، استقلال جمهوري هاي بازمانده از اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و بحث مورد منازعه، تعيين رژيم حقوقي كشورهايي است كه تاكنون از چنين حقي برخوردار نبوده اند. از ميان مباحث و دلايلي كه در باب اهميت درياي خزر گفته مي شود؛ بيشترين صحبت و مهم ترين بخش در رابطه با اهميت ژئواكونوميك آن است، در تبيين اين مسأله بايد به نظريه لوتزكلومن، نويسنده انگليسي كتاب «بازي بزرگ جديد: نفت و خون در آسياي ميانه» اشاره كرد كه معتقد است درجه اصلي اهميت منطقه در دهه هاي آينده بحث نهضت و منابع فسيلي است و غنايم اصلي «بازي بزرگ» را نفت و گاز خزر تشكيل مي دهند.
همچنين «ديك چني» معاون رئيس جمهور آمريكا در دولت كلينتون در نطقي در سال ۱۹۹۸ خطاب به مردان نفتي اعلام كرد كه هيچ زماني را سراغ ندارم كه منطقه اي به يك باره اهميت راهبردي خزر را يافته باشد و در ادامه تلاش هايش در ماه مه ۲۰۰۱ (ديك چني) در گزارش ملي انرژي آمريكا به آنها توصيه كرد: «رئيس جمهور بايد امنيت انرژي را در صدر اولويت هاي سياست تجاري و خارجي ما قرار دهد و حوزه خزر به سرعت به منبع جديد تأمين انرژي تبديل مي شود. همين طور اين نظريه كه سرزمين هايي (كه) داراي ذخاير نفت و گاز (هستند) تأثير مستقيم بر قدرت و تصميم گيري دولت ها دارند از سوي«دونالد رامسفلد»مطرح شد كه آن را گزارش و طرح خود در قالب دكترين دفاعي آمريكا به كنگره تقديم كرد و براساس اين طرح سياست خارجي آمريكا در دولت بوش را تسلط بر مناطق حساس استراتژيكي و مراكز و منابع مهم نفتي و گازي و... عنوان كرده است و از آنجايي كه از نظر ذخاير نفت خيز گفته مي شود كه اين منطقه پس از خليج فارس و سيبري سومين رتبه را به خود اختصاص داده است. اهميت اين منطقه در سياست هاي منطقه اي و جهاني آمريكا و ساير دول اروپايي و غير آن به روشني مشخص مي شود. هرچند كه در برخي آمارها زياده از حد بزرگ نمايي شده است اما در بعضي از تخمين ها بين ۱۱۰ تا ۲۴۳ ميليارد بشكه نفت خام به ارزش تقريبي بيش از ۴ تريليون دلار متغير است. به هر تقدير آنچه كه آشكار است اين كه قدرت هاي جهاني به دنبال تأمين منافع خود هيچ حد و مرزي نمي شناسند هرچند كه در سال هاي اخير (با ورود بازيگران متعدد خارجي) اين روابط و همكاري ها در حال رنگ باختن است،اما روسيه همچنان به عنوان يك عامل اثرگذار برتري دارد. براي مثال پس از فروپاشي اتحاد شوروي، ۲۵ ميليون روس ناگاه خود را در شرايط زندگي اقليت ها در كشورهاي بيگانه يافتند، مسأله اساسي، ميزان حساسيت روسيه نسبت به تأمين حقوق اقليت هاي روس بود.
از آنجايي كه روسيه خود را ميراث دار امپراطوري شوروي سابق مي داند تلاش دارد سياست منطقه اي خود را با احتياط پيش برد. از يك طرف روسيه خواهان آن است كه همچنان رابطه خود را با كشورهاي تازه استقلال يافته و همسايه خود در درياي خزر حفظ كند و از طرف ديگر نمي خواهد موجب واگرايي ايران از نزديكي با روسيه شود براي درك بهتر موقعيت منطقه اي- حوزه خزر- شمال ايران به طور مثال اگر خط فرضي عمودي از روسيه (شمال) به سمت ايران (جنوب) رسم كنيم، در دو سوي اين خط دو منطقه آسياي ميانه (در شرق) و قفقاز (در غرب) قابل ملاحظه اند كه آمريكا و ساير دولتهاي دخيل در اين منطقه هر كدام در اين دو منطقه اهداف و استراتژي هاي خاصي را دنبال مي كنند.
از ۱۹۹۱ تا سال ۱۹۹۳ دولتهاي تجزيه شده و استقلال يافته در يك حالت بي وزني بوده و نسبت به كشورهاي مختلف دنيا سياستي خاص و خط و مشي مشخصي را دنبال نمي كردند و بيشتر در فكر اصلاح قوانين داخلي، بازنگري در قوانين و ساختارهاي كلي نظام و البته در شادي و نشاط پس از استقلال فرو رفته بودند كه با كمك هاي مالي و اقتصادي خاص و با اهداف معين، از جانب ايالات متحده آمريكا و برخي از دولتهاي غربي همراه شده بود. از سال ۱۹۹۳ تا سال۲۰۰۱ اين كشورها همچنان در لاك دفاعي خود قرارداشته اند و همچنان بزرگ ترين متحد و طرف اقتصادي، سياسي، نظامي اين كشورها را طرف دولت روسيه تشكيل مي داد و نسبت به ابراز تمايل ديگر دولتها و كشورهاي خارجي با شك و ترديد، به همكاري دوجانبه مي نگريستند.
در كنار اين مسئله، تأمين امنيت مرزهاي روسيه از طريق تأمين امنيت جمهوري هاي پيرامون روسيه به طور جدي در ديدگاه هاي رهبران روسيه مورد توجه قرار گرفته بود. در طول سال هاي ۱۹۹۳تا ۱۹۹۵تلاش براي احياي مجدد پيوندهاي اقتصادي شدت گرفت (ايجاد يك بازار مشترك در ميان اعضاي جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع) كه در سالهاي ۹۶-۱۹۹۵ نيز روسيه سفيد و روسيه و بعد هم قزاقستان و در سپتامبر۹۶-۱۹۹۵ قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان نيز رسماً به آنها پيوستند.
رهبران اين جامعه اقتصادي بيش از۶۰۰ توافقنامه اقتصادي و غيراقتصادي را به امضا رسانده اند كه اين مسأله نشان از عمق پيوندهاي (سياسي) و نزديكي (اقتصادي) اين كشورها با فدراسيون روسيه دارد.
روسيه براي همگرايي مجدد در جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع انگيزه هاي اقتصادي- سياسي و امنيتي زيادي دارد.
يكي ديگر از مسائل مهم در روابط روسيه با جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع، فشار روسيه بر جمهوري هاي پيرامون براي تسويه بدهي شان با روسيه است هر چند كه تجارت با روسيه براي اين كشورها بسيار مهم و حياتي است و حدود نيمي از حجم تجارت برخي از اين كشورها با روسيه انجام مي گيرد، ولي براي روسيه سودآوري اقتصادي خاصي ندارد (نظربايف رئيس جمهوري قزاقستان در سال ۱۹۹۵ حجم تجارت اين جمهوي با روسيه را ۴۷ درصد كل تجارت آن كشور خواند ولي در همين مدت سهم تجارت روسيه با اين كشورها بالغ بر ۱۴درصد بوده است).
از سال ۲۰۰۱ تاكنون تحولات در افغانستان و عراق موجب نزديكي هرچه بيشتر آمريكا و ساير دولتهاي غربي به دولتهاي اين منطقه شده است كه البته اين بحث ريشه هايش به اواخر جنگ سرد برمي گردد. اگرچه با خروج اتحاد جماهير شوروي از افغانستان در تاريخ ۱۵ فوريه ۱۹۸۹ صلح به اين كشور بازنگشت. ولي اين خروج در جهت منافع آمريكا بود.
«ونسان» از كارشناسان شوراي امنيت ملي آمريكا در ملاقات با ژنرال «حميد گل» ، رئيس سابق اطلاعات پاكستان، گفت: با خروج ارتش سرخ، اهداف ايالات متحده قابل دسترس تر شده است.
حضور آمريكا در سال هاي پس از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تاكنون در منطقه پررنگ تر شده و از طرفي ديگر كشورهاي تازه استقلال يافته، هر چند با آهنگي كند درهاي بسته كشورهايشان را به روي آمريكا و متحدان غربي اش باز كرده اند.
در يك نگاه كلي كشورهاي دخيل در منطقه را به سه دسته مي توان تقسيم كرد:
۱- كشورهاي هسته (ايران، روسيه، جمهوري آذربايجان، تركمنستان و قزاقستان)
۲- كشورهاي پيرامون كشورهاي هسته (چين، افغانستان، تركيه و...)
۳- كشورها و قدرتهاي سياسي- اقتصادي و نظامي خارج از منطقه اما داراي اشتراك منافع در منطقه خزر (ايالات متحده آمريكا و اتحاديه اروپا)
در اين ميان نقش كشورهاي پيراموني در تحولات آينده بسيار حائز اهميت است.
واقعيت اين است كه عدم همگوني در تقسيم منابع و همچنين قدرت و توانايي هاي نظامي و امنيتي و حتي جمعيتي و غيره در كشورهاي منطقه به همراه ضعف اقتصادي مالي آنها موجب شده است كه كشورهاي كوچك منطقه براي دفاع از حقوق خود متوسل به بازيگران قدرتمند خارج از منطقه شوند و با تشكيل اتحاد و يا ائتلافي از چند كشور درون منطقه، با كشورهايي از مناطق ديگر جهان، پاي آمريكا و اروپا را به اين منطقه باز كنند. در اينجا نقش كشورهاي پيراموني بسيار حائز اهميت است. اين كشورها اگر بتوانند نقش خود را در قالب يك بالانسر ايفا كنند، به اين نحو كه توازني را ميان كشورهاي هسته و كشورهاي خارج از اين منطقه را با توافق و اتحاد با كشورهاي هسته ايجاد كنند، هم در امنيت خود كوشيده، هم در امنيت كشورهاي اين منطقه دخيل بوده اند و هم فرداي اين منطقه را از آسيب و عوارض ناشي از دخالتهاي بيگانگان خارج از منطقه تا حدود زيادي بيمه خواهد كرد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |