يكشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۱
۲۰درصد ماهي هاي انزلي مردند
نفس هاي آخر در انزلي
000909.jpg
عكس :ايسنا
معصومه صفائي
حتي لاشه هاي ماهي ها هم در انبوه گياهان گير كرده اند و نمي توانند به سطح بيايند .تا چشم كار مي كند، گياه درهم تنيده است و حجم اندكي آب كه گياهان را در خود غوطه ور كرده، البته اگر درست ترش را بخواهيد، حجم عظيم گياهاني كه آب را در خود غوطه ور كرده اند.
به كناره ها نزديك مي شويد و كم كم هويت سفيدي حاشيه آب برايتان روشن تر مي شود. حجم زياد لاشه ماهي هايي كه در بخش ساحلي انباشته شده اند و درحال فسادند؛ همه اين ماهي ها خفه شده اند.
با كمي حركت، موتور قايق به دليل پيچش گياهان به پره ها خاموش مي شود. پارو هم چاره ساز نيست. قايق به سختي جلو مي رود. هرجا نگاه مي كنيد گياه است و ماهي. گياهان زنده و ماهي هاي مرده. اينجا تالاب انزلي است.
نمي دانم چه سالي بود. اما كاملا يادم هست كه در اولين مباني آشنايي با علوم، مي خوانديم ورود فاضلاب حاوي مواد شوينده به آب باعث رشد بيش از حد گياهان، خفگي موجودات آبزي و در نهايت مرگ اكوسيستم مي شود.
حالا تالاب انزلي يك نمونه بارز از اين فاجعه است كه مي تواند به عنوان يكي از تجربه هاي ناجوانمردانه بشر در كتاب ها به ثبت برسد. تالابي كه روزي به دليل ارزش هاي بالاي زيستي و غناي طبيعي به عنوان يكي از زيستگاه هاي برگزيده و نمونه كشور در كنوانسيون رامسر به ثبت رسيد، اما حالا به خاطر بي انصافي هاي ما به مرگ تدريجي دچار شده است. تالاب انزلي يك قدم بيشتر تا نابودي فاصله ندارد. اين در شرايطي است كه مسئولان با بستن قرارداد با JAIKA كه يك شركت ژاپني است، در صدد تهيه طرحي براي احياي تالاب انزلي هستند كه البته بخش مطالعاتي  اش تازه در دست تهيه است.
معاونت محيط طبيعي استان گيلان كه در زمان وقوع حادثه در حاشيه تالاب انزلي حضور داشته، مي گويد: شب، بارندگي داشتيم، صبح زود كنار تالاب رفتم. چند تا ماهي مرده در سطح و كناره آب توجهم را جلب كرد. بيشتر كه دقت كردم ديدم ماهي هاي ديگر هم رفتار غيرطبيعي دارند. آنها با حالت چرخشي از كف به سطح در حال حركت بودند و همينطور با گذشت زمان به حجم ماهي هاي مرده افزده مي شد، بخصوص با تابش خورشيد و بالا رفتن دماي آب. تابش آفتاب، هم باعث فعاليت بيشتر گياهان و هم باعث كاهش اكسيژن محلول در آب به دليل بالا رفتن دما مي شود.
البته اين دو مسئله مزيد بر علت هستند و دليل اصلي چيز ديگري است. كارشناسان معتقدند اگر بتوان علت وقوع اين فاجعه را در يك كلمه خلاصه كرد آن كلمه بارندگي است. بارندگي معمولا در تالاب ها باعث آغاز چرخه اي سمي مي شود. بستر تالاب ها اصولا به دليل انباشت مواد آلي پر از لجن است؛ لجن هايي كه حجم نسبتا زيادي گاز SH2 را در خود جاي داده اند. با بارش باران به دليل اختلاف دما و ايجاد تلاطم، آب به حركت درآمده، SH2 داخل لجن آزاد شده و در آب محلول مي شود. با محلول شدن SH2 فعال، كمپلكسي تشكيل مي شود كه با استفاده از اكسيژن آب SH2 را به H2SO3 و H2SO4 تبديل مي كند و اين چرخه كه البته به عقيده خيلي ها وقوعش كاملا طبيعي و متداول است، علاوه بر كاهش اكسيژن آب، محيط را نيز اسيدي كرده و آبزيان را اعم از ميكرو و ماكرو به كام مرگ مي كشد و اما لجن هاي كف تالاب ها كه بقاياي گياهان و جانوران مرده اي هستند كه پس از غوطه وري در آب مياني، آرام آرام در بستر تالاب نشست مي كنند و بعد به وسيله ميكرو ارگانيزم هاي كف زي كه نقش ساپروفيت ها يا همان تجزيه كننده ها را بازي مي كنند، تقريبا تجزيه شده و بستر تا حدودي پاكسازي مي شود و البته هر اكوسيستم يك ظرفيتي براي خورند زيستي اش دارد و وقتي خارج از ظرفيت، ورودي براي تغيير و تبديل وارد سيستم شود توقعي غير از آنچه به وقوع پيوسته، نمي توان داشت.
تالاب انزلي مشمول چنين قاعده اي است . حجم بقاياي جانداراني كه راهي بستر تالاب مي شوند خيلي بيشتر از ظرفيت تجزيه كننده هاي كف زي است. متاسفانه ورود سموم و فاضلاب هاي خانگي و كم و بيش صنعتي و زباله هاي شهرهاي اطراف علاوه بر تاثير مستقيم، باعث رشد شديد گياهان شده است. مهندس كامران زلفي نژاد در رابطه با سموم و كودهاي شيميايي ورودي به تالاب كه حجمشان به بيش از 2 ميليون ليتر در سال مي رسد مي گويد: سموم كشاورزي و كودهاي شيميايي بيشتر براي اراضي برنجكاري اطراف كه آبشان به طور مستقيم وارد تالاب مي شود و از آن جمله مي توان به منطقه اميركلايه اشاره كرده، استفاده مي شوند. در مرحله اول، نقش آفت كش و كود شيميايي در شاليزارها را بازي مي كنند؛ مثل كودهاي پتاس، اوره، فسفاته و... و بعد به عنوان بار آلي وارد تالاب شده و رشد گياهان آبزي را در پي دارند.
و البته در كنار آن ۳۲،ميليون مترمكعب فاضلاب شهري مملو از مواد آلي و معدني هم يكراست وارد تالاب مي شوند، بخصوص دترجنت هاي حاوي فسفر (موادشوينده) كه به مصرف گياهان رسيده و رشد آنها را به شكل غيرقابل كنترل و سرسام آوري افزايش مي دهند.
فاضلاب هاي صنعتي هم كه جاي خودشان را دارند. البته اينطور كه اداره كل محيط زيست استان گيلان ادعا مي كند، درحال حاضر 70درصد صنايع استان، سيستم تصفيه فاضلاب دارند، اما همين 30درصد هم براي تسريع در امر مرگ زيستگاهي كه در اغما به سر مي برد، كافي است.حجم آب تالاب بسيار كم شده و كمتر از اين هم مي شود. پاييز در راه است و رسيدن به حداقل دبي رودخانه امري طبيعي است. از طرف ديگر فصل برداشت برنج است و شاليزارها خشك؛ پس از طرف شاليزارها هم آبي نصيب تالاب نيم مرده نمي شود. حجم تبخيري براي آبي با دماي حدود 30 درصد كه در معرض تابش شديد آفتاب تابستاني قرار دارد را هم از حجم آب تالاب انزلي كم كنيد.
در ضمن آزولا، همان سرخس لعنتي كه كابوس آبهاي شمال كشور شده و تمام زيستگاه هاي آبي اين استان ها را به مرز نابودي كشانده است هم، همچنان بر پهنه آبها، مصرانه دامن مي گستراند؛ گياهي سبز و قهوه اي كه مثل بختك روي زيستگاه هاي آبي افتاده و باعث از بين رفتن موجودات آبزي شده است .
و همه اينها دست به دست هم داد تا تالاب انزلي يكباره بيش از 20 درصد از هستي اش را به كام مرگ بكشاند.
زلفي نژاد مي گويد:  با بررسي هاي انجام شده، مشخص شد كه حدود 20 درصد از حجم ماهي هاي تالاب انزلي كه گونه هايي از قبيل كپور و اردك ماهي در بين آنها بيشترين حجم را داشتند، طي اين چند روز از بين رفته اند. البته اين نكته را هم بايد متذكر شوم كه بلوم آبي (رشد بيش از حد پلانكتون ها در آب) را به هيچ عنوان در تالاب نداشتيم و تنها رشد گياهان بزرگ باعث كاهش اكسيژن و خفگي ماهي ها شد و ما هم هيچ كاري براي كنترل آن از دستمان برنيامد. البته براي جلوگيري از وقوع اين حادثه ، در سالهاي بعد طرح هايي داريم.
شايد لايروبي بستر تالاب بتواند به صورت مقطعي كارساز باشد، اما برخي از مسئولان، از بين رفتن موجودات كف زي از جمله تجزيه كننده ها را سدي بر سر راه اجراي اين طرح مي دانند، ولي مسئله اينجاست كه آب از سرچشمه گل آلود است.
راهكارهاي مقطعي، ديگر چاره ساز نيست
جلوگيري از ورود فاضلاب هاي خانگي كه سرشار از مواد مغذي و آلي است، شايد براي اولين اقدام، بسيار موثر باشد. سيستم فاضلاب هايي كه از شهرهاي صومعه سرا، فومن، ماسال، خمام و انزلي به طور مستقيم وارد تالاب انزلي مي شود بايد تغيير كند. البته درست است كه بالا بودن سطح آب زيرزميني امكان حفر چاه را مي گيرد، اما ساماندهي سيستم كنترل فاضلابي وجود دارد به نام اگو كه شايد در حالي كه در بسياري از كشورها منسوخ شده، هنوز به گوش مسئولان ما نرسيده است.
معاون اداره كل محيط زيست گيلان در اين باره مي گويد:  اين فاضلاب ها كاملا قابل بازيافت هستند و مي توان از آنها به عنوان مواد اوليه چرخه بازيافت استفاده كرد. اين طرح تا كنون در شهر تالش استان گيلان جواز اجرا گرفته است.
البته شهردار قبلي رشت، مهندس انصاري هم چنين طرحي داشت، اما با تغيير شهردار، اين طرح مسكوت ماند. و متاسفانه به گفته شهرداري رشت، درحال حاضر هيچ گونه طرحي براي كنترل فاضلاب شهر رشت وجود ندارد و حاصل تماس با دفتر شهردار، تنها اين جملات بود: ما طرحي نداريم، وظيفه ما هم نيست، وظيفه آب و فاضلاب است و محيط زيست .
امان از اين همپوشاني هاي نا خوشايند اداري و عدم تقسيم درست وظايف و شانه خالي كردن ها. اما از معضلات و مشكلات ناتمام درون و برون و ميان سازماني بگذريم و  بازگرديم به تالاب انزلي؛ تالابي كه روزي نگين تالاب هاي ايران بود، ميزبان صدها هزار پرنده مهاجر و مامن ماهي هاي خاوياري كه براي تخم ريزي، به اين آبها مي آمدند. حالا تنها از آن تالاب پرهياهو، مردابي مانده است مملو از لاشه كه از بوي تعفن حتي نمي توان از نزديكي اش رد شد؛ماندابي كه بيشتر به استخرهاي جمع آوري فاضلاب شبيه است تا تالابي عضو كنوانسيون رامسر.

زيست بوم
جنگ آب
درست است كه 75 درصد سطح كره زمين را آب فرا گرفته و به همين دليل از فضا، آبي رنگ به نظر مي رسد، اما تنها 2 درصد از آبهاي سطحي كره زمين، آب شيرين است و مورد استفاده انسان كه تازه از اين ميزان بيشتر آن هم يخ زده است و ما فقط به كمتر از يك درصد اين آبها براي شرب دسترسي داريم. ميزان آب توليد شده در طبيعت تقريبا ثابت است، اما جمعيت مصرف كننده آن روز به روز در حال افزايش است و در آينده اي نه چندان دور، جنگ جهاني اين بار بر سر آب به وقوع خواهد پيوست. البته در حال حاضر هم در كشورهاي كم آب، مثل كشورهاي خاورميانه، يكي از علل جنگ و جدال، دسترسي به آبهاي رودخانه هاست.اما همين اندك آب سطح زمين هم از يك سو به دليل آلودگي و برداشت بي حد و اندازه به اميد منبع تجديدشونده و از سوي ديگر به دليل كاهش سطح جنگل ها و پوشش گياهي زمين كه از ذخيره سازان آبهاي زيرزميني هستند، درحال نابودي است. زمين به سمت خشكي مي رود و با ادامه اين روند، بي آبي سراسر آن را فرا خواهد گرفت و ما كه آب بعضي از شهرهايمان به قدري گواراست كه در بازارهاي جهاني بيش از نفت خام قيمت دارد، بهتر است تا دير نشده خودمان را از اين مهلكه برهانيم.

حيات وحش
خفاش گوش پيكاني
گونه: Otonycteris hemprichii
جنس: Nyctalus
خانواده: Vespertilionidae
راسته: خفاش ها Chiroptera
رده: پستانداران Mamelia
000903.jpg
جثه نسبتا بزرگ، سر بزرگ و پوزه كوتاه دارد. در اين گونه خفاش، گوش ها بسيار بلند و پهن هستند و برخلاف خفاش گوش بلند در جلوي پيشاني بهم چسبيده نيستند. اين گونه كه پراكنش جهاني آن در شمال آفريقا و افغانستان است، گوشك بزرگي داشته و تقريبا به اندازه نصف طول خود گوش دارد. به جز نوك دم نسبتا كوتاه آن، بقيه توسط پرده دمي پوشيده شده است. موهاي بلندي داشته و رنگ موها در قسمت پشتي زرد مايل به قهوه اي بوده و زير بدن روشن تر است. طول سر و تنه 60 تا 75 ميليمتر، دم 45 تا 63 ميليمتر و ساعد 57 تا 66 ميليمتر است. اين گونه ناشناخته تاكنون تنها از پارك ملي تندوره و شرق خراسان گزارش شده است.

سفر و طبيعت
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |