شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۳
نگاه مادلين آلبرايت به روابط ايران و آمريكا
جنگ نمي شود
دموكراسي را نمي توان با زور تحميل كرد اين خود برخلاف نظريه دموكراسي است. انسان مي تواند دموكراسي را پيشنهاد كند ولي بوش و اطرافيانش ظاهراً در چند سال اخير خيلي چيزهاي تازه آموخته اند و اين موضوع هم از زمره آنهاست كه با انسان ها بايد به طرز ديگري برخورد كرد
011112.jpg
بر گردان: عباس لقماني
ماريا ينا كوربلوا در سال ۱۹۳۷ در پراگ به دنيا آمد. خانواده او پس از ورود نيروهاي ارتش هيتلري به چكسلواكي به انگلستان گريختند و سپس به آمريكا مهاجرت كردند.
پدر ماريا، ژوزف كوربل كه پيش از آن در چكسلواكي سياستمداربود در دانشگاه دنور مشغول تدريس شد. يكي از شاگردان كوربل، دختر سياهپوست جواني به نام كاندوليزا رايس بود.
ماريا كه پس از ازدواج به نام مادلين آلبرايت شناخته مي شد تا سال ۱۹۹۶ نمي دانست كه پدر بزرگ و مادربزرگ او يهودي بوده اند و در اردوگاه آشويتس به قتل رسيده اند.مادلين كه داراي سه فرزند دختر است ابتدا مشاور نامزدهاي رياست جمهوري حزب دموكرات بود و هنگامي كه بيل كلينتون رئيس جمهور شد، ابتدا به عنوان نماينده آمريكا در سازمان ملل مشغول به كار شد و سپس در سال ۱۹۹۷ وزير خارجه شد.
آلبرايت اكنون رياست شركتي را در واشنگتن به عهده دارد كه در مورد مسائل سياسي مشاوره مي دهد. آنچه
در پي مي خوانيد آخرين مصاحبه او با نشريه آلماني اشترن است. او در اين مصاحبه سياست هاي آمريكا را به باد انتقاد گرفته است و عقيده دارد كه آمريكا به تنهايي قادر نيست سياستش را بر جهان ديكته كند. او مي گويد حاكم كردن دموكراسي با زور خود عملي غيردموكراتيك است.
* خانم آلبرايت آخرين باري كه شما با كاندوليزا رايس صحبت كرديد چه موقع بود؟
- زماني كوتاه پيش از اعلام رسمي او به عنوان وزير خارجه. ما مدت هاست كه از طريق پدرم همديگر را مي شناسيم. خانم رايس در دانشگاه دنور شاگرد پدرم بود.
* گفته مي شود كه درس هاي پدر شما آنقدر خانم رايس را تحت الشعاع قرار داد كه او رشته موسيقي را ترك كرد و توجه خود را به شوروي معطوف داشت.
- از اين موضوع سال ها گذشته است ولي من خيلي خوب به خاطر دارم كه هنگامي كه پدرم در سال ۱۹۷۷ درگذشت، گل هاي زيادي براي ما فرستادند و در بين آنها دسته گلي بود كه در گلداني به شكل پيانو برايمان آورده بودند وقتي من از مادرم پرسيدم كه اين دسته گل از طرف چه كسي آمده او پاسخ داد آن را شاگرد محبوب پدرت كاندوليزا رايس فرستاده است.
* ارتباط شما حفظ شد؟
- ۱۰ سال بعد من به دنبال مشاور سياست خارجي مي گشتم تا تبليغات نامزد دموكرات ها (مايكل دوكاريس) را برنامه ريزي كنم وقتي به رايس زنگ زدم او گفت: «متأسفم. بايد بگويم من عضو حزب جمهوريخواه هستم.» من خيلي جا خوردم و پرسيدم چگونه چنين اتفاقي افتاده است . ما كه در حقيقت يك پدر مشترك داشتيم. بعدها خودم از اين گفته ام خنده ام گرفت.
* به رايس چه پندي داديد؟
- من به او گفتم كه بهترين شغل دنيا را دارد و همچنين به او يادآوري كردم كه وزير خارجه بايد به دور از مسائل حزبي تصميم گيري كند. علاوه بر آن، اين نكته  را متذكر شدم كه زن بودن در اين شغل مزيت هايي نيز دارد.
* چه مزيتي؟
- شايد عجيب باشد ولي براي زنان راحت تر است بعضي اوقات تعارف هاي زيادي مي شنويد و طرف مذاكره كننده هم با خوشرويي زيادتري با شما برخورد مي كند و روابط را بهتر مي توان پايه ريزي كرد ولي وقتي پشت ميز مذاكره نشستي ديگر فرق نمي كند كه جنسيت چيست.
* جورج بوش اكنون در دور دوم رياست جمهوري است چگونه دنيا بايد خود را با آن وفق دهد؟
- فعلاً فقط مي توان حدس زد ولي سخنراني او به مناسبت آغاز دوره دوم رياست جمهوري اش بسيار مهم بود او مدت ها روي آن كار كرده بود.
* او گفت كه مي خواهد صلح و دموكراسي را در عالم حاكم كند و ديكتاتوري ها را پايان دهد.
- بله و اين افكار و بخصوص نقش آمريكا را در جهان او همچنان دنبال خواهد كرد ولي آيا اين حرف ها عمل هم در پي خواهد داشت؟ حقيقت در بسياري از مواقع چيز ديگري است.
* براي ما اروپائيان اين حرف ها ادامه تكتازي آمريكا را همراه با تهديد تداعي مي كرد...
011115.jpg
- دموكراسي را نمي توان با زور تحميل كرد اين خود برخلاف نظريه دموكراسي است. انسان مي تواند دموكراسي را پيشنهاد كند ولي بوش و اطرافيانش ظاهراً در چند سال اخير خيلي چيزهاي تازه آموخته اند و اين موضوع هم از زمره آنهاست كه با انسان ها بايد به طرز ديگري برخورد كرد و همين هم خودش نوعي پيشرفت است.
* ممكن است روش تغيير كرده باشد ولي آيا در اصل هم تغييري به وجود آمده؟ چني معاون رئيس جمهور علناً صحبت از حمله نظامي آمريكا، اسرائيل و متحدانش عليه ايران مي كند.
- من خيلي خوب ترديد و شك اروپائيان نسبت به سياست هاي آمريكا را مي فهمم. از كاخ سفيد علائم درهم برهمي مي رسد ولي در عين حال از رايس مي شنويم كه راه حل نظامي فعلاً مد نظر نيست و من هم چنين اعتقاد دارم كه جنگي در پيش نخواهد بود.
* چگونه شما از اين موضوع مطمئن هستيد؟
- رئيس جمهور بوش شايد فهميده باشد كه تكتازي هم حد و حدودي دارد. همه چيز را تنها نمي توان انجام داد. حتي آمريكا هم قادر به اين كار نيست. ما هم به كمك احتياج داريم. اروپا و آمريكا بايد در مورد ايران به راه حل مشتركي برسند. ايرانيان سعي مي كنند بين آمريكا و اروپا تفرقه بيندازند.
* آمريكا حتي مايل نيست در گفت وگوها شريك هم شود. چگونه توقع دارد كه به همكاري برسد؟
- هر كس بايد نقش خود را بازي كند. آمريكا بازتر عمل كند و راه حل هاي تازه اي را به ايران پيشنهاد كند. آمريكا بايد براي ايرانيان روشن كند كه اگر از بعضي چيزها صرف نظر كنند حاضر به گفت وگو با آنان است در همين حال اروپائيان هم بايد فشار بيشتري وارد بياورند.
* مقصودتان از فشار چيست؟
- اروپائيان بايد به ايرانيان گوشزد كنند كه براي آنان عواقب سياسي و اقتصادي در پي خواهد بود و مثلاًَ ميزان داد و ستد نيز ممكن است با محدوديت هايي روبرو شود.
* در مورد عراق هم گفته مي شد كه تهديدي براي جهان است و حالا دولت بوش دارد خوشحالي مي كند كه انتخابات آزاد در عراق برگزار شده است ولي هدف آمريكا در حمله به عراق كه اين نبود؟
- اين موضوع صحيح است. بايد قبول كرد كه مردم عراق كار مهمي انجام دادند و هيچكس هم براي صدام متأسف نيست ولي فراموش نكنيد كه در روز انتخابات در عراق همه چيز تعطيل شد. تاريخ عراق دموكرات تازه شروع شده است. بدون توجه به اين كه چه عقيده اي نسبت به بوش و اطرافيانش داشته باشيم فقط مي توانيم اميدوار باشيم كه همه چيز به خوبي انجام شود.
* شما خودتان گفته ايد كه اوضاع در عراق وخيم تر از اوضاع در ويتنام در زمان جنگ بود.
- اين جنگ به هرج و مرج در عراق و در تمام منطقه انجاميد. اين روند مي تواند تمام خاورميانه را بي ثبات كند. آمريكا اين جنگ را شروع كرد و احتياجي نداشتيم كه چنين كنيم ولي حالا انتخاب ديگري نداريم و به همين دليل به كمك اروپائيان احتياج داريم.
* آيا اروپائيان بايد از لحاظ نظامي مثلاً در چارچوب ناتو در عراق وارد عمل شوند؟
- براي عراق احتياجي به آن نيست. هر نيروي خارجي در عراق همانند آمريكا به عنوان اشغالگر شناخته مي شود.
* صلح بين اسرائيل و فلسطينيان چه تأثيري در منطقه خواهد گذاشت؟
- مي دانيد كه ما چهار سال پيش در چه مرحله اي بوديم؟ ما در آن هنگام در مورد يك صلح واقعي گفت وگو مي كرديم...
* گفت وگوهاي كمپ ديويد قرار بود افتخاري براي بيل كلينتون و شما به عنوان وزير خارجه آن باشد.
- دو هفته تمام من در كمپ ديويد مشغول فعاليت بودم. ما فاصله كمي با صلح واقعي داشتيم، ولي حالا داريم در مورد آتش بس بحث مي كنيم. البته آتش بس مهم است ولي اين يك گام كوچك است.
مردم عراق و فلسطين بايد حس كنند كه زندگيشان بهتر مي شود. ما بايد به همه فلسطينيان كمك كنيم. چهار سال است كه آمريكايي ها در آنجا هيچ كاري نكرده اند و حالا بايد كاري كنند. بدون آمريكا حتي در نوار غزه هم نمي توان كاري كرد.
* كره شمالي رسماً اعلام كرده است كه بمب اتمي دارد. آيا جدال بوش و كيم چونگ ايل شروع شده است؟
- كره شمالي خطرناكترين نقطه جهان است. اين كشور مي تواند بين شش تا هشت بمب اتمي داشته باشد و يا اين كه حداقل مي تواند آنها را بسازد. كره شمالي از عراق آموخت كه ما فقط به كشورهايي حمله مي كنيم كه بمب اتمي ندارند و هر كس بمب اتمي دارد مصون است و به همين دليل سريعاً در اين مورد اقدام كرد.
011118.jpg
* كره شمالي مايل است مستقيماً با آمريكا گفت وگو كند بدون آن كه چهار طرف شريك ديگر در گفت وگوها شركت داشته باشند.
- چين، روسيه و بقيه كشورها مي توانند به كره شمالي فشار وارد آورند ولي آمريكا نبايد اين خطر را ناديده بگيرد و خود را كنار بكشد. كره شمالي مايل است از طرف آمريكا به رسميت شناخته شود. به همين جهت بايد دست از برنامه هاي اتمي بردارد و برنامه هاي موشكي خود را متوقف كند.
* آيا آمريكا همچنان به گفته شما كشوري خواهد بود كه دنيا نمي تواند از آن صرف نظر كند؟
- بدون شك. ما اين امكان را داريم كه از قدرتمان استفاده كنيم و بايد به بقيه دنيا هم اهميت بدهيم چه بخواهيم و چه نخواهيم. ما كشوري استثنايي هستيم ولي نبايد به ديگران تحميل كنيم كه با ما به طرز ديگري رفتار كنند. ما بايد به قانون هاي جهاني احترام بگذاريم و براي آمريكا حق فوق العاده اي قائل نشويم.

نگاه امروز
گرفتاري آمريكا در خاورميانه
بهروز حسيني
سياست خارجي آمريكا در قبال خاورميانه و به ويژه ايران يكي از دشوارترين دوره هاي خود را مي گذراند. اين كشور از سه سال پيش در اطراف ايران به تحركاتي دست  زده است كه اگرچه ممكن است، تصميم گيري اوليه اين تحركات، بي ارتباط با ايران باشد اما يكي از هدف هاي ثانويه آن حتما مهار ايران بوده است. اما اين تحركات به نتايجي منجر شده كه نه تنها هدف آمريكا را برآورده نكرد بلكه در پاره اي موارد به عكس آن تبديل شده است. نخستين اين تحولات در افغانستان رخ داد. آمريكا اميدوار بود با روي كار آوردن رژيمي غربگرا روابط ايران و افغانستان را سست كند و از نفوذ ايران در افغانستان بكاهد. اما رژيمي كه از درون اين تصميم بيرون آمد به يكي از دوستان منطقه اي ايران تبديل شد. نخستين سفر خارجي حامد كرزاي رئيس جمهوري افغانستان به ايران و پاكستان بود. او در اين سفر، بر ضرورت گسترش و تعميق روابط ايران تأكيد ورزيد. اكنون نيز روابط ايران و افغانستان با زماني كه دوستان ايران (جمعيت اسلامي افغانستان به رهبري برهان الدين رباني و احمد شاه مسعود) در كابل حكومت مي كردند، تفاوت چنداني ندارد. حتي تحت تأثير تحولات افغانستان، روابط ايران و پاكستان كه زماني در افغانستان تزاحم منافع داشتند، بهبود يافته است.
اتفاق ديگر در عراق افتاد. پس از جنگ عراق، آمريكايي ها اميدوار بودند رژيمي الگو در عراق تشكيل دهند كه تأثيري مانند اروپاي پس از جنگ جهاني دوم در غرب و ژاپن و كره جنوبي در شرق جهان را داشته باشد. يعني اين كه كشوري مرفه و دموكراتيك در عراق شكل بگيرد كه براي كشورهاي منطقه از جمله ايران غبطه ايجاد كند و مردم اين كشورها را به تلاش براي تحقق آن الگو وادار كند. تابستان گذشته جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا با همين انتظار و تحليل ، طرح خاورميانه بزرگ را اعلام كرد كه محتواي آن تغيير رفتار و يا تغيير رژيم در كشورهاي اين منطقه و آنگاه برقراري روابط بين رژيم هاي تازه با اسرائيل بود.
اما انتخابات بهمن گذشته در عراق نادرستي اين تحليل و واهي بودن انتظار آمريكا را نشان داد. در اين انتخابات شيعيان عراق پيروز شدند و اكنون رايزني درباره تشكيل دولتي تازه در عراق را آغاز كرده اند. به موازات اين تلاش، بحث قانون اساسي عراق و منابع قانونگذاري در اين كشور مطرح شده و مراجع و شخصيت هاي ارشد عراقي بر اين نكته پاي فشرده اند كه منبع اصلي قانون اساسي عراق مي بايست اسلام باشد. طبيعي است، نظام سياسي آينده عراق به لحاظ صورت حقوقي و منافع اتباع آن اگر دوست و متحد ايران نباشد، قطعا خصم آن نخواهد بود.
حادثه سوم كه اكنون در حال شكل گيري است، تحولات لبنان است. ماه گذشته پس از ترور رفيق حريري نخست وزير پيشين لبنان، مخالفان اميل لحود رئيس جمهور و عمر كرامي نخست وزير به خيابان ها ريختند و خواستار خروج ارتش سوريه از لبنان و كناره گيري دولت شدند. اين دو هدف به سرعت تحقق يافت. كرامي استعفاء كرد و ارتش سوريه خروج از لبنان را آغاز كرد. اما در كنار اين تحولات، حادثه اي ديگر رخ داد كه آرزوي مخالفان دولت لبنان و حضور نظامي سوريه در اين كشور را با مانع بزرگي روبه رو كرد.
پنج روز پيش حزب الله لبنان از مردم اين كشور خواست به خيابان ها بروند و عليه فشارهاي آمريكا و اسرائيل براي خروج ارتش سوريه و به حاشيه راندن مسلمانان در لبنان تظاهرات كنند. اين تظاهرات چنان گسترده بود كه به سرعت صحنه سياسي لبنان را ديگرگون كرد. عمر كرامي كه ۱۰ روز پيش از اين راهپيمايي كناره گيري كرده بود، دوباره به صحنه سياسي بازگشت و اين نظريه قوت گرفت كه در انتخابات آينده لبنان حاميان سيدحسن نصرالله و دولت لبنان پيروز خواهند شد. اگر اين پيروزي نيز كه بسيار محتمل به نظر مي رسد رخ دهد آمريكا با يك تناقض ايدئولوژيك و گرفتاري سياسي روبه رو خواهد شد.
تناقض ايدئولوژيك آمريكا اين است كه اين كشور هدف طرح خاورميانه بزرگ را برقراري دموكراسي در خاورميانه اعلام كرده است، حال آن كه بدون دخالت اين كشور، دموكراسي در لبنان جريان دارد، اما از درون اين فرايند دموكراتيك رژيم دلخواه آمريكا بيرون نمي آيد. در چنين فضايي اگر آمريكا بخواهد با دولت دموكراتيك لبنان برخورد كند، تاوان بين المللي آن بسيار سنگين است و اگر در برابر آن سكوت كند الگوي مورد انزجار آمريكا در بستري دموكراتيك شكل مي گيرد.
علاوه بر موارد افغانستان، عراق و لبنان، انتخابات فلسطين در بهار آينده در راه است و بسياري از نظرسنجي ها از پيروزي گروه هاي مبارز فلسطيني به ويژه جنبش مقاومت اسلامي (حماس) حكايت دارد. اگر اين اتفاق هم بيفتد آمريكايي ها در همه مناطق حساس خاورميانه با رژيم هاي انتخابي و دموكراتيك مواجه مي شوند كه برخورد با آنها پرهزينه و حتي ناممكن به نظر مي رسد.
همه اين تحولات به شكلي در خدمت ديپلماسي منطقه اي و جهاني ايران قرار مي گيرد. اما پابه پاي آن احتمال فشار بر ايران نيز زيادتر مي شود. اين وضعيت براي ايران دشواري و براي آمريكا مخمصه ايجاد خواهد كرد.
دشواري كار ايران اين است كه با فراگير شدن نهضت اسلامي در منطقه، ساماندهي و تنظيم روابط منطقه اي پيچيده تر مي شود و بار اصلي اين كار بر دوش ايران خواهد بود. مخصمه اي كه براي آمريكا ايجاد مي شود نيز اين است كه در پي اين تحولات، دو اشكال قديمي آمريكا به رفتار منطقه اي ايران بلاموضوع مي شود. آمريكا همواره چهار اتهام (حمايت از تروريسم، اخلال در مذاكرات صلح خاورميانه، نقض حقوق بشر، تلاش براي دستيابي به سلاح هسته اي) به ايران مي زند. دو مورد اول اين اتهام ها به مسائل خاورميانه مربوط مي شود. در صورت استقرار نظام هاي دموكراتيك در عراق، لبنان و فلسطين اين دو دستاويز از آمريكا گرفته مي شود.

سياست
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |