سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۸
خواستن توانستن است
تغذيه و افزايش وزن
صدف كوهكن
001353.jpg
همگان سلامتي را دوست دارند، اما كمتر از آن مراقبت مي كنند.وزن طبيعي كودك در هنگام تولد، بايد دست كم 5/2 كيلوگرم باشد، مگر آنكه كودك زودتر از وقت طبيعي به دنيا آمده باشد كه در اين صورت وزن نوزاد كمتر خواهد بود. وزن انسان از دوران كودكي تا سن 30 تا 35سالگي ممكن است كمي بالاتر از سطح مطلوب و دلخواه باشد.اينها همه متناسب با ساختار جسماني و اسكلت شخص است (جثه) و در هر فردي نسبت به فرد ديگر اختلاف دارد. اگر فردي هنگام تولد وزن طبيعي داشته باشد و همراه با رشد و افزايش سن، پيوسته وزنش افزايش يابد، سالم مي ماند.لاغري حالتي است كه در آن فرد سبك وزن است؛ در واقع بدن انسان به مقدار زيادي انرژي براي فعاليت روزمره نيازمند است. دو سوم اين انرژي دريافتي صرف دستگاه ها و فعاليت هاي غيرارادي بدن مي شود و يك سوم باقي مانده صرف فعاليت هاي خارجي روزمره مي شود. خوردن غذا يعني گرفتن انرژي؛ اگر كالري دريافتي كمتر از نياز بدن باشد، بدن براي تامين انرژي لازم از ذخاير چربي بدن يا از ديگر بافت ها استفاده مي كند و باعث لاغري مي شود، ولي اگر انرژي دريافتي متناسب با نياز باشد، فرد خوش اندام مي شود.
دراين كاهش وزن چه فرد به طور ناگهاني وزن كم كند و چه به صورت تدريجي، بيماري هاي تب دار مثل تيفوئيد (حصبه)، سرخك يا ديگر بيماري ها موجب كاهش وزن و لاغري در فرد مي شود. در چنين مواردي به محض كامل شدن درمان و رفع بيماري، وزن شخص به شرايط عادي بازمي گردد. با بازگشت به خوراك عادي و فعاليت طبيعي، وزن به حالت اول برمي گردد.
۳ گروه از افراد هستند كه بسيار لاغرند
۱ - آنهايي كه خوب مي خورند و لاغر مي مانند.
۲ - آنهايي كه نمي توانند هر آنچه را كه مي خورند هضم كنند و بر اثر وجود بيماري و نارسايي لاغر مانده اند.
۳ - آنهايي كه كمتر مي خورند و بيشتر كار مي كنند.
گروه اول :
در رابطه با گروه اول مي توان اين عوامل را در نظر گرفت (اول به بررسي افرادي كه خودشان مي گويند خوب مي خوريم و چاق نمي شويم، مي پردازيم):
۱ - كلمه زياد مي خوريم يك عبارت نسبي است كه در نظر اين شخص لاغر، زياد به حساب مي آيد، ولي در حقيقت خيلي كم حساب مي شود.
۲ - احتمال مي رود غذاهايي كه مصرف مي كنند از غذاهاي پرحجم و كم كالري باشد.
۳ - شايد دچار هايپرتيروئيديسم (پركاري غده تيروئيد) باشند.
۴ - فقط در وعده هاي سه گانه غذا مي خورند، ولي بين وعده ها چيزي نمي خورند. ناگفته نماند بيشتر اضافه وزن چاق ها به دليل غذاهاي متفرقه اي است كه بين وعده ها مصرف مي كنند (ريزه خواري).در رابطه با نوع دوم اين گروه كه واقعا خوب مي خورند:قسمتي از اين موضوع به خصوصيات ژنتيكي مربوط مي شود كه به بالا بودن متابوليسم (سوخت و ساز) در بدن آنها منجر مي شود.اگر كودك اشتهاي خوبي داشته باشد، فعال و پرتحرك باشد و با وجود پرخوري، سالم و لاغر بماند، در اين حالت هر چه صرف كند به انرژي تبديل مي شود و اين به دليل فعاليت بيش از حد كودكان است. اين گروه از كودكان، لاغر اما سالم مي مانند، بنابراين جاي هيچ گونه نگراني براي اين گروه نيست. بسيار ديده شده كه دختران و پسران با وجود قد كشيدن، 4-3 سال وزنشان ثابت بوده است.
گروه دوم :
گاهي اوقات كمبودهاي شديد ويتاميني مثل كمبود ويتامين D يا ويتامين هاي ب- كمپلكس وجود دارد. آنها گاهي اوقات به دليل برخي بيماري هاي پيش رونده جسمي و رواني، دائما بستري مي شوند و مدام وزن كم مي كنند و هيچ داروي تقويتي يا غذايي، وزن آنها را ترميم نمي كند.
مقاومت پايين بدن، باعث بيماري، لاغري و رنجوري مي شود. بعضي ها بر اثر ابتلا به بيماري هاي مزمن يا پيش رونده، به رغم داشتن استراحت كافي و تغذيه مناسب، لاغر مي شوند. در بزرگسالان،  انگل هاي خاصي مثل كرم قلابدار، فرد را دچار كم خوني شديد و لاغري مي كند. در چنين شرايطي، بدون دفع كرم ها هر تلاشي براي افزايش وزن بيهوده خواهد بود. در مورد كودكان انگل دار هم وضع به همين صورت است. تغيير رژيم غذايي به روش هاي طبيعي، موجب درمان كامل و بهبود شرايط عمومي بيمار مي شود و وزن به طور تدريجي و آهسته افزايش مي يابد.
گروه سوم :
كم خوري يا خوردن غذاهاي بي خاصيت به همراه فعاليت شديدي كه خارج از توان فرد است، موجب لاغري مي شود. اين نوع لاغري در ميان مردمان فقير و كارگراني كه مدت هاي طولاني كار طاقت فرسا مي كنند ديده مي شود. اين افراد به طور طبيعي سرپرستان خانواده هاي پرجمعيت هستند، اما در مقابل مخارجشان درآمد مختصري دارند.چنانچه افراد لاغر بر اثر بيماري وزن كم كنند و سلامتي شان آسيب ببيند، دچار ضعف و خستگي مي شوند و اشتهايشان كم مي شود. دلشان مي خواهد دراز بكشند يا بخوابند. اين افراد ممكن است دچار بي خوابي، سردرد، سرگيجه و... شوند.در حقيقت هر فردي، ژن هاي رفتاري خاص خود را از نياكان دريافت مي كند و به ارث مي برد. يكي از اين ژن هاي رفتاري، ژن رفتار خوراكي است كه انسان را دربر مي گيرد. در نتيجه، رفتار يك خانواده، رفتار پرخوري مي شود كه باعث چاقي است و رفتار خانواده اي ديگر، رفتار معتدل در تغذيه مي شود كه نتيجه آن اندام موزون است. گاه رفتار خانواده عدم تمايل به خوردن يا نفرت از غذاست كه باعث بروز لاغري مي شود.امكان كنترل يا تذهيب رفتارهاي خوراكي، با اراده ما وجود دارد. شايد روزهاي اول، خوردن به شكل رنج نمود پيدا كند، ولي پس از مدتي اين رفتار مهار شده و نفرت از غذا محو خواهد شد.مسئله ديگري كه در افراد لاغر به چشم مي خورد، مسائل رواني است.
مسائل رواني:
نمود عصبانيت در بعضي افراد به شكل عدم تمايل به مصرف غذاست. اين موضوع در افرادي كه از لاغري رنج مي برند بيشتر به چشم مي خورد؛ يعني بعد از يك دوره عصبانيت يا استرس براي مدت زمان طولاني چيزي نمي خورند و اين خود دليلي بر عدم چاق شدن آنهاست.
در اينجا بهتر است به توضيح اين نكته بپردازيم كه در رابطه با رژيم درماني افراد لاغر، اصل بر افزايش كالري مورد نياز به اندازه 500 تا 1000 كالري در روز است كه بهتر است اين افزايش كالري به شكل تدريجي صورت گيرد تا تحمل آن براي فرد رژيم گيرنده بالا رود( البته روند افزايش وزن نسبت به كاهش آن بسيار كندتر است).
شما مي توانيد با عمل به توصيه هاي زير از افزايش وزن مطلوب برخوردار گرديد:
۱ - از استرس و عصبانيت دوري كنيد، زيرا عامل بسياري از لاغري ها وجود استرس و نگراني است. بهتر است قبل از غذا(15دقيقه حدودا) در جايي دورتر از منبع غذا قرار گيريد و محلي را كه براي صرف غذا انتخاب مي كنيد بهتراست مكاني باشد كه هوا جريان داشته باشد، ساكت و آرام بوده و اگر از موزيكي ملايم استفاده كنيد آرامش بيشتري خواهيد يافت.
۲ - بهتر است دندان هاي خود را چك كنيد؛ بسياري از اوقات علت بي اشتهايي يا عدم تمايل به مصرف غذا را بايد در دهانتان جست وجو كنيد.
۳ - هر 60گرم نان معادل 2كف دست نان سنگك يا بربري است. توصيه ما به شما اين است كه نان هاي سبوس دار را بيشتر در برنامه  غذايي خود داشته باشيد. ميان وعده هايي از نان و كره و عسل يا نان و كره يا خامه و خرما يا ساندويچ هاي كوچك تهيه شده از نان هاي سبوس دار و تخم مرغ يا مرغ وكره بسيار سودمند است.
۴ - ورزش يكي از علل افزايش مقادير سوخت و ساز بدن است. ورزش به خودي خود موجب مصرف كالري مي شود ولي اگر مقدار كالري سوزانده شده را حساب كنيم و آن را با وعده پركالري و مغذي بعد از ورزش جبران كنيم، چاق كننده محسوب مي شود، زيرا افزايش اشتها را به دنبال خواهد داشت، بنابراين با پيش شرط تحريك خوردن، لاغرها را به ورزش رهنمون مي شويم.
۵ - سينه و باسن از محل هاي تجمع چربي در بدن هستند، بنابراين افرادي كه به متخصصان تغذيه براي افزايش وزن در نواحي خاصي مراجعه مي كنند، بايد بدانند كه با دريافت كالري اضافي و افزايش وزن، اين كالري اضافي به شكل چربي در نواحي ذخيره اي تجمع مي يابند كه همان افزايش وزن، افزايش در محل هاي تجمع چربي  را به دنبال خواهد داشت.
آنوركسيانروزا Anorexia nervosa
به اين بيماري، بيماري مدل ها يا مانكن ها هم مي گويند؛ در واقع اين بيماري عبارت از يك بي اشتهايي عصبي است. در اين بيماري، نگراني دائمي مبني بر افزايش وزن وجود دارد كه بيشتر در خانم هاي جوان شايع است. اين افراد با وجود لاغري درصدد كاهش وزن برمي آيند و يك خود گرسنگي اجباري را متحمل مي شوند كه اين باعث كاهش حدود 25 درصد يا بيشتر در وزن آنها مي شود. در اين اختلال در واقع فرد به قدري گرسنگي را بر خود تحميل مي كند كه لايه چربي زيرپوست به ميزان خطرناكي، كاهش مي يابد. از عوارض لاغري و كم بودن چربي در بدن و زيرپوست مي توان به عصبانيت هاي شديد و دائم، ضعف، بي حالي، پوست خشك، مشكلات معدي و گوارشي، كم شدن مقاومت بدن در برابر بيماري ها و... اشاره كرد.

جمع آوري 130 هزار تنظيم كننده ضربان قلب
مشكلي روي قلبم
001311.jpg
ترجمه:مريم افضلي- خجالت مي كشم كه اعتراف مي كنم! وقتي گفتند به كاشت پزشكي احتياج دارم (Medical implant) اولين فكري كه به ذهنم خطور كرد در مورد ايمني و اطمينان آن نبود بلكه در مورد اندازه آن بود. اين دستگاه يك دستگاه تنظيم ضربان قلب بود كه در قفسه سينه زير عضله سينه قرار مي گرفت. اين مسئله كه دستگاه به اندازه يك كارت بازي بود آزارم مي داد تنها بعد از اينكه دستگاه در بدنم قرار گرفت و ورم آن كاهش پيدا كرد توانستم يك نفس راحت بكشم. ژوئن 2005 بيشتر از 3 سال بود كه دستگاه پيوندي در بدنم بود كه نامه اي از طرف متخصص قلب دريافت كردم. در اين نامه آمده بود كه توليدكننده دستگاه تنظيم ضربان قلب، Guidant اعلام كرده كه توليداتش نقص دارند و آنها را براي اصلاح فراخوانده است. دو ماه قبل از آن دانشجوي 21 ساله اي در حال دوچرخه سواري در كوه دستگاه در بدنش از كار افتاده كه به مرگ وي منجر شد.
مشكل چه بود؟
اشكال دستگاه مربوط بود به دو بخش داراي ولتاژ بالا كه نزديك بر هم تعبيه شده بودند و همين موجب شده بود كه وقتي قلب درست نمي تپد و دستگاه بايد بر آن شوك الكتريكي وارد كند بين دو بخش مدار اتصال كوتاه به وجود بيايد.
مشخص شد كه اين شركت از فوريه سال 2002 اولين گزارش نقص كاركرد را دريافت كرده است و از اين مشكل با خبر بوده و در آوريل همان سال دستگاه را دوباره طراحي كرده است. اما تمام اينها سال 2005 در نامه هاي شركت به متخصصان عنوان شده است. تنظيم كننده ضربان قلب در ماه مارس 2002 در بدن من كار گذاشته شد. يعني بعد از اينكه Guidant از مشكل باخبر بود اما كار من به آن توليدات پر خطر ختم شد. چون با وجود اين كه اين شركت گزارش هايي در مورد نقص كاركرد دريافت مي كرد، در مورد آنها سكوت كرد و ترجيح داد متخصصان و بيماران را از اين مسئله با خبر نكند و به فروش ارزان قيمت تنظيم كننده هاي ضربان قلب ادامه داد در حالي كه مي دانست ممكن است درست كار نكنند. وقتي در ماه مي 2005 مسئله بازرسي از Guidant در يك شماره از نيويورك تايمز برملا شد، اين شركت متخصصان را به طور كامل از مشكل باخبر كرد. اكنون اين شركت با دادخواهي سختي مواجه شده است و توسط سازمان FDA (غذا و داروي آمريكا) و آژانس نظارت بر دارو و توليدات پزشكي انگليس كه بر تجهيزات پزشكي نظارت مي كند تحت بازرسي است. در ضمن بسياري از بيماران مي خواهند از شر اين دستگاهها در بدنشان خلاص شوند. Guidant با طرح اين مسئله كه جايگزيني اين دستگاهها خطر بيشتري از نقص آنها دارد متخصصان قلب را از اين كار باز مي دارد. با توجه به اين كه تعويض هر دستگاه 50 هزار دلار يا بيشتر براي آنها هزينه دارد سخت است كه به علت طرح اين نظر بدگمان نباشيم. Guidant شديدا توصيه مي كند كه بيماران بيشتر تحت نظارت متخصصان قلب باشند تا كاركرد دستگاه را چك كنند. اما به علت از كارافتادگي هاي پراكنده هيچ ميزان از نظارت پزشك نمي تواند به شما بگويد كه دستگاه دارد از كار مي افتد.
البته هيچ دستگاهي كامل نيست و هميشه احتمال كمي از يك نقص تصادفي وجود دارد. دفاع اين شركت در مورد اين آبروريزي اين است كه احتمال از كارافتادگي بر اثر نقص كمتر از احتمال از كارافتادگي تصادفي است و تعويض دستگاه ممكن است خطر بيشتري داشته باشد. اما از كارافتادگي هاي اتفاقي و غيرقابل پيش بيني يك بحث است و از كارافتادگي هايي كه قابل پيشگيري است بحث ديگري است. علاوه بر اين تصميمات پزشكي در مورد اينكه چه چيزي براي بيمار مناسب است بايد توسط پزشك متخصص قلب گرفته شود، نه توليدكننده فناوري پزشكي و براي اين كار بايد تمام اطلاعات مربوطه در اختيار پزشكان قرار بگيرد در غير اين صورت بيماران از انتخاب آگاهانه محروم مي شوند و براي يك فرد 21 ساله اين به قيمت زندگي اش تمام مي شود! من وقتم را بيشتر از اين تلف نمي كنم و تصميم گرفتم تنظيم كننده ضربان قلبم تعويض شود. اكنون 36 سال دارم هنوز جوان و نسبتا سالم هستم پس مي خواهم شانسم را امتحان كنم و خطر عفونت و ديگر عوارضي كه در حين جايگزيني به وجود مي آيد را بپذيرم. اما اين انتخاب مشكل ديگري به وجود مي آورد.
اين دستگاه را با چه چيزي تعويض كنم؟ در سال 2005 توليدكننده هشدارهاي ايمني براي بيش از 130 هزار تنظيم كننده ضربان قلب را منتشر كرده اند كه اساسا مربوط به مشكلات الكتريكي بوده است. اينكه سالانه در سراسر جهان دويست هزار تنظيم كننده ضربان قلب پيوند زنده مي شود كار زيادي براي اعتماد خدشه دار شده من در صنعت نمي كند. البته ممكن است دستگاه كنوني من كاملا سالم باشد و 5 يا 6 سال ديگر بتوانم با آن سر كنم. اما به نظر مي رسد چيزي كه Guidant نمي فهمد اين است كه از ديد بيماران، تمام 26 هزار تنظيم كننده ضربان قلبي كه احتمال از كار افتادگي را دارند به هيچ دردي نمي خورند چون هيچ وقت مطمئن نيستيد كه تنظيم كننده ضربان قلبتان زندگي تان را حفظ مي كند يا نه. تنها راهي كه بتوانيد بگوييد ناقص نيست اين است كه دعا كنيد و صبر كنيد ببينيد بعد از حمله قلبي بعدي چه اتفاقي مي افتد.
منبع: New Scientist, 10 Dec 2005

پرسش و پاسخ
سرماخوردگي و آنفلوآنزا
ويروس هاي سرماخوردگي و آنفلوآنزا چه مدت زماني قادرند در خارج از محيط بدن دوام بياورند:
تحقيقات حاكي از آن است كه طول مدت بقاي ويروس هاي سرماخوردگي و آنفلوآنزا در خارج از بدن و بر سطوح محيطي بسيار متغير است. اما مي توان از يك محدوده زماني چند ثانيه اي تا 48 ساعته سخن گفت كه بستگي به ويژگي ويروس و نوع سطح دارد.
ويروس آنفلوآنزا نسبت به ويروس سرماخوردگي مدت زمان بيشتري قادر به زندگي بر سطوح است.
همچنين به طور كلي مي توان گفت كه اين ويروس ها (ويروس سرماخوردگي و آنفلوآنزا) مدت زمان بيشتري بر روي سطوح بدون منفذ- مثل پلاستيك، آهن و چوب- دوام مي آورند تا بر سطوح منفذ دار- مثل كاغذ- اگرچه ابتدايي ترين شكل انتشار اين ويروسها ناشي از تماس يك شخص با شخص ديگر است، اما اين ويروس  ها از طريق تماس با سطوح آلوده نيز قابل سرايت هستند.بهترين راه پيشگيري از انتقال يافتن ويروس سرماخوردگي و آنفلوآنزا اين است كه دستهايتان را با آب و صابون و يا شوينده هاي مناسب كه پايه الكلي دارند، بشوييد.
روش هاي ديگر براي سالم باقي ماندن در طول فصل سرماخوردگي و آنفلوآنزا عبارت است از:
۱ - از واكسن آنفلوآنزا استفاده كنيد. اين يكي از بهترين و مؤثرترين راه هاي پيشگيري از آنفلوآنزا است.
۲ - به طور مرتب ميز كار، تلفن و موشواره و صفحه كليد كامپيوتر خود را در خانه و محل كار خود را با يك اسپري ضد عفوني كننده تميز كنيد.
۳ - اگر مبتلا به بيماري شديد، در منزل بمانيد و با اين كار از گسترش ويروس در نتيجه حضورتان در مكان هاي مختلف جلوگيري كنيد.

دريچه
ترميم غضروف مفصلي با سلول هاي بنيادي
پژوهشگران آمريكايي توانسته اند در روش هاي آزمايشگاهي با استفاده از سلول هاي بنيادي به دست آمده از عضله، به ترميم غضروف هاي مفصلي كمك كنند.
غضروف مفصلي در انتهاي استخوان ها در محل متصل شدن آنها با هم قراردارد و در بيماري هايي مانند آرتروز، صدمه ديدن آن باعث درد و اختلال حركت مي شود. در حال حاضر درماني قطعي براي ترميم و اعاده كاركرد غضروف مفصلي وجود ندارد.در تحقيقي كه به تازگي در آمريكا انجام شده است، دانشمندان توانسته اند سلول هاي بنيادي بالغ به دست آمده از عضله را به غضروف بدل كنند و با استفاده از آنها در موش ها غضروف مفصلي صدمه ديده را ترميم كنند. به گفته پژوهشگران به اين ترتيب ممكن است در آينده راهي براي علاج افراد سالمند مبتلا به آرتروز پيدا شود.
بيماري فرزندان دانشمندان
001308.jpg
بي بي سي: افراد داراي قدرت تجزيه و تحليل بالا كه به مدارج علمي بالا مي رسند با احتمال بيشتري ممكن است داراي فرزندان مبتلا به بيماري درخودماندگي (اوتيسم) شوند. به گفته پروفسور سيمون بارون- كوهن از دانشگاه كمبريج همين پديده ممكن است توضيح دهنده افزايش اخير در تشخيص اين بيماري باشد. به اعتقاد او همان ژن هاي مسئول قدرت تجزيه و تحليل بالا ممكن است مهارت هاي اجتماعي و ارتباطي فرد را مختل كنند.افرادي مانند رياضيدانان و مهندسان در تجزيه و تحليل سيستم ها- چه يك وسيله نقليه باشد، چه يك معادله رياضي- مهارت دارند اما كمتر به جنبه هاي اجتماعي زندگي علاقه نشان مي دهند و به جزئيات اشتغال خاطر دارند- كه اين صفات به شكل شديدتر در مبتلايان به اوتيسم ديده مي شود. چون اين طبقات افراد اغلب به سوي يكديگر جذب مي شوند و با هم ازدواج مي كنند با احتمال بيشتري اين ژن ها را به فرزندان خود منتقل خواهند كرد.
دارچين وكنترل ديابت
برخي از ادويه جات وجود دارند كه توانايي توليد انسولين را بالا مي برند، مصرف دارچين و ميخك به عنوان ادويه در غذاهاي شيرين نظير كدو حلوايي علاوه بر طعم دهي قابل توجه باعث مي شوند تا به جذب قند اين غذاها نيز كمك شود و مانع تأثير منفي شيريني اين غذاها در بيماران ديابتي مي شوند. در آزمايشي كه دكتر اندرسن براي اندازه گيري توانايي تأثير انسولين، مقداري مواد غذايي شيرين را در لوله هاي آزمايش در مجاورت تعدادي ادويه مختلف قرار داده و مشاهده نموده است كه بين انواع ادويه و گياهان، دارچين و ميخك و زردچوبه و برگ بو فعاليت و توانايي انسولين را تا سه برابر افزايش دادند.

علمي
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
عكاس خانه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  عكاس خانه  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |